۶ مهر ۱۴۰۳، ۱۰:۴۳
کد خبر: 85607256
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

سینمای هند می‌درخشد؛ اگر...

۶ مهر ۱۴۰۳، ۱۰:۴۳
کد خبر: 85607256
طاهره گودرزی ا منتقد سینما
سینمای هند می‌درخشد؛ اگر...

تهران- ایرنا- احتمالِ درخشش سینمای هند در روزهای پیش رو فراوان است، اگر فیلم «آنچه به عنوان نور تصور می‌کنیم - All We Imagine as Light» نماینده اسکار این کشور باشد، اثری که در جشنواره فیلم کن امسال درخششی خیره‌کننده داشت.

فیلم «آنچه به عنوان نور تصور می‌کنیم - All We Imagine as Light» تا آخرین لحظه گزینه‌ اصلی دریافت نخل طلای کَن بود. اما در نهایت جایزه بزرگ هیأت داوران را برای کارگردان به ارمغان آورد.

پایال کاپادیا کارگردان جوان و ۳۸ ساله از جریان سینمای هنری و تجربی هند می‌آید. او پیش از این جایزه (چشم طلایی/ بهترین فیلم مستند کن) را نیز برده است. با این‌حال فیلم جدید وی اثری ساده‌، حسی، تاثیرگذار و مسحورکننده است. روایتی زنانه- شاعرانه بر بافت دراماتیکی فیلم، حکم‌فرماست و هارمونی دقیقی بین عناصر فیلمیک (نور، رنگ، وضوح، زاویه فیلم‌برداری و...) در جریان است.

داستان فیلم به زندگی سه زن می‌پردازد؛ دو نفر از این زنان (پرابها و آنو) در قالب شخصیت‌های محوری و سومی (پارواتی) به عنوان کاراکتر کناری پرداخت شده‌اند.

«پرابها» و «آنو» شخصیتی «با هم» و «دور از هم» دارند. هر دو اهلِ کرالا هستند. شغل هر دو آنها، پرستاری است، هم اتاقی هستند و با هم در خانه سالمندانی در بمبئی کار می‌کنند. اما در عین‌حال از لحاظ قرار گرفتن در مختصات داستانی، «دور از هم»، شخصیت‌پردازی شده‌اند.

همسر پرابها، او را ترک کرده و به آلمان گریخته است. درحالی‌که «آنو» نامزد دارد و در آستانه قرار ملاقاتی با همسر آینده‌اش است. تا این جای قصه؛ صرفاً با دو آدمِ هم‌زمان همگون (شغلی، زادبومی، هم‌اتاقی) و ناهمگون (موقعیت متفاوت زندگی شخصی) روبه‌رو هستیم.

سینمای هند می‌درخشد؛ اگر...
پایال کاپادیا کارگردان «آنچه به عنوان نور تصور می‌کنیم - All We Imagine as Light»

با این‌حال همه چیز روالی معمولی دارد. اما گره‌افکنی و بلافاصله طرح و توطئه درام در بطن همین روزمره‌گی شکل می‌گیرد. چرا که یک روز، کادویی از خارج، به محل زندگی این دو زن پرستار می‌رسد. کادو یک قابلمه‌ آلمانی است! در واقع هدیه از طرف همسر متواری پرابها، ارسال شده است. اینجا؛ دیگر روال روزمره‌گی در هم می‌شکند، کنش و واکنش شخصیت‌ها، روابط عِلّی و معلولی داستان تحت تاثیر این عنصر تازه وارد (قابلمه آلمانی) دستخوش تغییر و دگردیسی می‌شود!

کارگردان جوان هندوستانی اینجاست که قدرتِ روایت‌پردازی را نشان می‌دهد. نوعی شاعرانگی که همچون حسی سیال، خاطرات، شک‌ها، تردیدها، زمان‌ها، مکان‌ها، احتمال‌های ممکن و ناممکن را در ذهن و زبان بازیگران، جاری وساری می‌سازد. اینجاست که گفته‌ هوگو مانستربرگ (نظریه‌پرداز و فیلسوف سینما) در ذهنمان می‌درخشد: «سینما، بدون عنصر روایت، وسیله‌ای صرفاً مکانیکی است!»

دیوید بوردول دیگر استاد و نظریه‌پرداز سینما نیز روایت سینمایی را با چهار گونه‌ روایت کلاسیک، دیالکتیک، هنری و پارامتریک دسته‌بندی کرده است. فیلم از یک‌ طرف می‌تواند سویه‌ کلاسیک به خود بگیرد چون دارای مولفه‌های فیلم‌نامه کلاسیک؛ طرح، گره‌افکنی و فراز و فرود است! از سوی دیگر می‌تواند دیالکتیک باشد، چرا که ذهن و دنیای هر دو زن، سرشار از رد و اثبات پیاپی احتمالات (انگیزه‌ ارسال قابلمه) است! آیا همسر متواری می‌خواهد برگردد؟ در این صورت چرا با اشیاء پیام داده است؟ آیا قصدش آزار است؟ پس چرا شیئی معمولی را فرستاده است. در حالی‌که می‌توانست وسیله‌ای آزاردهنده بفرستد. به همین شکل رشته‌ای از ابهامات و پرستش‌ها که زنجیره‌ای از رد و اثبات و شیوه‌ای دیالکتیکی را در زبان، بیان و دیالوگ‌ها درهم تنیده است.

فیلم همچنین می‌تواند گونه‌های دیگر روایتی (هنری، یا پارامتریک) به خود گیرد. در واقع آنچه در کار خانمِ پایال کاپادیا می‌بینیم ترکیبی از این گونه‌های روایتی است. اشکال بیانی در ذهنیت سیال و تخیل نیرومند زنانه درهم تنیده‌اند، ذهنیتی که به راحتی یک شیئ معمولی را با کاربرد سینمایی و دراماتیک در داستان، جا انداخته است. در نهایت هم سلسله‌ای از برداشت‌ها، تفاسیر و تاویل‌های گوناگون را با آن پدید آورده است.

سنتز نهایی شکل روایتی فیلم در پایان‌بندی اثر خود را نشان می‌دهد. نوعی پایان‌بندی که شبیه فیلم‌های هنری یا به قول دیوید بوردول «روایت هنری بین‌المللی» است. چون سرانجام این دو شخصیت محوری به همراه کاراکتر کناری داستان از دست افکار مشوش و درگیری‌های ذهن خود فرار می‌کنند و برای رهایی از بحران روحی و فشار عصبی، به خلوتِ شهری ساحلی پناه می‌برند.

پایال کاپادیا با بهره‌گیری از ساختار رویا، فیلمش «آنچه به عنوان نور تصور می‌کنیم» را در مرز واقعیت و خیال تعریف می‌کند. فیلم در عین‌حال که بین دو مرز رئالیسم و سوررئالیسم در نوسان است سیری ساخت‌مند دارد و از انسجام روایی، برخوردار است.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha