به گزارش ایرنا، تاریخ همواره سرنخهایی را برای شناخت و درک بهتر آنچه امروز اتفاق میافتد در اختیارمان قرار میدهد. پیچ و خمهای مسیر تاریخ با اتفاقهای ریز و درشت در گذر زمان تغییر یافته و هر رخداد به نوعی در رقم زدن وضعیت ژئوپلیتیک حال حاضر تاثیرگذار بوده است. آسیا و اقیانوسیه که سهم قابل توجهی از وسعت این کره خاکی را به خود اختصاص داده، همانند دیگر نقاط دنیا تحولات مهم و تاثیرگذاری را از سر گذرانده است.
در این گزارش سعی داریم تا با شرحی از چندین رویداد تاریخی در بازه زمانی ۲۸ سپتامبر تا ۴ اکتبر/ ۷ تا ۱۳ مهر (هفته جاری)، سرنخهایی را از چگونگی شکلگیری سیاستها و جغرافیای امروز منطقه آسیا و اقیانوسیه در اختیار مخاطب قرار دهیم.
شکلگیری حکومت تایوان
در سال ۱۸۹۵ پس از شکست دودمان چینگ در تایوان در جریان «نخستین جنگ چین و ژاپن»، کنترل این جزیره به دست ژاپنیها افتاد. کمتر از دو دهه بعد در حالی که تایوان هنوز تحت حاکمیت ژاپن بود، جمهوری چین در اول ژانویه ۱۹۱۲ (۱۰ دی ۱۲۹۰) به دنبال انقلاب شینهای در سال ۱۹۱۱ در سرزمین اصلی چین تاسیس شد. پس از آن قدرت مرکزی در دوره «جنگ سالاران» در چین (۲۸-۱۹۱۶) با فراز و نشیب روبرو بود. دوره جنگ سالاران به بازه زمانی ۱۹۱۶ تا ۱۹۲۸ گفته میشود در جریان آن، کنترل کشور چین به صورت بخش بخش به دست جنگسالاران ارتش بیانگ (معتلق به دودمان چینگ) افتاده بود. قدرت مرکزی در چین، پس از آن به قویترین حالت خود در دوره نانجینگ (۱۹۲۷-۱۹۳۷) رسید زمانی که بیشتر این سرزمین تحت کنترل کومینتانگ (KMT) قرار گرفت.
پس از این دوره تهاجم ژاپنیها از ۱۹۳۷ تا ۱۹۴۵ آغاز شد که با شکست ژاپن در جریان جنگ جهانی دوم این دوره اشغالگری به پایان رسید. در ۲۵ اکتبر ۱۹۴۵ (۳ آبان ۱۳۲۴)، ژاپن تایوان را به جمهوری چین تحت رهبری کومینتانگ تسلیم و در معاهده سانفرانسیسکو، رسما از ادعاهای خود در مورد آن جزیره صرف نظر کرد. اما جنگ داخلی چین که از سال ۱۹۲۷ بین کومینتانگ و حزب کمونیست چین آغاز و با تهاجم ژاپنیها دچار وقفه شده بود، بار دیگر در سال ۱۹۴۵ بین دو طرف از سر گرفته شد؛ با اینحال کومینتانگ و حزب کمونیست چین در دوره اشغال ژاپنیها برای اخراج آنها متحد شده بودند.
در دوره دوم جنگ داخلی چین که تا سال ۱۹۴۹ ادامه داشت، حزب کمونیست توانست قدرت را در سرزمین اصلی چین به دست آورد و حزب کومینتانگ را به جزیره تایوان به عقب براند. از همین رو در تاریخ اول اکتبر ۱۹۴۹ (۹ مهر ۱۳۲۸) مائو تسه تونگ رهبر حزب کمونیست، جمهوری خلق چین را تاسیس کرد درحالیکه در سوی مقابل کومینتانگ به رهبری چیانگ کایشک در تایوان اعلام موجودیت کرد اما تا به امروز حتی آمریکا که حمایتهای نظامی به تایپه میکند، آن را به عنوان یک موجودیت مستقل به رسمیت نمیشناسد. اعضای سازمان ملل نیز در سال ۱۹۷۱ تصمیم گرفتند تا جمهوری خلق چین را به رسمیت بشناسند.
درحال حاضر جمهوری خلق چین به ریاست شی جین پینگ جزیره تایوان را که توسط یک دولت خودمختار تحت حمایتهای نظامی و مالی آمریکا اداره میشود، بخش جدایی ناپذیر از سرزمین اصلی چین میداند.
نشست بین کرهای در سال ۲۰۰۷
نشست سران دو کره بین ۲ تا ۴ اکتبر ۲۰۰۷ (۱۰ تا ۱۲ مهر ۱۳۸۶) در پیونگ یانگ بین رو مو هیون رئیس جمهوری کره جنوبی و کیم جونگ ایل رهبر کره شمالی برگزار شد. در نتیجه این مذاکرات، هر دو طرف اعلامیهای را برای توسعه روابط بین دو کره و صلح و رفاه اعلام کردند. این دومین نشست دو کره پس از اجلاس بین کرهای در سال ۲۰۰۰ بود. در سال ۲۰۰۰، کیم دائه جونگ، رئیس جمهور کره جنوبی و کیم جونگ اون نمایندگان دو دولت برای اولین بار پس از تقسیم شبه جزیره کره با یکدیگر دیدار کردند.
به دنبال وقفه یک دههای در برگزاری نشست بین کرهای، روز ۲۷ آوریل ۲۰۱۸ (۷ اردیبهشت ۱۳۹۷) در «منطقه امنیتی مشترک» در بخش کره جنوبی سومین نشست بین مون جائه این، رئیس جمهور کره جنوبی و کیم جونگ اون رهبر کره شمالی، برگزار شد. برگزاری نشستهای سلسلهوار در این سال بین دو کشور ادامه داشت که دلیل آن فشارهای دولت دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا بر پیونگ یانگ با استفاده از اهرم تحریمها عنوان میشد. در ۲۶ مه ۲۰۱۸ (۵ خرداد)، کیم و مون دوباره در منطقه امنیتی مشترک که به دهکده صلح نیز معروف است، ملاقات کردند. این نشست دو ساعت به طول انجامید و برخلاف سایر نشستها از قبل به طور علنی اعلام نشده بود. ۱۸ تا ۲۰ سپتامبر (۲۷ تا ۲۹ شهریور) بار دیگر سران دو کشور در پیونگ یانگ نشستی را برگزار کرده و دستور کار یافتن راهبرد پیشرفت در مذاکرات با ایالات متحده و راه حلی برای خلع سلاح اتمی در شبه جزیره کره بود.
موضوع خلع سلاح هستهای کره شمالی همچنان یکی از دغدغههای کره جنوبی است و از سوی دیگر همکاری سئول با واشنگتن و برگزاری رزمایشهای بزرگ نگرانیهای امنیتی پیونگ یانگ را به همراه دارد. چند سالی است که ارتباطات به علت مشکلات بین دو طرف از بین رفته و نه تنها خبری از نشست بین کرهای نیست بلکه دو کشور ساز و کارهای ارتباطی میان خود را نیز از بین بردهاند. دی ماه سال گذشته کره شمالی مخابرههای رادیویی و همچنین تبادلات پیام با کره جنوبی را در میانه افزایش تنشها میان دو کشور متوقف کرد.
روند شروع نظام حزب اقتدارگرا در ژاپن
حزب لیبرال دموکرات ژاپن (LDP) نماینده متنفذترین نیروی سیاسی در ژاپن است. این حزب بهطور مستمر، اکثریت ثابتی را در مجلس ژاپن از زمان تشکیل آن در نوامبر ۱۹۵۵ (آبان ۱۳۳۴) تا ژوئیه ۱۹۹۳ (تیر ماه ۱۳۷۲) حفظ کرد و پس از یک دوره ۹ ماهه دوری از قدرت از ۱۹۹۴ میلادی به بعد با ائتلاف با احزاب کوچکتر دولت را تشکیل داده است. ریشه شکل گیری این حزب از زمانی آغاز میشود که حزب لیبرال ژاپن در سال ۱۹۵۰ با سیاستهای بازسازی اقتصادی و به سبک آمریکایی پا گرفت. این حزب به رهبری شیگرو یوشیدا در اول اکتبر ۱۹۵۲ (۹ مهر ۱۳۳۱) در انتخابات سراسری ژاپن با کسب ۲۴۲ کرسی از ۴۶۶ کرسی به پیروزی دست پیدا کرد.
پیروزی این حزب در حالی اتفاق افتاد که ایچیرو هاتویاما نخست وزیر سالهای ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۶ ژاپن و ناظر بر تاسیس حزب لیبرال دموکرات، در اوت ۱۹۵۲ (مرداد ۱۳۳۱) به حزب لیبرال پیوسته بود. حزب لیبرال پس از تجربه فراز و فرودها و انشقاقهای درونی، در نهایت در نوامبر ۱۹۵۵ با حزب دموکرات ادغام شد و حزب لیبرال دموکرات ژاپن را به وجود آورد. از زمان تاسیس این حزب تقریبا به طور مداوم به جز بین سال های ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۴ و دوباره از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲ در قدرت بوده است؛ به این دوره نظام ۱۹۵۵ گفته میشود که نظام حزب اقتدارگرا را در ژاپن به وجود آورده است.
از سال ۱۹۵۵ تا ۲۰۰۹، حزب لیبرال دموکرات بر بهبود وضعیت ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم، معجزه اقتصادی و رکود متعاقب آن نظارت داشت. درحالیکه فومیو کیشیدا نخست وزیر منتخب ژاپن در سال ۲۰۲۱ ، امسال دورهاش به پایان رسیده، حزب حاکم لیبرال دموکرات دو روز پیش انتخابات تعیین رهبر جدید حزب را برگزار کرد و شیگرو ایشیبا به عنوان رهبر جدید این حزب برگزیده شد تا به عنوان نخست وزیر دوره جدیدی را برای این حزب کهنه کار رقم بزند.
نظر شما