به گزارش ایرنا، شماره ۳ و ۴ فصلنامه «اقلیما» به مدیرمسئولی مهدی تکلّو و سردبیری شورایی صفوراسادات امینجواهری و مهدی تکلّو با عنوان «معماران روزگار جدید» به تبیین زن در معادلات عصر جدید در بستر مطالعات جنسیت پرداخته است.
این شماره «اقلیما» شامل پرونده ویژه: جنسیت و بازاندیشی در فهم مقاومت/ روزگار زنانگینَیابی و ندیدن زیباییشناسی روزمره /چرا مقاومت زنانه و آثار آن فهمیده نمیشود؟ خانواده سنگر است، سرپناه نیست!/ چه نگرشهایی به تقاطع خانواده و مقاومت حداقلی است؟!/ زن، زینب، غزه/ روزگاری که زن در نهایتِ خودش قدم برمیدارد! می شود.
بوی گلاب، چای و نان تازه از ساختمان نیمهتخریبشده/ روایت زنان فلسطینی چطور بخشی از تاریخ را از فراموشی نجات میدهد؟/ غربت، مُسری است!/زن مقاومت را نمیشناسیم؛ چون زن ایرانی را روایت نکردهایم/ مگر ما میگذاریم «زندگی» از رونق بیفتد؟!/ مصاحبۀ اختصاصی با مریم شحاده، خبرنگار و مادر دو کودک شهید، از غزه/ کاخ فرعون در کمین موسیها/ زن فلسطینی چه تفسیری از مادری و فرزندآوری دارد؟! گفتوگو با فاطمه العبادسة از غزه/ داستان راستان، از نمای نزدیکتر و ماجرای متفاوت زنان و مردان در مقاومت و لزوم پرداخت جنسیتی به مقاومت از دیگر عناوین این شماره است.
در این شماره آمده است: طوفان الاقصی صفحه جدیدی را در جبهه مقاومت دنیای اسلام و تاریخ بشریت ورق زد. با سپری شدن هر یک روز پس از عملیات شنبه هفتم اکتبر، بازگشت به پیش از این نقطه عطف تاریخی سختتر میشد و تا کنون بیش از یک سال است که از آن روز میگذرد. اما سادهلوحانه است اگر عملیات هفتم اکتبر را صرفاً یک لحظهی استثنایی منقطع از حرکت استمراری و تاریخی ملت فلسطین بدانیم و نیز کوتهنظرانهتر آن است اگر آن را به شگفتیهای مادی، نظامی و امنیتیاش تقلیل بدهیم. طوفان الاقصی یک نقطهی عطف در فرایند تدریجی مقاومت ملت فلسطین در یک صبر هشتاد ساله و محصول فناوریها و ابتکارات مختلفی از جمله فناوریهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و امنیتی بود که در جریان یک زندگی جمعی مجاهدانه توسط انسان جدید فلسطینی خلق شده بود.
مقاومت یعنی اراده کردن، نپذیرفتن، خلق کردن و قدمقدم به پیشرفتن و این فرایند ذاتاً تدریجی و مستمر است و نقاط اوجگیری آن مثل هفتم اکتبر بدون یک دامنههای میانی و مقدماتی حاصل نمیشود. لذا علیالقاعده باید در سالها و دهههای اخیر انسان جدیدی در فلسطین با فناوریهای انسانی و اجتماعی جدید پرورش یافته باشد که میتواند اینچنین در آن روز شگفتانگیز تاریخی صحنهی جدیدی برای میدان مقاومت رو کند و در حقیقت، حرکت مقاومت اسلامی را به مرحلهای بسیار بالاتر ارتقا ببخشد.
نحوه مواجهه استکبار و استعمار با زنان و مردان یکسان نیست. پیامدها و مصائب آن هم برای زنان و مردان مشابه نیست؛به همین نسبت ایده و پروژۀ مقاومت هم بر اثر جنسیت دو سویهی زنانه و مردانه دارد. اساساً استمرار، استقامت، رشد، حرکت و تعالی و به طور خاص پروژۀ مقاومت بر اساس مبانی مفروض «فصلنامه اقلیما» حاصل تعادل میان ارادههای زنانه و مردانه است. به هر میزانی که زوجیت تحقق یابد و به هر اندازه که نیروهای زنانه و مردانه در بستر مجاهدت و بهشکلی کاملکننده کنار هم قرار بگیرند «امر متعالی» متولد میشود.
طوفان الاقصی را هم باید در بستر همین نگرش زوجیتی به مقاومت فهمید. نه مقاومت ذاتاً میدان مردان است و نه مقاومت کردن پیشاپیش کاری مردانه است که لازم باشد بعداً در حاشیۀ آن نقشی هم برای زنان دستوپا کنیم؛ چه اینکه اگر نیک بنگریم وجوه ویژه، اصلی و مرکزی مقاومت اتفاقاً زنانه و زنساخته است. مقاومت در وجوه متافیزیکیاش به ایمان، صبر، بصیرت، عاطفه، اراده و قدرت روحی احتیاج دارد که چنین استعدادهایی بیش از پیش در انسان مؤنث موجود و ممکن است.
با این تفاسیر درحالی باید از پرابلماتیک جنسیت و مقاومت، زن فلسطینی، طوفان الاقصی و انسان جدید فلسطین صحبت کرد که در وضعیت فعلی زنان کمتر در روایتهای ایجابی و حماسی رویت میشوند. از این رو ضرورت دارد تا چارچوبی نظری برای فهم کاری که زن در مقاومت انجام میدهد پیدا کنیم و روایت زنان را از کاری فوق برنامه و اضافی خارج نمائیم.
علاوهبر اینها و مهمتر چالشی است که ما در جامعۀ ایرانی با آن مواجه هستیم. مهمترین مسئلۀ امروز پیوند مقاومت و امر مردمی است، مهمترین چالش پیوستن مردم با زندگیهایشان به مقاومت است؛ چرا که جز با ارادههای عمومی مردم طرحی مقابل استکبار پیش نمیرود. به ویژه ازآنجا که ایران در معادلات مقاومت نقشی تعیینکننده دارد، این چالش اساسیتر مینماید. اما بهنظر به این چالش نیز جز در بستر نگرش جنسیتمند نمیتوان پرداخت.
در گفتمان فعلی مقاومت بهویژه آن چهرهای که در ایران از آن فراگیر است مقاومت و سلحشوریهایش مردانه و مقاومت و ترحمهایش زنانه روایت میشوند. همین مسئله را میتوان زمینهای بر سردی نسبی جامعهی ایرانی در امتداد پشتیبانی همیشگیاش از مردم فلسطین دانست. بنابراین به نظر میرسد باید این وجوه ناپیدا و فهمیدهنشدهی حرکت متعالی و جریان مقاومت را بیشتر به زبان درآورد و این مهم باری دیگر صورتبندی تقاطع انسان مؤنث و مقاومت را ضروری مینماید.
«اقلیما» در ۱۸۰ صفحه این شماره تلاش کرده برای فهم و پیشروی مقاومت زاویۀ مطالعات جنسیت در پایگاه حکمی انقلاب اسلامی را به نخبگان، تصمیمگیران و فعالان مقاومت پیشنهاد کند.
نظر شما