گروه جامعه ایرنا - خبر مرگ همکارم را میشنوم، میخوانم و حتی یکی از همکارانم پشت تلفن به جزئیات قتلی اشاره میکند که تمام موهای تنم را سیخ کرده است؛ مهم نیست که همکارم یک خبرنگار و پژوهشگر بوده یا نه، اصل قتل یک زن به دست همسرش است؛ همسری که تحصیلاتی دارد و شاید چندان در قید و بند این باور نیست که زن باید با لباس سفید راهی خانه بخت شود و با کفن سفید خارج.
جزئیات قتل ابتدا به گونهای است که خواننده میپندارد که شاید از فشار اقتصادی رخ داده اما وای اگر پرده اسرار بیفتد روزی؛ آن زمان است که جزئیات قتل، چهره دیگری از این موضوع را نشان میدهد، انسان را نگران همه اعضای خانوادهاش میکند و هر نوع بی خبری از عزیزانش انسان را به افکاری وا میدارد که شاید حادثه مهلکی پشت این بی خبر نهفته است.
قتل یک زن به دست همسرش، از پر سر و صداترین حوادثی است که ممکن است در هر زمین و زمانی رخ دهد اما چگونه میشود که شریک زندگی، همه تلاش خود را به کار می بندد تا محرم اسرارش را از صحنه روزگار محو کند؟
بسیار در خبرها خواندهایم که بسیاری از این قتلها و خشونتها به دست افراد آگاه و تحصیل کرده رخ میدهد؛ یعنی قاتل یک انسان بی سواد در منطقهای محروم و بی خبر از آخرین تغییرات فرهنگی و اجتماعی نیست بلکه یک انسان تحصیل کرده است و اینجاست که انسان پی میبرد چه چیز میتوانست چنین فردی را برای خودداری از ارتکاب به قتل تشویق کند؟ طلاق؟ مشاوره برای رفع مشکلات موجود؟ دوری موقت یا آسانتر از همه، کشتن؟
سنگینی غبار فراموشی روی یک لایحه زنانه
به یاد داریم که قتل رومینا به دست پدرش در خرداد سال ۱۳۹۹، موجی از خشم را در جامعه به راه انداخت که مطالبه آن بازدارندگی قوانین در برابر خشونت علیه زنان و دختران بود؛ آن روزها همه پیگیر تصویب لایحه منع خشونت علیه زنان بودند، لایحهای که سالهاست در پوشههای کمیسیونهای اجتماعی خاک میخورد و با هر بار تغییر مجلس شورای اسلامی، یا معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری - به شرط داشتن دغدغه امنیت زنان - مطرح میشود، چند ماهی بر سر زبان ها میافتد و در نهایت بار دیگر به همان پستوی سابق باز میگردد.
سال ۱۳۹۵، شهیندخت مولاوردی معاون امور زنان و خانواده ریاست جمهوری آن زمان از تهیه لایحهای سخن گفت که هدف آن تامین امنیت زنان بود؛ او معتقد بود که لایحه تامین امنیت زنان، لایحهای جامع است که تدابیر قانونی لازم و مختلف در آن در نظر گرفته شده و سه بخش بازدارنده، حفاظتی و حمایتی دارد. حالا بیش از هشت سال از آن روزها میگذرد و در این مدت زمان، بارها خبرهایی از قتل و خشونت علیه زنان به شکلهای مختلف در رسانهها منتشر شده بی آنکه آبی از آب لایحه گرد و خاک خورده تامین امنیت زنان تکان خورده باشد.
اکنون سالها از تقدیم آن لایحه گذشته و به نظر هیچ شخصی - حتی زنانی که در مجلس شورای اسلامی کشور صاحب کرسی هستند - هیچ اصرار و عجلهای برای بررسی و تصویب آن نیست حتی اگر هر از چندگاهی خبر قتل زنی به دست نزدیکانش به گوش برسد.
حالا بعد از حدود پنج سال بار دیگر لایحه منع خشونت علیه زنان به بهانه قتل یک خبرنگار به دست همسر وکیلش بر سر زبانها افتاده و دوباره کارکرد قوانین فعلی زیر تیغ سوال رفته است.
خبر قتل منصوره جاوید خبرنگار و پژوهشگر ایرنا، بار دیگر این موضوع را نزد افکار عمومی روشن کرد که خشونت علیه زنان، دختران و قتل آنان هیچ ارتباطی به موقعیت اجتماعی، سطح تحصیلات و در نهایت جغرافیای ایران ندارد، و بخشی از مشکلات متوجه قوانینی است که بازدارندگی کافی برای مقابله با چنین جرائمی ایجاد نکرده است.
حمایت جامع از زنان و کودکان برای نخستین بار در قانون پنجم توسعه مطرح شد؛ در آن برنامه که سال ۱۳۹۰ اجرایی شد، تهیه و تدوین «سند ملی امنیت بانوان و کودکان در روابط اجتماعی» با مشارکت و برنامهریزی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، قوه قضائیه، سازمان بهزیستی کشور، شهرداری، وزارت کشور، شورای عالی استان ها، مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، وزارتخانههای بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و تعاون، کار و امور اجتماعی به دولت واگذار شد.
پس از آن پیش نویس لایحهای در حمایت از زنان در سال ۱۳۹۲ تهیه و بارها متن آن ویرایش شد و سرانجام در دی ماه سال ۱۳۹۹ لایحهای با عنوان «حمایت از آسیبدیدگی زنان و ارتقای امنیت آنان در برابر خشونت» از سوی دولت به مجلس ارسال شد؛ کلیات این لایحه در فروردین ۱۴۰۲ به تصویب مجلس رسید اما فرصت تصویب نهایی در مجلس را نیافت تا عمر مجلس یازدهم به سر آمد.
قانون داریم اما...
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران بر این باور است که راهکارهای حمایتی از زنان در قوانین فعلی وجود دارد و میتوان از زنان در برابر خشونت و سوءرفتار حمایت کرد اما نکتهای که وجود دارد ۱۳ سال معطلی برای تهیه و تصویب لایحهای جامع است؛ قانون نیازمند تقویت و بهروز رسانی است که لایحه حمایت از زنان نیز با همین رویکرد نوشته شده است.
حسن موسوی چلک در گفتوگو با ایرنا میگوید: اورژانس اجتماعی یکی از راههای حمایت از زنانی است که مورد خشونت خانگی قرار گرفتهاند؛ علاوه بر آن قاضی نیز به استناد قانون در صورتی که ببیند زنی در خانه همسر امنیت جانی ندارد، میتواند او را به جای امن انتقال دهد که این جای امن میتواند خانه اطرافیان و بستگان او یا موسسات اجتماعی باشد.
توپ لایحه حمایت از زنان در زمین مجلس است
شهیندخت مولاوردی که در زمان حضورش در معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری پیش نویس لایحه حمایت از زنان نهایی شد، در این زمینه معتقد است: مجلس باید ایرادهایی را که به این لایحه دارد، سریعتر اصلاح کند زیرا این لایحه از دولت و قوه قضاییه عبور کرده و اکنون توپ در زمین مجلس است.
وی با بیان اینکه نمایندگان میتوانند با ارایه پیشنهاد و راهکار، مواد لایحه را اصلاح کنند نه اینکه آن را مسکوت بگذارند، تصویب این لایحه را بخشی از انتظارات جامعه و افکار عمومی در حوزه حمایت از زنان دانست.
معاون اسبق امور زنان و خانواده ریاست جمهوری با اشاره به اینکه دولت و قوه قضاییه مدت زیادی را صرف این لایحه کردهاست، افزود: مسکوت ماندن این لایحه در مجلس، افکار عمومی را به این سمت هدایت می کند که ممکن است نهایی شدن یک لایحه حمایتی در حوزه زنان باز هم طول بکشد و در مجلس متوقف بماند.
تصویب لایحه حمایت از زنان بخشی از انتظارات جامعه و افکار عمومی از مجلس است
مولاوردی یادآور شد: پیشنویس این لایحه در دولت دهم آماده شده بود و دولت یازدهم همان را مبنای کار قرار داد و بعد از سالها رفت و برگشت با قوه قضاییه و استفاده از کارشناسان متبحر و متخصص این حوزه اعم از حقوقدانان، جامعهشناسان و علما بررسی شد.
وی با یادآوری اینکه مجلس عنوان لایحه را تغییر داده و واژه خشونت را به سوءرفتار تبدیل کرده است، افزود: تصور ما این بود که متناسب با عنوانی که پیدا کرده، اصلاحاتی در متن آن انجام و به سرانجام می رسد.
معاون اسبق امور زنان و خانواده ریاست جمهوری بر این باور است که تکرار خشونت علیه زنان برای جامعه ایران چهره خوشایندی ندارد و حتی یک مورد آن زیاد است و همین امر بار مسئولیت نمایندگان مجلس را برای قانونگذاری علیه آن بیشتر میکند.
افزایش تابآوری جامعه در کنار حمایت قانونی
جدای از لزوم تقویت قانون و حمایت قانونی از زنانی که مورد خشونت قرار میگیرند، نباید از ارتقای مهارت کنترل خشم و رفتارهای هیجانی در بین آحاد جامعه نیز غافل شد تا سطح اصطکاک و خشونت نیز در جامعه کاهش یابد؛ رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران بر این باور است: مقابله با استرس و کنترل رفتارهای هیجانی امری یادگرفتنی است تا فرد بتواند در ناملایمات زندگی، شرایط خود را مدیریت کند و از بحرانها آسیب نبیند.
نباید از ارتقای مهارت کنترل خشم و رفتارهای هیجانی در بین آحاد جامعه نیز غافل شد تا سطح اصطکاک و خشونت نیز در جامعه کاهش یابد
موسوی چلک با تاکید بر اینکه باید با استفاده از فضای گفتوگو سازگاری خود را با شرایط افزایش دهیم تا بتوانیم به زندگی عادی برگردیم، افزود: همه این مهارتها یادگرفتنی است و باید در سبد آموزشهای فرد قرار گیرد تا چطور خشم، ترس، غم، شادی و هیجان خود را مدیریت کند.
این آسیب شناس و مددکار اجتماعی در عین حال با بیان اینکه گاهی رفتارهای خشونت آمیز به دلایلی چون بیکاری، بیماری و مشکلات اقتصادی و اجتماعی بروز میکند، افزود: اینکه چطور از فرد آسیب دیده حمایت کنیم که این شرایط آثار منفی کمتری روی فرد داشته باشد، مستلزم آموزش و فراگیری است.
وی با بیان اینکه در کنار مهارتهای فردی، بی نیاز از دریافت مشاوره از متخصصان نیستیم، گفت: اگر خودرو خراب شود، آن را به نزد مکانیک میبریم اما چطور است که در زمان بروز بحران اجتماعی به مشاوران و متخصصان اجتماعی که اهل فن هستند، مراجعه نمیکنیم؟
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران ادامه داد: گفتوگوی مسالمت آمیز و انتخاب رویکرد سازنده برای حل تعارض کمک میکند تا به مرحله قتل و خشونت نرسیم.
این مددکار اجتماعی با بیان اینکه وقتی روابط زوجین به مرحله بحران میرسد، طلاق هم میتواند یک راهکار تلقی شود، اظهار داشت: طلاق مغضوبترین حلال در دین اسلام شناخته شده اما در جاهایی هم همین طلاق توصیه شده است. وقتی دو نفر نتوانند خودشان مشکل را حل کنند و حتی خانواده و مشاوران نیز در حل تعارض موفق نشوند، گزینه طلاق بهتر از اقداماتی چون قتل و یا پایان دادن به زندگی خود است.
موسوی چلک تاکید کرد: مقابله با استرس و کنترل رفتارهای هیجانی امری یادگرفتنی بوده و مستلزم آن است که فرد از دوران مدرسه بخشی از این مهارتها را آموزش ببیند تا بتواند در شرایط ناملایم زندگی چطور شرایط و زندگی خود را مدیریت کند که اثر سوء بر زندگی او نداشته باشد.
برای زیست اجتماعی بهتر نیازمند آموزش هستیم
جدای خشونت علیه زنان، تکرار اشکال مختلف خشونت در جامعه، خود نگرانیها را درباره رواج رفتارهای خشونت آمیز دامن زده است؛ رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در این باره معتقد است، یکی از مسائلی که در کشور داریم، این است که رفتار خشونت آمیز به وجه مشخصه رفتار ما تبدیل شده است و مصادیقی از خشونت اجتماعی شامل قتل، ضرب و جرح، نزاع، خشونت خانگی، همسرآزاری، کودک آزاری و حتی سالمند آزاری در جامعه وجود دارد.
وی اظهار داشت: باید بپذیریم که ما برای زیست اجتماعی نیازمند یادگیری مهارتهایی هستیم که بتواند ما را در شرایط بحرانی مراقبت کند و به گونهای رفتار کنیم که در شرایط مختلف درگیر بحرانها نشویم و مواجهه منطقیتری با شرایط سخت داشته باشیم.
ما برای زیست اجتماعی نیازمند یادگیری مهارتهایی هستیم که بتواند ما را در شرایط بحرانی مراقبت کند
این کارشناس اجتماعی با یادآوری اینکه افراد مختلف به دلیل تفاوت های فردی و اجتماعی رفتارهای متفاوتی نیز در مواجهه با شرایط سخت و بحرانها دارند، افزود: ما نیازمند حل تعارض بخصوص در مشاجرات خانوادگی هستیم.
موسوی چلک ادامه داد: بیش از تابآوری، مهارت حل تعارضات است که اهمیت دارد؛ ممکن است در هر خانوادهای اختلافاتی بوجود آید اما اینکه چگونه آن تعارض را مدیریت کنیم که تبدیل به بحران نشود، مولفه مهم در حل آن به شمار میرود.
وی یکی از راههای حل مسئله را گفتوگو و بیان دیدگاههای دو طرف دانست و گفت: باید با هم گفتوگو کنیم؛ دو طرف نظر خود را در یک موضوع واحد بگویند و تبادل نظر کنند تا به یک نتیجه واحد برسند. در این صورت است که مشخص می شود آیا این موضوع نیازمند تصمیم گیری است و یا اینکه چه تصمیماتی برای آن باید گرفت تا از بین آنها بهترین راه را انتخاب کرد.
این مددکار اجتماعی ادامه داد: باید همه تلاش خود را به کار بست که مسئله به بحران تبدیل نشود؛ کسانی به مرحله بحرانی می رسند که فضای گفتوگو و تبادل دیدگاه را ایجاد نمیکنند.
وی گفت: در چنین رویکردی تعارضها میتواند عاملی برای آموزش مهارت جدید باشد و فرد تلاش کند تا مهارتهایی چون گفتوگو، کنترل رفتارهایی چون خشم، هیجان و استرس را فرا بگیرد.
نظر شما