یکی از مشکلاتی که در چند سال اخیر اذهان جامعه جهانی را متوجه خود کرده، تغییرات الگوی بارشی است. اگر چه تغییرات الگوی بارشی یک مساله جهانی است و همه کشورها به نوعی با آن درگیر هستند، اما در برخی از کشورها تاثیرات و پیامدهای آن بسیار شدیدتر بوده که از جمله این کشورها ایران است.
تازهترین گزارش دفتر اطلاعات و دادههای آب کشور نشان میدهد مجموع بارشها در سال آبی ابتدای مهر ۱۴۰۲ تا آخر شهریور ۱۴۰۳ به ۲۵۲.۷ میلیمتر رسیده است. این میزان بارش در مقایسه با ۲۴۷.۸ میلیمتر دوره بلندمدت، رشد ۲ درصدی دارد. همچنین در مقایسه با سال آبی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ که ۲۱۲.۹ میلیمتر بارش رخداده بود، از رشد ۱۹ درصدی برخوردار شده است. اگرچه وضعیت بارشها در این سال بهبود نشان داده، اما به گفته «فیروز قاسمزاده» سخنگوی صنعت آب، وجود سالهای متمادی خشک سبب شده اثر این بارشها بر منابع آبی کشور آنچنان که باید و شاید نباشد و از این نظر همچنان در برخی استانها وضعیت بارشی مطلوب نباشد.
تازهترین گزارش دفتر اطلاعات و دادههای آب کشور نشان میدهد که مجموع بارشها در سال آبی ابتدای مهر ۱۴۰۲ تا آخر شهریور ۱۴۰۳ به ۲۵۲.۷ میلیمتر رسیده است
اگر چه در این زمینه امور مختلفی مانند تغییرات اقلیمی، گرم شدن زمین، انتشار گازهای گلخانهای و مواردی از این دست موثر هستند، اما نکته مهم برون رفت از این وضعیت این است که چگونه و از چه راهی میتوان از شدت این پدیده کاست و جلوی خشکسالی را گرفت.
با توجه به اهمیت این موضوع، پژوهشگر ایرنا با دو تن از کارشناسان «کریم عباسپور» پژوهشگر موسسه تحقیقاتی ایوگ سوئیس و «حامد پورسپاهی سامیان»، مدیر گروه آب و محیط زیست مرکز ملی مطالعات راهبردی کشاورزی و آب اتاق ایران به گفتوگو نشسته است:
آمار و ارقام در مورد میزان بارش و خشکسالی چه میگویند؟
پورسپاهی سامیان در پاسخ به این سوال که میزان بارندگی کشور در سالهای اخیر چقدر بوده، پاسخ میدهد: اجازه دهید پیش از پرداختن به آمار و ارقام، به این سوال پاسخ دهم که اصلا خشکسالی چیست؟ یعنی چه زمانی میگوییم خشکسالی رخ داده است؟ خشکسالی یک دوره زمانی موقت میان چند ماه تا چند سال است که مقدار آب در دسترس ما کمتر از حالت عادی یا طبیعی باشد.
وقتی میگوییم مقدار آب در دسترس ما کم شده، یعنی یا بارندگی کمتر از حالت عادی رخ داده، یا تبخیر از بارندگی بیشتر از حالت عادی یا نرمال صورت گرفته است. البته تعریف حالت عادی و طبیعی بسیار مهم است، زیرا براساس آمارها به نظر میرسد حالت عادی و طبیعی در کشور ما تغییر کرده و بارندگی نرمال، نسبت به ۵۰ سال گذشته، کاهش جدی داشته است. بنابراین به طور جدی معتقدم در تعریف خشکسالی باید مقدار بارش را با بارش طبیعی در دورههای اخیر مقایسه کرد.
وی افزود: اکنون به پرسش شما برمیگردم؛ اگر به آمار و ارقام سال آبی گذشته (یعنی از مهر ۱۴۰۲ تا شهریور ۱۴۰۳) توجه کنیم، طبق آماری که مرکز ملی اقلیم و مدیریت بحران خشکسالی منتشر کرده، بارش سال آبی گذشته تقریبا معادل با بارش نرمال درازمدت بوده است. یعنی اگر دوره اخیر را که شرایط طبیعی بارندگی در کشور تغییر جدی کرده است در نظر بگیریم، حتی شاید بتوان گفت سال آبی گذشته یک سال پربارندگی هم بوده است.
وی ادامه میدهد: اما یک مسأله بسیار مهم وجود دارد و آن هم افزایش تبخیر است. همان نکتهای که در تعریف خشکسالی گفته شد و باید افزود افزایش تبخیر هم میتواند موجب وقوع خشکسالی شود. کشور ما نیز، مانند تمام دنیا، درگیر پدیده گرمایش جهانی است که عامل اصلی این گرمایش نیز انتشار و تجمیع گازهای گلخانهای در جو زمین است.
باید یک آمار تلخ را مطرح کرد؛ در حالی که جهان هدفگذاری کرده که مقدار افزایش دما را به کمتر از ۱.۵ سانتیگراد درجه محدود کند، اما کشور ما از ۱.۵ درجه سانتیگراد عبور کرده است و به عبارتی بیش از نرخ متوسط جهان گرمتر شده است. گرمتر شدن نیز موجب افزایش تبخیر و در نتیجه کاهش آب در دسترس شده است.
پورسپاهی سامیان: در حالی که جهان هدفگذاری کرده است که مقدار افزایش دما را به کمتر از ۱.۵ درجه محدود کند، کشور ما از ۱.۵ درجه سانتیگراد عبور کرده و به عبارتی بیش از متوسط جهان گرمتر شده است پورسپاهی سامیان میافزاید: شاید این سوال مطرح شود که چرا کشور ما بیش از بقیه دنیا گرمتر شده است؟ یکی از دلایل این موضوع، خشک شدن تالابها و دریاچهها در کشور بوده که این موضوع سبب شده ظرفیت تعدیل دمای هوا را از دست دهیم. شاهدی بر این ادعای من این است که در سال آبی گذشته دمای کشور ۱.۵ درجه نسبت به متوسط بلندمدت افزایش یافته است. اما در استانهای آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی (که اطراف دریاچه ارومیه هستند) مقدار افزایش دما نسبت به درازمدت حدود ۲ درجه سانتیگراد بوده است.
چرا در کشور بارشها کاهش یافته است؟
پورسپاهی سامیان در خصوص دلایل کاهش بارندگی در سالهای اخیر میگوید: سال آبی گذشته کاهش بارندگی نداشتیم و حتی به نوعی از نظر بارندگی در وضعیت خوبی ثبت شد. اما به طور کلی در حدود ۳۰-۲۰ سال گذشته کاهش بارندگی نسبت به درازمدت در کشور رخ داده که دلیل اصلی آن نیز تغییر اقلیم بوده که تمام جهان را متأثر کرده است.
با این حال کاهش بارندگی فقط یکی از ابعاد موضوع است. تغییر توزیع بارندگی موضوع دیگری است که شاید بیشتر از کاهش بارندگی تاثیر داشته است. به این معنا که اولا توزیع فصلی بارندگی در کشور ما تغییر کرده، به گونهای که بارش زمستانی (که به شکل برف رخ میداد و سبب ایجاد جریان در فصل بهار از طریق ذوب برف میشد) کمتر شده و بارشها به فصول پاییز و بهار منتقل شده است. بدین ترتیب با کاهش بارش برف، کاهش ذوب برف، روانآب رودخانهها نیز کمتر شده است.
به طور تقریبی روان آب جاری شده در کشور در دهه ۱۳۹۰ نسبت به دهه ۱۳۵۰، نصف شده است. از طرف دیگر، تعداد یا دفعات بارندگی افزایش پیدا کرده است. یعنی به جای اینکه چند بارندگی بزرگ به طور مثال در ۵۰ روز از سال رخ دهد، بارندگیهای کوچکتر در ۹۰ روز از سال رخ میدهد.کاهش یافتن مقدار بارندگیها و افزایش تعداد دفعات بارندگی موجب شده است مقدار روانآب تولید شده از بارندگی و مقدار نفوذ بارندگی به آب زیرزمینی کاهش یابد. البته این موضوع در نقاط مختلف کشور متغیر است اما الگوی کلی به همین شکل است.
عباسپور نیز در این باره میگوید: به طور معمول بارندگیها در کشور ما از نظر کم بارشی و پر بارشی سیکلی را دنبال میکند. سیکل عادی بارندگی تقریبا ۲۰ الی ۳۰ ساله است. این سیکل را میتوان در مورد آبهای خزر هم مشاهده کرد. برای مثال در دورهای آب دریا بسیار جلو میآید که بخشی به دلیل بارشها است و در زمانی آب دریا عقب کشیده میشود که این مربوط به دوره عادی ۳۰ ساله است.
عامل دیگری که تاثیرگذار است، تغییرات آب و هوایی است و این تغییرات با میزان بارش در ارتباط است. برای روشنتر شدن این موضوع باید با آمار و ارقام صحبت کرد. برای مثال عامل ایجاد تغییرات آب و هوایی، گازهای گلخانهای است که انتشار آنها موجب میشود مقدار غلظت دی اکسید کربن و تا حدودی متان در جو تغییر کند. برای مثال در سال ۲۰۰۰ (۱۳۷۸) میلادی غلظت این گازها در جو ۳۵۰ پی پی ام بود. در مدت این چند سال متاسفانه غلظت بالا رفته و به رقم حدود ۴۴۰ پی پی ام رسیده است. البته ارقام مختلفی مطرح میشود اما به طور کلی در این حدود است و این موضوع نشاندهنده بدتر شدن تاثیرات تغییرات اقلیمی است.
عباسپور: عامل ایجاد تغییرات آب و هوایی، گازهای گلخانهای است که انتشار آنها موجب میشود مقدار غلظت دی اکسید کربن و متان در جو تغییر کندوی میافزاید: بالا رفتن میزان غلظت گازهای گلخانهای از یک سو و گرم شدن شدن زمین نیز از سوی دیگر سبب شده الگوهای بارش در دنیا تغییر کند. هدف از برگزاری نشست کاپ ۲۸ در امارات کاهش گرم شدن زمین از ۲ به ۱.۵ درجه سانتی گراد بود که البته این امر مسلتزم اقدامات مختلف سیاسی و فنی است. جنبههای سیاسی از این جهت که برای مثال در کنفرانس کاپ گفته شد، یک دوره انتقالی از سوختهای فسیلی داشته باشیم و تا سال ۲۰۵۰ کشورها به گونهای اقدام کنند که سایرمنابع انرژی جایگزین سوخت فسیلی شود. بنابراین یکی از بحثهای ما در دنیا محدود شدن انتشار گازهای گلخانهای است؛ زیرا اگر با تشدید روند گرمایشی زمین مقابله شود، پیامدهای بارش کم و محدود، کاهش مییابد.
عباسپور ادامه میدهد: یکی دیگر از عواملی که تغییر الگوی بارش را موجب میشود، جریانات اقیانوسی است که خود بارشهایی را در نقاط مختلف دنیا سبب میشود. در واقع آبهای قطب شمال بسیار سرد و آبهایی که در نزدیکی خط استوا قرار دارد بسیار گرم هستند، این اختلاف دمای آب سرد و گرم باعث گردش جریانی میشود که از آبهای شمال به سمت جنوب و از جنوب به سمت شمال میرود. اگر این جریان بهم بخورد، ما شاهد اتفاقی خواهیم بود که در برخی نواحی به جای اینکه یک بارش عادی صورت بگیرد، طوفانها و یا سیلابهای غیرمنتظره ایجاد میشود. در نتیجه در اثر این اتفاقات الگوهای منظم بارشی بهم میخورد.
وی میافزاید: در دو دهه قبل، میزان بارش کل کشور حدود ۴۰۰ میلیارد متر مکعب بود که قسمتی از آن داخل زمین فرو میرفت و بخشی از آن روی زمین جاری بود، اما اکنون این آمار به ۳۲۰ تا ۳۴۰ میلیارد متر مکعب کاهش یافته است.
فرونشست زمین از پیامدهای اصلی و خطرناک خشکسالی در کشور
پورسپاهی سامیان در رابطه با پیامدهای کم بارشی میگوید: البته همانطور که عرض کردم من با بهکارگیری کلمه خشکسالی به شکلی که شما مطرح فرمودید موافق نیستم. نمیشود همه سالها را خشکسالی نامید. خشکسالی زمانی است که یک سالی نسبت به حالت عادی به شکل قابل توجهی کمآبتر شده باشد. به عقیده من باید بپذیریم که حالت عادی کشور ما همین است که داریم میبینیم. کشور ما یک کشور کمآب است.
وی میافزاید: کاهش بارندگی، تغییر توزیع بارندگی و تغییر دفعات بارندگی، در کنار افزایش قابل توجه دما، موجب کاهش آب در دسترس، کاهش تولید جریان در رودخانهها و کاهش نفوذ به آب زیرزمینی شده است. اما این بخش ماجرا مربوط به طبیعت است و انسان دخالت کمی در آن دارد.
پورسپاهی سامیان ادامه میدهد: بخش ماجرا که به خود ما ( عامل انسانی) مربوط است، مصرف و مدیریت آب است. ما آبهای سطحی و زیرزمینی را بیش از حق طبیعی خود مصرف میکنیم.
اجازه دهید چند آمار تاسفبار را مطرح کنم. دریاچه ارومیه در آبان ۱۴۰۳، پس از پشت سر گذاشتن یک سال آبی تقریبا نرمال (طبیعی)، تنها ۱ میلیارد متر مکعب آب دارد، یعنی تقریبا خالی است. در دشت مشهد، میزان برداشت آب ۱۸۰ درصد بیش از آب تجدیدپذیر، است. اینها که دیگر به طبیعت مربوط نیست؟ اینها بلایی است که ما با دست خودمان بر سر خود آوردهایم. چرا باید دریاچه ارومیه در سال نرمال هم خالی باشد؟ به عبارت دیگر ما آبی که حق طبیعت است را از طبیعت دریغ میکنیم. دریاچه را خشک و آب زیرزمینی را تخلیه کردهایم.
پورسپاهی سامیان: برداشت بیش از حد از آبهای زیرزمینی، عامل اصلی فرونشست زمین در بسیاری از مناطق کشور استوی میگوید: پیامدهای این وضعیت هم کاملا مشخص است. برداشت بیش از حد از آبهای زیرزمینی، عامل اصلی فرونشست زمین در بسیاری از مناطق کشور است. از طرفی پدیده ریزگرد و آسیبهای ناشی از خشک شدن دریاچهها بر سلامت جامعه انسانی اطرافشان را شاهد هستیم. متاسفانه ما داریم با دست خود، زمین زیر پای خود را نابود میکنیم. خشکسالی یا کمآبی نیز اگر رخ دهد، روند تخریبی را که ما در حال انجام آن هستیم ، سرعت میبخشد.
راه برون رفت از وضعیت کم بارشی
با توجه به آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت که مجموعهای از عوامل، مانند تغییرات سیکل بارش باران در برخی نواحی، انتشار گازهای گلخانهای، گرم شدن زمین در اثر تغییرات اقلیمی و تغییرات جریانهای دریایی در میزان بارندگیها تاثیر دارد. میزان بارندگی و کاهش در مقدار آن نیز خود با پیامدهای مختلف از جمله برداشت از آبهای زیرزمینی که خود منجر به فرونشست زمین میشود، همراه است.
پورسپاهی سامیان به راهکارهای برون رفت از وضعیت کم بارشی اشاره کرده و میگوید: راهحل اول همین است که متوجه اشتباه بودن مسیر شویم. یعنی واقعا به این باور برسیم که کشور ما ظرفیت آبی محدودی دارد و اینکه بیتوجهی به این ظرفیت آبی موجب تهدید برای پایداری سرزمین شده و مسیری که تاکنون طی شده، نیز اشتباه بوده است.
راه حل دوم برگشتن از این مسیر و جبران اشتباهات است که البته کار سختی است، اما چاره دیگری نیست. یعنی اگر ما میخواهیم سرزمینی به نام ایران را حفظ کنیم، باید این مسیر را برگردیم و اشتباهات را جبران کنیم.
اولین گام در برگشت از این مسیر این است که حق طبیعت را به رسمیت بشناسیم، یعنی تمام ارکان جامعه، از بالاترین ردههای حاکمیت تا کشاورزانی که بر روی دشتها و در کنار دریاچهها زندگی میکنند، به این باور برسند که حفظ طبیعت، حفظ دریاچه، حفظ آب زیرزمینی، لازمه ادامه زندگی در سرزمین ایران است.
دومین گام این است که برنامهریزی کنیم که مصرف از منابع آب سطحی و زیرزمینی را کاهش دهیم و خود را با واقعیت آبی کشور هماهنگ کنیم. یعنی تمام برنامههای توسعهای کشور را با ظرفیت آبی منطبق سازیم.
وی ادامه میدهد: مطالعات ارزشمندی در این زمینه صورت گرفته است. برای مثال سند دانشبنیان امنیت غذایی که سال گذشته در دولت سیزدهم ابلاغ شد، برنامه و راهکارهای بسیار خوبی در زمینه نحوه دستیابی به کاهش مصرف آب ارائه کرده است. از طرفی در برنامه هفتم پیشرفت که، رییس جمهور بر اجرای آن بسیار تأکید دارند، نیز به لزوم کاهش مصارف آب توجه شده است. اما متاسفانه به نظرمیرسد آنچه در برنامه هفتم پیشرفت آمده است، شعارگونه است. زیرا به طور مثال هدفگذاری بخش کشاورزی به عنوان بزرگترین مصرفکننده آب در کشور با هدفگذاری بخش آب در تضاد است. همانطور که عرض کردم باید تمام برنامهها با ظرفیت آبی هماهنگ شود.
عباسپور نیز در این باره به راهکارهایی اشاره کرده و میگوید: یکی از راهحلها مشارکتهای جهانی است .یعنی تلاشی در دنیا صورت بگیرد تا از انتشار گازهای گلخانهای در دنیا جلوگیری شود. ما اکنون مدلهای جهانی داریم که میتوانیم بر اساس آنها پیش بینی کنیم که در کدام نواحی ممکن است تاثیرات کم بارشی بیشتر باشد.
متاسفانه مدلهایی که ما دیدهایم نشان میدهد که کشور ما بیشتر تحت تاثیر قرار میگیرد. ایران از نظر انتشار گازهای گلخانهای در رتبه ۷ است. این نشان میدهد دو حرکت باید انجام شود. در سطح داخلی باید سعی کنیم از انرژیهای تجدیدپذیر استفاده کنیم. بحث دیگر مدیریت منابع مالی است.
از کل ۳۲۰ میلیارد متر مکعب آب استحصال شده، سهم بخش کشاورزی در مصرف آب بالای ۸۵ درصد است، حدود ۶ درصد هم برای شرب است. بنابراین این آمار نشان میدهد در بخش کشاورزی اصلا الگوی مناسبی نداریم و از این رو مدیریت منابع آب در بخش کشاورزی بسیار اهمیت دارد.
جمعبندی
در مجموع کارشناسان بر این باورند که مجموعهای از علل مانند تغییرات سیکل بارش باران در برخی نواحی، انتشار گازهای گلخانهای، گرم شدن زمین در اثر تغییرات اقلیمی و تغییرات جریانهای دریایی در میزان بارندگیها تاثیر دارد. میزان بارندگی و کاهش در مقدار آن نیز خود با پیامدهای مختلف از جمله برداشت از آبهای زیرزمینی که خود منجر به فرونشست زمین میشود، همراه است. در این باره به نظر میآید به رسمیت شناختن حق طبیعت، جلوگیری از برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی، مدیریت منابع آب و برنامهریزی در این زمینه برای بهبود وضعیت موثر باشد.
نظر شما