گاهی سعی میشود که برخی اتفاقات منسوب به امور خارقالعاده شود؛ بهگونهای که افراد گمان میکنند که این امور، بالاتر از قدرت و اختیار آنهاست و همین مرعوب شدن و خضوع در برابر این اسباب غیرعادی، باعث میشود واقعاً خود را ذلیل دانسته و مقهور این امور شده و توان مقابله نداشته باشند. این در حالی است که قدرت مطلق، خداست و اسباب مادی یا غیرمادی تفاوتی در سبب بودن ندارند و مستقلاً هیچ قدرتی ندارند؛ چه به این اسباب عادت داشته باشیم و چه برای ما غیرعادی باشند. (البته که غیرعادی بودن، نسبی است و اگر این امور برای کسی عجیب نباشند، تغییری در حال او پیدا نمی شود و چنان اهمیتی ندارند و غیرعادی نیستند.)
بنابراین دارای قدرت مستقل دانستن اسباب، نوعی از شرک و خضوع در برابر اسباب است که باعث سلطه شیطان بر ما میشود. (انما سلطانه علی الذین یتولونه و الذین هم به مشرکون[۲]) شیطان بر کسانی ولایت دارد که خودشان ولایت او را پذیرفته باشند؛ پس اسباب باید برای افراد، اموری عادی باشند تا توجه انسان ها جلب آن ها نشود و از خداوند غافل شوند. ما وظیفه داریم از اسباب استفاده کنیم؛ اما نباید متوقف در آنها هم بشویم و معجزات انبیا هم برای متوقفنشدن در اسباب ظاهری است. برای واضحتر شدن بحث از مثال هایی استفاده میکنیم:
مثال اول: تبلیغ بیش از حد کرامات اولیاء بهگونهای که اولیاء الهی، انسان های ماورایی و دور و دستنیافتنی شوند؛ اتفاقاً هر چه ولی الهی بالاتر باشد، کمتر کرامت بروز میدهد مگر در مواردی خاص که اذن الهی باشد. غیرعادی نشاندادن شهدا هم از همین دسته است. در حقیقت اولیاء الهی به دلیل عبودیتشان به مقامات عالی میرسند نه کارها و امور خارقالعاده.
مثال دوم: بزرگ جلوه دادن قدرت اجنه و شیاطین و نسبت دادن اتفاقات به آنها؛ بهگونهای که گمان کنیم در برابر قدرت آنها ضعیفتریم و گمان میکنیم که تنها راه محافظت از آنها حرزها و طلسم های دیگر است. (البته استفاده از اموری مانند حرز که برخی از آنها نیز از اهلبیت علیهمالسلام رسیده اشکالی ندارد اما باید توجه کنیم که این ها هم مستقلاً هیچ قدرتی ندارند و این امور هم مانند بقیه اسباب عالم هستند و همه عالم در دست خداست و اوست که صاحب اثر است و از حرز یا هر چیز دیگری هم به دلیل دستور الهی استفاده شود، نه اینکه به طور مستقل، تاثیری خارقالعاده دارد.
مثال سوم: سِحر و قدرت ساحران و علوم غریبه؛ بهگونهای که گاهی افراد، باور میکنند که طلسم شدهاند و دیگر کاری از دستشان برنمیآید. چهبسا هم برای فرار از طلسمهایی که در ذهن خود گمان کردهاند، به رمال یا فردی که انواع و اقسام کارهای غیرعادی را انجام میدهد، پناه میبرند و گویی از یک شرک به شرک دیگر غوطه میخورند.
مثال چهارم: تمدن غرب با ترویج اسباب ماورایی و فراتر از قدرت انسان ها در فیلمها و رسانه ها، سعی میکند انسان ها را در مقابل شیاطین خلع سلاح کند. کار فرعون و فرعونیان، ذلیل کردن و مرعوبکردن مردم و در نتیجه اطاعت مردم از آنهاست. (فاستخف قومه فاطاعوه[۳]) ذلیل شدن شخصیت یک فرد یا گروه به معنای این است که آن فرد در مقابل طرف مقابل، خودش را ضعیف و طرف مقابل را دارای قدرتی برتر میبیند. گاهی این احساس ذلت از کودکی در شخصیت کودکان تزریق میشود و او را از امور مختلف میترساند؛ این فرد وقتی بزرگ میشود، نمیتواند در مقابل هیمنه تمدن غرب بایستد و مقهور آن میشود.[۴]
مثال پنجم: ترس هایی که شیطان در زندگی برای حرکت در راه خدا جلوی پای ما قرار میدهد و باعث میشود که برخی افراد بر اساس آن از ورود به اموری که احتمال بهخطرافتادن منافع دنیایی دارد، اجتناب کنند؛ مثلاً ترس از ازدواج یا ترس از فرزندآوری و تأمین مخارج آن (الشیطان یعدکم الفقر[۵]) یا ترس از قضاوت های دیگران و مانند آن.
این امور حربههای شیطان برای ناامید کردن انسان و ترس او از ادامه مسیر الهی و عمل به دین الهی است. افرادی که در جامعه فقط مشکلات را میبینند و مرتباً حرفهایی میزنند که افراد را از ادامه مسیر ناامید میکنند، همان بلندگوهای شیطان هستند که مشکلات را بالاتر از قدرت ما نشان میدهند و شرک را در جامعه رواج میدهند که خلاف دین عمل میکنند. (ولا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین[۶])
در زندگی روزمره ممکن است اموری برای ما عجیب باشد یا از اموری بترسیم اما اولیاء الهی که از شرک، مبرا هستند و موحدانه زندگی میکنند، تنها قدرت حقیقی در عالم را خداوند میبینند و بنابر این برای آنها اسباب دنیایی و غیر دنیایی فرقی ندارد و همه اسباب و اتفاقات را تحت قدرت و سلطه خداوند میبینند و از این جهت به قدرت الهی متصل میشوند و این اسباب نمیتواند در آنها تزلزلی ایجاد کند. بله؛ برای این افراد دانستن و استفاده از این امور مانع از توجه به خدا نیست و اشکال ندارد.
بنابراین ملاک صحیح بودن استفاده از ابزارها و اسباب غیرعادی این است که آنها برای ما عادی باشند و باعث تعجب ما نشوند اما اگر این امور برای فرد دیگری باعث ترس یا تعجب شود و به نوعی شرک بیانجامد، نباید آن را به آن فرد نشان داد.
دعاهایی که برای مقابله با شیطان و سحر و مانند آن تجویز میشود نیز معمولاً یادآوری کننده قدرت و احاطه الهی بر همه اسباب و ذلت همه موجودات در برابر خداوند است؛ مانند آیه الکرسی و آیه سخره [۷] و چهار قل و سایر موارد.
نتیجه: اگر به سمت خدا حرکت کنیم هیچچیزی نمیتواند مقابله کند و چه امور عادی چه امور غیرعادی در دست خود خداست. پس از هیچچیزی نترسیم و مرعوب هیچ سببی نشویم.
[۱] دکتری فلسفه و کلام اسلامی
[۲] سوره نحل، آیه ۱۰۰
[۳] زخرف، آیه ۵۴
[۴] ر.ک: راه رشد، ج۲، آیت الله حائری شیرازی
[۵] بقره، آیه ۲۶۸
[۶] آل عمران، آیه ۱۳۹
[۷] اعراف، ۵۴
* استاد فلسفه و کلام اسلامی
نظر شما