فارن افرز یک مجله معتبر با عمری بیش از ۱۰۰ ساله است که بدون اغراق در تعیین خط مشی ها و سیاست خارجی آمریکا تاثیر گذار بوده است. خیلی از اندیشمندان و مسئولان ارشد آمریکایی دیدگاه های خود را از کانال این مجله مطرح کرده اند. انتشار مقاله محمد جواد ظریف در این مجله خود تاییدی است بر اهمیت این مقاله و محتوای آن بخصوص که نویسنده از آمادگی دولت ایران برای مدیریت تنش ها با ایالات متحده آمریکا گفته است.
در بخشی از این مقاله آمده است: « پزشکیان به ثبات و توسعه اقتصادی در خاورمیانه علاقهمند است. او میخواهد با کشورهای عرب همسایه همکاری کند و روابط با همپیمانان ایران را تقویت نماید. اما او همچنین تمایل دارد تا بهطور سازنده با غرب در تعامل باشد. دولت او برای مدیریت تنشها با ایالات متحده، که به تازگی رئیسجمهور جدیدی نیز انتخاب کرده، آماده است. پزشکیان آماده است مذاکراتی از جایگاه برابر درباره توافق هستهای و شاید موارد بیشتری انجام گیرد.»
قاعدتا این مواضع معاون ریاست جمهوری ایران از سوی تحلیل گران عرصه سیاست، یک پیام سیاسی مبنی بر آمادگی ایران برای مواجهه مثبت با ایالات متحده برای مدیریت یا کاهش تنش ها ارزیابی می شود. این البته تنهاترین موضع از این دست نیست.
چندی پیش علی لاریجانی، مشاور رهبر انقلاب ایران هم در گفت و گویی با پایگاه اطلاع رسانی رهبری، از آمادگی ایران برای گفت و گو با دولت جدید آمریکا درباره توافق جدید هسته ای سخن گفته بود. این سخن علی لاریجانی هم بازتاب بسیاری در محافل سیاسی داخلی و خارجی داشت و خیلی از تحلیل گران این موضع مشاور رهبری انقلاب را پیامی سیاسی از سوی ایران برای آمادگی مواجهه مثبت با آمریکا تلقی کردند.
محمد جواد ظریف پیشتر در یک سخنرانی درباره نوع رفتار ایران در دوران ریاستجمهوری ترامپ گفته بود: «ایران باید به این باور برسد که بازیگر است. امروز همه کشورها تلاش میکنند حضور ترامپ در کاخ سفید را به نفع منافع خود هدایت کنند و ما هم باید در این زمینه به کنشگر تبدیل شویم و منافع ملی را در نظر بگیریم.»
به نظر می رسد مواضع علی لاریجانی و محمد جواد ظریف فارغ از آنکه به نتیجه مشخصی برسد یا نه و اینکه چه پاسخی از سوی دولت دونالد ترامپ بگیرد، نشان از یک رویکرد جدید در سیاست خارجی تهران است؛ رویکردی فعالانه و نه منفعلانه. در حقیقت تهران از هم اکنون چه بسا قبل تر خود را برای مواجهه با دولت جدید آمریکا آماده کرده و چه بسا ابتکار عمل هایی نیز در دست داشته باشد.
نقطه مقابل این رویکرد سیاست منفعلانه و عکس العملی است به این معنا که دولت ایران صبر می کند تا دونالد ترامپ در کاخ سفید مستقر شود و سیاست خارجی خود در قابل ایران را مشخص کند و آنگاه در مقابل رویکرد دولت آمریکا، ایران هم به اقتضای سناریوی پیش رو یک سناریو برای پاسخ آماده می کند.
ناگفته پیداست که در سایه این انفعال و بی تحرکی ایران، مخالفان و لابی های ضد ایرانی بی کار نمی نشینند و همه تلاش خود برای شکل دادن به سیاست خارجی ضد ایرنی را به کار می برند.
بنابر این به نظر می رسد می توان این رویکرد سازنده در دستگاه دیپلماسی ایران یعنی رویکرد فعالانه و پیش دستانه را به فال نیک گرفت. در همین چارچوب می توان به شروع دور جدید گفت و گوهای ایران و اروپا هم اشاره کرد. گفت و گوهایی که می توانست تا روی کارآمدن دولت جدید در آمریکا به تعویق بیفتد اما به تعویق نیفتاد و حتی دور بعدی گفت و گوها هم بر اساس اطلاعات نویسنده، تا قبل از استقرار دونالد ترامپ در کاخ سفید انجام خواهد شد.
این اقدامات و مواضع را می توان در چارچوب همان سخن ظریف تفسیر کرد که همه کشورها تلاش می کنند حضور ترامپ در کاخ سفید را به نفع منافع ملی خود هدایت کنند. گویا ایران هم در راستای تامین منافع خود چنین تلاشی را آغاز کرده است. از قرار معلوم اروپایی ها هم در گفت و گوهای خود با مقامات ایران پیش بینی کرده اند که رویکرد ترامپ در برابر برنامه هسته ایران متفاوت از مواجهه قبلی خواهد بود.
آمادگی ایران برای گفت و گو با آمریکا در موضوع هسته ای و آنگونه که ظریف در مقاله فارزن افرز اشاره کرده « شاید موارد بیشتری» به طور طبیعی شاخک های مخالفان گفت و گو در ایران را حساس کند و چه بسا مخالفت های داخلی مانعی در پیش برد رویکرد ایران و آمادگی برای مدیریت تنش ها با آمریکا شود. اما اعلام مواضع همزمان ظریف به عنوان معاون رئیس جمهوری و علی لاریجانی، مشاور رهبری حکایت از آن دارد که نوع مواجهه ایران با آمریکای ترامپ یک برنامه سلیقه ای یا جناحی نیست بلکه بر اساس ارزیابی های نهادهای بالادستی در تصمیم سازی هاست.
مضاف بر آنکه اساسا موضوعات مهمی همچون مذاکرات هسته ای همواره بر اساس دستورالعمل های تعریف شده در نهادهای بالادستی بوده و دیپلمات ها در چارچوب همان دستورالعملها انجام وظیفه می کنند.
بنابر این به نظر نمی رسد سنگ اندازی های جریان اقلیت مخالف مذاکره بتواند رویکرد تعریف شده ایران در ذیل تعامل سازنده با دنیا در چارچوب اصول حاکمیتی یعنی « عزت، حکمت و مصلحت» را تحت الشعاع قرار دهد. حال باید دید سیاستمداران آمریکایی در مواجهه با رویکرد رو به جلو ایران چه موضعی خواهند داشت آیا از این فرصت برای کاهش تنش ها استفاده می کنند یا همچنان راه پر هزینه برای هر دو طرف یعنی تقابل را انتخاب می کنند.
نظر شما