شاید بتوان سیاست یا به عبارتی دکترین «اول آمریکا» را که از سال ۲۰۱۶ از سوی «دونالد ترامپ» وارد گفتمان سیاسی ایالات متحده شد، به نوعی مشابه دکترین «مونروئه» (Monroe Doctorine) در قرن ۱۹ میلادی خواند.
ترامپ میگوید که پول مالیاتدهندگان آمریکایی باید خرج مشکلات داخلی این کشور شود نه هزینه جنگ یک کشور دیگر در اروپا
طبق دکترین مونروئه که از سوی رئیسجمهوری وقت ایالات متحده «جیمز مونرو» در دسامبر ۱۸۲۳ اعلام شد، آمریکا تلاش کرد از دخالت در جنگ قدرتهای اروپایی خودداری و بیشتر بر مسائل داخلی این کشور و قاره آمریکا تمرکز کند.
گفتمان اول آمریکای ترامپ (America First) هم سعی در ایجاد سیاستهای انزواگرایی، حمایتگرایی و عدم مداخلات خارجی گسترده دارد؛ راهبردی که سیاستهای نظامی آمریکا از ابتدای قرن بیست و یکم و مداخله نظامی در عراق، افغانستان و بعدتر اوکراین را مورد انتقاد قرار میدهد.
این نگاه، نقطه تلاقی منافع آمریکا و اروپا در زمینه اقتصاد سیاسی و همینطور سیاست خارجی را از خود متاثر میسازد؛ همان طور که در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ نیز شاهد آن بودیم. با این حال، یک دورهای شدن دولت ترامپ و روی کار آمدن یک دولت دموکرات همه چیز را به نقطه صفر بازگرداند و ایدههای ترامپ در مورد مسائل مختلف عقیم ماند.
با بازگشت دوباره ترامپ به کاخ سفید، آینده روابط میان آمریکا و اتحادیه اروپا دوباره موضوع تحلیل و گزارشهای کارشناسان و متخصصان حوزه سیاست بینالملل قرار گرفته است؛ اینکه روابط فراآتلانتیک به کدام سمت خواهد رفت؟
در این زمینه باید گفت، موضوعات امنیتی به دلیل حساسیت بالایی که بازیگران بینالمللی بر آن دارند مهمترین مسالهای است که اتحادیه اروپا را در ارتباط با روی کار آمدن ترامپ نگران کرده است؛ به ویژه اینکه برخلاف دوره اول ریاست جمهوری ترامپ، این بار مساله جنگ اوکراین نیز در میان است.
اوکراین دروازه ورود روسیه به اروپا و خط حائل میان روسیه و اتحادیه اروپا محسوب میشود؛ از این جهت، هم برای روسیه در برابر تهدید غرب و هم برای اتحادیه اروپا در برابر تهدید نظامی روسیه همواره از اهمیت خاص ژئوپلتیکی و استراتژیکی برای هر دو طرف برخوردار بوده است.
در کنار جنگ اوکراین، مساله ناتو مهمترین چالش امنیتی اتحادیه اروپا با دولت دوم ترامپ خواهد بود
به دلیل همین حساسیت امنیتی، غرب به رهبری آمریکا از زمان حمله روسیه به اوکراین (فوریه ۲۰۲۲-اسفند ۱۴۰۰) تلاش کرده با کمکهای مالی و تسلیحاتی هنگفت، از فروپاشی سنگر اوکراین جلوگیری کند چرا که فروریختن دیوار اوکراین از نگاه اروپاییها به معنی امکان پیشروی روسیه تا قلب اتحادیه اروپا است.
کمکهای چند ده میلیاردی ایالات متحده به اوکراین در کنار کمکهای تسلیحاتی کشورهای اروپایی و حمایتهای سیاسیشان تا کنون اوکراین را در مقابل قدرت نظامی ارتش روسیه سرپا نگه داشته است.
از زمان آغاز جنگ در شرق اروپا، آمریکا بیش از ۶۲ میلیارد دلار کمک نظامی به اوکراین ارائه کرده است. با وجود چنین حجمی از کمکهای نظامی و تقریبا همزمان با دیدار اخیر ترامپ با «ولودیمیر زلنسکی» و «امانوئل مکرون» روسای جمهوری اوکراین و فرانسه در پاریس، پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) اعلام کرد که یک بسته کمک نظامی جدید به ارزش ۹۸۸ میلیون دلاری به اوکراین اختصاص داده است.
با این حال، سیاست اول آمریکا چیزی خلاف این راهبرد را در درون خود دارد. ترامپ در طول مبارزات انتخاباتی بارها از کمکهای مالی و تسلیحاتی آمریکا به اوکراین انتقاد کرده است. ترامپ میگوید که پول مالیاتدهندگان آمریکایی باید خرج مشکلات داخلی این کشور شود نه خرج جنگ یک کشور دیگر در اروپا. ترامپ همان طور که خواهان خروج از افغانستان -که به عمر دولتش قد نداد- بود اکنون تاکید دارد که باید مشارکت آمریکا در جنگ اوکراین پایان یابد.
جنگ تجاری که ترامپ بر پایه سیاست اول آمریکا با قدرتهای بزرگ اقتصادی به راه انداخته قطعا دامان اتحادیه اروپا را هم خواهد گرفت
از سوی دیگر، ترامپ هزینههای هنگفت ایالات متحده برای ناتو را هدررفت پول مالیاتدهندگان آمریکایی برای تامین امنیت کشورهای اروپایی میداند. ترامپ تاکنون نگفته که قصد خروج از ناتو را دارد اما معتقد است کشورهای اروپایی با پول آمریکا این چتر امنیتی را روی سر خود داشتهاند بنابراین باید برای باز ماندن این چتر هزینه بسیار بیشتری بپردازند. به این ترتیب، در کنار اوکراین، مساله ناتو مهمترین چالش امنیتی اتحادیه اروپا با دولت دوم ترامپ خواهد بود.
موضوع مهم بعدی که قطعا روابط آمریکا و اتحادیه اروپا را دستخوش تغییر خواهد کرد، در حوزه تجاری و اقتصادی است. جنگ تجاری که ترامپ بر پایه سیاست اول آمریکا با قدرتهای بزرگ اقتصادی به راه انداخته است قطعا دامان اتحادیه اروپا را هم خواهد گرفت؛ چه اینکه در دوره اول ترامپ نیز شاهد آن بودیم.
سیاست اول آمریکا به دنبال اقتصاد ملیگرایانه و حفاظت از کالاهای تولید شده در داخل آمریکا است که از نگاه ترامپ توسط واردات کالاهای چینی و اروپایی تهدید میشود.
کارشناسان اقتصادی برآورد میکنند که وضع تعرفههای ده درصدی از سوی آمریکا ضربه بزرگی به صادرات اروپا مثل خودروها و مواد شیمیایی و.. وارد خواهد کرد و تولید ناخالص داخلی اتحادیه اروپا را حدود ۱.۵ درصد معادل حداقل ۲۶۰ میلیارد یورو کاهش خواهد داد.
در شرایطی که اقتصادهای اروپایی تازه از رکود ناشی از همهگیری کرونا خارج شده و بحران اوکراین و افزایش هزینههای انرژی اقتصادهایشان را تحت فشار مضاعف قرار داده است، وضع تعرفههای تجاری بر کالاهای اروپایی از سوی واشنگتن ضربه مهلک دیگری بر پیکره اقتصاد اروپا خواهد بود.
چالش ترامپ با نهادها و سازمانهای بینالمللی، معضل بعدی اروپاییها در ارتباط با رئیسجمهور آتی آمریکا خواهد بود
چالش ترامپ با نهادها و سازمانهای بینالمللی معضل بعدی اروپاییها در ارتباط با رئیسجمهور آتی آمریکا خواهد بود. سیاست اول آمریکا نهادها و پیمانهای بینالمللی را عاملی دست و پاگیر در مسیر پیشبرد اهدافش میبیند. خروج آمریکا از توافق آب و هوایی پاریس، سازمان جهانی بهداشت، پیمان موشکهای هستهای میانبرد و بسیاری دیگر از این سازمانها در دولت اول ترامپ، در همین راستا بود.
جنگ ترامپ با سازمانها و نهادهای بینالمللی از این جهت برای اروپاییها مهم است که ترامپ یکی از حامیان اصلی خروج انگلیس از اتحادیه اروپا (برگزیت) بود.
روابط نزدیک ترامپ با «ویکتور اوربان» نخست وزیر مجارستان که یکی از اعضای اتحادیه اروپا و البته مخالف بسیاری از رویههای بروکسل است و همچنین علاقه اوربان به سیاستهای ترامپ میتواند تهدید دیگری برای وحدت اروپا طی سالهای آینده باشد.
با این حال، باید اشاره کرد که ترامپ در مسیر خود کار راحتی هم در پیش ندارد. کشورهای اروپایی درحال هماهنگ کردن سازوکارهای خود برای مقابله با تهدیدهای ناشی از سیاستهای ترامپ هستند و ممکن است با همراهی با سیاستهای وی در برخی موضوعاتی که حساسیتهای کمتری برای امنیت آنها دارد بتوانند در موضوعات دیگر مواضع وی را تعدیل کنند. از سوی دیگر این ملاحظه جدی است که فشار زیاد به متحدان اروپایی میتواند اتحادیه را سمت رقبای آمریکا مثل چین سوق دهد.
همچنین باید به این نکته اشاره کرد که نظام بینالمللی امروز مشابه شرایط بینالمللی در قرن نوزدهم نیست و درهمتنیدگی سیاستها و وابستگی متقابل میان کشورهای جهان هرگونه انزواگرایی و اتکاگرایی داخلی را شدیدا با چالش مواجه خواهد کرد. باید دید ترامپ در مواجهه با این شرایط پیچیده، چگونه سیاست خود را پیش خواهد برد اما لااقل به نظر میرسد که ماه عسل اروپا و آمریکا به سر آمده است.
نظر شما