فیلم مستند «رخ» که منعکس کننده بخشی از ذهنیات و درونیات علیاکبر صادقی هنرمند نقاش و تصویرگر پیشکسوت است، شامگاه چهارشنبه دوشنبه ۱۹ آذر در دومین روز هجدهمین جشنواره سینما حقیقت اکران و با استقبال مخاطبان مواجه شد.
مستند «رخ» به کارگردانی سام کلانتری و تهیهکنندگی آرش صادقی، با نگاهی به زندگی و آثار علیاکبر صادقی، مستندی مطرح در عرصه هنرهای تجسمی به شمار میرود. این مستند موفق میشود مخاطب را به دنیای خلاقانه و پیچیده یکی از برجستهترین هنرمندان معاصر ایرانی وارد کند و زوایای کمتر شناختهشدهای از شخصیت و سبک هنری او را به تصویر بکشد.
ترکیبی از اسطورههای ایرانی، نمادگرایی و مدرنیته
یکی از نقاط برجسته این مستند، استفاده از نقاشیها و آثار بصری صادقی به عنوان محوریترین عنصر روایت است. آثار این هنرمند که ترکیبی از اسطورههای ایرانی، نمادگرایی و مدرنیته هستند، در قاب دوربین با ظرافت خاصی نمایش داده شدهاند. زیبایی بصری این نقاشیها نهتنها به غنای بصری مستند کمک میکند، بلکه به نوعی مکمل روایت فیلم در معرفی شخصیت هنری علیاکبر صادقی نیز محسوب میشود.
کارگردان با انتخاب زوایای مناسب و حرکات نرم دوربین، توانسته است به این آثار جان ببخشد و مخاطب را برای چند لحظه در جهان بصری و ذهنی صادقی غرق کند. رنگها، خطوط و ترکیببندیهای موجود در این نقاشیها، چنان تاثیرگذار است که حتی بینندهای که با هنرهای تجسمی آشنایی چندانی ندارد، میتواند عمق زیبایی و حس هنری آن را درک کند.
آثار علیاکبر صادقی عمیقاً ریشه در سبک سورئالیسم دارند، سبکی که با استفاده از عناصر خیال، نمادگرایی، و اسطورهها به دنیای ناخودآگاه و رویا میپردازد. این ویژگی در مستند «رخ» نیز به شکلی خلاقانه بازتاب یافته است.
کارگردان، با در نظر گرفتن ویژگیهای سورئال آثار صادقی، از فضاهای خواب و رویا برای روایت استفاده کرده و این عنصر را به بخشی از ساختار بصری و داستانی مستند تبدیل کرده است. چنین تمهیدی نه تنها به هماهنگی بیشتر میان فیلم و آثار هنری کمک کرده، بلکه توانسته است تجربهای خاص را برای تماشاگران خلق کند.
یک فیلم خانوادگی
این فیلم مستند توسط یکی از فرزندان صادقی کارگردانی شده و دیگر فرزندانش نیز حضور پررنگی جلوی دوربین دارند. مشارکت اعضای خانوده در ساخت فیلم باعث شده که قهرمان قصه یعنی استاد صادقی ارتباط راحت و صمیمانهای با دوربین داشته باشد. در کنار این مزیت باید به چند آسیب فیلمسازی خانوادگی نیز توجه داشت. فرزندان شناخت کاملی از پدر دارند و به اشتباه تصور میکنند که مخاطب نیز خیلی نکات را درباره او میداند.
تمرکز بر جزئیات زندگی و آثار علیاکبر صادقی، بدون ارائه یک نمای کلی از او و جایگاهش در هنر ایران و جهان یکی از نقاط ضعف اثر محسوب میشود. چنین رویکردی ممکن است برای مخاطبانی که پیشزمینهای از هنرمند ندارند، تجربهای مبهم ایجاد کند.
مستند، اگرچه از طریق جزئیات میتواند به عمق شخصیت و آثار هنرمند بپردازد، اما عدم ارائه یک چارچوب کلی درباره زندگی، دستاوردها و اهمیت هنری صادقی، ممکن است مخاطب را سردرگم کند. معرفی بهتر و جامعتر هنرمند در ابتدای فیلم یا در طول روایت، میتوانست به جذابیت و درک بهتر مخاطب کمک کند. به عنوان مثال در فیلم خیلی به افتخارت ملی و بینالمللی استاد صادقی اشارهای نمیشود. «رخ» از گذشته این هنرمند و مسیری که طی کرده چیزی نمیگوید و بیشتر به جزییات رفتاری و روحی استاد صادقی میپردازد.
دومین آسیب حجم بالای تصاویر و دیالوگهایی است که از فرزندان استاد صادقی میبینیم و میشنویم. مخاطبی که میخواهد در جریان زندگی یک هنرمند قرار بگیرد، در دقایق زیادی از فیلم با چهره فرزندان او مواجه میشود. اما اتفاق ممکن است تمرکز از خود هنرمند و آثارش را کاهش دهد.
همه سیب های جهان را گاز زدم
رابطه عاشقانه استاد صادقی با همسرش که در جای جای فیلم شاهدش هستیم، جنبههای احساسی اثر را تقویت کرده است. این هنرمند ذکر بیان خاطرهای میگوید: «در خواستگاری قرار شد اگر دختر را پسندیدم، سیبی را گاز بزنم. آن روز با دیدن تو من همه سیب های جهان را گاز زدم.»
صادقی در بخش دیگری از فیلم درباره تلخی مرگ خودش بیان میکند: «اولین شبی که همسر من کسی کنارش نیست، برای من زجرآور است».
در ادامه مستند متوجه میشویم که او در تفکرات صادقی، نه تنها همسر خودش بلکه تمامی زنان دنیا جایگاه ویژهای دارند. او به نقاشیهایی اشاره میکند در آن مردها در حال شکنجه شدن هستند و سپس توضیح میدهد که دلش نمیآید در این نقاشیها زنان را شکنجه کند. بنابراین در این تصاویر نقش هیچ زنی دیده نمیشود.
نظر شما