ایران‌هراسی و گردشگری، بحران و راه عبور

تهران- ایرنا- «گردشگری» و «ایران‌هراسی» رابطه دوگانه و متقابل دارند، هیچ صنعت دیگری به اندازه گردشگری به این شکل ویژه با ایران‌هراسی در تقابل نیست و ضرورت دارد مساله آن در سطح کلان تصمیم‌گیری به یک «راهبرد» تبدیل شود.

صنعت گردشگری در نیم قرن اخیر مانند سایر صنایع دستخوش تحولات عمیق شده است، فناوری، بیماری و همه‌گیری، جنگ‌ها و صلح‌ها، فروپاشی‌ها و ایجاد اتحادیه‌ها بر این صنعت ظریف و حساس تاثیرات عمیقی داشته و دارد؛ گردشگری با همین عناصر عموما بین‌المللی وارد چالش‌ می‌شود، همزیستی می‌کند، اما توان بازیابی و عبور را هم درون خود حفظ کرده و دوباره چرخ خود را اگر چه به کندی به حرکت در می‌آورد.

گردشگری، ملت‌ها را در سایه صلح و امنیت و آسایش و رفاه، در کنار هم قرار می‌دهد، اساسا گردشگری به معنای روابط بین‌الملل استآنچه صنعت گردشگری را از ظرفیت بحران‌گریزی و بحران‌زدایی غنی می‌سازد، ذات درونی آن است که مبتنی بر روابط عمیق و تاریخی بین ملت‌ها و بر خاصیت اقتصاد مردم‌پایه، خالق پول و ثروت بودن و اشتغال‌زایی آن استوار است؛ جدا از این ویژگی‌ها، گردشگری را ملت‌ها مدیریت می‌کنند، خدماتش را ملت‌ها عرضه می‌کنند و البته همین ملت‌ها هستند که از فواید اقتصادی و اجتماعی فرهنگی و حتی روانی آن بهره می‌برند؛ بر همین اساس گردشگری، ملت‌ها را در سایه صلح و امنیت و آسایش و رفاه، در کنار هم قرار می‌دهد، که دقیقا تفسیر و تببین روابط بین‌الملل است؛ اساسا گردشگری به معنای روابط بین‌الملل است.

البته نمی‌توان نقش دولت‌ها را منکر شد، دولت‌ها نیز در توسعه صنعت گردشگری نقش موثر و بسزایی داشته و دارند؛ دولت‌ها از زمانی‌که بنا به تکالیف و اختیارات، نقش سیاست‌گذاری و تسهیل‌کنندگی به خود گرفتند، نقش موثرتری در توسعه صنعت گردشگری ایفا کرده‌اند. امنیت را دولت‌ها مراقبت می‌کنند و بخش بزرگی از زیرساخت‌ها را مانند شبکه حمل‌ونقل و راه‌ها و مرزها، شبکه ارتباطات و مخابرات، شبکه تامین نیرو و آموزش را دولت‌ها طراحی، برنامه‌ریزی، ایجاد و مدیریت می‌کنند.

صنعتی اقتصادپایه، فرهنگ‌محور، مردم‌مدار

آنچه در توسعه گردشگری به عنوان صنعتی اقتصادپایه، فرهنگ‌محور، مردم‌مدار بسیار حائز اهمیت است، احساس امنیت در سفر و در مقصد است. هر چه این حس قوی‌تر و ملموس‌تر باشد تصویر و تصور از مقصد با اطمینان‌خاطر بیشتر همراه خواهد بود، موج تقاضای گردشگری بیشتر خواهد شد، روند و جریان پول و ثروت و میزان تعامل و همکاری و توسعه و عمران به سوی مقصد، بیشتر شکل می‌گیرد، اما اگر عناصری مانند تبعیض، بی‌اعتمادی، نفرت، انزجار، حسادت، تعصب، نژادپرستی، و ناامنی، به ذهن گردشگر، مسافر، تاجر تنها متبادر شود، حتی اگر هم به واقع این موارد حکمفرما نباشد، به صورت مستقیم بر کاهش میل به سفر و گردشگری و به صورت غیرمستقیم بر تجارت و همکاری‌های دو و چندجانبه با دولت و ملت مقصد تاثیر می‌گذارد، و نتایج آن تحریم، تهدید، فقر، رکود، انزوا، کسادی بازار و در نتیجه ورشکستگی اقتصادی می‌شود.

سیاست هراس‌زا و منفعت سیاسی

با همین رویکرد تخریبی، برخی دولت‌ها زمانی که می‌خواهند کشور یا ملتی را تحریم کنند یا به انزوا ببرند، در گام اول افکار عمومی جهان را نسبت به «مردم، دولت، حکومت و حاکمیت» آن کشور، فضای عمومی، شرایط زیست اجتماعی و اقتصادی و تعامل در آنجا، با تزریق و تبلیغ احساسات منفی، تردیدآمیز و هراسناک، مردد و مبهم می‌کنند؛ این نوع هراس در چارچوب حوزه سیاسی به قطع روابط سیاسی یا کاهش سطح روابط دیپلماتیک منجر می‌شود، و در حوزه اقتصادی کاهش مبادلات تجاری و مراودات بازرگانی، کاهش سرمایه‌گذاری و فرار سرمایه را به همراه دارد، از طرفی در حوزه فرهنگ باعث تقابل و تضاد فرهنگی خواهد بود و در مجموع و در بالاترین سطح آن در سطح امنیتی منجر به بیمناکی از حمله و تجاوز مرزی و به تبع آن، سبب برهم خوردن توازن نظامی و امنیتی و توسعه تسلیحات نظامی در یک منطقه وسیع خواهد شد، به طور کلی بانی این نوع سیاست هراس‌زا هم منفعت سیاسی می‌برد و هم به اهداف اقتصادی و هم امنیتی مورد نظر خود می‌رسد.

لزوم مراقبت از بروندادهای منفی به افکار عمومی در سطح جهانی

عدم دریافت حسن امنیت از یک کشور ابعاد دیگری هم دارد، اینکه یک کشور به‌رغم همه ظرفیت‌های لازم برای مقصد اصلی سفر و گردشگری بودن، با یک هشدار امنیتی از سوی مقامات سیاسی و رسانه‌های وابسته صنعت گردشگری آن با چالش مواجه شده و به نابودی کشیده می‌شود، با همان یک هشدار هرچند کوتاه مانند «به آنجا سفر نکنید»، سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی و کلان برای زیرساخت‌های آن نیز با خسارت‌های عمیق مواجه می‌شود؛ در این شرایط کشوری که تمام درآمد آن به صنعت گردشگری وابسته است، با بحران ورشکستی مواجه خواهد شد.

بسیاری از دولت‌ها مراقبت می‌کنند حوادث، رویدادها و رخدادهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی آنها، بروندادی منفی به افکار مردم جهان نداشته باشد

دقیقا به همین دلیل است که بسیاری از دولت‌ها مراقبت می‌کنند حوادث، رویدادها و رخدادهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی آنها، بروندادی منفی به افکار مردم جهان نداشته باشد، فرقی نمی‌کند گردشگر باشند یا تاجر و بازرگان، سرمایه‌گذار باشند یا دانشجو، هیچ‌کدام در هیچ حوزه‌ای نباید ذره‌ای احساس ناامنی و هراس برای سفر، اقامت و سرمایه‌گذاری در کشور هدف و مقصد داشته باشند، بنابراین برخی از کشورها برای دستیابی به اهداف عموما سیاسی و اقتصادی خود، سیاست «هراس» را به افکار عمومی جهان منعکس می‎‌کنند.

ایران‌هراسی (Iranophobia) از سیاست‌های منفی است که از چند دهه پیش از سوی کشورهایی که یا در موضع غیردوستانه و خصمانه (در حوزه سیاست و امنیت) یا در جایگاه رقیب (در حوزه اقتصاد و تجارت) قرار دارند ضد ایران برنامه‌ریزی و اجرا می‌شود، سیاستی که به ملت‌ها و دولت‌های جهان القا می‌کند که «با ایران همکاری، تعامل و شراکت نکنید، در ایران سرمایه‌گذاری نکنید و در نهایت به ایران سفر نکنید»؛ این نوع سیاست اغلب توسط رسانه‌های پرنفوذ، پردامنه و شریک این دولت‌ها با قدرت تمام به شکل‌های مختلف منتشر و پمپاژ می‌شود، و نتیجه آن القای ریسک بالای ارتباط با ایران و سفر به ایران است.

سیاست‌های نادرست و تحریم ناملموس

البته سیاست‌های نادرست داخلی، رخدادهای امنیتی و سیاسی هم موضوع دیگری است که بر روند گسترش و باورپذیری ایران‌هراسی موثر است، اما اینکه امنیتی‌سازی فضای ایران و ایران‌هراسی صنعت گردشگری و اقتصاد سفر را در ایران هدف گرفته است و موج فزاینده‌ای از «تحریم ناملموس» را که بذرش در ذهن مردم کاشته می‌شود، در همه این سال‌ها به تار و پود اقتصاد ایران تحمیل کرده، و البته بررسی الگوهای بازدارندگی آن، موضوع این پژوهش است.

«گردشگری» و «ایران‌هراسی» رابطه دوگانه و متقابل دارد، «ایران‌هراسی چالش صنعت گردشگری است» و برعکس، «توسعه گردشگری عاملی اثربخش برای مهار، مقابله و بازدارندگی سیاست مخرب و منفی ایران‌هراسی است»؛ هیچ صنعت دیگری به این شکل ویژه با ایران‌هراسی در تقابل نیست و ضرورت دارد در سطح کلان به یک «راهبرد» تبدیل شود و از گزاره‌های صرفا سخنرانی «ایران هراسی نقشه دشمن است و باید مقابله کنیم» باید خارج شود، لذا ضرورت دارد این مسأله با محوریت صنعت گردشگری در ادبیات سیاسی و ادبیات استراتژیک کشور جای خود را باز کند و جدی‌تر مورد توجه قرار گیرد.

گردشگری ققنوس‌وار بر می‌خیزد

اما چرا با محوریت گردشگری؟ زیرا تقریبا هیچ حوزه دیگری مانند گردشگری این ویژگی و رابطه را با ایران هراسی ندارد؛ ایران هراسی بر صنعت پتروشیمی اثر دارد، اما برعکس آن شکل نمی‌گیرد، پتروشیمی آنچنان نمی تواند راه علاج ایران هراسی باشد؛ ایران‌هراسی بر صنعت و معدن، مخابرات و مسکن و آموزش، تاثیر منفی می گذارد، اما هیچ کدام از این صنایع و حوزه‌ها تاثیر مهارکننده و آسیب‌زدا بر ایران‌هراسی ندارند، این در حالی است که ایران‌هراسی به صورت مستقیم بر صنعت گردشگری تاثیر دارد و به راحتی می‌تواند نابودش کند، اما این صنعت با همه ظرافت‌هایش ققنوس‌وار می‌تواند بازبرخیزد و بر مهار ‌و بازدارندگی ایران هراسی اثر بخش باشد، تقریبا هیچ حوزه دیگری چنین رابطه خاص دو سویه را ندارد.

طبق آمار نظرسنجی حدود ۸۵ تا ۹۰ درصد گردشگرانی که در مقطعی حتی کوتاه از ایران بازدید می‌کند، پس از پایان سفر و بازگشت به کشورشان درباره «ایران و ایرانیان» تصوری کاملا متفاوت و بسیار مثبت نسبت به قبل از سفر به ایران و احساس رضایت دارند؛ سیدعزت الله ضرغامی وزیر پیشین (۲ آذر ۱۴۰۰) و سیدرضا صالحی امیری وزیر کنونی میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی بر این نتیجه نظرسنجی صحه گذاشته‌اند.

دستور کارویژه برای رسانه‌ها و سفرا

بخش عمده پروژه ایران‌هراسی توسط رسانه‌های خارجی (کاسب تحریم یا تغییر) و در چارچوب سیاست‌های تبلیغاتی و رسانه‌ای عملیاتی می‌شود، که در این وضعیت مشخص است رسانه‌های داخلی یا ناآگاهانه کوتاهی می‌کنند، یا اندیشه و توان رقابتی برای مهار و مقابله و میدان‌داری ندارند، که باید به سرعت توجیه و تجهیز شوند.

بخش دیگری که در مهار رویکرد و سیاست مخرب ایران‌هراسی می‌توانند ایفای نقش کنند دیپلمات‌های سیاسی و فرهنگی و اقتصادی ایران در خارج کشور هستند، که شاید دستورکار ویژه‌ای با هدف «مهار ایران‌هراسی برای حفظ و توسعه صنعت گردشگری ایران» و «تبلیغ و بازاریابی گردشگری برای بازدارندگی ایران‌هراسی» در کارتابل نمایندگان برون‌مرزی کمک کننده باشد، در غیر این صورت صنعت گردشگری ایران و همه زنجیره کسب و کارهای متصل به آن که می‌تواند حوزه اقتصادی، اجتماعی و امنیتی ایران را تقویت کند، با بحرانی عمیق و غیرقابل جبران مواجه خواهد شد.

*خبرنگار

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha