برای جلوگیری از مهاجرت نخبگان رویکرد واقع‌بینانه داشته باشیم 

تهران- ایرنا- استاد دانشگاه تربیت مدرس گفت: باید برای جلوگیری از مهاجرت نخبگان رویکرد عقلایی و واقع ‌بینانه داشته باشیم زیرا نخبگانی که سرمایه اجتماعی و فرهنگی کشور هستند چنانچه در زمان تاثیرگذاری‌شان از حاکمیت ملی خارج شوند، از لحاظ نظام اجتماعی متضرر می‌شویم.

به گزارش خبرنگار ایرنا، علیرضا صادق‌زاده عصر پنجشنبه در نشست مهاجرت نخبگان در فرهنگ ملی و اسلامی در حاشیه برگزاری همایش «مهاجرت نخبگان علمی در ایران امروز» که در مرکز همایش‌های پژوهشگاه صنعت نفت در حال برگزاری است، افزود: نگاهمان به مهاجرت نخبگان توبیخی و تنبیهی نباشد، باید سنجیده شود که نقش نخبگان را در رشد و توسعه جامعه چگونه ببینیم.

وی اظهار داشت: مهاجرت، واکنش معقول و قابل قبول در شرایط نامناسب اجتماعی است و فرد حق خود می‌داند که برود، از آنجا که نخبگان موتور اصلاح شرایط اجتماعی هستند و اگر مهاجرت کنند اصلاح این شرایط سخت خواهد بود، باید مدیریت اجتماعی و سیاسی کنیم.

صادق‌زاده تصریح کرد: باید در نظام تربیتی فکر اساسی کنیم، در مدارس سمپاد روی هویت ملی افراد خوب کار نمی‌شود و فقط روی استعدادهای درخشان کار می‌کنند.

این استاد دانشگاه گفت: باید نگاهتان این باشد که نسل فرهیخته را در شرایط نامناسب آموزش دهیم که بماند و شرایط را اصلاح کند و مشارکت جمعی صورت گیرد.

وی افزود: کسانی که از ایران می‌روند فرزندان آنها نیز دیگر تعلق خاطر به فرهنگ ایرانی ندارند، باید راه‌حل‌هایی اندیشیده شود که فرد با کشور تعامل داشته باشد، حتی مهاجران ما که با نظام سیاسی کشور مشکل دارند، زیرا قطع ارتباط با سرمایه میلیونی که خارج هستند، باعث ایجاد ضربه به جامعه می‌شود.

برای جلوگیری از مهاجرت نخبگان رویکرد واقع‌بینانه داشته باشیم 

با برون‌رفت از توهم حق‌انگاری مطلق، فضای عدالت و کرامت انسانی را فراهم کنیم

آیت الله محمد سروش محلاتی استاد حوزه نیز که به صورت مجازی در این نشست شرکت داشت، با اشاره به دو نکته بحث خود را این‌گونه مطرح کرد: اول آنکه هجرت یک حکم ریشه‌دار و اساسی در معارف اسلامی است و آیات متعددی وجود دارد که بر آن تاکید و تشویق دارد و دوم آنکه هجرت در جایگاه قرآنی آن، بر همان حکم سابق خود باقی است و هجرتی که دیروز واجب بوده امروز هم واجب است، همان‌طور که امیرالمؤمنین (ع) در نهج‌البلاغه فرمود: و الهجره قائمه علی حدها الاول (خطبه ۱۸۷).

وی با طرح این پرسش که آن هجرت اول در چه حوزه‌ای مطرح بوده که همچنان به قوت باقی است، ادامه داد: در نگاه برخی ظاهرگرایان هجرت، از "دارالکفر" به "دارالاسلام" مطلوب است و مسلمان باید سرزمین کفر را رها کرده و به سرزمین اسلامی مهاجرت کند. در نزد این گروه، اینکه در سرزمین اسلامی مثلا چه نظام فاسدی حاکمیت دارد و مسلمانان چه ظلمی تحمل می‌کنند، مهم نیست و آنچه اهمیت دارد این است که چون جامعه اسلامی است پس باید عضویت در آن را حفظ کرد. چه اینکه در این دیدگاه مهم نیست که در سرزمین کفر، مسلمانان مثلا از آزادی‌هایی برخوردارند و حقوقشان رعایت می‌شود، بلکه مهم این است که چون جامعه اسلامی نیست نباید به عضویت آن در آمد.  

این پژوهشگر دینی معاصر ادامه داد: از سوی دیگر، طرفداران دیدگاه دوم معتقدند که هر چند حضور در میان مسلمانان و حفظ پیوندهای ایمانی و اسلامی با ارزش است، ولی به این معنا نیست که مسلمانان برای صیانت از آن، هر گونه ظلمی را تحمل کنند. آنان در شرایطی که نمی‌توانند حضور موثری برای تغییر شرایط داشته باشند، باید "دارالظلم" را - هر چند به ظاهر دارالاسلام باشد - ترک گویند و به "دارالحریه" - هر چند دارالکفر باشد - در آیند تا بتوانند به وظایف اسلامی و انسانی خویش پایبند بمانند.

وی تصریح کرد: منابع اسلامی، دیدگاه دوم را تایید می‌کند و دلالت دارد که اگر ماندن در دارالکفر مجازات الهی دارد، از آن روست که انسان را به استضعاف می‌کشاند و دست و پای او را برای حرکت در مسیر حق می‌بندد.

سروش محلاتی با استناد به آیه ۹۷ سوره نساء گفت: مطابق این آیه، خداوند اجازه نداده که انسان حتی در شرایط سلطه جباران و استضعاف تحمیلی، از حق گویی و حق پویی عدول کند، او اگر نمی‌تواند این بازی را به هم بزند باید صحنه را ترک کند و به تعبیر علامه طباطبایی، از جامعه کفر باید گریخت چون سخن از حق نمی‌توان گفت.

این فقیه شیعه افزود: به همین جهت است که متفکرانی مانند شهید آیت‌الله بهشتی به جای هجرت به دار الاسلام از هجرت به دار الحریه تعبیر کرده‌اند، ایشان هجرت گروهی از مسلمانان به حبشه بنا به دستور پیامبر (ص) را بر همین اساس تفسیر می‌کند و می‌گوید این هجرت برای استمداد از امپراتور حبشه نبود، بلکه پیامبر آنان را به نزد امپراتوری آزادمنش فرستاد تا آرام‌تر زندگی کنند و بتوانند دین خود را حفظ کنند. هجرت آنان از کانون اسلام آن روز یعنی مکه به سرزمین نصرانی مذهب حبشه بود.

سروش محلاتی در پایان سخنان خود اینگونه نتیجه گرفت که پس به جای بحث از خوب و بد بودن مهاجرت، باید درباره زمینه‌های آن بحث کرد و با برون‌رفت از توهم حق‌انگاری مطلق خویش، فضای عدالت و کرامت برای انسان‌ها فراهم آورد.
 

ریشه مهاجرت نخبگان کشور در محقق نشدن مفاهیم دولت و ملت در عصر معاصر است

بابک شمشیری استاد دانشگاه شیراز در این نشست گفت: در بحث امروز در نظر دارم ریشه مهاجرت نخبگان در ایران امروز را مورد بررسی قرار دهم.

وی گفت: ملت در نگاه جدید متشکل از اعضای یک کشور است که از حقوق، مزایا، امکانات، مسئولیت‌ها و بعدهای مشترک فارغ از جنسیت، قومیت، نژاد، زبان، مذهب برخوردار هستند.

این استاد دانشگاه ادامه داد: دولت در نگاه جدید متشکل از گروهی است که نماینده ملت هستند و ملت؛ قدرت و اختیارات خود را به صورت موقت و مشروط به آنها تفویض کرده است.

وی تصریح کرد: ریشه همه مسائلی که در ارتباط با معضل مهاجرت نخبگان با آن مواجه هستیم به این دلیل است که در عصر معاصر مفهوم دولت و ملت تحقق نیافته است. در این شرایط نخبگان کسانی هستند که در این دولت ملت دارای تخصص هستند و انتظار دارند بهتر درک شوند اما سهمی که باید شامل حال آنها نمی‌شود و جمهوری اسلامی آنطور که باید به آنها امتیاز نداده است و دلیل آن به نظر من به اسلامیت برمی‌گردد.

شمشیری اظهار داشت: خوانشی که بعد از انقلاب در ایران نسبت به اسلام داشته تغییر کرده و در این خوانش ملت را به عنوان امت می‌بیند و خوانشی فقهی است و دو گانه‌سازی می‌کند، کافر و مومن و تقسیم‌های از این دست با معنای ملت و دولت هماهنگ نیست.

وی بیان کرد: در این شرایط سوال می‌شود تکلیف چیست؟ برخی می‌گویند امکان اینکه مانع مهاجرت نخبگان شویم وجود ندارد اما من می‌گویم امکان دارد و اگر ریشه‌ای به موضوع نگاه کنیم بایستی این خوانش فقهی و و دوگانه‌سازی از اسلام برطرف شود زیرا تنها خوانش در اسلام، خوانش فقهی نیست بلکه خوانش اسلامی و اخلاقی و موارد دیگر نیز داریم و باید نگاهی فراتر داشته باشیم و نگاه ایدئولوژیک داشته باشیم.

استاد دانشگاه شیراز تاکید کرد: می‌توان خوانشی از اسلام داشت که موانع مهاجرت برطرف شود. البته نگاه فقهی ممکن است این ظرفیت را داشته باشد که ملت را به عنوان ملت ببیند اما در عمل این موضوع محقق نشده است.

مهاجرت نخبگان ایرانی یک رفتار ایرانی برای بقای فرهنگ ایرانی است

در ادامه این همایش، استاد دانشگاه شهید چمران اهواز گفت: مسأله مهاجرت از دید مذهبی یعنی زمانی که تحت حاکمیتی باشیم که از عبادت خداوند فاصله بگیریم در این شرایط مهاجرت، واجب است البته زمانی که قادر به اصلاح شرایط نباشیم مهاجرت از وظایف دینی ما است.

مسعود صفایی‌مقدم بیان کرد: مهاجرت با مسافرت متفاوت است در مسافرت از مکانی خوب به جای بهتر می‌رویم اما مهاجرت، حاصل قرار گرفتن در شرایط دشوار است البته این شرایط ممکن است به دلیل افتصادی، اجتماعی، مذهبی باشد.

دبیر علمی همایش تاکید کرد: در ایران امروز ما شاهد مهاجرت‌هایی هستیم که حاصل شرایطی است که اخلاقیات هم‌زیستی ندارند و نخبگان اقدام به مهاجرت می‌کنند.

صفایی‌مقدم گفت: جامعه ما به لحاظ شرایط اخلاقی، آسیب دیده است و اصرار دارد عنوان کند جوانانی که مهاجرت می‌کنند به دنبال اشتغال بوده‌اند اما شغلی به دست نیاورده و ناچار به تبعید شدند.

وی اظهار داشت: ما تئوری مهاجرت به منزله بقا را نیز داریم و در مورد ایران نیز این تئوری صدق می‌کند، برخی مورخین می‌گویند تنها جامعه‌ای که از عهد باستان تاکنون مانده، ایران است و به اعتقاد من این ماندگاری به دلیل مهاجرت نخبگان از کشور اشاعه فرهنگ ایرانی در اقصی نقاط جهان است.

استاد دانشگاه چمران اهواز گفت: مهاجرت در کشور ما به یک تصمیم جمعی تبدیل شده است و با سیل مهاجرت مواجه هستیم و می‌توان گفت یک تصمیم جمعی است.

وی تاکید کرد: مهاجرت نخبگان و دانشمندان باعث ماندگاری فرهنگی ایران شده است و نخبگان و دانشمندان رفتند و بازگشتند و این امر موجب اعتلای ایران شد، البته ایران هم مهاجرت‌فرست و هم مهاجرت‌پذیر بوده است و نمونه مهاجرپذیر آن دانشگاه جندی شاپور است.

صفایی‌مقدم تصریح کرد: خصلت فرهنگی این امید را می‌دهد افرادی که مهاجرت می‌کنند اصلا تعلق خاطرشان کم نمی‌شود، ممکن است به رفتار سیاسی تعلق خاطر نداشته باشند اما به جامعه ایرانی همچنان تعلق خاطر دارند و در خصلت ایرانی این ظرفیت وجود دارد که ناملایمات را حذف کند.

در فرهنگ اسلامی مهاجرت رهایی‌بخش است

استاد دانشگاه تهران نیز در این نشست گفت: در فرهنگ اسلامی مهاجرت رهایی‌بخش است که از ظلم باید فرار کرد و یک تعبیر دیگر هم وجود دارد که فرد مهاجرت کند، علم بیاموزد و به کشورش برگردد که مهاجرت غنابخشی گفته می‌شود.

خسرو باقری اظهار داشت: باید توجه کنیم که در جوامع کنونی، انسان‌ها هر جا که باشند حق زیست در سرزمین خود دارند تا مهاجرت شکل منفی پیدا نکند.

باقری ادامه داد: در غزه نسل‌کشی صورت می‌گیرد اما هنوز برخی کشورها به این موضوع اعتنا نکردند و به ظلم نسبت به همسایه خود توجهی ندارند.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه نباید حاکمیت اسلامی را با حاکمیت بر مسلمان را اشتباه کنیم، گفت: فردی به مهاجرت نگاه نکنیم، در جامعه تشکل‌های غیر رسمی که امروز متداول شده قدرت دارند و می‌توانند حاکمیت را متقاعد کنند تا ساختار ایران اسلامی داشته و به برون‌رفت فکر نکنیم.

باقری با بیان اینکه در آموزش و پرورش قطبی‌سازی نکنیم، اظهار داشت: آموزش زبان فارسی برای مهاجران خارجی در کشور ضروری است و باعث نزدیک شدن فرهنگ‌ها می‌شود و قطبی‌سازی ایران اسلامی را کنار بگذاریم و دانش‌آموزان را به هویت ملی علاقه‌مند کنیم.

وی با تاکید بر اینکه غرب‌ستیزی ممنوع است، گفت: جوانان را نباید غرب‌ستیز کنیم، دو قطبی کردن فرهنگ ایران و غرب خطای بزرگی است، درست است که با سیاستمداران غربی ستیز داریم اما نباید با فرهنگ غربی مقابله کنیم زیرا این کار، مهاجرت‌ها را از حالت مثبت به منفی در می‌آورد.

ویژه برنامه‌های همایش «مهاجرت نخبگان علمی در ایران امروز، چالش‌ها و راهکارها» از دیروز، ۱۲ دی ماه در مرکز همایش‌های پژوهشگاه صنعت نفت در قالب سخنرانی و برگزاری نشست‌های تخصصی همچنین ارائه مقاله و گفت‌وگوی آزاد دانشجویی به موضوع مهاجرت به ویژه مهاجرت‌ علمی، مهاجرت‌های نخبگان و مهاجرت‌های تحصیل آغاز به کار کرده است و امشب به کار خود پایان می‌دهد.

مبانی نظری مهاجرت نخبگان، تحلیل عوامل مهاجرت، سویه‌ها و تجربیات زیسته مهاجران علمی ایرانی و ارائه سیاست‌ها و راهبردهای پیشنهادی، بررسی علمی پدیده مهاجرت نخبگان علمی و شناسایی راهکارهایی برای کاهش تبعات آن بر توسعه کشور از جمله محورهای برگزاری این همایش تخصصی است که در نشست‌های تخصصی و کارگاه‌های شش‌گانه با حضور صاحبنظران، چهره‌های علمی و دانشگاهی در عرصه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و علمی و فناوری به بحث و تبادل‌نظر گذاشته شده است.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha