۲۶ مرداد ۱۳۹۰، ۰:۰۱
کد خبر: 9609307
T T
۰ نفر
مشروح بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع شعرا ..................................................
خبرگزاری جمهوری اسلامی 90/05/26 فرهنگی.شعر.رهبر انقلاب.دیدار تهران- در شب میلاد امام حسن مجتبی (ع) جمعی از شعرا در حسینیه امام خمینی (ره ) با حضرت آیت الله خامنه ای رهبر فرزانه انقلاب دیدار کردند.
مشروح بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی به نقل از پایگاه اطلاع رسانی معظم له: بسم الله الرحمن الرحیم اولا تبریک عرض می کنیم و امیدواریم که دلهاتان شاد باشد، طبع هاتان شکوفا باشد و تلاشتان انشاء الله تلاش ماجور و مبارکی باشد. خوشحالم از اینکه بحمدالله این جمع برای سالهای متوالی ادامه داشته و ان شاء الله بعد از این هم ادامه داشته باشد.
جمعیت ارباب وفا نگسلد از هم این سلسله تا روز جزا نگسلد از هم این، هم دعاست و هم ان شاء الله خبر از یک واقعیتی است.
دو سه مطلب کوتاه را من عرض بکنم. یک مطلب درباره ی شعر امروز کشور ماست.
البته با یک نگاه وسیع تر می شود درباره ی شعر امروز فارسی در کشورهای مختلف نظر داد و حرف زد، که حالا آن را باید بگذاریم برای یک مجال دیگری ؟ فعلا در کشور ما شعر امروز شعر پیشرونده ای است. امروز وقتی من بخصوص به شعر جوانها نگاه می کنم - که امشب چند نفر از جوانهای عزیز ما و بقیه ی دوستان پیشکسوت در شعر انقلاب، شعر خواندند - سال گذشته هم من همین را گفتم که به طور محسوس احساس پیشرفت میکنم ؟ یعنی واقعا ما در شعر جلو رفتیم.
یک نکته ای در اینجا وجود دارد که بد نیست من این را عرض بکنم. من دو شباهت می یابم بین شعر امروز کشورمان و شعر فارسی یک دوره ی دویست ساله ی بسیار مهم و برجسته، یعنی دوره ی رواج و شکوفائی سبک هندی ؟ که از اواسط قرن دهم تا اواسط قرن دوازدهم، شعر سبک هندی رواج داشته و گسترش پیدا کرده و اوج گرفته.
من اول این را عرض بکنم که آن دوره ی دویست ساله از بعضی از جهات در همه ی ادوار تاریخ شعری ما بی نظیر است. نه اینکه بخواهیم قدر شعرای قصیده سرای قرنهای چهارم و پنجم و ششم یا غزلسراهای قرن هفتم و هشتم را ندیده بگیریم ؟ نه، در جای خودش، قدر و ارزش و بزرگتری آنها محفوظ است ؟ لیکن این دویست سال جزو قطعات بسیار درخشان تاریخ شعر فارسی است.
یک خصوصیت در این دویست سال، کمیت شاعر است. یعنی شما وقتی نگاه کنید در این دو قرنی که عرض کردیم، می بینید در ایران، در هند، در افغانستان، در ماوراء النهر - یعنی منطقه ای که متاسفانه امروز تقسیم شده بین تاجیکستان و ازبکستان، که منطقه ی پارسی زبان بخارا و سمرقند و دیگر مناطق تاجیک نشین بود - تعداد شاعرانی که هستند، شگفت آور است. در این دوره، هزارها شاعر هستند که سرشان هم به تنشان می ارزد؟ نه اینکه فقط بگوئیم شعر می گویند؟ نه، شاعرند. حالا ممکن است همه برجسته نباشند، اما شاعرند. البته در بین این هزاران شاعری که من به تقریب عرض کردم، شاید بشود گفت انسان می تواند صد تا شاعر خوب در آن دوره پیدا کند؟ و در بین این صد شاعر خوب، شاید انسان بتواند ده تا شاعر درجه ی یک مثل صائب، مثل کلیم، مثل محمدجان قدسی، مثل نظیری نیشابوری، پیدا کند. اوضاع آن دویست سال از لحاظ کمیت شعری اینجور است.
یک شباهت امروز ما با آن دوره، همین کمیت است. تعداد شاعری که امروز در کشور ما هست، در هیچ دوره ای - حالا آن دوره که خود ما بودیم و دیدیم و با شعرا هم مرتبط بودیم، و همچنین آنچه که از گذشته شنیدیم - سابقه ندارد.
امروز تعداد شاعران ما در کشور، از لحاظ کمیت، شبیه همان دوره ی دویست ساله است. البته این به برکت انقلاب است. انقلاب معارف را، هنر را، همه چیز را آورد به متن مردم، داخل متن جامعه ؟ لذا جوشش پیدا شد. امروز ما در کشور خیلی شاعر داریم ؟ از نوجوانان دبستانی تا دبیرستانی، تا جوانان برومند، تا میانسالان و پیران. یعنی واقعا انسان بخواهد محاسبه کند، تعداد شعرای امروز ما خیلی زیاد است. البته این مربوط به سی سال است ؟ اگر چنانچه ان شاء الله همین روش ادامه پیدا کند - یعنی اگر با همین روال پیش برویم و شعر تشویق بشود و شعرای خوب بتوانند شعرای جوانتر را تربیت کنند - قطعا کمیت شعرای ما از آن دوره بیشتر خواهد شد.
شباهت دوم بین این دوره و آن دوره ی دویست ساله، نوآوری در مضمون است. در هیچ دوره ی دیگری اینجور سابقه ندارد که این همه مضامین نو و حرفهای تازه در شعر راه پیدا کند؟ که وقتی مضمون نو آمد، به تبع وجود مضمون نو، ترکیب نو هم می آید. یعنی نیاز مضمون به لفظ موجب میشود که شاعر از ذوق خود، از هنر خود استفاده کند و ترکیبات بیاورد. البته در ابتدای کار ممکن است ناشیگری هائی وجود داشته باشد، لیکن بتدریج زبان، پخته و سنجیده و استوار میشود و فخامت پیدا می کند.
امشب در این جمعی که شعر خواندند - شعر جوانها، شعر بانوان، شعر آقایان - من دارم می بینم که کلمات، پخته و سنجیده ؟ الفاظ، قوی و استوار بود؟ همان جور که انسان دوست میدارد در شعر مشاهده کند. مضمون هم الی ماشاء الله. واقعا وقتی انسان مثلا دیوان صائب را نگاه میکرد، یا دیوان شعرای بزرگ مضمون ساز مثل بیدل و دیگران را نگاه میکرد، شاید میگفت اینها دیگر چیزی باقی نگذاشتند؟ هرچه به ذهن انسان می آمد و نمی آمد، اینها این را در قالب شعر آوردند و بیان کردند؟ اما بعد می بیند که نه. به قول صائب: یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت در بند آن مباش که مضمون نمانده است حالا او گفته یک عمر، لیکن یک دهر می توان سخن از زلف یار گفت. امروز انسان این همه مضمون جدید در همین کلمات مشاهده میکند که واقعا در خور دقت و مداقه و ملاحظه است ؟ خیلی خوب است. به نظر من این هم شباهت دومی است که شعر امروز ما به شعر آن دوران دویست ساله دارد.
البته ما هنوز چشم به راه رسیدن -صائب <ها و -محمدجان قدسی <ها و -نظیری <ها هستیم. من نمی خواهم مبالغه کرده باشم. اینجور نیست که ما بگوئیم حالا چون دوره ی خودمان را با آن دوره تشبیه می کنیم، پس امروز ما صائب داریم، یا کلیم داریم، یا نظیری داریم، یا طالب آملی داریم، یا محمدقلی سلیم تهرانی داریم ؟ نه، انصافا هنوز کار دارد تا اینکه شعرای ما به آن رتبه ی عالی ممتاز کم نظیر شعری کسانی که اسم آوردم و دیگرانی که الی ماشاء الله زیادند، برسند.
خب، من حالا از همین جا استفاده بکنم و یک نکته ی دیگر را به این شعرای خوب جوانمان - که الحمدلله همه، شاعر و نوآور و مضمون ساز و دارای شجاعت ابراز هستید - بگویم. شعرهائی که امشب من شنفتم، اغلب خیلی خوب بود؟ اما بدانید -خیلی خوب < به معنای -تمام خوب < نیست. -خیلی خوب < ممکن است یک دهم -تمام خوب < باشد؟ آن نه دهم دیگر جلوی روی شماست ؟ یعنی توقف نکنید.
اشکال کار در همه ی کسانی که در یک راهی از خودشان شکوفائی نشان می دهند، این است که خیال می کنند این پایان راه است. فرض بفرمائید یک کسی آواز قشنگی می خواند، می گوئیم به به، خیلی عالی بود؟ او را تحسین میکنیم. او اگر خیال کرد که دیگر بهتر از این نمی شود آواز خواند، قطعا توقف و بلافاصله بعد از توقف، سقوط و تنزل خواهد داشت. او باید بداند از این بهتر هم می شود خواند. در همه ی رشته ها همین جور است. در همه ی کارهائی که ما دیدیم، همین جور است. احساس به منزل رسیدن، خستگی آفرین و رکودآفرین است. شما هنوز به منزل نرسیده اید. خیلی خوب پیش رفتید، خیلی خوبید؟ اما همین طور که عرض کردیم، گاهی -خیلی خوب < یعنی یک دهم -تمام خوب <؟ آن نه دهم دیگر را بایستی پیدا کنید؟ تلاش کنید، کار کنید، زحمت بکشید و پیش بروید.
یک نکته ی دیگری که می خواهم به شعرای عزیزی که اینجا هستید و شعرای دیگری که جزو مجموعه و جریان شعر انقلاب محسوب می شوند، عرض بکنم، این است که شاعر زمان ما با این ویژگی هائی که این زمان دارد، احتیاج دارد به معرفت دینی عمیق. امروز شما چه بخواهید، چه نخواهید، چه خودتان بدانید، چه ندانید، چه تصدیق بکنید یا نکنید، برای بسیاری از ملتها الگو و اسوه شده اید. این بیداری اسلامی که مشاهده میکنید، چه بگوئیم، چه نگوئیم، چه به رو بیاوریم، چه نیاوریم، چه دیگران به رو بیاورند، چه نیاورند، اثرگرفته ی از حرکت عظیم ملت ایران است. این انقلاب عظیم، این انقلاب بزرگ، این تحول بنیان برافکن سنتهای طاغوتی و نظام طاغوتی و نظام سلطه، ملت ایران را به یک اسوه تبدیل کرد.
شما اگر بخواهید به لوازم اسوه بودن و الگو بودن عمل کنید، بایستی معرفت دینی و معرفت اسلامی خودتان را عمق ببخشید؟ و این در گذشته ی شعر ما وجود داشته. شما نگاه کنید، شاعران برجسته ی ما اغلب - حالا نمی گویم همه - اینجورند؟ از فردوسی بگیرید تا مولوی و سعدی و حافظ و جامی. فردوسی، حکیم ابوالقاسم فردوسی است. به یک آدم داستانسرا، اگر صرفا داستانسرا و حماسه سرا باشد، حکیم نمی گویند. این -حکیم < را هم ما نگفتیم ؟ صاحبان فکر و اندیشه در طول زمان او را حکیم نامیدند. شاهنامه ی فردوسی پر از حکمت است . او انسانی بوده برخوردار از معارف ناب دینی. همه ی آنها حکیم بودند؟ سرتاپای دوانینشان پر از حکمت است. حافظ اگر افتخار نمی کرد به حافظ قرآن بودن، تخلص خودش را -حافظ< نمی گذاشت. او جزو حفاظ قرآن است ؟ -قرآن ز بر بخوانم با چهارده روایت <. حالا قراء ما که با اختلاف قرائت هم می خوانند، معمولا دو تا، سه تا روایت بیشتر نمی توانند بخوانند؟ اما او می توانسته با چهارده روایت قرآن را بخواند، که خیلی عظمت دارد. این آشنائی با قرآن، در غزل حافظ مشهود است، برای کسی که آن را بفهمد. سعدی که خب، واضح است ؟ مولوی که آشکار است ؟ جامی و صائب هم همین جور. شما دیوان صائب را نگاه کنید، یک معرفت دینی عمیق در آن می بینید. انسان به بیدل که می رسد، به شکل دهشتناکی در شعر او معارف عمیق پیچیده ی دینی را مشاهده می کند.
اینها بزرگان ما هستند، اینها ائمه ی شعرند؟ در واقع باید گفت پیامبران شعر فارسی، اینها هستند. اینها برخوردار از معارف بودند. خودتان را برخوردار از معارف کنید. البته راهش آشنائی با قرآن، انس با قرآن، انس با نهج البلاغه، انس با صحیفه ی سجادیه است. خیلی از این تردیدها و نگرانی ها و زنگارهائی که انسان در یک مواردی در دل دارد، با مطالعه ی اینها تبدیل میشود به شفافیت و روشنی ؟ انسان میفهمد، راه را می شناسد، کار را می شناسد، هدف را می شناسد.
مثلا مطالعه ی کتاب -گفتارهای معنوی < شهید مطهری متناسب با همین ایام ماه رمضان است. یا خود توجه به احکام الهی. من آن روز در یک صحبتی از قول مرحوم حاج میرزا جواد آقای ملکی تبریزی گفتم معنویتی که از روزه حاصل میشود، آن شکوفائی و علوی که از روزه در روح انسان به وجود می آید، چقدر ارزش دارد. خب، اتفاقا شاعر کسی است که با هیجانات روحی و دریافتها و درکهای معنوی سر و کار دارد. خصوصیت شاعر این است، اقتضاء لطافت شاعر همین است و خیلی راحت میتواند این معارف را درک کند. توجه به ماه رمضان، توجه به روزه، خیلی کمک میکند. بنابراین معرفت دینی خود را ارتقاء دهید.
البته عرض کردیم ؟ معرفت دینی به شکل فنی و علمی اش، نه به شکل ذوقی و من درآوردی. گاهی اوقات بعضی ها راجع به دین حرف میزنند، اما در واقع میبافند! متکی به یک مدرکی، سندی، نگاه عالمانه ای، تحقیق عالمانه ای شماره 002 ساعت 02:15 تمام
۰ نفر