اواسط تیرماه، اطلاع دادند که ارکستر ملی ایران، ۲۳ و ۲۴ تیرماه کنسرت می دهد. پوسترش هم منتشر شد و در وبسایت فروش بلیت قرار گرفت. در توضیحی سه خطی و پنج کلمه ای، آمده بود که سه قطعه از دو آهنگساز کشورمان اجرا خواهد شد. دیورتیمنتو از استاد احمد پژمان و دلتنگی ها و برای آنان از مهران روحانی.
یکی دو روز قبل از اجرا، خبری مختصر منتشر شد مبنی بر اینکه قرار است برنامه شبی با بزرگان موسیقی ایران در تالار وحدت برگزار شود. اساس خبر، بر مبنای کنسرت ارکستر ملی ایران بود و در انتهای خبر هم آمده است که ارکستر سازهای ایرانی بنیاد رودکی هم قطعاتی از اساتید غلامحسین بیگجه خانی و پرویز مشکاتیان اجرا خواهد شد. هیچ توضیح دیگری در کار نبود. حتی در وبسایت فروش بلیت این برنامه هم، مطلبی درباره ارکستر سازهای ایرانی بنیاد رودکی، ارائه نشده بود.
۹ صندلی خالی
درهای ورودی تالار وحدت که باز شد و مخاطبان به داخل سالن رفتند تا در صندلی هایشان بنشینند، با ۹ صندلی خالی روی صحنه مواجه شدند. نگاه های سوال برانگیز در اغلب تماشاگران وجود داشت. آیا به کنسرت ارکستر ملی ایران آمده اند؟ تعداد نوازندگان ارکستر، می باید که بیش از ۹ تن باشد! بعد از چند دقیقه، یک گروه موسیقی ایران به روی صحنه آمدند. ۲ نوازنده تار، یک تنبک، یک سنتور، یک قانون، یک بم تار، یک بربت و دو کمانچه نواز، روی صندلی هایشان نشستند. یک صندلی هم خالی ماند. معلوم بود که برای خواننده است. شروع به نواختن کردند.
در تالار وحدت هیچ بروشور یا برگه راهنمایی برای ارائه به تماشاگران وجود نداشت. جملگی حدس زدند که گروه، اکنون در حال نواختن آثاری از استاد غلامحسین بیگجه خانی است. ایشان، از نوازندگان برجسته تار است که در سال ۱۳۶۶ درگذشته است. این نوازنده با استادان بزرگ موسیقی ایرانی در دهه پنجاه و شصت، برنامه اجرا کرده است. قطعاتی که ارکستر سازهای موسیقی ایرانی بنیاد رودکی اجرا کرد، بدون آواز و حضور خواننده بود.
این گروه از کجا آمده است؟
اما سوال اصلی در اینجا، سوال مهمی بود: ارکستر سازهای موسیقی ایرانی بنیاد رودکی چیست؟ کی تشکیل شده است؟ هدف از تاسیس آن چیست؟ اعضای آن، دقیقا چه کسانی هستند؟ نوازندگان آن بر چه اساس و معیاری انتخاب شده اند؟ آثاری که اجرا می کنند چطور انتخاب شده اند؟ و سوال های دیگری از این دست که هیچ مسوولی درباره آن پاسخ نداده است.
از آنجا که مدیریت جدید بنیاد فرهنگی رودکی، از سازمان صدا و سیما آمده اند، به نظر می رسد که همچنان بر همان خلقیات سابق، تاکید دارند و علاقه ای به اطلاع رسانی، نه.
با این حال، بخش نخست کنسرت این گروه، با اجرای چند قطعه سازی، اجرا شد و انصافا هم اجرای تمیزی داشت. گر چه، جای خالی ساز نی در این برنامه، کاملا محسوس بود. بخش دوم اش هم با حضور اشکان کمانگری به عنوان خواننده اجرا شد. کمانگری را علاقه مندان موسیقی ایرانی، با تصنیف «زرد و سرخ و ارغوانی» هنوز هم به یاد دارند. صدای شفاف و تقریبا مخملین او، می توانست یکی از چهره های شناخته امروز موسیقی باشد اما او، کم کار است و اهل شلوغ بازی و سر و صدا هم نیست.
اجرای بیداد بدون دو استاد
نخستین قطعه بخش دوم کنسرت ارکستر سازهای ایرانی بنیاد رودکی، قطعه مقدمه بیداد بود. اثری ماندگار، باشکوه و رشک برانگیز از استاد از دست رفته موسیقی ایرانی؛ پرویز مشکاتیان. به جز غیبت ساز نی در این بخش، اجرای گروه، دوست داشتنی و شورانگیز بود. جمله حاضران، انگار چندسانتی متر از صندلی ها جدا شده بودند و از شنیدن اجرای زنده این اثر به یادماندنی، مدهوش. همه انتظار داشتند که حالا کمانگری، قطعه ساز و آوازی را که استاد شجریان با شعری از خواجه حافظ خوانده بود را تکرار کند؛ «یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد». اما نخواند. به جای آن، تصنیف «محبوب من وطن» را خواند. و پس از یک ساز و آواز، تصنیف دوست داشتنی و خاطره انگیز «لحظه دیدار» را. شعرش هم از زنده یاد مهدی اخوان ثالث.
آغاز برنامه شروع شد
این برنامه یک ساعت به طول انجامید. پرده های بالابلند صحنه تالار وحدت، پایین آمد. و بعد، انبوه صندلی های سیاه رنگ، روی صحنه ی جلوی پرده را فرا گرفت. حدود ۲۰ دقیقه طول کشید تا صندلی ها را برای اعضای ارکستر ملی ایران بچینند. نوازندگان آمدند و روی صندلی هایشان نشستند. جملگی، نوازندگان سازهای زهی کلاسیک بودند. ویلن، ویلن آلتو، ویلنسل و کنترباس. از سازهای دیگر معمول در ارکستر خبری نیست. از سازهای ایرانی ارکستر ملی هم. مرز بین خلاقیت و کم فروشی را برگزارکنندگان این برنامه می باید که با توضیح کامل، مشخص کنند.
نصیر حیدریان هم با باتوم رهبری اش آمد و کار شروع شد؛ اجرای بخش هایی از اثر «دیورتیمنتو» از ساخته های فخر موسیقی ایرانی؛ استاد احمد پژمان. این کار، پیش تر به صورت تریو (سه نوازی) منتشر شده بود و شاید یکی از خاطره های به یاد ماندنی کسانی خواهد بود که اجرای زنده این اثر درخشان را شنیده اند. آن هم با اجرای گروه سازهای زهی که شامل حرفه ای ترین نوازندگان ایران است. اجرای کار قابل قبول و دلچسب بود. پر از لحظه های رمانتیک و پراحساس که در آثار این آهنگساز فرهیخته، به وفور یافت می شود.
در ادامه، دو قطعه هم از مهران روحانی اجرا شد؛ دلتنگیها و برای آنان. قطعه نخست، دگره ای از آهنگ کاملا شناخته شده «الهه ناز» بود. اثر جاودانه اکبر محسنی با صدای مخملین غلامحسین بنان. مهران روحانی از آهنگسازان شناخته شده ایرانی در خارج از کشور و ناشناخته در داخل کشور است. و البته یکی از سرمایه های خوبی که می باید بیشتر شناخته شود. اثر دومی که ارکستر ملی ایران از او اجرا کرد، «برای آنان» بود که باز هم دگره ای از یک اثر پرطرفدار و خاطره انگیز به شمار می آمد؛ «تا بهار دلنشین». کاری از استاد روح الله خالقی که صدای بنان، آن را جاودانه تر کرد. خاطرم هست که زنده مصطفی کمال پورتراب که استادی بسیاری از موسیقیدانان دیروز و امروز را برعهده داشته است، در واکنش به آواز یکی از همراهان که تنصیف «تا بهار دلنشین» را می خواند، پشت پیانو نشست و خواست همراهی اش کند. اما در بخش هایی از آن، به یکباره گفت که این اثر به لحاظ ریاضی آهنگسازی مشکل دارد. و بعد بحث هایی درباره این که آهنگسازان ایرانی، کمتر اصول آهنگسازی را می دانند صحبت کرد و الی آخر.
احتمالا، مهران روحانی در این کار، تلاش کرده است تا با مدولاسیون متناوبی که ایجاد می کند، این اثر پرطرفدار را از ایراداتی که مرحوم پورتراب و احیانا دیگر اساتید، مبرا کند. نتیجه اجرا هم، دوست داشتنی و در حین حال، قابل دفاع است و مولفه های آشنایی را هم برای مخاطب دارد.
انتخاب آثار بر چه اساس؟
با اینکه در این کنسرت که نسبتا طولانی شده است، آثار خوب و گوش نوازی شنیده شد، اما با توجه به اینکه نام ارکستر ملی ایران در آن مطرح بود، یادآوری این سوال ضروری به نظر می رسد که انتخاب آثار و سیاستگذاری های هنری آن، چه متر و معیارهایی را با خود به همراه دارد. ارکستر ملی ایران گام نخست اش را با حضور استاد محمدرضا شجریان و با اجرای آثار آهنگسازانی همچون استاد علی تجویدی برداشته است و آنچه مخاطبان جدی موسیقی از این ارکستر انتظار دارند، آثاری است که علاوه بر شایستگی های هنری، ظرفیت بالایی در عرصه اقبال عمومی نیز داشته باشند. با توجه به نام این گروه و هزینه ای که از بودجه عمومی صرف آن می شود، لازم است که شفافیت و تبیین درباره آثار انتخابی آن وجود داشته باشد. اما حالا می بینیم که مسوولان برگزاری آن، حتی از چاپ یک بروشور ساده که نام قطعات و نوازندگان آن را برای تماشاگران روشن کند هم خودداری می کنند. آیا این رویه ادامه خواهد داشت؟
نظر شما