۱ مرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۲۸
کد خبر: 84830436
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

قصه‌هایی که مستور مانده است

۱ مرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۲۸
کد خبر: 84830436
مسعود کارگر l روزنامه‌نگار، کارشناس سینما و رسانه
قصه‌هایی که مستور مانده است

تهران- ایرنا- حکایت‌ها فراوانی در ادبیات کهن پارسی هست که تبدیل آن به فرمت نمایش امروزی به‌شدت مغفول مانده و تنها چند نمونه مختصر در دهه ۶۰ و ۷۰ بوده که نگاهی گذرا به این حکایت‌ها داشته است، از آن جمله می‌توان به «سلطان و شبان»، «روزی روزگاری» و خرده مجموعه‌هایی برگرفته از«شاهنامه» و «کلیله و دمنه» اشاره کرد.

در زمانه و موقعیتی که عمده نگاه و تاکید تولید کنندگان و سرمایه گذاران آثار نمایشی بر ساخت محتواهای کلیشه‌ای آپارتمانی و شهری و پرداختن به داستان‌های بدیهی روزمره، نخ نما شده و گاه عاری از انسجام و کنشگری فرهنگی در مدیوم سینما، تلویزیون و پلتفرم‌ها می‌باشد، قطعا جای خالی آثاری با مضامین و مفاهیم تمدنی، باستانی، اسطوره‌ای و افسانه‌های بومی و وطنی که ارجاعات تاریخی دارد، به‌شدت ملموس و محسوس است.

غالب فیلم و سریال‌های عرضه شده در سپهر فرهنگی و هنری کشور، حداقل در دو دهه اخیر، ملودرام‌های اجتماعی عاشقانه و یا کمدی فانتزی‌های لوده بوده است و انگشت شمار به ژانرهای خاص، مفهومی، قصه گویی تاریخی و پرداختن به چهره و برهه‌ای از زمان پرداخته و بها داده شده است که شاید یکی از دلایل استقبال کم نسبت چنین پرداخت‌های هویتی و تاریخی، سازوکار سخت، طولانی و هزینه‌بر آن بوده و کمتر کسی تن به چنین تولیداتی داده است.

سازمان هنری و رسانه‌ای اوج در چند سال اخیر سعی کرده این سازوکار و ساختار غلط و معیوب را کنار بزند و با شیوه‌هایی بروز و خلاقانه پا در عرصه ساخت و تولید آثار نمایشی با مضمون تاریخی و باستانی بگذارد و از سازندگان این آثار حمایت کند، به نحوی که زمان و هزینه آن به حداقل‌ترین مقدار ممکن و از آن سو کیفیت تولیدات بالاترین درجه را داشته باشند.

از جمله این آثار سریال تلویزیونی مستوران است که با نگاهی به قصه‌های کهن و باستانی ایرانی سعی داشته ارجاعی به هویت و اصالت ادبیات بومی و وطنی بدون اقتباس و کپی برداری از مدل‌های شرقی و غربی داشته باشد.

مستوران یک سریال خوش ساخت و خوش ریتم است که اتکای اصلی آن به قصه و قصه گویی است و مبنا را بر داستان‌های قدمایی موجود در ادبیات کهن ایرانی که بر گرفته از روایت‌های برجسته تاریخی است گذاشته و به شکل ملموسی قصه‌های آن نمونه عینی امروزی دارد و مخاطب براحتی می‌تواند آن را تطبیق بدهد.

سازمان اوج در پی آن است که با چنین شیوه و روشی بتواند ساختارشکنی و کلیشه زدایی کرده و روند ساخت آثار تاریخی را با حفظ و ارتقای کمیت و کیفیت آن در مدت زمانی کوتاه و هزینه‌ای کمتر از پروژه‌های الف، به سرانجام برساند.

حکایت‌ها و مثل‌های فراوانی در ادبیات کهن پارسی هست که تبدیل آن به فرمت نمایش امروزی بشدت مغفول مانده و تنها چند نمونه مختصر در دهه شصت و هفتاد بوده که نگاهی گذرا به این حکایت‌ها داشته است، از آن جمله می‌توان به سلطان و شبان، روزی روزگاری و خرده مجموعه‌هایی برگرفته از «شاهنامه» و «کلیله و دمنه» اشاره کرد.

اهمیت پرداختن به فرهنگ اصیل وطنی و رجوع به المان‌های تاریخی و تمدنی چه نوع واقعی و حقیقی‌اش و چه افسانه و خیالی‌اش در کشورهای دارای قدمت، تاریخ و قدرت و حتی تهی از آن از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است که توسط گزاره‌های مفهومی این رجوع بتوانند مردم خود را نسبت به کشور و حکمرانی اصیل  و بر آمده از سنت آمیخته با الزامات مدرنیته، متعصب و همراه نگهدارند اما در ایران و با وجود داشتن عقبه‌ای غنی از تمدن، اصالت، قدمت و تاریخ و موهبت قصه‌ها و داستان‌های فراوان واقعی، افسانه‌ای و اساطیری، جریان فرهنگی، هنری و رسانه‌ای حاکم در تمام ادوار، تعمدا یا سهوا نخواسته، نتوانسته یا ندانسته که باید به این مهم بپردازد و المان‌های باستانی و قدمایی خود را احیا کرده و زنده نگهدارد و تنها به باز نشر کتب، اشاراتی ضعیف در مقاطع تحصیلی و نگاه گذرا و مناسبتی بسنده کرده است.

مستوران شروع و قدم اولیه در پرداختن به این امر مهم است که نسل جدید در «جنگ روایت» اسیر و قربانی نو الگوهای بی هویت نشود و با رجوع به عقبه اصیل خود بتواند در میان آثار نمایشی این چنینی از کهن الگوهای تاریخ و تمدنی خود پند و اندرز و خط مشی بگیرد. در کنار این اصل، در حوزه نمایشی، سینما و تلویزیون دوری از بدیهی سازی، کپی کاری و پرداخت‌های کلیشه‌ای به موضوعات تکراری و رفتن به سوی ژانر سازی بومی و تاریخی، مهمترین راه نجات ساختار هنر هفتم در ایران و بازگشت اقبال مخاطب به آن است. آثار نمایشی هر چقدر رنگ و بوی وطنی و اقتباس از ادبیات بومی داشته باشند به ذائقه مخاطب ایرانی نزدیک‌تر و در نتیجه استقبال و حمایت او از آنها آثار بیشتر است، چون ادراک ذاتی و میراثی او را قلقلک می‌دهد. البته چون هدف تجاری سازی و نگاه مادی صرف به این تولیدات نیست، عمدتا افراد و مجموعه‌هایی قدم در ساخت و پرداخت آن می‌گذارند که نگاهی دغدغه‌مند در حوزه تاریخ و فرهنگ دارند و به همین دلیل جنس آثار دلی و بی شیله و پیله خواهد بود.

سریال مستوران بار دیگر ثابت کرده که با حداقل امکانات و صرف زمان و بدور از اتکا به شهرت هنرپیشه‌های خاص، دوری از فضای آپارتمانی، و نیز هم آمیختگی چندین قصه و داستان تاریخی با هم در یک روایت اجمالی، می‌توان یک سریال محبوب و مطلوب با داستانی جذاب و آموزنده ساخت و توجه مخاطب بالایی را به خود جلب کرد.

از سوی دیگر ریسک استفاده از بازیگر طنز در نقش جدی و خوب از آب درآمدن آن قابل توجه و تحسین است. اینکه از بیژن بنفشه خواه که همیشه در کارهای طنز حاضر شده به عنوان یک کاراکتر به شدت جدی و حتی شخصیت خاکستری/منفی داستان استفاده شود که البته این جسارت قبل‌تر بر روی مهران غفوریان و ایفای نقش جدی بروز کرده و این اتفاق نشان از هدر رفت سالیان زیاد یک استعداد و توانمندی بوده که حالا دیده می‌شود و یا استفاده از نابازیگران/بازیگران کوتاه قامت و اتکا به محوریت بازی آن‌ها در یک روایت اصلی قصه نشان از ریسک پذیری بالا و شجاعت سازندگان آن است.

از نکات مهم و قابل توجه مستوران صدای محمد رضا سرشار هنرمند با سابقه و گوینده برنامه معروف و نوستالژی  «قصه ظهر جمعه» به عنوان راوی قصه است که برای نسل‌های گذشته یادآوری جذاب و برای نسل جدید یک تجربه ناب است.

در آخر این نکته را بازگو و تاکید می‌شود که در حوزه نمایش و تولیدات نمایشی هر چقدر از تقلید سبک و مدل هالیوودی (به مفهوم پرداخت انتزاعی) دور شده و به شیوه بومی (به مفهوم انضمامی)  نزدیک شود، هم در گفتمان فرهنگی و هنری توفیقات داخلی و بین المللی  حاصل خواهد شد و هم از بعد تجاری و اقتصادی می‌توان روی اثرات فرا متنی تولیدات حساب ویژه‌ای باز کرد که بدور از هر گونه نگاه ایدیولوژیک و سیاسی به صورت جهان شمول هویت تاریخی و تمدنی ایران را به دنیا عرضه کرده و اثر گذار باشد.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha