برگزاری دومین یادواره "میرکمبر" اسطوره بلوچستان در بنت نیکشهر 

چابهار- ایرنا- دومین یادواره "میرکمبر" اسطوره بلوچستان با حضور جمعی از چهره‌های شاخص فرهنگی و هنری سیستان و بلوچستان در شهر بنت شهرستان نیکشهر برگزار شد.

به گزارش روز سه‌شنبه خبرنگار ایرنا نماینده مردم حوزه انتخابیه ایرانشهر در مجلس شورای اسلامی در دومین یادواره “میرکمبر” گفت: آنچه که امروز ما را پس از ۲ قرن گرد هم آورده، جوانمردی و بزرگ منشی "میرکمبر" است که هرگز در مقابل زور گویان سر خم نکرد و جانش را برای ناموس و وطنش قربانی کرد.

عبدالناصر درخشان گفت: ارزش‌هایی که "میرکمبر" در دامان خانواده یاد گرفته بود او را در مسیری برد که تاریخ به آن فخر می‌کند و همیشه برای همه نسل ها نام "میرکمبر" اسطوره بلوچستان جاودانه خواهد شد.

وی افزود: در نقاط مختلف سرزمین پهناور بلوچستان اسطوره هایی زندگی می کردند که الگوهایی کم نظیر برای ما هستند تا بتوانیم رهروان اصلی راه شجاعت، وطن دوستی و مردانگی باشیم.

نماینده مردم حوزه انتخابیه ایرانشهر در مجلس شورای اسلامی گفت: ما باید فضایل اخلاقی و انسانی شخصیت‌هایی همچون "میرکمبر" را در وجودمان نگه داریم و با خلق آثار هنری و مکتوب درباره زندگی و رشادت های آنها ، میراث داران خوبی برای آیندگان باشیم.

فرماندار شهرستان نیکشهر نیز اظهارداشت: ما اگر امروز نام و یاد "میرکمبر" را گرامی می داریم نتیجه هزینه‌های سنگینی بود که این شخصیت و اسطوره برجسته برای قوم و وطنش داده است.

مجیب حسنی با اشاره به رشادت های یاران و همراهان "میرکمبر" افزود: "میرکمبر" با تاسی از مکتب اسلام و امام حسین(ع) به مقابله با ظلم و زورگویی که به مردم منطقه می‌شد قیام کرد که نقش مادر وی در این قیام بسیار تاثیرگذار بوده است.

وی بیان کرد: به منظور گرامیداشت و ثبت مکتوب میراث های فرهنگی و گرانب‌های شهرستان، تمامی ارگان مرتبط موظف به همکاری جهت نگارش کتاب و زندگی نامه ۲ چهره شاخص شهرستان نیکشهر، "میرکمبر" و شهید "سبیل اخلاقی" هستند.

عظیم شه بخش نویسنده، محقق و استاد دانشگاه نیز با بیان بخشی از رویدادهای تاریخی دوره "میرکمبر"، گفت: شخصیت "میرکمبر" حاصل شرایط اجتماعی، فرهنگی و آموزشی مردمان منطقه بنت و شهرستان نیکشهر است که با الگو پذیری از گذشتگان، تاریخ را تکرار کرده‌اند.

برگزاری دومین یادواره "میرکمبر" اسطوره بلوچستان در بنت نیکشهر 

حدود ۲۰۰ سال پیش در شهر بنت به فاصله ۷۵ کیلومتری غرب نیکشهر در جنوب سیستان و بلوچستان بزرگمردی به نام سلیمان زندگی می‌کرد وی فرزندی به نام کمبر داشت که میارداری، دلیری و شجاعت آن شهره عام و خاص بود به همین خاطر آنرا لقب میر دادند و بنام "میرکمبر" مشهور شد.

"میرکمبر" به اتفاق شماری از جوانان این منطقه در درگیری با زورگویان و ظالمان بخاطر نجات مردم منطقه در محلی به نام سدیج مهمدان به شهادت رسید.

ایرج افشار سیستانی در کتاب 'بلوچستان و تمدن دیرینه آن' داستان "میرکمبر" را در صفحه ۳۹۲ توضیح داده است:«در روستای دهان از توابع بخش بنت شهرستان نیکشهر مردی به نام سلیمان زندگی می کرد او فرزندی به نام کمبر داشت. کمبر از بچگی جسور، دلیر و مهربان بود. چون به سن جوانی رسید خصلت انسان دوستی، آزادگی و مهربانی او مشهود شده و مردم به وی دلبستگی و ایمان پیدا کردند. کمبر همیشه طرفدار و حامی فقرا و مردم بی بضاعت بود و درغم و شادی آنان نیز شریک بود.

در این هنگام بلوچستان تحت نظر دولت انگلیس اداره می شد و شخصی به نام مهراب، سردار سراوان بود و سرپرستی فوجی را که زیر نظر دولت انگلیس خدمت می کرد نیز برعهد داشت.»

وقتی که مهراب و تفنگچی‌ آن به حوالی بنت آمدند و روستای ملوران را غارت کردند و تعدادی از دختران و زنان آن روستا را نیز اسیر کردند، اهالی روستای مذکور نزد کمبر رفتند و از او کمک خواستند. کمبر بر آن شد تا به جنگ مهراب برود و ضمن پس گرفتن اسراء وی را نیز گوشمالی سختی بدهد.

کمبر عده ای از جوانان و نزدیکان خود را مسلح ساخت و آماده مبارزه با قوای خائن مهراب شد و پس از فارغ شدن از کار تجهیز جوانان به خانه رفت تا با پدر و مادرش خداحافظی کند والدینش به او گفتند که تا دختران و زنان اسیر روستا را پس نگرفتی و قوای مهراب را تار و مار نکردی به منزل باز نگرد.

کمبر با افراد رزمنده خود به تعقیب مهراب پرداخت و در محلی به نام سدیج راه را بر قوای مهراب بست و به او پیغام داد که باید همه اسیران و هرچه به همراه آنان به غارت برده است مسترد کند. مهراب دچار ترس و دلهره شد و پاسخ داد که حاضر است غنایم را با او تقسیم کند و چندین تن از دختران را به او پس دهد ولی کمبر این پیشنهاد را نپذیرفت.

در این هنگام مهراب با لحن غرور آمیزی از او می ‌پرسد اِی کی اِنت منی راهی سرا گوشتی اِی کمبر اِنت و بَزّکار (این چه کسی است که بر سر راه من است و کمبر جواب می‌دهد که این کمبر مظلوم و ضعیف است).

مهراب که از دلاوری‌های کمبر آگاه است دوباره می‌گوید: گوشتی کَمبر، بَزکارء نهن بنت و دهانی واجهن( کمبر فردی مظلوم و ضعیف نیست، بلکه او سردار مردم دهان و بنت است)

میرکمبر به او می‌گوید که تمام اسرا را زود پس دهد، اما مهراب از این کار امتناع می‌ورزد و به میرکمبر پیشنهاد می‌کند که اسرا را نصف کنند و نیمی از اسرا از آن او و بقیه مال میرکمبر باشد. میر کمبر با شنیدن این حرف به جوش می‌آید و می‌گوید: زانان که بندیگنت تئی بله مات و گهارن کُل منی(من میدانم که این افراد در دست تو اسیر هستند ولی همه آنان مادران و خواهران من هستند) جنگ بین دو طرف آغاز می شود نیروهای میرکمبر به قوای مهراب تلفات زیاد وارد می کنند و موفق شدند زنان و دختران اسیر را از صحنه نبرد خارج کنند و به همراه یکی از جنگجویان به ملوران باز گردانند.

نبرد همچنان ادامه داشت که باران شدیدی باریدن گرفت و به علت مرطوب شدن سلاح های باروتی کمبر و یارانش مبارزه را با شمشیر ادامه دادند در این هنگام یک نفر از سربازان مهراب به غاری پنا برد تا از ریزش باران در امان باشد چون باران بند آمد سرباز مذکور از غار خارج شد و کمبر را که سرگرم نبرد بود مورد هدف سلاح خود قرار داد و او را از پای درآورد. در نتیجه سپاه مهراب از کشته شدن کمبر به وجد آمدند و بر قوای کمبر یورش بردند جنگجویان کمبر با این که دلیرانه جنگیدند، با شجاعت کامل به شهادت رسیدند.

از آن پس آوازه دلاور مردی و ایثار و شجاعت میرکمبر در تمام بلوچستان پیچید و مردم او را ستایش می کردند. مقبره میر کمبر اسطوره حماسه ساز بلوچستان در شهر بنت شهرستان نیکشهر مسیر ارتباطی بنت به دهان است.

شهرداری بنت با همکاری شورای اسلامی این شهر ضمن تهیه و نصب مجسمه میرکمبر در میدان شهر بنت این میدان را به نام میرکمبر نامگذاری کردند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha