۲۳ دی ۱۳۹۶، ۹:۱۷
کد خبر: 82793853
T T
۰ نفر
پای درد دل هنرمند ایثارگر تبریزی/ كسی سراغم را نمی گیرد

تبریز - ایرنا - استاد مسعود ستارزاده ایثارگر هشت سال دفاع مقدس از نقاشان و طراحان پركار و كمتر شناخته شده تبریز و هنرمندی به دور از هیاهوی رسانه ای است.

در یك عصرهنگام سرد دی ماه امسال در عكاسخانه 'جدیدالاسلام' با استاد ستارزاده آشنا شدم؛ استاد از در چوبی قدیمی عكاسخانه كه به درون آمد، جذابیت و مهربانی هویدا از چهره اش مرا مجدوب كرد؛ به پایش خواستم؛ استاد با صدای نحیفی خود را معرفی كرد و بر صندلی چوبی لهستانی كنار هم نشستیم.
استاد محجوب است و در مقابل اصرار من برای انجام گفت و گو، سعی می كند كه قسر در رود، اما مگر می شود سوژه به این خوبی، آن هم در حوزه هنر نقاشی و طراحی'، را از دست داد.
استاد ستارزاده مانند بسیاری از هم مسلكانش در حوزه هنر خطه آذربایجان از برخاستگان هنرستان هنرهای زیبای 'میرك' است و زیر دست اساتید بزرگ آن مكتب هنرمندآفرین پرورش یافته است.
استاد ستارزاده هیچ تمایلی برای بیان كارها و آثارش ندارد و واژه ها و جمله ها را مانند دانه های تسبیح یكی یكی از زبانش بیرون می كشم و كنار هم می چینم تا شاید بخشی از بیوگرافی ارزشمندش را به تصویر بكشم؛ ادامه این گفت و گو در زیر ارایه می شود؛

- س: خودتان را معرفی كنید؟
-ج: مسعود ستارزاده و متولد 1344 شمسی تبریز هستم. از هنرستان هنرهای زیبای 'میرك'، دیپلم گرفتم. بعدش با هشت سال جنگ تحمیلی مصادف شد و به دلیل حضور در جبهه های جنگ دیگر موفق به ادامه تحصیلات در دانشگاه نشدم.
-س: اساتید شما در هنرستان میرك چه كسانی بودند؟
-ج: از اساتید من در آن زمان آقای ابراهیم مقبلی، آقای عباچی زاده و مرحوم محمدرضا ایرانی بودند.
-س: چگونه شد كه به هنر روی آوردید؟
-ج: من از كودكی به نقاشی علاقه داشتم و بر خلاف دیگر همسن و سالانم به جای بازی در كوچه و مشغول شدن با سرگرمی های رایج آن روزها، خودم را با نقاشی سرگرم می كردم. در دوره تحصیلات متوسطه اول، راهم به یكی از باشگاه های هنری آموزش و پرورش وقت افتاد كه مخصوص دانش آموزان بود. در آن باشگاه شخصی بنام آقای 'بیننده' كه نمیدانم در قید حیات هستند یا فوت شده اند، در مقام نخستین استادم به من چیزهایی درباره طراحی و نقاشی آموخت.
-س: این اتفاق در چه سالی بود؟
-ج: اوایل سال 1359شمسی. در همان سال بخت یار شد و از نمایشگاه آثار آبرنگ آقای ناصر نورمحمدزاده و نیز نمایشگاه جمعی آثار هنرجویان هنرستان هنرهای زیبای میرك دیدن كردم و این حوادث، راهم را بیشتر به سوی هنر كج كرد؛ به ویژه نمایشگاه آقای نورمحمدزاده به دلیل تنوع سوژه ها و رنگ ها، تاثیر شگرفی در من گذاشت و عزم من را در ورود به هنرستان میرك راسخ تر كرد و با نمره خوبی نیز در این مكان آموزشی ماندگار پذیرفته شدم.
-س: هنرستان میرك در آن سال ها در كجای تبریز بود؟
-ج: هنرستان هنرهای زیبا در آن سال ها در ابتدای 'كوی فیروز' بود. در این مدت با آثار آقای عمامه چی نیز آشنا شدم و آموختم. ایشان با استفاده از اسلاید آموزش های خوبی در مورد تركیب رنگ و آثارشان دادند كه بسیار مفید بود.
-س: از اساتید دوره هنرستان میرك، كدام یك بیشتر بر شما تاثیر گذاشتند؟
-ج: بیشترین تاثیر را از مرحوم آقای ایرانی گرفتم. البته درس های آقای مقبلی درباره اكسپرسیونیسم و اكسپرسیونیست ها نیز بسیار آموزنده بود. چون ما امكان سفر به اروپا را نداشتیم، واگویه ها و روایت های آقای مقبلی از كارها و آثار آنان بسیار مفید فایده بود.
-س: از هم دوره ای هایت در هنرستان هنرهای زیبای میرك برایمان بگوئید؟
-ج: با هنرجویان زیادی همدوره بودم كه از میان شان آقایان تورج داننده كه در حال حاضر در تهران در دانشگاه مبانی هنر تدریس می كند، جواد نوبهار كه او نیز عضو هیات علمی دانشگاه است و سعید ظریفی را بیشتر به خاطر دارم. متاسفانه مدت های مدیدی است كه ارتباط ام با این عزیزان قطع شده است.
-س: بعد از پایان هنرستان چه كردید؟
-ج: بعد از آن به مناطق عملیاتی اعزام شدم و یك سال و نیم را در پشت جبهه خدمت كردم. البته همانجا نیز كار هنری می كردم و به طراحی مشغول بودم. البته در خوشنویسی نیز كار كرده ام. بعد از پایان جنگ، سال 1369، سال پركاری من بود. تاثیرات جنگ و عملیات های پرافتخار دفاع مقدس باعث شد كه برخی مشكلات جسمی برایم به وجود آید؛ مدت های مدیدی است از دیابت رنج می برم و سه چهار ماه پیش قند خونم به یك هزار افزایش یافته بود كه با لطف خدا و تلاش بسیار در بیمارستان امام رضا (ع) تبریز كنترل شد.
- س: وضعیت مالی و درآمدی تان چگونه است؟
-ج: متاسفانه من نه در جایی كارمندم و نه آتلیه ای دارم. گذران زندگی به ویژه با توجه به بیمارهای قلبی و دیابتی به دشواری انجام می گیرد. امیدوارم متولیان امر و نهادهای مسئول تدابیری بیاندیشند كه حداقل در تهیه داروهای مورد نیاز تسهیلاتی برای من قائل شوند؛ من اردیبهشت 1366 عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شدم و در جبهه های دهلران، زبیدات و عین خوش خدمت كردم.
-س: بعد از بازگشت از جنگ و جبهه چه كار كردید؟
-ج: در محل بنیاد ایرانشناسی امروزی در تبریز(خانه تاریخی شربت زاده) هفت هشت مورد نمایشگاه انفرادی برپا كردم. در مجموعه منتشر شده نخستین و دومین دو سالانه هنری كشور نیز آثارم چاپ شد؛ متاسفانه در یك دهه اخیر به دلیل بیماری های فوق الذكر آن چنانكه كه دلم می خواست، نتوانستم در حوزه طراحی و نقاشی فعالیت داشته باشم. در این مدت آنژیوگرافی باعث لرزش دست و به هم خوردن تمركزم به عنوان الزامات اصلی هنر طراحی شد.
-س: كدام یك از سبك های نقاشی را بیشتر می پسندید؟
-ج: بیشتر رئالیسم را كار می كنم، ولی قالب های اكسپرسیونیسم را بیشتر می پسندم، چون این سبك معطوف به احساسات درونی است كه من نیز به آن علاقه دارم. شاید آثارم در نگاه نخست نشانی از رئالیسم داشته باشند، اما در نگاه عمقی اكسپرسیونیستی هستند. البته نقاش كار می كند و این وظیفه منتقد است كه آثار او را نقد كند.
-س: در تهران هم نمایشگاه داشته اید؟
-ج: در گالری 'والی' یك نمایشگاه برپا كرده ام. حدود 6 نمایشگاه گروهی نیز تاكنون برپا كرده ام.
-س: از ورود به حوزه هنر راضی هستید؟
-ج: تاكنون راضی بودم، اما بیماری و مشكلات مالی ناشی از آن بسیار اذیت ام می كند. متاسفانه هیچ گونه حمایتی نمی شود و كسی نیز تا به امروز به سراغ ام نیامده است. زمانی كه می خواستم وارد هنرستان میرك شوم با بنده خدایی مشورت كردم و او گفت 'خود دانی، ولی نقاشان از گرسنگی می میرند'.
-س: شنیده ام دستی هم در موسیقی دارید.
-ج: علاقه شخصی بود و به شكل آماتور ورود كردم. در رشته 'كلاینت' و 'قره نی' چیزهایی یاد گرفتم. بداهه نوازی بود. البته نواختن دو ساز فوق الذكر نیز دشوار بود. با مرحوم آقای متین كار می كردم، اندكی با سازها آشنا شدم و سپس مصادف با فوت مادرم شد و دیگر نتوانستم ادامه دهم.
-س: چه متدهایی بیشتر كار كردید؟
-ج: در طراحی با مداد، سیاه قلم و آبرنگ آثار زیادی دارم، ولی خودم مداد را بیشتر ترجیح می دهم.
- از اینكه وقت خود را در اختیار من گذاشتید، بسیار متشكرم.
- من هم از شما سپاسگزارم.
خبرنگار: عزیزی راد
518
۰ نفر