گروه تحقیق و تفسیر خبر- رییس جمهور چین در نخستین سفر خود به كشورهای آسیای مركزی قصد دارد تا با توسعه و تعمیق روابط با دولت های منطقه، جایگاه و موقعیت ویژه پكن در این كشورها را بیش از پیش تحكیم بخشد.

'شی جین پینگ' رییس جمهور چین، پس از شركت در نشست هفته گذشته 'جی-20' در 'سن پترزبورگ' روسیه، تور دیپلماتیك خود در چهار كشور آسیای مركزی را از سر گرفت.

شی كه روز سه شنبه سفر خود به آسیای مركزی را از تركمنستان آغاز كرده بود، پس از توقفی دو روزه در این كشور و دیدار و گفتگو با مقامات عشق آباد رهسپار روسیه شد تا با رهبران بیست كشور صنعتی در خصوص مسائل مهم اقتصادی و سیاسی جهان به رایزنی و گفتگو بنشیند.

با پایان اجلاس جی-20 و دیدار شی با رهبران روسیه و آمریكا، رییس جمهور چین بعد از ظهر روز جمعه عازم قزاقستان شد و مورد استقبال رسمی مقامات این كشور قرار گرفت.



** رییس جمهور چین و سفری 10 روزه در امتداد جاده ابریشم

..................

به گزارش رسانه ها، یكی از مهمترین محورهای سفر رییس جمهور چین به قزاقستان كه در دیدارهای رسمی شی با مقامات آستانه (پایتخت قزاقستان) و سخنرانی های وی بر آن تاكید شد، پیشنهاد احداث كمربند اقتصادی 'جاده ابریشم' بین چین و كشورهای آسیای مركزی بود.

شی ضمن ابراز تمایل نسبت به برقراری روابط مالی و پولی تنگاتنگ با كشورهای منطقه، تصریح داشت كه پكن متعهد به توسعه همكاری ها و مناسبات خود با كشورهای آسیای مركزی در حوزه های گوناگون است.

رییس جمهور چین در سفر به تركمنستان نیز ضمن ملاقات با 'قربانقلی بردی محمد اف' رییس جمهور این كشور، در مراسم بهره برداری از فاز نخست حوزه گازی 'گالكینیش' بعنوان دومین حوزه گازی مهم جهان پس از 'پارس جنوبی' شركت و در این مراسم بر لزوم گسترش همكاری های دو كشور در زمینه های مختلف بویژه بخش انرژی تاكید كرد.

شی پس از قزاقستان، راهی ازبكستان و قرقیزستان خواهد شد. شركت در سیزدهمین نشست سران سازمان همكاری شانگهای در بیشكك قرقیزستان كه بیست و دوم شهریورماه آغاز می شود، آخرین مرحله از سفر رییس جمهور چین به منطقه آسیای مركزی و روسیه خواهد بود.



** چین و منافعی سرشار در آسیای مركزی

................

فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال جمهوری های آسیای مركزی در همسایگی غربی چین، همزمان بود با آغاز روند اوج گیری اژدهای زرد در شرق آسیا و از همین رو استفاده حداكثری از شرایط بوجود آمده در دستوركار رهبران پكن قرار گرفت تا گسترش روابط با كشورهای تازه استقلال یافته به یكی از اولویت های سیاست خارجی چین تبدیل شود.

هر چند در ابتدا، بخش عمده تعاملات و گفتگوهای سیاسی بین چین و سه كشور تازه استقلال یافته قزاقستان، قرقیزستان و تاجیكستان معطوف به حل و فصل اختلافات مرزی و ارضی بجا مانده از دوران اتحاد جماهیر شوروی بود، اما بتدریج دیپلماسی اقتصادی نافذ چین بر سایر ابعاد روابط پكن و كشورهای منطقه سایه گستر شد.

در این پیوند چین توانست با استفاده از توان فزاینده اقتصادی خود رقبایی چون آمریكا و روسیه را كنار زده و به بزرگترین شریك تجاری كشورهای منطقه تبدیل شود؛ تا جایی كه بنا بر اعلان منابع چینی مبادلات اقتصادی این كشور با آسیای مركزی از ابتدای دهه 90 میلادی تاكنون 50 برابر شده است.

میزان مبادلات تجاری تركمنستان و چین در سال 2012 میلادی بالغ بر 10 میلیارد دلار بود و پكن توانست در سال گذشته میلادی، جایگاه خود را بعنوان شریك نخست تجاری تركمنستان حفظ كرده و تحكیم بخشد.

حجم تجارت چین و قزاقستان نیز در سال 2010 میلادی نزدیك به 20 میلیارد دلار اعلام شد و این در حالی بود كه در همین سال روسیه توانسته بودند مبادلات تجاری خود را با قزاق ها به 13 میلیارد دلار برساند. بر اساس اعلام مقامات پكن و آستانه، پیش بینی می شود دو طرف بتوانند حجم تجارت دو جانبه را تا سال 2015 بر اساس برنامه های تدوین شده به 40 میلیارد دلار برسانند.

میزان روابط تجاری چین با ازبكستان، قرقیزستان و تاجیكستان نیز به شكل شتابنده ای در سال های اخیر رشد داشته است. بعنوان مثال در خردادماه سال جاری و در جریان ملاقات وزرای امورخارجه چین و ازبكستان اعلام شد كه تبادلات تجاری دوجانبه طی پنج ماه نخست سال 2013 میلادی نسبت به بازه زمانی مشابه در سال گذشته، رشدی 56 درصدی داشته است.

با توجه به آمار و ارقام مربوط به تجارت چین و كشورهای آسیای مركزی می توان گفت كه چینی ها در حال تبدیل شدن به قدرت اقتصادی یكه تاز در این منطقه هستند و می كوشند تا در آینده نیز جایگاه خود در تجارت خارجی كشورهای منطقه را حفظ و تثبیت كنند.

و اما از دید بسیاری از ناظران یكی از مهمترین علت های توجه و تمركز اقتصادی چینی ها بر حوزه آسیای مركزی، نیازمندی شدید چین به منابع انرژی این منطقه است. بعنوان مثال میدان گازی گالكینیش كه طی روزهای گذشته با حضور روسای جمهور چین و تركمنستان یكی از فازهای آن افتتاح شد، یكی از مهمترین كانون های سرمایه گذاری مالی و فنی چین در آسیای مركزی بوده است.

گفته می شود طی سه سال گذشته چینی ها نزدیك به 10 میلیارد دلار صرف سرمایه گذاری در توسعه میادین نفت و گاز تركمنستان كرده اند تا بتوانند بخش مهمی از نیاز خود به انرژی را از این طریق تامین كنند.

پكن همچنین برای دستیابی به منابع انرژی آسیای مركزی در سال 2009 میلادی (1388 ه.شمسی) فاز نخست خط لوله انتقال گاز تركمنستان-ازبكستان-قزاقستان-چین را با همراهی كشورهای منطقه راه اندازی كرد و در مدت زمان كوتاهی فاز دوم این خط لوله نیز مورد بهره برداری قرار گرفت.

بنابر برنامه ریزی های اعلام شده، فاز سوم خط لوله آسیای مركزی به چین تا پایان سال جاری میلادی تكمیل شده و فاز چهارم آن نیز قرار است طی سال های آینده حجم صادرات گاز آسیای مركزی به چین را به حداكثر میزان ممكن برساند.

بر اساس اعلام شركت نفتی 'بریتیش پترولیوم' (BP) در زمان حاضر بیش از نیمی از گاز مصرفی چین از منابع آسیای مركزی تامین شده و كشورهای منطقه توانسته اند در سال های اخیر بخش مهمی از بازار انرژی چین را در اختیار بگیرند.

از سوی دیگر، چرخش چرخ دنده های بخش انرژی كشورهای آسیای مركزی مرهون سرمایه گذاری كلان شركت های چینی بوده است.

با تشدید بحران مالی جهانی و كاهش توان كشورهای غربی برای سرمایه گذاری خارجی، پكن با اعطای وامی 10 میلیارد دلاری به قزاقستان، توانست كنترل مهمترین شركت های نفت و گاز این كشور را بدست آورد.



** اهمیت آسیای مركزی برای چین

................

هرچند مولفه انرژی را می توان یكی از مهمترین مولفه های تاثیرگذار بر توجه ویژه پكن به آسیای مركزی به شمار آورد، اما عناصر دیگری نیز بعنوان متغیرهای كلیدی تمركز چین بر این منطقه مطرح هستند؛ از جمله بحث رقابت چین با دیگر قدرت های بین المللی از جمله آمریكا، اتحادیه اروپا و حتی روسیه.

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، خلا قدرت ایجاد شده در آسیای مركزی سبب شد تا این منطقه به آوردگاه رقابت قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای تبدیل شود. هر چند مسكو بدلیل نفوذ سنتی و كشورهای اروپایی و آمریكا بعلت مولفه های برترساز قدرت اقتصادی، مالی و فنی توانستند به قطب های مطرح نفوذ در آسیای مركزی تبدیل شوند، اما چین بتدریج توانست با رسوخ خزنده اقتصادی به شریك نخست تجاری و اقتصادی برخی كشورهای آسیای مركزی تبدیل شود.

كشورهای آسیای مركزی در مجاورت چین و برای این كشور می توانستند علاوه بر ایجاد گذرگاهی به سمت غرب، فرصت هایی اقتصادی را پدیدار سازند كه رقبای شرقی پكن نظیر ژاپن، كره جنوبی و تایوان از آن بی بهره بودند، فرصت هایی از جنس منابع انرژی مطمئن و بصرفه و بازارهای مصرف قابل اعتنا و مهم.

علاوه بر مولفه های اقتصادی، چین بواسطه برخی چالش های امنیتی در مناطق و ایالت های غربی همچون 'سین كیانگ' ناچار بود، توجه بیشتری را به مساله افراط گرایی معطوف دارد. مساله ای كه می توانست با نضج گیری از قلمرو كشورهای آسیای مركزی، اوضاع داخلی چین را نیز از خود متاثر سازد.

چینی ها ضمن تلاش برای سترون سازی تهدیدات امنیتی رسوخ كننده از مرزهای غربی، كوشیدند تا از توان بالقوه سیاسی و امنیتی كشورهای تازه استقلال یافته به بهترین وجه ممكن در برابر رقبای غربی خود بهره جویند.

ایجاد سازمان همكاری شانگهای با حضور چین، روسیه و جمعی از كشورهای آسیای مركزی را می توان نمود آشكار تلاش هایی از این دست بر شمرد.

با توجه به آنچه گفته شد در زمان حاضر چین را می توان بازیگر مهمی در صحنه آسیای مركزی به شمار آورد. بازیگری كه می كوشد ضمن تثبیت جایگاه تجاری، همسایگان غربی را به شكل اقماری حول محور قدرت اقتصادی خود نگاه داشته و از فرصت نفوذ در این كشورها به بهترین وجه ممكن در جهت پایه ریزی قدرت جهانی خود استفاده كند.

از محمد كاظمی

تحقیق**9279**1358