تهران- ایرنا- شایگان از اندیشه ورزان معاصر است كه در زمینه های فلسفه ی تطبیقی، هویت و پدیدار شناسی شاعرانگی ایرانیان، فلسفه‌ ی هنر تا عرصه ی هنرهایی چون نقاشی، عكاسی و معماری آثاری را خلق كرده است.

شایگان چهارم بهمن ماه 1313 خورشیدی در تهران متولد شد. پدرش تباری آذری داشت و مادرش گرجی بود. وی پس از درس خواندن در مدرسه ی «سن لویی» تهران، در 15 سالگی به انگلستان رفت و در كالج «بادینگهام» تحصیلات دبیرستانی خود را ادامه داد. وی پس از گرفتن دیپلم در سال 1333 به «دانشگاه ژنو» رفت تا رشته ی پزشكی بخواند اما زود تغییر رشته داد و به تحصیل فلسفه و علوم سیاسی پرداخت. در همین حال وی نزد یكی از استادان سوییسی خود به یادگرفتن زبان سانسكریت مشغول شد. شایگان پس از گذراندن 6سال در ژنو به ایران بازگشت و در سال 1344بار دیگر ایران را ترك كرد و به «دانشگاه سوربن» رفت و در آنجا با راهنمایی «هانری كوربن» به مطالعه ی خود درباره ی آیین هندو و تصوف ادامه داد. شایگان پس از بازگشت به ایران به دانشگاه تهران رفت و در آنجا اسطوره شناسی، هندشناسی و فلسفه ی تطبیقی را تدریس كرد.(1) شایگان هم اكنون به فعالیت های فكری خود ادامه می دهد و به تازگی كتاب هایی از وی منتشر شده است.

وی اندیشمندی مسلط به زبان های فرانسه، انگلیسی و آلمانی و آشنا با زبان های لاتین، سانسكریت، عربی و تركی است.

شایگان دارای آثار بسیاری به زبان فارسی و فرانسوی است . از جمله آثار وی می توان به كتاب های «آسیا در برابر غرب»، «ادیان و مكتب ‌های فلسفی هند»، «بت‌ های ذهنی و خاطره ازلی»، «آیین هندو و عرفان اسلامی بر مبنای كتاب مجمع البحرین»، «زیر آسمان‌ های جهان»، «بینش اساطیری»، «افسون زدگی جدید، هویت چهل تكه و تفكر سیار» و «پنج اقلیم حضور» اشاره كرد.



***تبارشناسی اندیشه ی شایگان

اگر روشنفكران را به 2 دسته ی كلی متاثر از «گاستون باشلار» یا «ژان پل سارتر» 2 فیلسوف شاخص سده ی بیستم فرانسه تقسیم كنیم، روشنفكران متاثر از سارتر كسانی هستند كه درهمه ی زمینه ها ابراز نظر می كنند و سعی می كنند به همه ی پرسش ها پاسخ دهند. حال آن كه روشنفكران متاثر از باشلار آنانی هستند كه بیش و پیش از پاسخگویی به پرسش ها مترصد هستند تا از مشكل آگاه شوند و مساله یی را طرح و در مورد آن مفهوم سازی كنند.(2)

به نظر می رسد شایگان جزو روشنفكران باشلاری است؛ به این معنا كه ابتدا از مشكل آگاهی درستی به دست می آورد و سپس سعی كند این مشكل را مفهوم سازی كند. این به طور دقیق همان كاری است كه شایگان در دوره های مختلف زندگی فكری خود آن را انجام داده است.

می توان زندگی فكری شایگان را به 2 دوره تقسیم كرد. وی در دوره ی اول با نگارش آثاری چون بت های ذهنی و خاطره ازلی و آسیا در برابر غرب از مواجهه ی شرق با غرب سخن گفت. در این 2 اثر شرق برای وی درخشش بیشتری نسبت به غرب دارد اما در دوره ی دوم فكری اش با نگارش آثاری چون «نگاه شكسته» و افسون زدگی جدید، غرب برتری محسوسی نسبت به شرق پیدا می كند.

در زمینه ی دوگانه ی شرق و غرب در اندیشه ی شایگان باید این نكته را در نظر داشت كه آنچه وی از غرب و شرق ارایه می دهد، بیشتر به عوامل معرفتی توجه دارد. از این رو شرق برای او یك فضای جغرافیایی نیست بلكه یك فضای فكری است. شایگان در این باره در كتاب زیر آسمان های جهان كه در قالب گفت و گوی مفصلی است، می گوید:«برای من، شرق یك تصور جغرافیایی نیست، شرق زبان اساطیر است؛ فلسفه شكل های نمادین است؛ جغرافیای بصیرت درون است؛ نیز نوعی ضرباهنگ هستی است كه از نظر اجتماعی، با حوصله داشتن برای دیگران، با نوعی نظاره ی چیزها، با نوعی حالت تسلیم و رضا در برابر خدا و طبیعت معنی می شود.»(3)



*** تفكر تكنیكی و نیست انگاری

شایگان در كتاب آسیا در برابر غرب در صدد است رویارویی آسیا با فرهنگ غرب را بررسی كند. از نظر وی، سیر تفكر غربی در جهت باطل ساختن تدریجی میراث معنوی تمدن های آسیایی است. در این راستا شایگان پاره یی از ویژگی های تمدن غرب را كه مهمترین آن ها تفكر تكنیكی است بر می شمرد:

ویژگی اول، «نزول از بینش شهودی به تفكر تكنیكی» به معنای نفی همه ی قوه های مربوط به علم بی واسطه و شهودی است كه در معنویت مشرق زمین به كشف و علم حضوری معروف است. این سیر نزولی رابطه ی میان انسان و وجود را به نسبت های كمی و ریاضی تبدیل می كند و شناسایی را به «پراكسیس» (كنشِ معطوف به هدف) اجتماعی و اقتصادی كاهش می دهد. از این رو می توان آن را جریان تكنیكی كردن تفكر نامید.

ویژگی دوم، «نزول از شكل های جوهری به مفهوم مكانیكی» به معنای سلب همه ی كیفیت های مرموز و صفت جادویی از طبیعت است كه آن را همچون موجودی زنده، مستقل و خودرو نمایانده است. این سیر نزولی، طبیعت را به بُعد هندسی و عینیت اشیا تبدیل می كند و در آن به جز خزانه یی از نیروهایی كه می توان به كالاهای مصرفی تبدیل كرد، چیزی نمی یابد. به همین مناسبت می توان این جریان را دنیوی كردن عالم نام نهاد.

ویژگی سوم، «نزول از جوهر روحانی به سوائق (گرایش های) نفسانی» است كه مفهوم آن سلب همه ی ویژگی های ربانی است كه انسان را موجودی ملكوتی جلوه می دهد. سیر این جریان در جهت تقلیل جوهر انسانی به عوامل نفسانی و غریزی است و اساس انسان شناسی امروزی نیز بر همین اصل استوار است. از این رو می توان این حركت را طبیعی كردن انسان نامگذاری كرد.

ویژگی چهارم «نزول از غایت اندیشی و معاد به تاریخ پرستی» به معنای نفی یك حركت كمّی است كه غایتش دنیوی است نه اخروی و قوه ی محركش هم پیشرفت یك بُعدی است نه مشیت الهی. این سیر نزولی را می توان اسطوره زدایی از زمان اساطیری و معادی خواند.(4)

شایگان به این حركت های نزولی نام «نیهیلیسم» یا نیست انگاری می دهد و از همه ی ویژگی های تمدن كنونی غرب با عنوان نیهیلیسم یاد می كند.



***نگاه به تمدن غربی

با همه ی انتقادهایی كه شایگان از تمدن غربی می كند برای آن ویژگی های مثبتی را در نظر می گیرد و به گونه یی ویژه اندیشه ی اجتماعی غرب برای او ارزش خاصی دارد.

شایگان در كتاب آسیا در برابر غرب در این زمینه می نویسد: «آنچه توده های غربی را حفظ می كند، حكومت قانون، اصل مسوولیت مدنی، اصل آزادی و حقوق فردی است»(5)

هویت یكی از مساله های اصلی مورد نظر شایگان است. وی در این زمینه دیدگاه های متفاوتی را ارایه داده است اما اصلی ترین ویژگی هویت از دید وی، همگون نبودن آن است. در توضیح، شایگان در كتاب افسون زدگی جدید می نویسد: «هویت دیگر مجموعه ای یك دست از ارزش های ثابت و مطمئن نیست.»(6)

از این رو است كه شایگان از هویت چهل تكه سخن می گوید و آن را چنین تعریف می كند: «منظور از چهل تكه چیست؟ مراد از چهل تكه آن است كه فضاهای مختلف و ناهمگونی كه از لحاظ تاریخی و معرفت شناختی وجود ما را ساخته اند، در سطح واحدی قرار ندارند. هر اقلیمی معرف یك سطح آگاهی است. گویی ما در نتیجه ی فرآیندی كه درك آن آسان نیست، همه اعصار تاریخ بشریت را به صورت درهم آمیخته در خود گرد آورده ایم.» (7)

شایگان در كتاب نامبرده به توصیف و تبیین وضعیت فرهنگی- اجتماعی دوران حاضر می پردازد. وی به این منظور از واقعیت مجازی و تحولی كه فناوری اطلاعات در زیست جهان انسانی به وجود آورده است سخن گفته و می نویسد: «دنیای آشفته ای كه در آن به سر می بریم، به گمان من، نقطه ی تقارب سه پدیده همزمان است كه به نوعی به یكدیگر وابستگی دارند: افسون زدایی، تكنیك زدگی و مجازی سازی» (8)



***نگرش شاعرانه، تاریخی، فلسفی و گاه عرفانی شایگان

شایگان در زمینه ی بررسی و نقد ادبی نیز آثاری را خلق كرده است. برای نمونه در كتاب پنج اقلیم حضور، وی به پنج شاعر بلند آوازه ایران می پردازد. شایگان هدف خود از نگارش مقاله های كتاب را تحلیل پدیدارشناسی آگاهی شاعرانگی ایرانی در ارتباط با پنج شاعر می داند.

وی هر یك از پنج شاعر بلندآوازه را بازتابنده ی یكی از وجوه روح ایرانی می داند و معتقد است منظومه ی متشكل از مجموعه ی آنان بر كل زندگی و جهان بینی ایرانی سایه گسترانیده است. برای نمونه فرد در حال و هوای حماسی و قهرمانانه و آیین جوانمردی غرقه در «فردوسی» می شود، با «مولانا» به وجد سماع درمی آید، با اندرزهای حكیمانه ی «سعدی» گلیم خود را از آب بیرون می كشد، با سیر و سلوك ظریف «حافظ» جام جم را به صد گونه تماشا می كند و با نگاه افسون زده ی «خیام» به رقص سرگیجه آور ذره ها در جهان می اندیشد.

شایگان با نگاه تاریخی، فلسفی و گاه عرفانی ‌اش واقعیت‎ های پیچیده و متناقض دوران و جامعه‌ ی ایران را به ما نمایانده است. آثار وی به یك حوزه‌ ی پژوهشی معین محدود نیست. شایگان در زمینه‎ های دیگر نیز كار كرده و آثار درخشانی خلق كرده است.

بخشی از دكترین یا چارچوب اندیشه ی شایگان در زمینه ی مسایل هنری اعم از نقاشی، عكاسی، معماری و فلسفه‌ ی هنر در كتاب «در جست ‎وجوی فضاهای گمشده» بیان شده است. بر اساس این دكترین، شایگان به مثابه یك فیلسوف فلسفه‌ ی هنر در حد و معیار جهانی، به هنر و شعر سرزمین خود نگریسته است.



***نقد و بررسی اندیشه ی شایگان

نخستین نقد جدی بر اندیشه ورزی شایگان نبود ثبات و بی قراری مدام وی در نگرش به مسایل و تفكر است. هر چند برخی این امر را با نگاهی مثبت می نگرند اما نبود ثبات و دوام فكری، ویژگی پارادوكسیكال (متضادگونه) به بسیاری از مولفه های اندیشه و آثار شایگان داده است. برای نمونه وی در كتاب آسیا در برابر غرب دچار برخی تعارض ها است.

در این ارتباط، «عبدالله نصری» در كتاب «رویایی با تجدد» می نویسد: «شایگان از سویی نمی تواند برخی آثار مثبت تمدن غربی را انكار كند و از سوی دیگر به جنبه های منفی تمدن های آسیایی و جهان بینی آنها بی اعتنا است. همچنین راهی برای جمع آثار مثبت این دو تمدن سراغ ندارد یعنی نمی تواند راهی پیش پای تمدن های آسیایی بگذارد كه با حذف برخی از عناصر منفی جهان بینی های خود، ابعاد مثبت تفكر غربی را بپذیرند. از همین جا است كه مقدمه و موخره كتاب با یكدیگر سازگار نیست.»(9)

نقد دیگر بر شایگان این نكته است كه وی شانی برای نگرش ایدیولوژیك قایل نیست اما از سویی به دفاع از ایدیولوژی لیبرالیسم می پردازد. به این ترتیب این پرسش پیش می آید كه اگر ایدیولوژی جنبه ی منفی دارد، پس چرا وی به ایدیولوژی لیبرالیسم اعتقاد دارد؟

یكی دیگر از نقدهایی كه بر شایگان وارد است، ذهنیت چندپاره و به بیانی بهتر ذهنیت مشوش وی است. برای نمونه در كتاب افسون زدگی جدید، ردپای متفكری را می بینیم كه از جهان بینی منسجمی برخوردار نیست. به نوعی می توان گفت ما در این اثر با متفكری روبرو هستیم كه هویت فكری اش چهل تكه است. این هویت چهل تكه می خواهد تعارض های مختلف را با یكدیگر جمع كند. از همین رو است كه وی آرا و اندیشه های گوناگون را مطرح و سعی می كند در میان آن ها به گونه یی دست به گزینش بزند كه موید دیدگاه های او باشد. متفكران بسیاری با مبانی فكری مختلف در این اثر كنار یكدیگر قرار می گیرند. شایگان در این كتاب از «فروید»، «ماركس»، «نیچه» و «هایدگر» تا «شانكارا» و «مایستر اكهارت» و «ابن عربی»، همچنین از طرفی دیگر از «ریكور»، «فوكو»، «دلوز» و «واتیمو» گرفته تا فلسفه، عرفان، ادبیات و مكاتب هندی و چینی را كنار هم می چیند تا هویت چهل تكه یی را تبیین كند.(10)



منابع:

1- بروجردی، مهرزاد، روشنفكران ایرانی و غرب، نشر فرزان روز:1384، ص221

2-كاجی، حسین، «نگاهی به زندگی فكری- روشنفكری داریوش شایگان/ روشنفكری به مثابه مشكل آگاهی»، تارنمای موسسه فرهنگ و هنر ایران قابل دسترسی در:

http://www.irci.ca/2013/05/24/1115

3- شایگان و جهانبگلو، زیر آسمان های جهان، نشر فرزان روز:1376، ص81

4- شایگان، داریوش ، آسیا در برابر غرب، نشر امیر كبیر:1378، ص8-47

5- منبع قبلی، ص93

6- شایگان، داریوش، افسون زدگی زدگی جدید-هویت چهل تكه و تفكر سیار-، نشر فرزان روز:1380،ص134

7- منبع قبلی، ص155

8- منبع قبلی، ص13

9- نصری، عبدالله، رویارویی با تجدد، نشر علم:1386،ص329

10- نصری، عبدالله، گفتمان مدرنیته، دفتر نشر فرهنگ اسلامی:1387،ص208



*گروه پژوهش و تحلیل خبری

پژوهشم**458** 9279**2054