تهران- ایرنا- «عبدالحسین فرزاد» استاد زبان و ادبیات فارسی نیمایوشیج را شاعری نوپرداز و آزاداندیش دانست و بیان داشت؛ نیما با واقع گرایی و بهره بردن از سبكی نوین توانست پلی میان شعر كهن و سروده های نوین فارسی ایجاد كند.

نیما یوشیج پدر شعر نو فارسی و شاعری تحول گرا محسوب می شود كه در ادبیات ایران تحول گسترده ای پدید آورد و ساختاری نوین را با استفاده از سبك نو در حوزه ادب و شعر ایجاد كرد. این دگرگونی و نوآوری از سه منظر شكل و قالب، محتوا و شكل ذهنی قابل بررسی است. او به خوبی بر علت ظهور و شكل گیری این نوع شعر در ایران آگاه بود و همواره در مسیر تبیین و تحلیل تاریخی این هنر نوین تلاش می كرد.

علی اسفندیاری مشهور به نیما یوشیج در 21 آبان 1276 خورشیدی در روستای یوش واقع در مازندران چشم به جهان گشود و دوران كودكی خویش را با فراگیری درس های مقدماتی سپری كرد و در 12 سالگی به همراه خانواده به تهران رفت و با حضور در دبستان جاوید توانست دوره ابتدایی را با موفقیت سپری كند.

اما علاقه بسیار او به آموختن زبان فرانسه سبب شد تا به مدرسه سن لویی برود و در آنجا از حمایت و توجه نظام وفا آموزگار خود و یكی از شاعران نامی آن دوره برخوردار و بدین صورت به وادی شعر و شاعری وارد شود. این شاعر آزاداندیش نخستین شعر خود را با عنوان «قصه‌ رنگ ‌پریده» در 23 سالگی سرود و با عضویت در كنگره نویسندگان ایران به صورت رسمی به دنیای شعر و شاعری راه یافت.

سبك وی در سروده هایش در ابتدا خراسانی و به صورت سنتی بود اما پس از مدتی كه با زبان فرانسه به خوبی آشنا شد، تمایل خود را به سرودن در سبك كهن شعر فارسی از دست داد و برای ایجاد تحول در شعر فارسی به سبكی نوین و جدید روی آورد. بنابراین با سرودن شعر «ای شب» و انتشار آن در هفته نامه نوبهار بر این هدف خود جامه عمل پوشانید. دیری نپایید كه این نوع سبك با انتقاد ادیبان بسیاری رو به رو شد اما نیمایوشیج هرگز از ادامه مسیر بازنماند. وی در این ارتباط می گوید: «در پاییز سال ۱۳۰۱ نمونه دیگری از شیوه كار خود «ای شب» را كه پیش از این تاریخ سرودم و دست به دست و مردود شده بود در روزنامه هفتگی «نوبهار» دیدم. شیوه كار در هر كدام از این قطعات تیر زهرآگینی به خصوص در آن زمان به طرفداران سبك قدیم بود».

این شاعر معاصر گام بعدی را با سرودن منظومه «افسانه» برداشت و آن را به استاد خویش نظام وفا تقدیم كرد. وی با پایان رساندن تحصیلات در مدرسه سن لویی در وزارت مالیه استخدام شد اما پس از مدتی این كار را رها كرد و به آموزش در مدرسه های مختلف از جمله مدرسه عالی صنعتی تهران و همكاری با مجله هایی چون موسیقی و كویر پرداخت.

او با سرودن شعرهای «ققنوس» و «غراب» انقلابی در شعر نو فارسی ایجاد كرد. او با این سبك نوین توانست معیارهای هزارساله شعر فارسی را كه در دید سنت گرایان تغییرناپذیر، مقدس و ابدی به نظر می رسید، تحول بخشد.

«منظومه نیما، خانواده سرباز، مانلی، ماخ اولا، شعر من، شهر شب و شهر صبح، ناقوس قلم انداز، فریادهای دیگر و عنكبوت رنگ، آب در خوابگه مورچگان، مرقد آقا، كندوهای شكسته، آهو و پرنده ها، توكایی در قفس و آی آدم ها» از دیگر اثرهای این ادیب محسوب می شوند.

وی در تمامی آثار خویش با بهره بردن از قالب، وزن و محتوایی جدید، نَه تنها قواعد سنتی را درهم شكست بلكه در زبان قالب های شعری نیز تاثیر فراوانی گذاشت و به قالب سنتی غزل شكل دوباره ای بخشید. در واقع نیمایوشیج توانست شعر كهن فارسی را كه در شمار پیشروترین شعرهای جهان قرار داشته است با سبك نوینی پیوند زند و جمله ها و اصطلاح های متداول فارسی و صنایع ادبی بدیهی و تكراری را كنار بگذارد تا از فرسودگی زبان پیشگیری كند. اینگونه شعر كهن فارسی توانایی بیان هیجان ها، دغدغه های انسان مدرن امروزی را به دست آورد و زبان شعری پویا و زنده جایگزین زبان شعری ایستا و فرسوده شد.

البته این شاعر معاصر به وزن شعری بسیار اهمیت می داد و آن را پوششی مناسب برای مفهوم ها و احساس های شاعر می دانست. نیمایوشیج همچنین تخیل و خیال پردازی را در شعر به اوج خود رساند و به جای آنكه شعر را در خدمت تفكر و تعقل بگیرد به خدمت تخیل های زیبای شاعرانه درآورد.

سرانجام نیمایوشیج پس از سال ها سرودن شعرهای نو و ماندگار، در 13 دی 1338 خورشیدی در 62 سالگی رخ در نقاب خاك كشید، اكنون آرامگاه او در روستای یوش میزبان بسیاری از ادیب دوستان است.

پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به مناسبت سالروز درگذشت این شاعر برجسته با «عبدالحسین فرزاد» استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه و پژوهشگر مسایل ادبی به گفت و گو پرداخت.

** تاثیر فرهنگ و زبان در شعرهای نیمایوشیج
عبدالحسین فرزاد با بیان اینكه «جغرافیا مادرِ تاریخ است»، گفت: این عبارت بدان معنا است كه تاریخ فرهنگ و تمدن هرقومی به محیط جغرافیایی آن وابسته است. نیمایوشیج در مازندران پرورش یافت و محیط آن دیار بر او تاثیر گذاشت. به یقین قطعه شعری چون «باز باران با ترانه/ با گوهرهای فراوان/ می خورد بربام خانه/من به پشت شیشه تنها/ایستاده در گذرها/رودها راه اوفتاده/شاد و خرم/یك دو سه گنجشك پرگو/باز هردم می پرند این سو وآن سو..» به زیبایی طبیعت دیار شاعر را به تصویر می كشد.

این استاد زبان و ادبیات فارسی درباره محتوای شعرهای نیمایوشیج بیان داشت: شعر این شاعر معاصر اگر چه انتقادی است اما خشونت در آن كمتر مشاهده می شود و حال و هوای زادگاهش را می توان در سروده های زیبایش به خوبی درك كرد. نكته اساسی شعرهای وی به كار گیری عنصر تخیل به شمار می رود. این ادیب در شعرهایش از الگوهای ذهنی گذشته استفاده نكرده بلكه تنها از واقعیت های اجتماع و محیط اطراف بهره جسته است و همین نكته شعر او را ازحافظه ادبی سنتی دور می كند و برخی زبان به انتقاد می گشایند زیرا در آثار یوشیج نمونه های سبك سنتی شعر فارسی كمتر مشاهده می شود.

** چگونگی تبلور عنصر زمان در شعرهای نیمایوشیج
وی درباره جوهر زمان در شعرهای نیمایوشیج تصریح كرد: نگاه هنرمندان مدرن در سده 20 به عنصر زمان با گذشته متفاوت بود زیرا با كشف ها و اختراع های سده 19 و 20، كیهان شناسی كهن از میان رفت و فاصله ها برمبنای سال نوری سنجیده می شد. طبیعی است كه زمان كُند و كوتاه مردمان گذشته نمی توانست هنرمندان را قانع كند بنابراین بسیاری از آنان از زمان عقربه ای دوری جستند.

شاعران ایرانی در آن برهه متعهد و جامعه گرا بودند بنابراین چه بسا كه زمان، شب، روز و امثال آن را به جای نماد به كار برده اند. به عنوان نمونه نیمایوشیج روزگار دیكتاتوری را شبی شوم می داند و این امر را چنین بیان می كند: «هان ای شب شوم وحشت انگیز/تاچند زنی به جانم آتش/یاچشم مرا ز جای بركن/یا پرده زروی خود فروكش» همچنین فروغ فرخزاد هم همواره از زمان گریزان بود و زمان او را می آزارد. برای نمونه شب برای وی شب سیاه ظلم به شمار می رود چنان كه در بیتی سروده است: «چه شب موذی و گرمیّ و دراز/گرسنه مانده دوتایی بچه هام.../ همچنان گوری دنیاش می آید به چشم/هیچ طوری نشده است/می رسد ناله ای از جنگل دور/كار هر چیز تمام است بریده ست دوام/كار شب پا نه هنوز است تمام»

عبدالحسین فرزاد در ادامه افزود: نیمایوشیج در سراسر شعر «كار شب پا» با زمان درگیر است. البته در شعرهای این شاعر معاصر عنصر «شب» پر رنگ تر از بخش های زمانی دیگر محسوب می شود. به عنوان نمونه در شعر«شب است»، واژه شب را به گوری تشبیه كرده است كه جهان در آن قرار دارد. همچنین شعر «هنوز از شب»، با آنكه در تاریكی شب شعر خود را مشاهده می كند اما هنوز هم امید روشنی دارد. در شعر زیبای «در شب سرد زمستانی»، نیمایوشیج با نگاه تلخی به محیط اطراف می نگرد كه این امر یادآور شعر «زمستان» مهدی اخوان ثالث شاعر معاصر ایرانی است. بدین ترتیب وی غلبه كاملی بر زمان وقوع حادثه ها در شعر دارد و سایه سیاه شبی نامتعارف را بر جهان و محیط اطراف به تلخی حس می كند.

**ویژگی شعرهای آزاد و واقع گرایانه نیمایوشیج
این استاد زبان و ادبیات فارسی یادآور شد: شعرهای آزاد وی از نظر درون مایه جدا از شعرهای دیگر او نیست اما در شعرهای آزاد بیشتر توانسته است به موضوع های سیاسی و اجتماعی بپردازد. به بیان دیگر این شاعر در این نوع شعرها، صریح تر به بیان اندیشه های سیاسی و اجتماعی خود می پردازد. به یقین واقع گرایی ملایم با نمادپردازی نه چندان پیچیده، ویژگی سروده های آزاد یوشیج به شمار می رود. شعر «آی آدم ها» به دلیل واقع گرایی و نمادپردازی مناسب مشهور شد.

او در سروده هایش روشنفكر دلسوزی را به تصویر می كشد كه چون خورشید در دریای پرتلاطمی خود را افكنده و در حال غرق شدن است و یادآور این سروده حافظ به شمار می رود: «الا یا ایهاالساقی ادر كأسا و ناولها/كه عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشكل ها».

** ویژگی شعرهای كلاسیك و مدرن در آثار نیمایوشیج
وی در وصف ویژگی های شعرهای این شاعر اظهار داشت: او در سرودن شعر كهن و سنتی بسیار توانمند بود. در این نوع شعرهای یوشیج كه همواره در كتاب های دوران مدرسه آموزش داده می شد؛ این چنین به سرودن پرداخته است: «گشت یكی چشمه ز سنگی جدا/ غلغله زن، چهره نما ، تیز پا/ گه به دهان بر زده كف چون صدف/ گاه چو تیری كه رود بر هدف/ گفت درین معركه یكتا منم/تاج سر گلبن و صحرا منم».

همچنین «قصه رنگ پریده» با درون مایه ای عاشقانه و با نگاهی پرشور از بهترین شعرهای سنتی نیمایوشیج محسوب می شود. در هر صورت شعرهای كلاسیك این شاعر معاصر پیوند شدید او با ریشه های كهن شعر فارسی را نشان می دهد كه وی نسبت به آن آگاهی و اشراف كامل داشت. در واقع شعرهای نیمایی پس از آشنایی با ادبیات معاصر فرانسه به ویژه سمبولیست ها(نمادگرایی)، سروده شده است. وی با احساس ضرورت در آزادی شاعر ایرانی به رهایی از ساختار كلاسیك اقدام كرد و اینگونه راه را برای شاعران پس از خود هموار ساخت. می توان شعر افسانه را برجسته ترین شعر رمانتیك (نیمه سنتی) این شاعر معاصر دانست. این شعر در حقیقت مانیفست(بیانیه یا سند) شعری نیما است كه نام او را به عنوان شاعری نو در تاریخ ادبیات معاصر ثبت كرد و پلی برای عبور از سنت به مدرنیزم شامل اندیشه و ساختار به شمار می رود.

از شعرهای آزاد نیمایوشیج می توان به سروده «مرغ آمین» اشاره داشت از آن جهت كه این شعر بار سیاسی و اجتماعی ویژه ای دارد و از سروده های بسیار خوب و آزاد وی به شمار می رود. در فولكلور(باور عامیانه) ایران، مرغ آمین، پرنده یا فرشته ای است كه در هنگام غروب و شامگاهان، دعای دردمندان را آمین می گوید. این شعر در حال و هوای كوشش های محمد مصدق برای ملی كردن نفت سروده شد به همین جهت در آن واژه های امیدوار كننده ای وجود دارد. نیمایوشیج می گوید:«و اسیری را بود پایان /و رسد مخلوق بی سامان به سامانی» در انتهای شعر به طور كامل امید به آینده موج می زند و این موضوع را می توان در شعر مرغ آمین او مشاهده كرد: «مرغ آمین گوی/دور می گردد/از فراز بام/در بسیط خطّه ی آرام/ می خواند خروس از دور/می شكافد جرم دیوار سحرگاهان/وز بر آن سرد دود اندوده خاموش/هرچه با رنگ تجّلی، رنگ درپیكرمی افزاید/می گریزد شب صبح می آید.»

**تاثیرپذیری شعرهای رمانتیك نیمایوشیج از رمانتیسم فرانسه
این استاد زبان و ادبیات فارسی با بیان اینكه چرا شعرهای رمانتیك نیمایوشیج از رمانتیسم فرانسه تاثیر پذیرفته است، گفت: زیرا این ادیب با ادبیات فرانسه به خوبی آشنا بود. رُمانتیسم عصری از تاریخ فرهنگ در غرب اروپا است كه بیشتر در آثار هنرهای تجسمی، ادبیات و موسیقی نمایان شد. در واقع هنرمندان رمانتیك آزاد از چارچوب‌ های تصویرگری ‌های سنتی به تحقق بخشیدن اندیشه ‌های خود پرداختند. شاعران رمانتیك فرانسه مانند ویكتور هوگو، لامارتین وآلفرد دو موسه و ... درحقیقت شاعران طبیعت گرا به شمار می رفتند و نیمایوشیج با عقاید آنان همسو بود. رمانتیك های فرانسه با آنكه دارای روحیه ای حساس و شكننده بودند به طرف درون مایه های اجتماعی گرایش داشتند و درد و رنج مردم را در شعرهای خود منعكس می كردند از این جهت این ادیب به این شاعران توجهی ویژه داشت. در واقع شعر افسانه وی تا میزانی از شعر رمانتیك فرانسه تاثیر پذیرفته اما خلاقیت نیمایوشیج در آن محفوظ است. همانطور كه اگر «احمد شاملو» را در شعرهای كوبنده و رهایی بخش متأثر از سروده های «ولادیمیر ولادیمیروویچ مایاكوفسكی» شاعر روسی بدانیم، چیزی از ارزش اثرهای وی نمی كاهد و همچنین «ویكتور هوگو» داستان نویس فرانسوی كه تحت تأثیر حافظ شیرازی بود و «لویی آراگون» شاعر سوررئالیست فرانسه از «عبدالرحمان جامی» تأثیر پذیرفته است.

**جایگاه شعر نو در جامعه
وی در پایان جایگاه شعر نو و شعرهای نیمایی را در روزگار كنونی چنین توصیف كرد: نیمایوشیج شاعری نوپرداز و آزاداندیش به شمار می رود و در شعر او انسان دارای والاترین ارزش است. او شاعران اروپایی را عمیق و گسترده می دانست و چیزی در شخصیت وی وجود داشت كه در شاعران نوپرداز دیگر نیست، عشق و علاقه او به شاهكارهای كهن فارسی سبب شد تا هرگز از شاعران و ادیبان بزرگ ایران زمین دوری نجوید و این امر رمز موفقیت و ماندگاری وی محسوب می شود. در واقع این شاعر معاصر با آگاهی كامل، زبان شاعران پیش از خود را در مرحله عملی به اجرا گذاشت و در كنار آن نمونه های فراوانی از تجربه های جدید شعری را ارایه داد. بدین ترتیب آثارش تاثیری را كه می بایست برجای نهاد و شاعران بسیاری راه او را دنبال كردند و مردم پذیرای این ساختار شدند.

اما درباره جایگاه شعر در جامعه امروزی ایران، باید گفت: تیراژ دفترهای شعر به 100 و در نهایت به 200 نسخه رسیده و بسیاری از عوامل اجتماعی و فرهنگی سبب شده است تا هنر كلامی، كتاب و قلم جایگاه شایسته خود را نداشته باشند. بنابراین این روزها خریدن كتاب شعر و رمان، نوعی تجمل گرایی برای مردم محسوب می شود. تعداد افراد كتابخوان و شعرخوان كم شده است و هنگامی كه این امر به وقوع بپیوندد تهدیدی بزرگ برای جامعه شعری كشور خواهد بود كه باید با تدبیر و درایت مسوولان، نهادها، رسانه ها، كارشناسان ادبی و... این خطر را از میان برد و در جهت بر طرف كردن این مشكل راه حل مدبرانه ای را انتخاب كرد.

* گروه اطلاع رسانی
خبرنگار: فاطمه مهدوی** انتشار دهنده: شهربانو جمعه
پژوهشم**9128**2002**9131
*ایرنا مقاله كانالی برای انعكاس مقاله های اندیشكده ها – پژوهشكده ها - دانشكده ها - مراكز تحقیقاتی و رسانه های ایران وجهان*
Irnaarticle@