تهران - ایرنا - «مطالعه آكادمیك اسلام در غرب، انگیزه‌ها، روش‌ها و نمونه‌ها» ، عنوان نشستی علمی تخصصی به میزبانی دانشگاه مذاهب اسلامی بود، این نشست با هدف بررسی چگونگی و چرایی مطالعات آكادمیك اسلام در غرب برگزار شد.

به گزارش روز شنبه خبرنگار گروه دانشگاه ایرنا ، مهرداد عباسی دراین نشست تخصصی به تبیین ماهیت، انگیزه ها، علل نیاز ما به آشنایی و مرور مطالعات آكادمیك غربی درباره اسلام پرداخت و به لزوم تغییر و تصحیح نگاه شبهه اندیش و مستشرق نگر به آن آثار اشاره كرد .
عباسی فارغ التحصیل رشته مهندسی صنایع از دانشگاه شریف در سال 1378، كارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث دانشكده الهیات دانشگاه تهران، دكتری علوم قرآن و حدیث از دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران در سال 1385 است. او در سال 1390 به مدت یكسال دوره پست دكتری را در موسسه مطالعات پیشرفته برلین گذرانده است و هم اكنون پژوهشگر بنیاد دایره المعارف و استادیار واحد واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی در رشته علوم قرآن و حدیث است .
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد در ابتدای سخن در جهت تبیین مراد از مطالعات آكادمیك گفت: «منظور از مطالعه آكادمیك، مطالعه حتی‌الامكان بی‌طرفانه و بدون پیش‌فرض پژوهشگر است. در این مسیر محقق با استفاده از آخرین ابزارها، امكانات و دستاوردهای انسانی به شناخت پدیدارهایی نظیر قرآن، حدیث، اسلام و ... می‌پردازد.
وی گفت : از آنجایی كه در این مسیر بیشتر از موضوع پژوهش، روش علمی مطالعه مورد نظر است می توان قید اسلام را برداشت و مثلا جای آن موضوع انسان را گذاشت.
«در این مطالعه آكادمیك الزامی به دلبستگی های ایمانی شخص به موضوع مطالعه، به عنوان مثال قرآن وجود ندارد. در این جریان مطالعاتی جدید گلدزیهر را پدر مطالعات نوین اسلامی می نامند.
به گزارش ایرنا ، ایگناس گلدزیهر خاورشناس مشهور مجار است ، او را به همراه تئودور نولدكه و كریستین اسنوك هورگرونیه از پایه گذاران اسلام‌شناسی نوین در اروپا می‌دانند.
عباسی گفت: تا حدود قبل از نیمه دوم قرن بیستم و هر چه عقب تر برویم بیشتر، عمده مطالعه غربیان در مورد اسلام متوجه ردّیه ها و دفاعیه های ایدئولوژیك مسیحی در قبال اسلام بود. اما از نیمه دوم قرن بیستم به بعد رویكرد آكادمیك، محققانه و غیر جدلی وجه اصلی پژوهش های غربیان در نسبت با اسلام شده است.»
این استاد دانشگاه در ادامه در مورد مواجهه با مطالعات آكادمیك اضافه كرد: «ناظر بیرونی در قبال این مطالعات موظف است فارغ از جهت گیری به نقد منابع، مبانی، روش ها و نتایج پژوهش توجه كند. در اینجا ما فارغ از شخص انجام دهنده كه می تواند غربی یا شرقی باشد، به این توجه می كنیم كه پژوهش واجد شروط محققانه باشد. اگر هم در اینجا قید غرب برای مطالعات آكادمیك آورده می شود بدین معناست كه این شروط معمولا در غرب بیشتر محقق میشود. وگرنه این گونه نیست كه هر چه مطالعاتِ غربی است آكادمیك است و هر آنچه شرقی ها در مطالعات اسلام و دین انجام می دهند یك سره غیر آكادمیك است.»
عباسی در ادامه این روحیه آكادمیك را در سنت اسلامی دینی هم قابل ارجاع دانست و اشاره كرد: « در ارائه شواهدی نزدیك به این وجه آكادمیك در سنت اسلامی می توانم در نمونه اول به الاتقان سیوطی اشاره كنم.
به گزارش ایرنا ، جلال‌الدین سیوطی (نسب كامل: عبدالرحمان بن كمال بن محمد خُضَیری سیوطی) (1445- 1505) مشهور به جلال‌الدین سُیوطی] از دانشمندان مصری مسلمان اهل سنت شافعی مذهب است كه در جستارهای گوناگونی ازجمله حدیث، مصطلح‌الحدیث، نجوم اسلامی، و علوم قرآنی كتاب نگاشته است.
وی یكی از حدیث‌پژوهان و كلام‌شناسان اسلامی است و به خاطر كتاب تفسیر خویش با نام الدر المنثور و نگاشتن مهم‌ترین و جامع‌ترین كتاب درباره علوم قرآنی با نام الاتقان فی علوم القرآن شناخته شده‌است.
عباسی در ادامه گفت : سیوطی در بیان علوم مورد نیاز مفسر در الاتقان اشاره به 15 علم می كند. به عنوان مثال او از علم لغت و اشتقاق نام می برد. تفسیر امروزین سخن سیوطی آیا این نیست كه در الزام آشنایی با علم واژگان و اشتقاق باید به تحقیقات واژه شناسانه محققی نظیر آرتور جفری در كتاب واژه های دخیل قرآن مراجعه كرد؟
«برای نمونه دوم می شود به مقدمه تفسیر قُرطبی در قرن هفتم اشاره كرد. آنجایی كه او ضمن دسته بندی مبحث «تفسیر به رأی» در دو دسته ی مجاز (متعهدانه) و غیرمجاز و مذموم اشاره می كند كه مفسر در وجه مجازِ تفسیر موظف است كه به اقوال تفسیری گذشتگان و دیگران توجه كند. »
وی گفت : تفسیر امروزی حرف قُرطبی آیا این نیست كه تفسیر متعهدانه و آشنایی با سایر اقوال در زمانه حاضر، مترادف با آشنایی با هرمنوتیك ، نقد ادبی، روایت شناسی، ریخت شناسی و نظایر اینهاست؟ در نمونه سوم در مقدمه جامع البیان، طبری بحث جالبی را پیرامون برخی واژه های دخیل مطرح می كند و می پرسد برخی واژه های مثل درهم و قرطاس و ... عربی اند یا عبری؟
عباسی در ادامه افزود: در ذیل این نكته او می افزاید ما تا زمانی كه خبری به ما نرسد كه رافع شك و قاطع عذر و اثبات گر علم باشد مجاز به اظهارنظر نیستیم. آیا تحقق امروزی حرف طبری ، اثبات كننده نیاز ما به آشنایی با مطالعات دامنه دار و كوشای غربیان در زمینه اسلام نیست؟.»
استاد دانشگاه آزاد اصلی ترین دغدغه علمی خود را اختصاصاً مطالعات قرآنی و به صورت عام مطالعات آكادمیك اسلامی می داند. او خود را در حین بررسی مطالعات و آثار آكادمیك غربی نه مدافع غرب و نه مدافع اسلام معرفی می كند و معتقد است كه موضع ما در نسبت با این آثار مشابه آنچه در روش پدیدارشناسی مبنی بر در پرانتز گذاشتن پیش فرض ها باید باشد. یعنی در مقام ناظری بیرونی و با روحیه ای آكادمیك و بی پیشداوری، باید به نقد منابع، مبانی، روش ها و نتایج این آثار بپردازیم.
پس از بیان مقدمات، استاد علوم قرآن و حدیث دانشگاه آزاد در ضمن پرداختن به اولین بخش سخنرانی خود یعنی انگیزه ها گفت:« برای شناخت انگیزه ها در مطالعات آكادمیك غربی درباره اسلام سه منبع قابل اعتناست. ابتدا مقاله ژاك واردنبرگ محقق هلندی ذیل مدخل «المسشترقون» در دایره المعارف اسلام مورد نظر است. جایی كه واردنبرگ در بحث های مفصلی به اصطلاح شناسی orientalist (شرق شناس) و نسبت تحولات غربی با تحولات شرق شناسی از سوی غرب می پردازد و نشان می دهد كه در دهه‌های اخیر، مفهوم مستشرق آن‌گونه كه در قرون هجدهم و نوزدهم به كار می‌رفت و به نوعی یادآور تبشیر و استعمار بود، دیگر در كار نیست. بهتر است محققان غربی معاصر را پژوهشگران اسلام در غرب یا محققان غربی یا غیرمسلمان بخوانیم و از اصطلاح مستشرق استفاده نكنیم. این نگاه منفی عمدتا متاثر از كتاب مهم شرق شناسی ادوارد سعید در سال 1978 است.
وی ادامه داد : مقاله دوم مقاله هارتموت بوبتسین در كتاب دایره المعارف قرآن انتشارات بریل است كه در آن تمایز معناداری بین دو مدخل یعنی مطالعات قرآن یا به تعبیر بهتر، دلشغولیهای قرآنی پیش از سال 1800 و پس از عصر روشنگری (حدودا پس از سال 1800) برقرار می شود. مقاله و نمونه سوم در مقدمه دایره المعارف قرآن توسط سرویراستار خانم مك اولیف قابل توجه است. مك‌اولیف در این مقدمه اشاره می كند كه مدتها پس از رواج رویكرد تاریخی و نقادی دین و عهدین، این جریان درباره اسلام نیز دنبال و اجرا شد. یعنی همان متخصصان عهدین و زبان های سامی و فرهنگ مشترك یهودی مسیحی اسلامی این بار به سراغ اسلام آمدند و آن را مورد بررسی قرار دادند.»
عباسی در ادامه بحث انگیزه ها افزود: «در تحلیل انگیزه غربیان این عزم جدی آنان برای شناخت جهانی غیر از جهان خود و كنجكاوی برای فهم دیگری و مسأله دیگری قابل توجه است. به معنای دیگر غربیان پس از طی دوران رشد و توسعه تمدنی خود، پس از مواجهه با جهان اسلام علاقه مند به شناخت بهتر آن در جهت تكامل بیشتر خود شدند. این عزم آنان صرفا محدود به اسلام و دین هم نبود. آنها در تحقق این دغدغه چین شناسی، هند شناسی، خاورمیانه شناسی هم كردند. از همین رو گرایش به فیلولوژی ( پدید آمد. فیلولوژی مگر نه یعنی شناخت فرهنگ دیگری از طریق شناخت متون كهن و لزوم تصحیح آن؟ غربیان به این واسطه و انگیزه روی به تصحیح متون فرهنگی اسلام و دیگر فرهنگ ها آوردند. »
او افزود: « این روندها همزمان با رشد و فراهم آمدن ابزارهای جدید در پژوهش بود. ابزارها مسئله می سازند یا بهتر آن است كه بگوییم مسأله ها باعث میشوند ابزارهایی را بیافرینیم. همچنان كه در حوزه مطالعات دین بهتر است كه امروز از چرخش دغدغه ها از تئولوژی (الهیات) به انتروپولوژی (انسان شناسی) سخن بگوییم. ثمره این روش ها و ابزارهای جدید در مباحث و مسائل امروز، بحث هایی نظیر نگاه تاریخی به دین، تعارض تاریخ و دین و تعریف وحی در ذیل مباحث زبان شناسی است.
عباسی در تبیین بخش بعدی ارائه خود در مقدمه مباحث مربوط به روش شناسی مطالعات آكادمیك خاطرنشان كرد:« در حوزه مطالعات آكادمیك درباره اسلام ما نیازمند یك دانش گسترده در مورد كلیت موضوع دین و اسلام ولو به عمق یك سانت و تجهیز به مصادیقی نظیر روایت، واژه شناسی، اتیمولوژی، هرمنوتیك، زبان دین، فلسفه دین و .. هستیم. این باعث می شود كه ما اجزای موضوع، طرفین دعوا و معركه های بحث و منازعه های فكری جاری در هر موضوعی را بهتر و دقیق تر بشناسیم تا در ضمن مطالعه مقالات بتوانیم بین سطور آنها را هم كشف كنیم. كه فلان نكته در مواجهه و پرداختن به فلان نظر در فلان بحث است كه به صراحت توسط نویسنده به آن اشاره نشده است.
«از دیگر ابزارهای لازم جهت پژوهش آكادمیك دانستن زبان است. اشراف دستكم بر زبان عربی و انگلیسی و بیشتر از زبان دانی عمومی، آشنایی با ادبیات حاكم آن زبان در موضوع مورد نیاز است. به علاوه شخص پژوهشگر آكادمیك این حوزه باید بتواند به سطح تشخیص مسأله و از آن مهمتر توانایی مسأله سازی و پروبلماتیزه كردن موضوعات برسد.»
این استاد دانشگاه ادامه داد : در زبان آكادمیك ما با مسائل طرف هستیم نه شبهه. ادبیات شبهه در جای خود و فضای خود نظیر حوزه یا جلسات تبلیغی ترویجی محترم است. اما در فضای آكادمیك مطالعات اسلامی رادیكال ترین نكته های انتقادی كسانی نظیر ونسب را مبنی بر بودن زمینه های یهودی در اسلام، با زبان مسأله تعریف می شود. دیگر بحث قابل طرح در این بخش لزوم تواضع آكادمیك و علمی پژوهشگر است.
وی تصریح كرد: پژوهشگر آكادمیك مطالعات اسلامی باید بداند كه نكته هایش شبیه انداختن كاهی در انبار یا ریختن آبی در اقیانوس علم است و موضوعات و مسائل او بارها توسط خیلی ها مورد بررسی قرار گرفته است.بنابراین لازم است كه او به طور مفصل آنها را در مطالعه بگیرد»
پژوهشگر موسسه مطالعات پیشرفته برلین در ادامه به مبحث رویكردها پرداخت و دو رویكرد تحقیقی را نام بُرد. رویكرد اول به بیان او فیلولوژیك، تاریخی و زبان شناسانه بدون ملاحظات و گرایش های عقیدتی است. شاخص ترین كارهای غربیان در حوزه مطالعات اسلامی با این رویكرد انجام شده است و از جدی ترین دغدغه های پژوهشی آنان نیز بازسازی دو قرن اول اسلامی یا به تعبیر آنان دوران پیشا راست كیشی ( Before orthodoxy ) است كه هنوز نظام های رسمی اعتقادی و دینی بسط و دوام تاریخی نیافته اند. از نمونه این آثار می توان به آثار آشنای نولدكه در بازسازی تاریخ قرآن، كارهای گلدزیهر، جان بِرتِن، ونسبرا، پاتریشیا كرون و مایكل كوك و .... اشاره كرد.
به گفته وی ، رویكرد دوم در این حوزه از آن به رویكرد پساشرق گرایی (Post orientalism) یا پسا استعمارگرایی تعبیر می شود. آنها در این رویكرد از تمركز دست برداشتند و از منظر روش های چون پدیدارشناسی، مطالعات علوم اجتماعی ، نشانه شناسی، روانشناسی و .... دین و اسلام مورد را مورد پژوهش قرار دادند. كسانی نظیر چارلز آدامز و ویلفور كنتول اسمیت از بانیان این رویكرد بودند. در تقابل این دو رویكرد نیز مقالات خوب و مفصلی نگاشته شده است. كتابی نظیر «از شرق شناسی به جهان وطنی شدن» از نمونه مواردی بودند كه این تغییر مسیر و تقابل را مورد تاكید قرار داده ند. محوریت و محل نزاع هم تاثیر ادوارد سعید در بحث شرق شناسی بود.»
آخرین بخش سخنرانی استادیار علوم قرآن و حدیث دانشگاه آزاد اسلامی اختصاص به معرفی نمونه ها و محصولات آكادمیك در این حوزه داشت. او اشاره كرد: « محصولات در حوزه مطالعات غربی درباره اسلامی بسیار متنوع است. به علاوه خود اروپاییان و غربیان درباره دامنه مطالعات خود خودآگاهی دارند. محصولات این حوزه در اشكالی نظیر كتب مرجع و دایره المعارف ها، تك نگاری ها و رساله های دانشگاهی و مجموعه مقالات سیمنارها است.
به گفته وی ، از آثار شاخص این حوزه در نمونه مجموعه مقالات، كتاب هایی است كه انتشارات اَشگیت آن را چاپ كرده است. به شخصه 47 جلد از آنها را دیده ام. عنوان شان «شكل گیری جهان اسلام كلاسیك» در زبان انگلیسی و ترجمه شده از دیگر زبان های اروپایی است. از نمونه موارد موضوعی هر جلد آن فقه، اندلس، عثمانیان، فتوحات اسلامی و ... است. دیگر اثر شاخص در خور معرفی كتاب شهاب احمد درباره افسانه غرانیق (یا به‌تعبیر غربی آیات شیطانی) است كه رساله دكتری او در دانشگاه پرینستن است.
عباسی تصریح كرد : در این كتاب، مولف به این پرسش پژوهشی می پردازد كه چرا مسلمانان در قرون اولیه موضوعی مثل افسانه غرانیق را تلقی به قبول می كردند. مشخصا حوزه مورد نظر آنان بررسی این موضوع در قرون اولیه اسلامی و پیش از تحكیم باورهای ارتدوكسی در قرن سوم هجری است. دیگر كتاب شایسته معرفی اثر روبرت هویلند در سال 1997 به نام اسلام از نگاه دیگران (Seeing Islam as others saw it) است كه مولف در آن می كوشد تصویر دو قرن اول اسلامی را بر پایه منابع غیر اسلامی و غیر مسلمانانه گزارش كند.
وی ادامه داد : كتاب دیگر اثری در نقطه مقابل كتاب هویلند است. ژاك واردنبرگ در این اثر خود به نام «تصور مسلمانان از دیگر مذاهب» (Muslim perception of other religion) به تصور مسلمانان از یهودیان و مسیحیان و زرتشیان می پردازد. از دیگر آثار شاخص و نمونه های در خور اشاره مصاحف قرآنی و تعیین قدمت نسخه‌های قرآن آنگلیكا نویورت مدیر پروژۀ كورپوس كرانیكوم، كارهای فرانسوا دروش صاحب كرسی مطالعات تاریخ قرآن در كلژ دوفرانس است. در حوزه ارتباط جاهلیت و اسلام، كارهای مئیر قسطر و اوری روبین و مطالعات عرب شناسانه شان از منظر تاریخ و فیلولوژی، افرادی نظیر توشیهیكو ایزوتسو و ادوراد وسترمارك قابل اشاره اند.
استاد دانشگاه آزاد افزود: پژوهشگرانی نظیر نورمن كالدر در تبیین ماهیت تفسیر قرآن، هارالد موتسكی و روش های جدیدش در حوزه نقد حدیث، یوزف فان اِس و كارهایش در حوزه تبیین شكل گیری عقاید اسلامی تا قرن سوم هجری، اتان كلبرگ و پژوهش های عمیق او در تاریخ حدیث، فقه و كلام امامیه، وائل حلاق و پژوهش هایش در حوزه تاریخ فقه و اصول فقه می تواند و می باید كه مورد توجه علاقه مندان به آشنایی با آثار آكادمیك غربی در حوزه مطالعات اسلامی باشد.»
**م .م **1601**