تهران-ايرنا-مركز گسترش سينماي مستند يكي از مهمترين و اثرگذارترين نهادها در بررسي وضعيت سينماي مستند و حرفه مستند سازي است؛ سازماني كه بررسي جايگاه و كارويژه آن، مولفه اي موثر در بررسي وضعيت مستند و مستندسازي به عنوان بخشي از بدنه هنري جامعه است.

به گزارش گروه تحليل، تفسير و پژوهش هاي خبري، مركز گسترش سينماي مستند به عنوان متولي اصلي، حمايت كننده حقوق مادي و معني فيلم سازان مستند است. سازماني كه نقشي گسترده در شكل دهي حرفه اي به مستند و مستند سازي و بنيه بخشي به بدنه آن داشته است.
در معرفي اين سازمان آمده است: «مركز گسترش سينماي مستند و تجربي وابسته به معاونت امور سينمايي و سمعي و بصري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، متولي حمايت و مشاركت در توليد فيلم‌هاي سينمايي اول، فيلم‌هاي مستند بلند، نيمه بلند و كوتاه، فيلم‌هاي كوتاه داستاني و تجربي حرفه‌اي و فيلم‌هاي انيميشن بلند و كوتاه است تا با هنرمندي جوانان خلاق، متعهد و باتجربه كشور و تلاش در عرصه نمايش و عرضه داخلي و بين‌المللي آثار ارزشمند فرهنگي، افق روشني را براي سينماي پرافتخار و جهاني «ايران اسلامي» ترسيم نمايد. از سويي، برپايي كارگاه‌هاي آموزش تخصصي، انتشار كتاب‌هاي موضوعي، برگزاري جشنواره بين‌المللي سينما حقيقت، جشنواره فيلم رضوي، دو‌سالانه‌ي جايزه بزرگ شهيد آويني، همايش تصوير عاشورا، همايش ملي انيميشن ايران و ... از ديگر فعاليت‌هاي اين «مركز» در عرصه‌ي تعميم و گسترش فرهنگ و هنر ناب ايراني در كشور مي‌باشد».
يكي از كار ويژه هاي اين سازمان تامين بودجه واعتبار براي تصويب طرح هاي ارائه شده توسط مستندسازان براي ساخت فيلم هاي مستند است. برگزاري جشنواره ي سالانه ي سينما حقيقت به عنوان عرصه اي تخصصي براي نمايش و معرفي آثار داخلي و خارجي مستندسازان، يكي ديگر از كارهاي برجسته اين سازمان در طي 12 سال گذشته (از اولين دوره جشنواره سينما حقيقت در سال 1386) بوده است.
نگاه مستندسازان به اين سازمان و نقش آن در روند روبه جلوي مستند سازي در ايران يكي از مباحثي است كه عمده كارگردانان و مستندسازان در باب اين جشنواره ذكر كرده اند. آنچه در ادامه مي آيد صحبت هاي «زينب تبريزي» كارگردان و مستند ساز جوان كشور در باب آشنايي با ساز وكار اين مركز و نظرات وي در اين باره است.

**ديده نشدن معضل مستندسازان
تبريزي در باب اشاره به مشكلات و مسائل مستند سازان در ايران بيان داشت: ما چند سالي هست در اين باره صحبت مي كنيم كه مهم ترين دغدغه و مشكلات يك مستند ساز در جامعه ايران در ابتداي كار تامين كردن هزينه آن فيلم هست؛ به اين دليل كه اين يك عرصه اي هست كه (نمي خواهم بگويم رقابتي ولي) همه ي همكاران در آن مي خواهند فيلم بسازند و قاعدتا براي همه بودجه ي آنچناني وجود ندارد؛ مهم ترين معضل ما اين است كه اين هزينه را از كجا بياورم و مگر چند ارگان هستند كه در اين زمينه از تو حمايت مي كنند؟ در نتيجه به صورت شخصي نمي تواني براي خودت تامين سرمايه كني چون دشوار است. و با شرايطي كه امروز هست اين مساله كار سختي است و هر روز هم سخت تر مي شود و براي همه فيلم سازان هم اين سختي وجود دارد؛ و اختصاص به مستند سازي ندارد چون تامين سرمايه در فيلم سازي اصولا يكي از سخت ترين مراحل است.
وي افزود: بعد از آن مي رسيم به عرضه آن. در كشور ما براي مستندسازي كه خواهان ديده شدن فيلمش توسط مخاطباني گسترده تر است، امكان پخش هر فيلمي از تلويزيون وجود ندارد. يك سري خط مشي ها و خط قرمزها و اصول و قواعدي هست كه مختص تلويزيون جمهوري اسلامي ايران است. در نتيجه ي اين خط قرمزها خيلي از مستندها از اين شانس و اثرگذاري اي كه دنبال آن هستند (كه انتقال دغدغه و اهداف مستندساز و بازنمايي دردهاي يك گروه و يك بخشي از جامعه است) باز مي مانند.
«در واقع جاي اصلي خيلي از مستندهايي كه در اين جشنواره به نمايش در مي آيند تلويزيون است؛ اما چون اين امكان برايشان وجود ندارد مي ماند جشنواره ها. و به صورت تخصصي همين جشنواره سينما حقيقت است كه مي تواند در ابعادي گسترده تر مستند انتخاب كند تا نمايش داده شود».

**اكران اينترنتي؛ اتفاق مثبت
تبريزي در ادامه و در اشاره به اين كه همه فيلم ها هم شانس ديده شدن در جشنواره را ندارد ادامه داد: خيلي ها به اين دليل كه فيلم هايشان انتخاب نمي شود، از اين امكان هم باز مي مانند. اين عرضه كردن را سخت مي كند؛ اما اتفاقات خوبي كه افتاده اين است كه در پخش هاي اينترنتي خيلي خوب دارند عمل مي كنند و اين يك اتفاق خوب است كه مردم دارند عادت مي كنند كه اگر فيلمي در سينما نيست يا پخش نمي شود برويم كمترين هزينه ممكن را پرداخت كنيم و اينترنتي تماشا كنيم.
« اتفاق خوبي كه افتاده همين اكران هاي اينترنتي بوده است كه تو بتواني فيلمت را در اينها عرضه كني و آدم هاي بيشتري آن را تماشا كنند».
تبريزي افزود: بقيه آن هم زندگي ماست كه از اين راه مي گذرد و خود من به شخصه همين كار را بلدم كه انجام بدهم. و اين كه زمان هايي معشيت من كه تنها كارم اين است، سخت مي شود و به مخاطره مي افتد (براي همه همين است) و من مي گويم كه ما نمي توانيم برويم كار ديگري انجام بدهيم چون اين حرفه را ياد گرفته ايم. فكر مي كنم هنوز يك دهه ديگر نياز است تا اين مشكلات مرتفع تر شود چون هر دهه شاهد اين هستيم كه اتفاقات مثبت زيادي رخ مي دهد. و من اميدوارم كه همه اين مشكلات روزي حل شوند.

**اكران ها عموما خصوصي هستند
تبريزي در پاسخ به اين سوال كه آيا سالن هاي اختصاصي سينما براي نمايش فيلم مستند وجود دارد يا خير، ادامه داد: بخش زيادي از اكران هاي خود گروه هنر و تجربه به (زير نظر بنياد سينمايي فارابي) فيلم هاي مستند اختصاص دارد. به علاوه يك سري مدرسه هاي فيلم و مستند سازي و پاتوق هايي وجود دارند كه هم فيلم كوتاه و هم فيلم مستند نمايش مي دهند و خيلي هم زياد هستند ولي عمومي نيستند و براي خود ما كه همكار و هم صنف هستيم بيشتر آشنا هستند؛ يعني به نوعي براي كساني كه سينماي مستند علاقه و دغدغه مندي آنان است.
وي اضافه كرد: البته اينها فيلم پخش مي كنند ولي در ابعاد خيلي كوچك مثلا با مخاطب 30 يا 40 نفره و اين گونه نيست كه مثلا يك سالن سينماي 400 نفره را به يك نمايش مستند اختصاص بدهند. در نتيجه گروه هنر و تجربه و وب سايت هاشور (به صورت تخصصي فيلم هاي مستند را به اكران اينترنتي مي گذارد و خيلي معتبر است و دو سالي هست كه تعداد زيادي فيلم مستند در آن هست كه با قيمت هاي پايين 5 يا 10 هزار تومان قابل خريد هستند) حمايتگران اصلي مستند هستند.

** تمام چيزهايي كه جايشان خالي است
اين مستند ساز بيان داشت: من امسال با يك فيلم بلند به نام «تمام چيزهايي كه جايشان خالي است» در جشنواره شركت كرده ام. فيلم در رابطه با سرطان پستان است و روايت گر زندگي دو زن به نان «مهناز» و «جميله» است كه با اين بيماري روبرو شده اند؛ يكي از دنيا رفته است و ديگري بهبود يافته و قصه از زبان زنِ از دنيا رفته روايت مي شود. زن از دنيا رفته در روند فيلم با زن بهبود يافته آشنا مي شود و نوعي واگويي اين مساله است كه چطور نتوانست در اين روند بهبود يابد و از دنيا رفت.
«من كاراكتر از دنيا رفته (مهناز) را نديدم و زماني كه تصميم گرفتم يك شخصيت اين چنيني در فيلم باشد و راوي قصه ام باشد، اين خانم 4، يا 5 سال بود كه فوت كرده بود و من او را نديده بودم».
تبريزي در توضيح انتخاب سوژه فيلم افزود: اين موضوع از طرف مركز گسترش به من پيشنهاد داده شد و من ابتدا دوست نداشتم راجع به اين موضوع و اين بيماري فيلم بسازم اما به مرور زمان رفتم و با يك سري از زنان بهبود يافته از سرطان پستان كه يك موسسه اي را داوطلبانه مي گردانند آشنا شدم و در جلسات و همايش هايشان شركت كردم و ديدم كه خيلي آدم هاي جذابي هستند و منش قهرمانانه اي دارند كه تا دل يك دردي و ته يك سياهي را ديده اند و حالا زندگي برايشان معناي جديدي دارد.
وي خاطر نشان كرد: اين ها براي من جذاب شدند چون معناي زندگي برايشان فرق مي كرد و خيلي آدم هاي مبارزه جويي بودند؛ براي اين كه سر و شكل اين مستند را از ساير فيلم هايي كه با اين محتوا و درباره بيماري هايي اين چنيني و سرطان ساخته مي شوند و محتوايي پزشكي و پژوهشي دارند متفاوت كنم و همينطور براي اين كه براي آدم ها جذاب شود و يك قصه اي را هم بشنوند با يكي از دوستان تصميم گرفتيم كه روح درگذشته اي را در اين داستان بگذاريم كه بر اثر سرطان فوت كرده است و داستان را روايت مي كند.
در نتيجه مهناز انتخاب شد و همسر او اين همكاري را با اشتياق قبول كرد. و يك خانم بهبود يافته هم لازم داشتيم كه يكي از خانم ها از طرف موسسه سرطان پستان قبول كرد كه همكاري كند و يكي از قصه ها درباره او باشد. دو سال روند ساخت اين فيلم زمان برد كه در نهايت امسال به اين جشنواره رسيد.

**انتخاب سوژه اجبار يا انتخاب؟
تبريزي در جواب اين سوال كه مركز گسترش بر چه اساس سوژه هايش را انتخاب مي كند خاطر نشان كرد: من نمي دانم كه سياست گذاري آنها بر چه اساسي است كه بر مبناي آن سوژه ها را انتخاب مي كنند. اين طرح از طرف يك شخصي در آنجا و با توجه به شخصيت من پيشنهاد شد و اين كه فكر كرده بودند من احتمالا از اين موضوع استقبال مي كنم؛ اما در كل من متوجه شده ام كه مركز گسترش تمايل به ساخت فيلم هايي دارد كه مخاطب و قابليت اكران داشته باشد؛ يعني سر و شكل هايي قصه گو داشته باشد. اين برداشت شخصي من است و شايد اشتباه باشد چون به هرحال مستندهاي زيادي در آنجا ساخته مي شوند.
وي در پاسخ به اين سوال كه چقدر علايق شخصي در اين انتخاب ها موثر است ادامه داد: من فيلم قبلي ام را هم با مركز گسترش ساختم، فيلمي به اسم «والسي براي تهران» كه راجع به موسيقي خياباني بود كه آن را بر اساس علاقه مندي شخصي دنبال كردم.
تبريزي در پاسخ به اين سوال كه آيا اين همان فيلمي است كه در آن با «مهرداد مهدي» نوازنده آكاردئون صحبت كرده است، ادامه داد: بله. آن علاقمندي من بود كه به مركز گسترش پيشنهاد دادم و آن ها پذيرفتند. اين گونه هست كه شما دغدغه مندي خود را دنبال كنيد و طرحش را ارئه بدهيد. آنها چارچوب هايي را دارند مبني بر اين كه در اين مورد فيلمي را ساخته و توليد كرده اند و اين كه اصلا آيا در سياست هايشان توليد چنين فيلمي وجود دارد.
« تو بايد آنجا را بشناسي و با توجه به آن قواعد و ساختار و آن مجموعه پيشنهاد بدهي. قطعا راجع به هرچيزي نمي تواني فيلم بسازي چون يك نهاد دولتي است با اصول مشخص. ولي از اين بابت خوب است كه دستت را باز مي گذارند تا كارت را پيش ببري. مثلا من سر اين فيلم آخر من هيچ نوع دخل و تصرفي صورت نگرفت. و من خيلي آزادنه كار كردم».
وي تصريح كرد: البته نه در ابتداي كار، در ابتداي كار خيلي سخت گيري وجود داشت چون شوراي مركز نمي دانست من دارم چه كار مي كنم. آن هم به اين دليل كه اين فيلم سرو شكل تجربه گرا دارد و راوي آن يك روح است و بخش هايي از آن بازسازي شده است و همه اين ها باعث شد كه آنها تا مرحله «راف كات» (در واقع مونتاژ اوليه است كه تصاوير مورد استفاده را از راش ها انتخاب مي‌كنند و پشت سرهم مي‌چسبانند) من را ملزم كردند كه «راف كاتي» ببرم كه ببينيد چه اتفاقاتي دارد مي افتد؛ البته فيلمنامه را به آنها داده بودم ولي مي خواستند بدانند كه اين فيلم چگونه خواهد شد.
«بعد از اين كه «راف كاتي» به مركز گسترش داده شد، فيلم رفت در روند و غلتكي كه باقي آن ساخته شود و هيچ نوع دخل و تصرف يا اعمال نظري در باره اين فيلم نشد».
تبريزي بيان داشت: من خيلي شگفت زده و متشكر شدم از اين بابت كه گذاشتند تا من هرآنچه كه مي خواهم بگويم را بدون سانسور پيش ببرم و هيچ مميزي اي بابت هيچ تصويري براي من اتفاق نيفتاد. و اين خيلي براي من از اين بابت كه در يك ارگان دولتي اين اتفاق مي افتد قابل احترام و ستايش است. و اين يك روند رو به رشد است قاعدتا.

**مميزي در مستند سازي
اين مستندساز در تببين وضعيت كسب مجوز و پروانه در حيطه مستندسازي اذعان داشت: در مستند سازي شما لازم نيست پروانه ساختي بگيريد. پروانه نمايش هم تا آنجايي كه مي دانم خود فرد دنبالش نمي رود. شما وقتي فيلمي را به جشنواره اي مي دهيد، بعد از اين كه انتخاب مي شوند به ارشاد مي روند و همان روند كسب مجوزهاي نمايش برايشان صادر مي شود.
تبريزي ادامه داد: در ابتدا يك طرح به آنها داده مي شود. يك طرح كلي مثلا چند خطي كه بعد از آن سه صفحه است و بعد از شما مي خواهند فيلمنامه اي بدهيد و ساختارش را مشخص كنيد و تحقيقات و پژوهش خود را به آنها بدهيد و اين مي تواند مرحله به مرحله يا در يك مرحله (بسته به ميزان آمادگي آن طرح) رخ بدهد. و از ارائه آن تا تصويب 2، تا 3 ماه زمان مي برد.
وي تاكيد كرد: قراردادها اصولا 6 ماهه هستند اما قاعدتا مي توان اين زمان را تمديد كرد و گسترش داد. مثلا من سه بار تمديد كردم و پروژه من 2 سال طول كشيد چون مستند به هرحال اين زمانبري را دارد و سخت گيري بر سر موضوع زمان كمتر است چون مي دانند كه مستند را نمي شود در 6 ماه تمام كرد.

**درباره كارگردان
زينب تبريزي (متولد 1365) مستندساز است و 12 سال سابقه فعاليت در حوزه هنر را دارد. تبريزي كه فارغ التحصيل سينما با گرايش تدوين است، فعاليت فيلم سازي خود را از زمان دانشجويي آغاز كرد و در سال 1387 با اولين فيلم تجربي اش كه مدت زمان آن 10 دقيقه بود وارد مستند سازي شد. فيلم جديد او به لحاظ مفهومي با كارهاي قبلي اش تفاوت عمده اي دارد و اين بار دست روي سوژه اي گذاشته است كه بيش از دغدغه مند و بازنمايي علايق شخصي باشد، موضوعي است آگاهي بخش و به نوعي نياز اجتماعي و سلامت قرن حاضر.
وي در اين باره به ايرنا گفت: اين فيلم را خودم به شخصه خيلي دوست دارم و آن را فيلمي مهم مي دانم به اين علت كه موضوع خيلي مهمي را در آن پرداخت كرده ام. يكي از آرزوهايم اين است كه كاش مي شد اين فيلم در تلويزيون پخش شود چرا كه مخاطب هاي آن آدم هايي هستند كه بايد ببينيد ... يعني زنان و مادران و همه آدم هايي كه مخاطب بالقوه اين فيلم هستند. آرزويم در واقع ديدن اين فيلم توسط قشر بزرگي از آدم هاي جامعه است، قطعا اين فيلم نمي تواند در تلويزيون نمايش داده شود اما خيلي اميدوارم كه در ماه اكتبر (ماه اكتبر هر ساله در دنيا ماه آگاهي رساني درباره سرطان پستان است) سال آينده در گروه هنر و تجربه، يك ماه و با سانس هاي خيلي زياد به نمايش دربيايد و تبليغات گسترده اي براي آن بشود تا بتوانم به هدفم كه آگاهي بخشي به آدم ها است برسم.
وي بيان داشت: طي نمايشي كه در اين جشنواره روز سشنبه داشتم خيلي ها آمدند و گفتند زماني كه به خانه رفتيم خودمان آموزشي كه در اين فيلم داده شده را اجرا كرديم و تصميم گرفته ايم كه در اين هفته وقت دكتر بگيريم. چيزي مهمتر از اين نيست كه اين تلنگر به آدم ها زده شود كه اين بيماري به همه ما نزديك است. در نهايت آرزويم اين است كه اين فيلم بتواند يك تاثيري در اين جامعه داشته باشد.
تبريزي در جواب اين سوال كه براي كساني كه فرصت و شانس ديدن اين فيلم را در جشنواره نداشته اند امكان ديدن آن چگونه مهيا مي شود و اين كه آيا آن را روي اينترنت مي گذارند افزود: قاعده و قانون براي هر فيلمي اين است كه بايد جشنواره اش را طي كند، اكران شود و بعد از اكرانش در اينترنت قرار داده شود. يعني فيلم نسوزد و فرصت رقابت كردن و شركت در فستيوال ها را داشته باشد. اگر در هنر و تجربه نمايش داده نشود بايد يك زماني از آن گذشته باشد. هر محصولي براي اين كه وي.او.دي بشود و بتواند در اينترنت گذاشته شود بايد دو سال از ساختش گذشته باشد. يعني محصول سال 97 سال 99 مي تواند در اينترنت قرار بگيرد. و دليل آن هم اين است كه چون تهيه كننده فيلم من مركز گسترش است، آنها قوانيني دارند به خاطر اين كه فيلم اول فستيوال هايش را برود و بعد امكان اكرانش را در نظر بگيرند و تا جايي كه مي شود امكان درآمدزايي آن مدنظر باشد.
پژوهشم**1552س.ب**1552