به گزارش گروه اطلاع رساني ايرنا؛ هشت سال دفاع مقدس يكي از درخشان ترين عرصه هاي دفاع محسوب مي شود؛ هنگامه اي كه ملت ايران در اتحادي بي نظير و يكپارچه به مصاف با دشمن متجاوز رفتند و براي حفظ و پاسداري از خاك وطن، سراسر عشق، ايثار و شجاعت شدند، پس از پايان جنگ نيز مجاهداني از تبار شهيدان براي دفاع از اسلام و حريم اهل بيت(ع) در قامت مدافعان حرم در جنگ با انديشه هاي افراطي و تكفيري، جامه برازنده شهادت را بر تن كردند و تحسين جهانيان را برانگيختند. بنابراين روزنامه هاي مختلف به منظور ارج نهادن به اين ارزش ها و برجسته سازي تلاش هاي اين ايثارگران با انتشار گزارش ها و مطالبي در محورهاي گوناگون به اين مهم پرداختند.
** دفاع مقدس و تبيين سيره و انديشه شهيدان
روزهاي حساس و سرنوشت ساز دفاع مقدس، سرشار از حماسه آفريني ها و سلحشوري هاي بهترين و دلاورترين فرزندان اين كشور است. تبيين سيره و انديشه هاي اين سربازان وطن به بازسازي و روشنگري در اين ارتباط نيازمند است.
روزنامه «اطلاعات» در گزارشي با عنوان «سيمرغ قاف دفاع مقدس» با مروري بر 10 خاطره از شهيد احمد كشوري، نوشت: شهيد «احمد كشوري» خلبان تيزپرواز هوانيروز از افتخارات ارتش و ميهن اسلامي است. او در سال هاي پيش از انقلاب، بارها مخالفت خود با رژيم شاه را نشان داده بود و پس از انقلاب، هم در غائله كردستان و هم در جنگ تحميلي بسيار تاثير گذار بود. از شجاعت پدرش همين بس كه رئيس ژاندارمري در يكي از شهرهاي شمال بوده و با سردمداران زر و زور مبارزه ميكرد و در آخر مجبور به استعفا شد و سپس به كشاورزي پرداخت و از قدرت روحي مادرش چه چيز بالاتر از اين كه در هنگام دفن پسرش در حالي كه عكس او را ميبوسيد و پرچم جمهوري اسلامي را كه به دست خودش دوخته بود، بر سر مزار او ميآويخت و فرياد ميزد: احسنت، پسرم، احسنت پسرم.
اين روزنامه در گزارشي ديگر با عنوان «مروري بر 6عمليات بزرگ» آورد: از 19 عمليات بزرگ كه رزمندگان اسلام در طول جنگ تحميلي انجام دادند، 6 مورد در دي به وقوع پيوست كه از آن ميان ميتوان به عمليات كربلاي 5 اشاره كرد كه به دليل شمار فراوان تلفات انساني و خشونت جنگي، بزرگترين درگيري در جنگ هشت ساله به شمار ميرود. از ميان عملياتهاي بزرگ دفاع مقدس، 6 مورد شامل عملياتهاي كربلاي 4، محمد رسولالله(ص)، كربلاي 5، ظفر 5، كربلاي 6 و بيتالمقدس 2 در ماه دي به وقوع پيوستند كه در [اين گزارش] به زمان وقوع و منطقهاي كه عمليات در آن صورت گرفته است اشاره ميشود.
روزنامه «جام جم» با درج عنوان «يادگاري از جبهه» به نقل از اكبر نبوي منتقد سينما نوشت: يكي از يادگاري هاي شيرين من از جبهه، اين اطلاعيه ارتش عراق است كه در بهار 65 و در منطقه عملياتي والفجر 8 (فاو) جنگنده هاي عراقي بر سرمان ريختند. فرمانده اين نيروهاي مسلح، سالياني چند از اين اطلاعيه از سوراخي بيرن كشيده شد، زبون و ترس در چشم دويده و خوار و خفيف. قادسيه اش او را سگ كش كرد. صدام سال ها پيش از كشته شدن، از خفت شكست در برابر فرزندان ايران، بارها و بارها به ذلت مرده بود. آنكه از سوراخ بيرو ن كشيدند، جسد و جنازه اي بود متعفن و نفرانگيز. سرنوشت ذلت بار و محتوم او را شير بچه هاي ايران سال ها پيش از آن رقم زده بودند، صدام روزي مرد كه نقشه حمله به ايران را در سر پروراند.
روزنامه «جمهوري اسلامي» در گزارشي با عنوان «بوي محـاصره» آورد: ما جزو معدود يگانهايي بوديم كه پايمان به خشكي رسيده بود. بسياري از غواصهاي ساير لشكرها، با توجه به آمادگي كامل عراق، همان وسط رودخانه خروشان اروند مانده، و آب خيلي از شهدا و زخميهايشان را برده بود... به محض رسيدن به ساحل د2و گروهان را سازماندهي كرديم و حركت به سمت هدف در عمق شروع شد. مهمترين مانع روبروي ما خاكريز بسيار بلندي بود كه به آنها «ب» شكلي ميگفتيم، تعدادي مواضع «ب» شكلي كه دشمن ميتوانست آنجا آرايش گرفته و حسابي از ما تلفات بگيرد. يك گروهان كه من و نادر همراهشان بوديم، قرار بود با آنها از روبرو درگير شويم تا گروهان دوم از پشت سرشان وارد عمل شود. اما اتفاق غيرمنتظرهاي افتاد.
اين روزنامه در گزارشي با عنوان «لبخند و گريه» نوشت: شايد 36 ساعت بود كه پلكهايمان روي هم نرفته بودند. خوشحال بوديم به هدف رسيدهايم، اما اينكه نميدانستيم تكليفمان چيست آرامش را از همه ما گرفته بود. عليرضا معينيان كه با شهادت اسماعيل فرمانده گردان شده بود نيروي با سابقه جنگ بود و در بسياري عملياتها خودش فرمانده گردان بود. همينطور نادر دشتيپور كه بارها هدايت گردان را بعهده داشت و شجاعتش زبانزد بچههاي قديمي جنگ بود. صادق نوريپور معاون گردان هم بارها فرمانده گروهان و معاون گردان بود. همه اين بچههاي با تجربه بهخوبي ميدانستند اگر بنا به عقبنشيني بود، بايد قبل از روشنايي اين كار را ميكرديم. اما الان تنها انتخاب، مقاومت و ايستادگي است.
روزنامه «جمهوري اسلامي» در گزارشي با عنوان «سفر دريايي به آبادان در محاصره دشمن» به روايت جليل مقدس آورد: لنج نامه، شرح حال سفري در درياي آغشته به خون است. سفري در دل دريايي است كه در لحظه لحظههاي بيم و اميد مسافرانش تا رسيدن به «لنگرگاه امن» بايد در انتظار شوم پرندههاي دشمني باشند كه هنوز در سوداي سيطره بر خليج هميشه «خليج فارس» مان بودند و براي تسلط بر آن چه جنايتهاي جنگي كه انجام ندادند. لنج نامه براستي وصف حال «كشتي به گل نشستگاني» بود كه در انتظار خيزش «باد شرطه» بودند. تا به مسير خونبار خود ادامه دهند. لنج نامه شرح حال سفري در دل درياي مرگ و زندگي، براي اثبات پاسداري از انقلاب اسلامي و «خليج فارس» هميشه ايران، از دست « دزدان دريايي».
بعد از دوهفته از سقوط مظلومانه بخش شرقي خرمشهر در چهارم آبان ماه 59 (روز خونين شهر ناميدن خرمشهر)، همراه با شهادت بسياري از دلاور مردان تاريخ شهرمان در نبردي نابرابر با مزدوران عراقي و بعد از بهبود نسبي از درد ستون فقرات ناشي از سقوط از طبقه فوقاني ساختمان ستاد مقاومت در 20 مهر با استراحت در منزل و بدون توجه به وضعيت استخداميام در آموزش و پرورش به عنوان دبير زبان و نيز مشكلات خانوادهام ناشي از ترك خانه و كاشانه خود بخاطر جنگ، تصميم به پيوستن به نيرويهاي باقيمانده ستاد مقاومت مستقر در منطقه كوت شيخ خرمشهر را گرفتم.
اين روزنامه در گزارشي ديگر با عنوان «مهرباني با دشمن در اسارت» خاطرهاي از اسارت يك سرباز و تسليم شدن افسر عراقي در روزهاي مقاومت خرمشهر، نوشت: يورش وحشيانه دشمن در يك مهر 59، با تمام توان نظامي، لجستيكي و حاميان منطقهاي و بينالمللي به قصد تصرف يكروزه خرمشهر و احاطه بر جزيره آبادان و تسلط بر آب هاي نيلگون خليج فارس و جدايي خوزستان از مام وطن و رسيدن يك هفتهاي به تهران، نه در خيال كه درحال تحقق براي تبديل ايران واحد و مستقل به پنج ايران كوچك بود. توطئههاي شومي كه در همان روزهاي نخست شروع جنگ تحميلي در خرمشهر، با رشادتهاي دليرانه تكاوران دريا دل نيروي دريايي خرمشهر و كلاه سبزهاي اعزامي و ديگر و ديگر نيروهاي نظامي و مردمي و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي خرمشهر، همه نقش برآب شد.
روزنامه «رسالت» با درج عنوان «روحاني: فرمان اجراي عمليات كربلاي4 را هاشميرفسنجاني صادر كرد» آورد: حجتالاسلام حسن روحاني در دومين مراسم سالگرد ارتحال آيتالله اكبر هاشميرفسنجاني، گفت: هاشمي در دفاع مقدس و استقرار صلح نقش كمنظيري داشت. در جنگ فرمانده كل قوا، امام بود اما بعد شهادت شهيد بهشتي، هربار كه خدمت امام ميرسيدم و درباره جنگ چيزي ميگفتم، ميفرمودند «اين مسايل را به آقايان خامنهاي و هاشمي بگو و از طريق آنها پيگيري كن» و بار جنگ بر دوش اين 2 عزيز بود.
روحاني با بيان اينكه از سال 62 هاشمي فرمانده جنگ شد و پيشنهاد مقام معظم رهبري هم آقاي هاشمي بود، گفت: در عمليات كربلاي4 كه جزو عملياتهاي سرنوشتساز بود و با شكست مواجه شد، فرمان عمليات كربلاي4 را هاشمي صادر كرد و من كنار ايشان بودم؛ بعد كربلاي4 ناموفق، تصميم گرفت عمليات ديگري انجام دهد و با صبر و حوصله و خستگيناپذيري اين كار را انجام داد.
روزنامه «كيهان» در گزارشي ديگر با عنوان «سفارشش جهاد در راه خدا بود»، نوشت: شهيد سيدداود احمدي در 28 فروردين 1346 ديده به جهان گشود. با شروع جنگ تحميلي در بسيج ثبتنام كرد. 13 ساله بيشتر نداشت كه به واجبات ديني بسيار اهميت ميداد؛ از آن جمله ميتوان نماز شب، شركت در دعاي كميل، روزههاي مستحبي و نماز جمعه را نام برد.چندين بار به جبهههاي حق عليه باطل رفت و در نامههايي كه از آنجا ميفرستاد، بسيار سفارش مينمود كه در راه خدا جهاد كنيد و گوش به فرمان امام خميني باشيد. در يكي از نامههايي كه به دوست روحاني خود داده بود يادآور شده بود: حاج آقا از شما ميخواهم برايم دعا كنيد؛ اول آنكه خدا گناهانم را بريزد و بعد شهادت را نصيبم كند و چشمم را به جمال نوراني حضرت مهدي منور كند؛ هرچند كه لياقت آن را ندارم.
روزنامه «جوان» در گزارشي با عنوان «فرماندهاي كه ميخواست بدون سر شهيد شود» با يادكردي از فرمانده غواصان لشكر 7 وليعصر (عج) در عمليات والفجر 8، آورد: عمليات كربلاي 4 بزرگي و عظمت كار غواصان را پيش چشم همگان آورد. حتي براي سالها بعد بسياري از مردم فهميدند غواصان چه كار سختي را در اين عمليات و عملياتهاي آبي و خاكي ديگري مثل بدر، خيبر و والفجر 8 به سرانجام رساندند. يكي از اين غواصان كه در عمليات والفجر 8 آسماني شد شهيد محمود دوستاني است كه كارهاي بزرگي را در عملياتها انجام داد و تأثير حضورش فراتر از يك فرمانده بود و همرزمان و نيروهايش از او به عنوان يك معلم زندگي ياد ميكنند.
اين روزنامه در گزارشي ديگر با عنوان «پسرم روز عاشورا مثل مولايش حسين (ع) بيسر شهيد شد» در گفت وگو با پدر شهيد حسين داراب، نوشت: حاج مسلم داراب امام جماعت قديمي يكي از مساجد محله خزانه فلاح، مدتي ميشود كه به دليل كهولت سن خانهنشين شده است. خيليها در محله خبر ندارند كه ايشان پدر شهيد است و يكي از كوچههاي محله نيز به نام فرزندش، شهيد حسين داراب نامگذاري شده است.
روزنامه «جوان» در گزارشي ديگر با عنوان «كربلاي 5 شجاعانهترين تصميم جنگ بود» در گفت وگو با سردار محمدعلي صبور آورد: عمليات كربلاي 5 بزرگترين عمليات ايران در دفاعمقدس بود؛ عملياتي كه قدرت نظامي ايران را به تمام دنيا نشان داد و شوراي امنيت را مجبور به صدور قطعنامه 598 كرد. به اذعان بسياري از كارشناسان نظامي عبور از موانع پنج ضلعي و نوني شكل عمليات كربلاي 5 كاري غيرممكن بود كه رزمندگان موفق به انجامش شدند. عراق پس از كربلاي 5 در موضع ضعف قرار گرفت و صدام و فرماندهان رده بالاي ارتش بعث را وحشت زده كرد.
اين روزنامه در گزارشي ديگر با عنوان «كانال ماهي از خون علياكبرها سرخ بود» در خاطرهاي از عمليات كربلاي 5 در گفت وگو با يكي از رزمندگان حاضر در اين عمليات، نوشت: رضا محمدي يكي از بسيجيهاي گردان حضرت علياكبر (ع) از لشكر 10 سيدالشهدا (ع) بود كه همراه اين گردان وارد عمليات كربلاي 5 شد. رزمندگان تهراني به ياد دارند گردان علياكبر در كربلاي 5 حماسه بسياري خلق كرد. عراقيها مسلسلها را روي آب قفل كرده بودند و به رديف رگبار ميبستند. انگار ميخواستند شخم بزنند و بذر مرگ بكارند. منورها در آسمان جولان ميدادند و همه جا را مثل روز روشن كرده بودند. وقتي يك گلوله انفجاري مثل توپ يا خمپاره روي آب منفجر ميشد، تركشهايش مثل نقل و نبات به اطراف پراكنده ميشد.
روزنامه «جوان» در گزارشي با عنوان «تمام جنگ يك طرف كربلاي 5 يك طرف» در گفت وگو با مسئول ادوات و ضد زره قرارگاه نوح از سختيها و تأثيرات عمليات كربلاي 5، آورد: عمليات كربلاي پنج در دي 1365 در سختترين شرايط انجام شد و تلفات زيادي از ارتش دشمن گرفت. صدام هرچه داشت براي جلوگيري از نفوذ رزمندگان آورده بود و به گفته نيروهايي كه در منطقه عملياتي كربلاي 5 حضور داشتند، از زمين و آسمان آتش ميباريد. اين آتش سنگين دشمن در كنار موانع مستحكم و متعددي است كه دشمن روي زمين كار گذاشته بود تا جلوي نيروهاي ايراني را بگيرد و باز با تمام اينها ررزمندگان توانستند خطوط دشمن را بشكنند. هزينههاي زياد عمليات كربلاي 5 سبب شد تا شوراي امنيت سازمان ملل قطعنامه 598 را صادر كند و برخلاف بسياري از قطعنامههاي ديگر در بسياري از موارد حق را به ايران بدهد.
اين روزنامه در گزارشي ديگر با عنوان «دشمن هر اسيري را ميكشت برايش پرونده خودكشي درست ميكرد» در گفت وگوبا آزاده سليمان محمودي درباره رفتار بعثيها با اسراي ايراني، نوشت: چند وقت پيش يكي از بازماندگان حزب بعث عراق به نام دكتر فهمي القيسي در بخش عربي شبكه تلويزيوني RT عنوان كرد كه رفتار بعثيها با اسراي ايراني انساندوستانه بود! وي همچنين درخصوص شهيد تندگويان وزير نفت اسبق كشورمان اين ادعا را مطرح كرد كه ايشان نه بر اثر شكنجه دشمن كه به دليل خودكشي از دنيا رفته است. اظهارات قيسي مسلماً از تعصبات و تفكرات بعثي وي نشئت ميگيرد، ليكن ما را بر آن داشت تا در گفتوگويي با يكي از اسراي ايراني، رفتار بعثيها با زندانيان جنگيشان را مروري دوباره كنيم. آزاده سليمان محمودي در گفتوگو با اين روزنامه عنوان كرد كه تعدادي از همبنديهايش در سال 1366 به صورت اتفاقي شهيد تندگويان را در بيمارستان تكريت ملاقات كردهاند.
روزنامه «جوان» در گزارشي با عنوان «پيكر نبيالله وقتي آمد كه مادر رفته بود»، آورد: نبيالله محسني متولد 1339 روستاي هونجان شهرضا اصفهان است كه در عمليات محرم 1361 در حالي كه 22 سال بيشتر نداشت مفقودالاثر شد. خبر قطعي شهادتش در 1384 اعلام شد و پيكر مطهرش هم محرم امسال بعد از 36 سال كشف و در روز تاسوعاي حسيني تشييع و به خاك سپرده شد. چهار برادر از اين خانواده سابقه حضور در جبهه را دارند.
اين روزنامه در گزارشي ديگر با عنوان «طرحهاي شهيد كيانپور گرهگشاي كربلاي 5 شد» از فرماندهاي كه شهادتش كمر يك لشكر را شكست، نوشت: عمليات كربلاي 5 بزرگي و عظمت رزمندگان را بيش از هر زمان ديگري عيان كرد. براي آنها كه هنوز پي به بزرگمنشي رزمندگان نبرده بودند، كربلاي 5 فرصتي مغتنم براي شناخت بهتر اين انسانها بود. مردان بزرگ در معركههاي بزرگ خود واقعيشان را نشان ميدهند و كربلاي 5 ميداني بزرگ بود كه عيار مردان را بهتر نشان ميداد. سردار شهيد غلامرضا كيانپور در كربلاي 5 نشان داد كه يك رزمنده مكتبي تا چه حد ميتواند مردانه بايستد و آبروي تاريخ شود.
** ضرورت حفظ آثار دفاع مقدس، ضامن تداوم انقلاب
ضرورت ثبت و ضبط خاطرات رزمندگان و حفظ آثار ارزشمند دفاع مقدس، ضامن تداوم ارزش هاي مقدس انقلاب اسلامي براي نسل هاي آينده اين كشور اسلامي است تا با همان روحيه انتظارات برآمده از انقلاب براي آيندگان تامين شود.
روزنامه «ايران» به بهانه انتشار كتاب «روايت علي اسحاقي از جنگ الكترونيك» در گزارشي با عنوان «رونمايي از يك نبوغ» نوشت: جنگ الكترونيك اصطلاحي فني - نظامي و بيانگر كاربرد امواج الكترومغناطيس درجنگ هاست كه شامل ارتباطات راديويي، ايجاد اختلال در ارتباطات راديويي دشمن و شنود مكالمات بيسيم طرف مقابل ميشود سپاه پاسداران هم در ابتداي جنگ و درپي به غنيمت گرفته شدن يك دستگاه بيسيم روشن، انگيزه راهاندازي واحدي با عنوان «شنود»را كسب و با كمك يكي از نخبگان اصفهاني يگان جنگ الكترونيك خود را ايجاد وتوسعه داده است.«علي اسحاقي» همان نابغه اصفهاني است كه آموزشهاي اوليه جنگ الكترونيك را در دوران سربازي خود پيش از انقلاب فرا گرفته ومهياي اين مأموريت بزرگ و پيچيده شده است. اوبراي اولين بار با چند نفرديگراز همرزمان خود در سال 1359 واحد شنود سپاه را در دارخوين راهاندازي ميكند و كم كم توسعه ميدهد.
اين روزنامه با درج عنوان «اسناد محرمانه جنگ سال آينده منتشر مي شود» آورد: مجادله بر سر ماهيت عمليات كربلاي 4 به عاقبت خوبي منتهي ميشود. 2 هفته پيش بود كه مباحثه توئيتري محسن رضايي، فرمانده جنگ با جعفر شيرعلي نيا، پژوهشگر، بازار بحث و تحليل درباره 8 سال دفاع مقدس را داغ كرد. حالا سردار بهمن كارگر، رئيس بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس گفت كه اسناد محرمانه جنگ تحميلي رژيم بعث عراق عليه جمهوري اسلامي ايران ابتداي سال آينده، روي يك سايت يا سامانه منتشر خواهد شد. البته او اضافه كرد كه «90 درصد كل اسناد دوران دفاع مقدس قابل انتشار هستند.» سردار كارگر گفت كه «اسناد مربوط به عملياتهاي كربلا چهار و كربلاي پنج و ديگر عملياتها دوران دفاع مقدس نيز در اين سايت منتشر ميشود.» انتشار 90 درصدي اسناد جنگ، شايد ذهنها را متوجه آن 10 درصدي بكند كه قرار است همچنان محرمانه باقي بماند.
روزنامه «جام جم» با درج عنوان «آمبولانس پنج ضلعي» نوشت: كتاب «آمبولانس پنج ضلعي» به خاطرات سرهنگ حميد بور بور اختصاص دارد. اين اثر از ابتداي دوران دفاع مقدس تا پايان آن را در 2 عرصه متفاوت به نمايش ميگذارد. عمليات كربلاي 5 يكي از بزرگترين عمليات رزمندگان در طول جنگ تحميلي بود كه در 19 دي 1365 با رمز مبارك «يا زهرا(س)» در منطقه شلمچه و شرق بصره آغاز شد. كتاب آمبولانس پنج ضلعي خاطرات داستاني حميد بور بور را از امدادرساني در عمليات كربلاي پنج روايت ميكند.
روزنامه «خراسان» با انعكاس عنوان ««فتح خرمشهر»؛ شگفتي حراج دهم تهران» آورد: «فتح خرمشهر» اثر سعيد صادقي در اين دوره با قيمتي بيش از برآورد 30 تا 40 ميليوني خود به قيمت 75 ميليون تومان به فروش رفت. او درباره چگونگي ثبت اين عكس به مهر گفت: «سال 61 بود كه [شهيد] ابراهيم همت در منطقه تنومه كه 10 كيلومتر با خرمشهر فاصله داشت، من را سوار موتور كرد و به مسجد خرمشهر رساند. در لحظاتي وارد اين صحنه شدم كه خبر رسمي آزادسازي خرمشهر هنوز اعلام نشده بود. دقيقاً در اين اوضاع و احوال بود كه با وجود آتش سنگين توپخانه دشمن ابراهيم همت از من خواست تا اين لحظه شادي را ثبت كنم. ماجرايي كه احمد متوسليان نيز از آن مطلع بود.»
اين روزنامه در گزارشي با عنوان «اسطوره اي به نام «سرباز كوچك امام»» نوشت: مهدي طحانيان، يكي از همين اسطوره هاي نوجوان است كتاب «سرباز كوچك امام»، روايتي است از خاطرات او از كودكي تا امروز. بسياري از اتفاقات اين كتاب شبيه افسانه و ممكن است براي مخاطب باورپذير نباشد. اما نكته حائز اهميت دربيان اين خاطرات اين است كه صدها نفر در اردوگاه عنبر و رمادي دربند بودند و اين صدها نفر همه شاهدان زندهاي براي اثبات اين ادعا هستند. براي آفرينش و نوشتن اين اثر ارزشمند در مجموع 163جلسه مصاحبه با آقاي طحانيان گرفته شده كه طي آن ها حدود 350 ساعت فايل صوتي ذخيره و با تلاش فاطمه دوستكامي نوشته شده است.
روزنامه «خراسان» با بازتاب عنوان «سيما تيرانداز «فرنگيس» را روايت كرد» آورد: سيما تيرانداز بازيگر تئاتر، سينما و تلويزيون بخش هايي از كتاب «فرنگيس» را كه به قلم مهناز فتاحي و با روايت فرنگيس حيدرپور از سال هاي جنگ تحميلي منتشر شده است، خوانش كرد. اين رمان كه اثر برگزيده جايزه كتاب سال دفاع مقدس است، به قلم مهناز فتاحي تاليف شده و توسط انتشارات سوره مهر حوزه هنري به چاپ رسيده است. همچنين فيلم نامه اي برگرفته از اين رمان نگاشته شده كه قرار بر ساخت آن است.
اين روزنامه عنوان «قدردانيازعوامل»سرو زيرآب»» را منتشر كرد و نوشت: فيلم «سرو زير آب» روايتي مستندوار از جنگ تحميلي است كه ايده موضوعيت آن از اولين معراج شهدا در آبادان گرفته شده است. مراسم تقدير از عوامل فيلم سينمايي «سرو زير آب» به كارگرداني محمدعلي باشه آهنگر با حضور عوامل فيلم و جمعي از هنرمندان، مديران فرهنگي و اهالي رسانه در تالار انديشه حوزه هنري برگزار شد. در اين مراسم بعد از اكران فيلم، تصاويري از مستند شهيد مدافع حرم سردار علي يزداني پخش و از خانواده اين شهيد تجليل شد.
روزنامه «كيهان» در گزارشي با عنوان «مهاجران دل باخته» با نگاهي به كتاب «از دشت ليلي تا جزيره مجنون» آورد: كتاب «از دشت ليلي تا جزيره مجنون؛ خاطرات رزمندگان افغانستاني دفاع مقدس»، به قلم محمدسرور رجايي حاصل 14 سال پژوهش است. كتاب «از دشت ليلي تا جزيره مجنون»، حاصل ساعتها گفتوگو و مصاحبه نويسنده كتاب با خانواده شهيد احمدرضا سعيدي شهيد ايراني جهاد مقدس افغانستان و همچنين هفده رزمنده افغانستاني است كه در طي سالهاي اغتشاش در آن كشور به عنوان مهاجر به ايران آمدند و پس از طي دورههاي آموزشي رهسپار جبهه ايران شدند.
روزنامه «جوان» در گزارشي با عنوان «استحكامات پنج ضلعي در اولين روز نبرد فرو ريخت» با مروري بر عمليات كربلاي 5 با نگاهي به داشتههاي كتاب «نبرد شرق بصره»، نوشت: دهه سوم آبان ماه، يادآور انجام بزرگترين عمليات طول تاريخ دفاع مقدس «كربلاي 5» است. اين عمليات آنقدر حرف و روايت در خود دارد كه تا كنون كتابهاي متعددي در خصوصش نوشته شده است. اما يكي از كتابهاي ارزشمند با محور عمليات كربلاي 5 را محمد دروديان با عنوان «نبرد شرق بصره» به رشته تحرير درآورده است. دروديان كه هنگام عمليات كربلاي 4 و 5 به عنوان راوي در كنار محسن رضايي فرمانده وقت سپاه حضور داشت، مشاهدات جالبي از آن ايام دارد كه اين مشاهدات را در نگاشتن كتاب «نبرد شرق بصره» با نوارها و مستندات موجود در هم آميخته و اثر قابل توجهي ارائه داده است.
اين روزنامه در گزارشي ديگر با عنوان «حرف و عمل در مرام حاج احمد يكي بود» با مروري بر كتاب «شهيد احمد كاظمي»، آورد: شهيد احمد كاظمي از فرماندهان باتجربه دفاع مقدس در 19 دي 1385 آسماني شد؛ اتفاقي تلخ كه دل مردم ايران را به درد آورد. شهيد كاظمي، فرمانده لشكر 8 نجف اشرف، در ميان رزمندگان از محبوبيت بالايي برخوردار بود. حتي نسلهاي بعدي كه پس از جنگ متولد شدند ارادت ويژهاي به حاج احمد داشتند و سبك و سيره او را الگوي زندگي خودشان قرار ميدادند. انتشارات مركز اسناد و تحقيقات دفاع مقدس كتابي با عنوان «شهيد احمد كاظمي» كه شامل مقالات، سخنرانيها و گفتوگوها درباره ايشان ميشود را بهتازگي منتشر كرده است.
روزنامه «جام جم» در گزارشي با عنوان «در جست و جوي «پدر موشكي»» از گفت وگو با نويسندهاي كه اولين روايت مفصل را از تلاشهاي حسن طهرانيمقدم براي موشكي شدن ايران نوشته است، نوشت: قرار نبود مصاحبه با فائضه غفارحدادي را الان منتشر كنيم. گذاشته بوديم براي زماني كه مهمترين كتابش كه طي يكي 2 هفته آينده هم راهي بازار ميشود، از زير دستگاه چاپ بيايد بيرون و بعد هم ما بنشينيم و مفصل راجع به دنياي حدادي و نويسندگي و كتابهايش حرف بزنيم. از «خط مقدم» كه مهمترين و جنجاليترين كتابش و بلكه مهمترين كتابي كه درباره شهيد طهراني مقدم نوشته شده تا «دهكده خاك بر سر» كه شرح خاطرات سكونت او در لوزان سوئيس است و كتابي با موضوع شهيد محسن وزوايي كه در دست نگارش دارد.
**مدافعان حرم و حضور در ميدان رزم
براي مدافعان حرم ضرورت حضور در ميادين جهاد در سوريه و عراق يك فريضه الهي بود و با اعتقاد به اين اصل كه دفاع از اسلام مرز نمي شناسد، براي حفظ كيان اسلام از جان و مال خويش نيز گذشتند.
روزنامه «جام جم» در گزارشي با عنوان «سـاشـا در دمشق»، نوشت: «فاطميون» نام لشكر رزمندههاي افغانستاني مدافع حرم حضرت زينب(س) است. لشكري كه ميگويند عدد شهدا و جانبازانش بيشتر از همه مليتهاي حاضر در صحنه نبرد سوريه بوده همين باعث شد تا پاي حرفهاي يكي از اين جانبازان جوان بنشينيم و از مادري سراغ بگيريم كه يك سالي ميشود پرستار يك رزمنده مدافع حرم است.
اين روزنامه با درج عنوان «مخابره با خون» از شاهدان رسانه آورد: از همان آغازين روزهاي جنگ نامنظم در سوريه و عراق، صدا و سيما با اعزام خبرنگاران خود پوشش خبري فوق العادهاي در اين مناطق انجام ميدهد. اين خبرنگاران از همان روزهاي اول در منطقه حضور دارند و حضور آنها البته از جنس گزارشهاي خبرنگار زن شبكه بيبيسي نيست كه بعد از اتمام درگيريها و با محافظ و نمايشهاي تبليغاتي اتفاق بيفتد. حاصل همين حضور دلاورانه هم در اين سالها يك شهيد و چند مجروح است .
روزنامه «جام جم» با انتشار عنوان «رزمندهاي كه مدافع حرم شد» نوشت: رضا رودكي از كهنه سربازهاي جنگ است، از همانها كه وقتي جنگ شروع شد، بيتوجه به سن و سال، پا به جبهه گذاشته و شده يكي از آن 14 سالههايي كه اسلحه به دست گرفتند و مقابل دشمن ايستادند. اين ايستادگي و مبارزه براي او 10 سال طول كشيد. اين رزمنده قديمي البته يكي از مدافعان حرم كشورمان هم هست؛ مردي كه چندماهي را در جبهه سوريه عليه تكفيريها و در دفاع از حرم جنگيده و با تعداد زيادي شهداي مدافع حرم شيراز همرزم بوده، او البته يكي از مهمان مراسم جشن تولد فرزندان شهداي مدافع حرم هم بوده، اتفاقي كه دربارهاش ميگويد: «در همين مراسم من همسر سردار شهيد عبدا... اسكندري را ديدم، اين شهيد از رفقاي 30 ساله من بود. سردار اسكندري وقتي رفت سوريه، دو روز بعد سرش بالاي نيزه بود، داعشيها گفتند سر سردار ايراني را بريديم، اين سر را بالاي نيزه در شهرهاي سوريه ميچرخاندند و جايزه جمع ميكردند. من در دوران دفاع مقدس در همه جنگ با ايشان بودم و يك كلام بگويم كه خيلي مرد خوبي بود.»
روزنامه «خراسان» با انعكاس عنوان «عاشقانه هاي مادر با شهيد مدافع حرم» آورد: مادر كه باشي همه فكر و ذكرت مي شود بچه ات و همه عاشقانه هايت خرج او مي شود. اما گاهي ديدن اين عشق ورزي ها ناخودآگاه اشك را از چشمانت سرازير مي كند وقتي كه آن مادر به فرزندي عشق مي ورزد كه براي دفاع از حرم اهل بيت(ع) جانش را هديه كرده است در يكي از اين صحنه هاي ستودني و دوست داشتني كه در فضاي مجازي بازنشر شدمادر شهيد كمالي بود كه تصوير فرزند شهيدش در نزديكي منزلشان نصب شده است و هرروز مي آيد و آن را دستمال مي كشد. كاربري نوشت: «خدا به مادران شهدا صبر بده».
روزنامه «كيهان» در گزارشي با عنوان «سياح، ستاره بود» به مناسبت سومين سالگرد شهادت شهيد مدافع حرم حاج سعيد سياح طاهري، آورده است: سعيد سياح طاهري، يكي از اين مردان بود. او در دوران هجوم به حريم كشورمان در جنگ هشتساله، كمتر لحظهاي آرام گرفت؛ سير سنگرهاي عشق و زخم خوردن در دفاع مقدس، پايان راه او نبود. چون پس از جنگ، دشمن از راهي ديگر به زمين ما هجوم آورد؛ پس سياح نيز همچون برخي ديگر از يارانش، در زمينه فرهنگ فعال شد. او به نيكي دريافت كه روشهاي معمول و كليشهاي ديگر جواب نميدهد؛ هر چند برنامههاي معمول در پاسداشت دفاع مقدس و شهدا، ذاتا ارزشمند و قابل ستايش است. اما سياح طاهري، در پي راههاي تأثيرگذارتري بود. به همين دليل هم يك جشنواره متفاوت و زيبا را راهاندازي كرد.
اين روزنامه در گزارشي ديگر با عنوان «ولايت مطلقه فقيه عين ولايت امام زمان (عج) است» از شهيد مدافع حرم «محمدحسين حمزه» نوشت: محمد حسين در 15 اسفند 1365 مصادف با پنج رجب 1407 هجري قمري چشم به جهان گشود. محمدحسين در شرايطي به دنيا آمد كه دو دايي شهيد و يك عموي اسير در دست بعثيان خاطراتش را رقم ميزد. پدرش پاسدار، رزمنده و جانباز؛ مادرش، خواهر دو شهيد، كه همين امر باعث شد با فرهنگ ايثار و شهادت رشد كند. مراحل تحصيل را تا ديپلم به پايان رسانيد سپس به كسوت لباس سبز قامتان پرافتخار سپاه درآمد. بار اول در سال 94 به مدت 3 ماه در سوريه حضور داشت.
روزنامه «جوان» در گزارشي با عنوان «جهاد من تربيت 3 يادگار شهيد است» در گفت وگو با همسر شهيد مدافع حرم سرهنگ پاسدار ابراهيم عشريه، آورد: شهيد ابراهيم عشريه يكي از مربيان و اساتيد تاكتيك فنون نظامي و فارغالتحصيل دانشگاه افسري امام حسين (ع) بود كه براي در اختيار گذاشتن دانش نظامياش به عنوان يك مستشار به سوريه رفت و در همين جبهه نيز به شهادت رسيد. ابراهيم 20 اسفند 94 لباس مدافعان حرم را بر تن كرد و 35 روز بعد در 24 فروردين ماه 1395 در منطقه العيس سوريه به شهادت رسيد، اما چون پيكرش در منطقه عملياتي جا مانده بود، با گذشت 54 روز خبر شهادتش رسما تأييد شد و از آن زمان نامش در زمره شهداي جاويدالاثر جبهه مقاومت اسلامي جاي گرفت.
اين روزنامه در گزارشي ديگر با عنوان «او عصاي پدر و دستگير مادر بود» در گفت وگو با مادر شهيد آيتالله عباسي هفشجاني، نوشت: آيتالله عباسي هفشجاني متولد سال 39 بود كه در عمليات آزادسازي خرمشهر در سال 61 بر اثر اصابت تركش خمپاره به شهادت رسيد. برادرش منصور هم متولد سال 36 بود كه به عنوان مدافع حرم به جبهه مقاومت رفت و او هم آذرماه سال 96 در منطقه بوكمال سوريه شهيد شد. پيشتر مطلبي درخصوص شهيد منصور هفشجاني منتشر كردهايم. اين بار در گفتوگو با طلعت بيباك مادر اين دو شهيد از وي خواستيم بيشتر از فرزندش «آيتالله» بگويد. شهر هفشجان در ١٥ كيلومتري شهركرد مركز استان چهارمحال و بختياري قرار دارد.
پژوهشم**1699**2059**9131
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۳۹۷ - ۰۸:۴۰
تهران- ايرنا- جنگ، پديده ضد انساني و مخربي است كه دشمنان به مدت هشت سال بر ايرانيان تحميل كردند اما دفاع مقدس، جلوه هايي زيبا از ايثار و شجاعت را در دفاع از كيان وطن به تصوير كشيد و آن را به عنوان رستاخيز پرافتخار ملت ايران بر تارك تاريخ اين مرز و بوم قرار داد.