تاریخ انتشار: ۲۷ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۸:۴۷

تهران- ايرنا- واژه «چهارشنبه سوري» از دو واژه چهارشنبه كه نام يكي از روزهاي هفته است و سوري به معني سرخ، گرفته شده است. آداب و رسوم رايج چهارشنبه سوري در قرون گذشته شامل آتش افروختن، كوزه شكستن، قاشق زني، توزيع آجيل مشكل گشا، فال حافظ، فالگوش و پختن آش بوده كه اين رسوم چند سالي دستخوش تغييرات منفي و گرفتار آسيب هاي مرگبار شده و نيازمند احيا و اصلاح است.

در چند دهه گذشته بسياري از روشنفكران تلاش كردند شرايط ايران در حال گذار را به ميانجي دومفهوم سنت و مدرنيته به چنگ و فهم در آورند. از سيات و روابط طبقات اجتماعي گرفته تا فرهنگ بر بستر اين دو مفهوم تحيلي و بررسي شد. اين تقابل از دروني ترين نهادها يعني خانواده آغاز و به نهادهاي اموزشي، سياسي و اقتصادي جامعه تسري پيدا كرد. در اين بين آيين هاي كهن نيز از تبعات و تنش ميان سنت و مدرينته بي‌نصيب نمانند.

به عبارتي و به شكلي ملموسي و عيني مي‌توان تقابل سنت و مدرنيته را در آيين چهارشنبه سوري مشاهده كرد. اين سنت باستاني كه به گفته يك ‍پژوهشگر «جشن آتش شب چهارشنبه سوري براي رفع نحوست اين شب با آتشهاي مقدس بوده است» در چند دهه گذشته رفته رفته از معنايش فاصله گرفت و رنگ و بويي ديگر يافت. در ابتدا بهتر است بخشي از پژوهش تحقيقي جواد مفرد كهلان را درباره اين آيين كهن از ديده بگذرانيم؛ «تا آنجايي اطلاع دارم بهترين تحقيقي كه مورد تاريخچه چهار شنبه سوري شده مطالب پژوهشهاي ايراني رضا مرادي غياث آبادي است: دو موضوع مهمي كه من در اصلاح و تكميل گفتار وي دارم اول اين است كه دليل شوم به حساب آمدن شب چهارشنبه نزد ايرانيان باستان مطابق شدن عدد چهار اوستايي يعني 'توئيري' با واژه اوستايي تَئوروَ (آسيب رساندن) بوده است. حتي كلمه اوستايي براي خود چهار يعني چَثوَرَ به صور اوستايي و سنسكريتي چيثا-وَرَ و چهَس-وارَ معني داراي كيفر و آسيب را مي رسانده است. يعني باور نحوست شب چهار شنبه بر خلاف تصور غياث آبادي از فرهنگ همسايگان گرفته نشده بلكه بومي ايران بوده است و جشن آتش چهار شنبه سوري نيز نظير جشن آتش 'سده' (يعني شدت زيان و ضرر [سرما]) براي رفع شرّ و نحوست با آتشهاي مقدس بوده است.

دوم اينكه خود شنبه، واژه اي ايراني است: در باب منشا ايراني خود جشن چهارشنبه سوري هم ترديد كرده اند چرا كه تصور نموده اند كه واژه شنبه لغتي سامي است. اما تحقيق بيشتر اين ترديد را بر طرف مي سازد: در لغت نامه دهخدا شنبه با كلمه عبري شبّت (استراحت) ربط داده شده است در حالي كه در اوستا، يشت 10 و 24 كلمه اي به صورت شَنَ مَئويه به معني قطعه و بريده، زخم، شيار و بخش آمده است كه به وضوح ريشه اوستايي اين كلمه را نشان ميدهد. جالب است كه در منتهي الارب نام روز شنبه به نام مترادف فارسي آن شيار ناميده شده است.

معلوم ميشود كه مردم عادي در ايران روزهاي هفته را با كشيدن هفت شيار بر روي زمين يا ديوار بر شمرده و آنها را با اعداد نامگذاري كرده بوده اند. از اين ميان نام آدينه (روز عبادت) بعداً به عنوان معادل جمعه عربي به جاي شش شنبه انتخاب شده است:
در هيچيك از متون باقيمانده پيش از اسلام اشاره‌اي به جشن چهارشنبه سوري نشده است. در اوستا، كتيبه‌هاي عيلامي، هخامنشي، اشكاني و ساساني و نيز در متون پهلوي و حتي در روايت‌هاي مورخان يوناني در باره ايران نيز در باره جشن چارشنبه‌ سوري سخني گفته نشده است. متون دوران پس از اسلام نيز در اين باره تقريباّ ساكت بوده‌اند، حتي در آثار محقق دقيقي همچون ابوريحان بيروني نيز در باره آن توضيحي داده نشده است.

اما برخي اشاره‌ها در تعدادي از متون كهن، نشان‌دهنده اين است كه گويا چارشنبه ‌سوري نه تنها برگزار مي‌شده، بلكه از آن به عنوان «عادت قديم» نام برده مي‌شده است.

نخستين و كهن‌ترين كتابي كه در آن به چنين آتش‌ افروزي اشاره شده است، كتاب «تاريخ بخارا» نوشته ابوبكر محمد بن جعفر نَرشَخي (358- 286 ق) است. در اين كتاب كه به نام «مزارات بخارا» نيز شناخته مي‌شود، واقعه‌اي به شرح زير از ميانه سده چهارم و زمان «منصور بن نوح ساماني» نقل شده است:
«و چون امير منصور بن نوح به مُلك بنشست، اندر ماه شوال سال سيصد و پنجاه، به جوي موليان، فرمود تا آن سراي را ديگر بار عمارت كردند و هر چه هلاك و ضايع شده بود بهتر از آن به حاصل كردند. آنگاه امير به سراي بنشست و هنوز سال تمام نشده بود كه چون شبِ سوري چنانكه عادت قديم است، آتشي عظيم افروختند. پاره‌اي از آن بجست و سقف سراي در گرفت و ديگر باره جمله سراي بسوخت. »

نرشخي، ابوبكر محمد بن جعفر، تاريخ (مزارات) بخارا، ترجمه ابونصر قبادي، به كوشش تقي مدرس رضوي، بنياد فرهنگ ايران، 1351، ص 37. در اين روايت هر چند به صراحت به زمان برگزاري جشن اشاره نشده است، اما عبارت «هنوز سال تمام نشده بود» و نيز «شب سوري» گويا اشاره به مراسم چارشنبه‌ سوري دارد كه شايد در آن زمان، انجام مراسم در شب چارشنبه، تثبيت نشده بوده است.

دومين متن كهن كه اشاره‌اي هر چند غير مستقيم به جشن چارشنبه‌سوري دارد، شاهنامه فردوسي است. در داستان بهرام چوبينه با «پَـرموده» پسر ساوه‌شاه آمده است كه هنگامي كه هر دو سپاه آماده رزم بودند، ستاره‌بيني بهرام را پند مي‌دهد كه:
«ستاره‌ شمر گفت بهرام را
كه در «چارشنبه» مزن كام را
اگر زين بپيچي گزند آيدت
همه كار ناسودمند آيدت
يكي باغ بُـد در ميان سپاه
از اين روي و زان روي بُـد رزم‌گاه
بشد «چارشنبه» هم از بامداد
بدان باغ كه امروز باشيم شاد
ببردند پر مايه گستردني
مي و رود و رامشگر و خوردني
ز جيحون همي آتش افروختند
زمين و هوا را همي سوختند»
با تطابق بخشي از پژوهش مفرد كهلان و آنچه در شب هاي چهارشنبه سوري در ايران در جريان است مي توان به اين فهم نائل آمد كه ماهيت اين سنت باستاني تا حدود زيادي دستخوش دگرگوني شده است. شايد بهتر است بگوييم چهارشنبه سوري، سنتي است كه در آتش بدعت‌ها مي سوزد. سنتي كه در بطنش حامل نوعي پيام همبستگي و پيوند ميان اقوام ايراني وراي زبان و مذهب بوده اكنون به ترقه بازي (ترقه هاي ساخت كشور چين) تقليل يافته است.

حال سوال اين است كه اين سنت ديرينه همچنان حامل چنين هست؟ به نظر مي رسد فلسفه وجودي اين آيين بيش از پيش در كشاكش تنش سنت و مدرنيته و گذار زايماني جامعه ايراني، غايب است. البته به عقيده برخي جامعه شناسان جوانان ايراني خشم و بغض هاي فرو خورده خود را به شكلي عريان و خشونت بار در اين شب فرياد مي زنند تا به شكلي تصنعي به كاتارسيس نائل آيند! با اين همه آنگاه كه در آخرين شب سال، با صداهاي گوش خراش و جنگي نمايشي شهر را در بر مي‌گيرد برخي در بيابان ها و در كنار آتشي عظيم، به معناي عبارت «زردي من از تو، سرخي تو از من» (كه پيش ترها در ايين چهارشنبه سوري هنگامي عبور از آتش خوانده مي‌شد) فكر مي‌كنند.

جمله‌اي اخلاقي كه نشان از ماهيت صلح آميز اين آيين دارد. جمله‌اي كه به معناي خلاصي آدمي از اندوه و برگشت شادابي و نشاط به جسم و روح تعبير شده، و در نهايت جمله‌اي كه در بطنش مروج مسئوليت بي حد و حصر به غير است.

منبع: روزنامه همدلي؛ 1397،12،27
گروه اطلاع رساني **9117**2002