تاریخ انتشار: ۲۴ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۳:۲۴

تهران- ایرنا- بخش فقه و معارف دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای به مناسبت ایام سالگرد شهادت شهید صدر (19 فروردین 1359) به معرفی ابعاد مختلف شخصیت آن شهید پرداخت.

به گزارش روز شنبه ایرنا از پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی در 29 دی 1379 در پیامی به كنگره بزرگداشت شهید آیت‌اللّه سید محمدباقر صدر، این شهید را یك نابغه نامیدند و گفتند: او بی‌شك‌ یك‌ نابغه‌ و یك‌ ستاره‌ درخشان‌ بود. از جنبه‌ علمی، جامعیت‌ و تحقیق‌ و نوآوری‌ و شجاعت‌ علمی‌ را یكجا دارا بود. در اصول، در فقه، در فلسفه‌ و در هر آنچه‌ با این‌ دانش ها ارتباط می‌یابد در زمره‌ بنیانگذاران‌ و صاحبان‌ مكتب‌ محسوب‌ می‌شد.
به مناسبت ایام سالگرد شهادت شهید صدر (19 فروردین 1359) بخش فقه و معارف پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در پرونده «متفكر نابغه» به معرفی ابعاد مختلف شخصیت شهید صدر پرداخت. در اولین مطلب این پرونده گفت‌ وگویی با حجت‌الاسلام والمسلمین محمد علی تسخیری از شاگردان شهید صدر انجام شده كه در آن شخصیت علمی و تفكرات انقلابی شهید صدر به شرح ذیل بررسی شده است.
*ابتدا از ویژگی‌های شخصیتی و علمی شهید صدر بگویید، ابعاد شخصیتی ایشان را چگونه می‌بینید؟
بنده واقعاً خودم را خیلی عاجز و ناتوان می‌دانم كه بتوانم درباره‌ی چنین شخصیت عظیمی صحبت كنم، ولی یك چند كلمه‌ای خواهم گفت. اولین مطلبی كه متجلی می‌شود برای كسی كه چنین شخصیتی و آثارش را مطالعه می‌كند، مسأله‌ی جامعیت و گسترش تحقیقات در علوم و فنون مختلف است. اگر بخواهیم این جامعیت را ترسیم كنیم، در حقیقت باید اشاره بكنم به بحث‌های فلسفی، علمی، اقتصادی، تفسیری، اصولی، فقهی و بحث‌های دیگر ایشان كه این جامعیت كم‌نظیر است.
نكته‌ی دیگر مسأله‌ی نظریه‌پردازی است. در هر بحثی كه مرحوم استاد شهید وارد می‌شود، مثل یك نظریه‌پرداز و مثل یك تئوریسین وارد ابعاد موضوع می‌شود و ریشه‌های تاریخی آن موضوع و مقدمات علمی آن موضوع را به طور دقیق بیان می‌كند و بالاخره به یك تئوری و نظریه می‌رسد كه این نظریه میتواند زیربنای بحثهای بعدی بشود. اگر مثلاً به مباحث كلامی امامت می‌پردازند، در عمق امامت و امتداد نبوت و بر تأثیر امامت و نبوت در مسیر خلافت انسانی صحبت میكنند و نظریه خلافت و شهادت را تبیین میكنند.
این نكته خیلی جالب است و حتی اثری بر نظریه‌های دیگر خواهد داشت. وقتی مرحوم شهید صدر به این آیه‌ی شریفه می‌رسند: «إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِیهَا هُدًي وَنُورٌ ۚ یَحْكُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذِینَ أَسْلَمُوا لِلَّذِینَ هَادُوا وَالرَّبَّانِیُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِن كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُوا عَلَیْهِ شُهَدَاءَ»(1) اینجا مسئله‌ی شهادت انبیاء و ائمه بر كل مسیر بشریت - نه در یك مقطع خاص- را بیان میكنند، مراحل این شهادت بدین ترتیب است كه اول انبیاء شهید هستند، بعداً اوصیا شهید هستند، بعد از این مرحله احبار یعنی علما هستند، علما امتداد انبیاء و ورثه‌ی انبیاء هستند، علما هم شهید هستند. شهید اینجا به معنای شهادت الگو بر دیگران است و این شهادت هم خیلی ابعاد مفصلی دارد. اگر احبار را امتداد حركت انبیاء و امامان بدانیم به طور كامل مسأله‌ی ولایت فقیه مطرح می‌شود. اینجا مقوّمات فقیهی كه ولی باشد مشخص می‌شود، خود آیه می‌فرماید «بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِن كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُوا عَلَیْهِ شُهَدَاءَ». اینها امانت‌دار كتاب‌های خداوندی است و اینها شهادت می‌دهند بر اینكه آیا بشریت توانست ابعاد كتاب‌های الهی را اجرا كند؟ بنابراین شهید صدر بحث‌های تئوری مهمی مطرح میكنند.
اگر مرحوم آقای صدر به بحث‌های منطقی استقراء می‌رسد، بحث‌های عمیق استقراء همراه با مناقشاتی كه منطقیون و علما داشتند را مطرح می‌كند تا به این هدف برسد كه در قبال علما دو راه بیشتر وجود ندارد: یا اینكه ایمان به خداوند متعال داشته باشند، اگر بخواهند به علم ایمان داشته باشند، به خدا ایمان باید داشته باشند و اگر بخواهند به خدا ایمان نداشته باشند، به علم هم باید ایمان نداشته باشند زیرا نمی‌شود یك آدم به علم و قواعد علمی كه بر اساس استقراء بنا می‌شود، ایمان داشته باشد ولی به خدا ایمان نداشته باشد.‌
شهید صدر هر مسأله‌ای و مطلبی كه مطرح میكند، به سمت تئوری‌های مطرح در آنجا می‌رود، در بحث‌های اقتصادی، در بحث‌های تاریخی حتی تاریخ نظام‌های مطرح در جهان را به طور عمیق و مرتبط با سلسله‌های قبلی مطرح می‌كنند.
بنابراین در شخصیت شهید صدر اول مسأله‌ی نظریه‌پردازی، دوم مسأله‌ی جامعیت و سوم مسأله‌ی عمق مباحث مطرح است. تا زمانی كه ریشه‌های مسأله را به دست نیاورد، تا زمانی كه اشكالاتی بر نظریه مطرح نشود، مرحوم شهید موضوع را رها نمی‌كند تا اینكه به هدف برسد.
مسأله‌ی دیگر این است كه بحثهای ایشان بحث‌های اصیل اسلامی است. بحث‌هایی نیست كه فقط اعتماد بر تفكر انسانی باشد، ‌اعتماد بر تفكر انسانی است ولی با ریشه‌گرفتن از قرآن و سنت شریف. این مسأله‌ی اصالت خیلی مهم است. یك نكته هم در اینجا مطرح است كه در نظریه‌پردازی به آثار اجتماعی توجه دارند. دائماً وقتی كه یك نظریه را مطرح می‌كنند، روی آثار اجتماعی آن نظریه تمركز می‌كنند تا این آثار اجتماعی منتج به یك محصول اجتماعی باشد و در مسیر بشریت مؤثر باشد.
یكی از نكات درباره‌ی مرحوم آقای صدر مسأله‌ی مقاصدیت است، ایشان یك فقیه بزرگ و مقاصدی است، مقاصد نه به آن شكلی كه مقاصدیون دیگر مطرح می‌‌كنند، یعنی یك عموماتی مطرح كنند كه هیچ اثری بر استنباط نداشته باشد بلكه ایشان مقاصد را آن چنان به دست می‌‌آورد كه این مقاصد در استنباط احكام اثر می‌گذارد و یك ذوق فقهی منسجم با مقاصد برای بررسی همه‌ی ادله‌ی قرآنی و روایی پیدا می‌شود تا در استنباط اثر عملی داشته باشد، بنابراین نكته‌ی اول در شخصیت مرحوم استاد شهید، نظریه‌پردازی ایشان با همه‌ی ابعادش است.
نكته‌ی دوم این است كه شخصیت ایشان، شخصیت مربی بود. در هر سخن، در هر جمله، در هر سخنرانی، در هر تألیف و در هر گونه فعالیت ایشان مسأله‌ی تربیت دیگران یا تربیت مبلغان مطرح بود، درباره‌ی تربیت علما به صورت تربیت اصولی و تربیت فقهی اهتمام داشت، ایشان هم مربی اخلاقی و هم مربی علمی بود، مسأله‌ی تربیت به طور كامل در فعالیت‌های استاد شهید مشهود است.
نكته‌ی سوم مسأله‌ی عشق به الله و عشق به دین بود. ایشان فانی در خدای خودش و در دین خودش بود. به هیچ وجه دنبال منافع شخصی و امثال اینها نبود، دیدیم در زمان جور و ظلم بعثی‌ها، آقای صدر حتی آماده شد كه جان خودش را در راه نجات مؤمنین تقدیم خداوند متعال بكند. پس از پیروزی انقلاب با شكوه اسلامی آقای صدر واقعاً سر از پا نمی‌شناخت و شیدای این انقلاب و نتایج این انقلاب شد و معروف است كه آقای صدر نامه نوشت به شاگردانش كه «ذوب بشوید در شخصیت امام خمینی، همچنان كه او در اسلام ذوب شده است.» عشق به الله نتیجه‌ی آن اخلاصی است كه ایشان داشت. شاید بتوانیم بگوییم این چهار ویژگی مهم‌ترین ویژگی‌های شخصیت مرحوم آقای صدر است، یكی نظریه‌پردازی، یكی عمق مباحث، یكی تربیت شاگردان و یكی اخلاص نسبت به خدای متعال.
* از اولین آشنایی خودتان با شهید صدر بگویید، اینكه چگونه با شهید صدر آشنا شدید و چه خاطراتی در این آشنایی دارید؟
هر كه از شهید ذكری بشنود، عاشق شهید می‌شود. ما هم تازه طلبه شده بودیم، تازه مقدمات را تا حدی تكمیل كردیم و وارد دانشكده‌ی معروف فقه نجف شدیم. با تفكرات مختلف آشنا كه می‌شدیم، برای یك طلبه‌ای كه می‌خواست هم بشناسد و هم خدمت كند، شخصیت مرحوم شهید مطرح بود. خصوصاً ما یك عشقی به خدمت داشتیم و در نتیجه‌ی اقداماتی با بعضی از تشكلات اسلامی رابطه برقرار كردیم، با «حزب الدعوة» رابطه برقرار كردیم، در تعلیمات و فرهنگی كه این حزب داشت و اعضایش را تربیت میكرد، اولین و مهم‌ترین ایده، ایده‌های مرحوم شهید صدر بود. بعد از آن كه دانشكده را تمام كردیم و به مرحله‌ی توانِ استفاده از بحث‌های خارج رسیدیم، به طور طبیعی اولین جایی كه باید می‌رفتیم، درس مرحوم شهید بود. نمی‌شد یك بار آدم خدمت شهید برسد و درسش را بشنود و عاشقش نشود. ما هم بحث‌های عالی فقه و اصول را شروع كردیم و با عشق هر چه تمام‌تر ادامه دادیم. شاید تقریباً یك دوره‌ی اصول و قسمت زیادی از فقه را خدمت ایشان خواندیم، غیر از درس‌هایی كه مرحوم شهید در تعطیلات می‌گفتند كه آن درس‌ها هم كمتر از بحث‌های عادی طول سال نبود.
بحث‌هایی كه ایشان در تفسیر موضوعی می‌گفتند، حتی در تفسیر دنبال تئوری می‌گشتند. ایشان می‌فرمودند دو نوع مفسر موضوعی قرآن داریم، یك نوع این است كه مفسر می‌آید هر چه درباره‌ی مفردات قرآن یا آیه به آیه قرآن است، جمع می‌كند یا حتی اگر بخواهد یك موضوعی را از قرآن بررسی كند، در چارچوب همان موضوع می‌ماند. ولی یك مفسر دیگری هست كه می‌خواهد تئوری به دست بیاورد، می‌خواهد نظریه‌ی اجتماعی را به دست بیاورد، این مفسر قبل از اینكه وارد بحث قرآنی بشود، آرای دیگران را مطالعه می‌كند. سؤالات درباره‌ی این موضوع را جمع می‌كند، ابعاد موضوع را پیدا میكند، آن وقت خدمت قرآن می‌آید و این سؤالات را بر قرآن عرضه می‌كند.
حضرت امیر(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «ذَلِكَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ»(2)، یعنی كتاب خدا را به حرف در بیاورید، لذا كتاب خدا با شما حرف می‌زند. البته به این آسانی كه قرآن با یك آدم صحبت نمی‌كند. خیلی آدم باید با قرآن عجین بشود، خیلی باید خودش را پاك بكند و آماده بشود تا قرآن با او صحبت كند. آدمی كه می‌خواهد تئوری به دست بیاورد، سؤالاتش را از اول آماده می‌كند، در محضر قرآن كریم حاضر می‌شود و از آیات قرآنی سؤال می‌كند و جوابش را می‌خواهد به دست بیاورد.
خود مرحوم شهید صدر مثلاً سؤالی مطرح می‌كند كه مشكل اقتصادی انسانیت چیست؟ خب بعضی از متفكرین گفتند مشكل این است كه طبیعت بخیل است. رشد انسان‌ها سریع‌تر از رشد طبیعت است. شهید صدر این سؤال را بر قرآن عرضه می‌كند و قرآن برعكس متفكرین می‌گوید كه طبیعت بخیل نیست، ما هر آنچه شما نیاز دارید در طبیعت نهفتیم و ذخیره كردیم. مشكل از طبیعت نیست، مشكل در خود انسان است كه هم ظلم در توزیع می‌كند و هم كفران نعمت می‌كند و نعمت‌ها را هدر می‌دهد. آیه‌ی شریفه‌ای كه می‌فرماید «وَآتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا»، پس اشكال كجاست؟ «إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ».(3)
هر كس به یك ایده‌ای از مرحوم شهید برسد، عاشق شهید می‌شود و به همین دلیل ما سراغ چنین شخصیتی رفتیم و نمی‌دانیم آیا توانسته‌ایم چیزی را به دست بیاوریم یا لیاقت این را نداشتیم؟ شهید خیلی افق بالایی داشت، خیلی چشم‌انداز بالایی داشت و جداً‌ من نمی‌توانم بگویم كه من حتی شاگرد شهید هستم یا نیستم. چون شاگرد باید حداقل ابعاد تفكر را بداند و بشناسد، آیا ما توانستیم ابعاد این تفكر را به دست بیاوریم؟ نمی‌دانم.
* از آن ایام آشنایی با شهید صدر خاطراتی دارید؟
یكی از خاطرات این است كه شیعیان سعودی از مرحوم شهید خواستند كه یك فردی از طرف شهید پیش آنها بیاید و این یك توفیقی برای من شد كه استاد شهید دستور داد كه بنده «احساء» و «قطیف» بروم و ماه‌ها آنجا درس بدهم، الحمدلله خیلی موفق شدیم كه جوانان آنجا را توجیه و آگاه كنیم.
یكی از خاطرات این است كه یك روز ایشان فرمود كه شما به عنوان نمایندگی ما برای هدایت جوانان به لندن بروید، من خدمتشان عرض كردم هنوز درسم را تكمیل نكرده‌ام، اگر اجازه بدهید من یك مقدار به یك جایی برسم كه بتوانم خودم را نگه بدارم و تغذیه كنم؟ ایشان قبول كردند و ماندم.
روزی كه بعثی‌ها می‌خواستند ایرانی‌ها را از نجف با خانواده‌هایشان اخراج كنند، جداً آن روز، روز عزای مرحوم شهید صدر بود حتی تا مرحله‌ی گریه رسیده بودند و بعداً به این نتیجه رسیدند كه شاگردان بمانند، ولی چون من یك شرایط خاصی داشتم، تازه از زندان اعدام نجات یافته بودم، به من اجازه دادند كه ایران بیایم.
یك بار یك تفسیر جیبی خوبی منتشر شد، مرحوم آقای صدر از آن تفسیر خوشش آمد و به دو نفر از شاگردانش دستور دادند كه یك تفسیر جیبی آماده كنید، یعنی یك صفحه قرآن باشد و یك صفحه تفسیر باشد، ولی تفسیر جامع الاطراف باشد، فقط كلمات را تفسیر نكند، بر اساس روایات اهل بیت(علیهم‌السلام) باشد. بنده و برادرم حجت‌الاسلام‌والمسلمین جناب آقای نعمانی را مكلف كردند كه این تفسیر را انجام بدهیم، ما تقریباً در طول 30 سال توانستیم این تفسیر را تكمیل كنیم و به نام «المختصر المفید فی تفسیر الكتاب المجید» منتشر شد.
* در مورد زندانی شدن كه فرمودید، ماجرای انتفاضه‌ای بود كه حزب الدعوة هم در آن نقش داشت و شما را حزب بعث گرفت و مدتی زندان بودید و تحت شكنجه قرار گرفتید، مقداری در این باره توضیح ‌دهید.
من آن زمان عضو «حزب الدعوة» بودم ولی این حركت را حزب نكرد، ما می‌خواستیم توده‌های مردم در عراق را آگاه و تحریك كنیم، مخصوصاً در نجف چون نجف مانند قم در ایران بود، اگر نجف به تحرك می‌پرداخت، اثراتش در كل عراق آشكار می‌شد. برای دسته‌جاتی كه در نجف بر پا می‌شود، شعر مؤثر درست كردیم -در زمان بیماری مرحوم آیت‌اللّه العظمی سید محسن حكیم بود- این شعر خیلی مردم را تشویق كرد، حس حماسه‌ی مردم را به حركت درآورد و بر علیه بعثی‌ها قیام كردند. قیام نجف باعث شد تقریباً كل بعثی‌ها را از صحن و مراكزشان راندند و نزدیك بود بعثی‌ها كنترل نجف را از دست بدهند، حتی می‌خواستند با تیراندازی مردم را ساكت كنند كه نشد، حتی به گنبد حرم شریف حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) تیراندازی كردند. امید داشتیم كه این نهضت اثر بگذارد، ولی متأسفانه بعثی‌ها كنترل كردند و نگذاشتند آثار قیام شهر نجف به شهرهای دیگر برود. لكن آن حركت بعثی‌ها و اثر حركت مردم در دل‌ها نهفته شد كه بعداً‌ به شكل انتفاضه‌های دیگر درآمد.
* نقش شهید صدر در آن انتفاضه‌ی نجف چه بود؟
شهید صدر شاخص حركت انقلابی بود. شهید صدر چه بخواهیم و چه نخواهیم رهبر كل این نهضت‌ها بود، بعثی‌ها می‌فهمیدند كه محرك اصلی رهبر است، هر حركتی كه در نجف انجام می‌گیرد، هر آگاهی‌ای كه به توده‌ها داده بشود از ناحیه مرحوم آقای صدر بود و لذا هی تضییقات می‌كردند و مدتی محدود ‌كردند، مدتی ملاقاتش را تحریم كردند و ایشان را محاصره كردند. بالاخره مرحوم شهید را خود صدام به دست خودش با هزار شهید دیگر و خواهر مظلومه‌اش در بغداد، به دست خودش و در اتاق خودش اعدام كرد.
* اینكه می‌فرمایید در انتفاضه نجف شهید صدر محور بود، در زمانی است كه شهید صدر از لحاظ سنی حدود چهل سالگی و كمتر بوده‌اند و در همان زمان شخصیتی مثل آیت‌اللّه حكیم بودند و مرجعیت داشتند، همین‌طور آیت‌الله خویی و آیت‌الله شاهرودی بودند و بزرگان دیگر از مراجع حضور داشتند، اما چه شد كه شهید صدر این جایگاه را پیدا كرد؟
علت، فكر انقلابی شهید صدر بود، شهید صدر سالی كه اعدام شد، 48 سال داشت یعنی هنوز جوان به حساب می‌آمد، ولی حتی مراجع آن روز به ایشان عشق می‌ورزیدند. از مرحوم آیت اللّه العظمی خویی نقل شده كه به ایشان گفتند شهید حزب دارد، آقای خویی فرمود كه من هم عضو آن حزب می‌شوم. یعنی شخصیتی بود كه هر كس بشنود یا ببیند یا بخواند عاشقش می‌شود. شهید صدر به عنوان یك منبع آگاهی و یك منبع تحرك انقلابی به حساب می‌آمد. ایدئولوگ انقلاب بود، نه فقط آن زمان تابع او بودند بلكه تفكرات مرحوم شهید صدر می‌تواند در جهان، سازنده‌ی حركت انقلابی برای كل توده‌ها باشد.
* با توجه به مسئولیتی كه در انقلاب اسلامی و همچنین ارتباطات بین المللی‌ابی كه داشتید، از نقش بین‌المللی شهید صدر و تأثیرات شهید صدر در جنبش‌های مختلف یا در فضاهای علمی مختلف بفرمایید.
ما واقعاً‌ كوتاهی كردیم، دنبال شناخت این نقش نرفتیم. ولی چند بارقه‌ای هست كه نشان می‌دهد ایشان نقش عظیمی داشتند. شما ملاحظه كنید یكی از متفكرین بزرگ اقتصاد اسلامی امروز دكتر احمد محمد علی، رئیس بانك توسعه‌ی اسلامی كه بزرگ‌ترین بانك جهان اسلام است، خودش می‌گفت آن روز دانشجو بودیم، همین كه كتاب «اقتصاد ما» به دست ما آمد و خواندیم، اصلاً یك انقلابی در وجود ما و در تفكر ما به وجود آمد، ما خودمان هم تردید داشتیم آیا اقتصاد در اسلام هست؟ مكتب اقتصادی هست؟ وقتی كه شهید با این حركت مستدل و علمی و تقریبی این كتاب را نوشت – تقریبی یعنی فقط فقه شیعه نبود، فقه‌ همه‌ی مذاهب را مرحوم شهید می‌دید و آن قاعده‌ای را كه به دست می‌آورد، با در نظر گرفتن تفكر متفكران به دست می‌آورد- این یك انقلابی در ذهن و شخصیت ما شكل گرفت، خب این یك نمونه‌ای از تأثیر این كتاب است.
نمونه‌ی دیگر این است كه خب می‌دانید وهابی‌ها با فقه شیعه مخالفند، ولی در یك دانشگاه سعودی مجبور شدند كتاب «اقتصاد ما» را برای شناخت مكتب اقتصادی اسلام درس بدهند. یا نامه‌ای هست از یكی از متفكرین عرب به نام «زكی نجیب محمود»، كه نامه‌ای به مرحوم آقای صدر می‌نویسد و میگوید «وصلتنی الانجم الثلاث فی الفكر العربی» سه ستاره‌ی درخشان در ایده‌های عرب یعنی مقصود سه كتاب اقتصاد ما، فلسفه‌ی ما و تئوری منطقی استقراء به ما رسیده است، از این كتابهای شهید صدر به عنوان سه ستاره‌ی تفكر عرب تعبیر و تشكر می‌كرد.
قصه‌هایی از این قبیل نشان می‌دهد كه اگر خوب كار می‌كردیم یا حتی خوب كار بكنیم می‌توانیم فكر مرحوم آ‌قای صدر را به عنوان یك فكر سازنده‌ی عظیم به جهان اسلام ارائه بدهیم.
* آیا در فضاهای غیر اسلامی و اروپایی ارتباطی با تفكر شهید صدر وجود دارد؟
بله، مثلاً ترجمه‌هایی كه از كتاب مرحوم شهید در ژاپن توسط یك استاد غیر مسلمان انجام شده است یا ترجمه‌هایی كه در اروپا انجام گرفته است، البته به نظر بنده این ترجمه‌ها خیلی كم است، باید به زبان‌های زنده‌ی دنیا ترجمه كنیم، ولی همین كه اقبال به ترجمه‌ی كتابهای «اقتصاد ما» و «فلسفه‌ی ما» شده است، معنایش این است كه تقدیر شده است و عظمت علمی این كتاب‌ها را متفكرین جهان به دست آورده‌اند.
* یكی از سؤالات خیلی مهم نقش شهید صدر در انقلاب ایران هست و ارتباطی كه ایشان و شاگردان ایشان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران دارند، در این زمینه اگر نكته یا خاطراتی دارید بفرمایید.
مسأله‌ی عشق مرحوم شهید صدر به مرحوم امام كاملاً نمایان بود. شاگردانش را تشویق می‌كردند كه به درس حضرت امام بروید، خودشان خیلی برای ملاقات امام اهمیت قائل بودند و ارتباط‌شان قوی بود ولی این عشق زمانی بیشتر نمایان شد كه انقلاب اسلامی ایران پیروز شد، واقعاً مرحوم آقای صدر در مسأله‌ی تأیید انقلاب و تشویق دیگران به تأیید انقلاب سر از پا نمی‌شناخت. وقتی كه مسأله‌ی قانون اساسی مطرح شد، چند جزوه برای هدایت نویسندگان قانون اساسی نوشته‌اند كه حالا هم هست. ‌در واقع مسأله‌ی عشق است. اصلاً نامه نوشتند به امام كه من مرجعیتم -آن وقت مرجع بودند، شاید نصف عراق مقلدش بودند - و همه‌ی امكاناتم را در خدمت رهبریت شما قرار می‌دهم، هر چه می‌فرمایید من انجام می‌دهم. این دلالت دارد بر عشق مرحوم شهید به حركت انقلابی امام.
* آن جزوه‌ها در قانون اساسی تأثیر هم داشت؟
ما كه شاگردان بودیم، از آن جزوه‌ها استفاده كردیم و پیشنهاداتی به نویسندگان تدوین قانون اساسی تقدیم كردیم و به نظرم اثرات خوبی را گذاشت.
* از شهید بهشتی كه در تدوین قانون اساسی مسئول بودند نكته‌ای در مورد این جزوه‌ها شنیدید؟
نه من چیزی در این خصوص نشنیدم، ولی می‌دانم كه شهید بهشتی و مرحوم شهید مطهری و خیلی از رهبران انقلاب و شاگردان امام به شهید صدر عشق می‌ورزیدند، من حتی معتقدم كه آدم یك تطابق شبه كاملی بین تفكر شهید مطهری و شهید صدر پیدا می‌كند كه نمی‌تواند بگوید كدامشان از دیگری گرفته‌اند، با اینكه همدیگر را شاید ندیده باشند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با ایشان ملاقات داشتند و ایشان را تجلیل و تكریم كردند و پیام‌های جالبی درباره‌ی مرحوم شهید داشتند. اینها نشان میدهد كسانی كه تحت رهبری مرحوم امام بودند یك تفاعل و رابطه‌ای با مرحوم آقای صدر داشتند.
چه توصیه‌ای به علاقمندان به تفكر شهید صدر دارید؟
من توصیه‌ام به كل طلاب جوان، چه شیعه و چه سنی این است كه به سیر فكری و سیر مطالعاتی ایشان بپردازند، فكر ایشان را دقیقاً الگو قرار بدهند. این حركت می‌تواند ضامن رسیدن آنهایی كه استعداد دارند به اهدافشان باشد.
هنوز با گذشت تقریباً چهل سال از شهادت شهید صدر، اندیشه‌ی ایشان را تازه می‌دانید؟
كاملاً، شما می‌دانید كه در چند سال بعد از شهادت شهید، ما توانستیم در ایران یك اجلاس بزرگ جهانی برپا كنیم، این اجلاس از طرف سازمان فرهنگ و ارتباطات بود كه آن موقع من رئیسش بودم. یك اجلاس عظیمی برپا كردیم و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پیام دادند، ایشان در آن پیام از همه‌ی طلبه‌ها خصوصاً جوانان خواستند كه ایشان را الگوی خودشان قرار بدهند و به این شخصیت نزدیك بشوند.
من آرزو دارم همه‌ی محققین و مؤلفین فكر آقای صدر را بفهمند و بشناسند، البته شناخت فكر ایشان نیاز به دقت و تأمل دارد، مثلاً نظریه‌ی شبكه‌ی مالكیت‌ها را هركس به آسانی نمی‌تواند بفهمد. بعد از آن برای ارائه‌ی این نظریه یا حتی تكمیل آن تلاش كنند. مرحوم آقای صدر درباره‌ی كتاب «اقتصاد ما» فرمودند یك نوع اجتهاد در شناخت مكتب اقتصادی اسلامی است، انتظار هم داشتند كه یكی دیگر بیاید، شبیه این اجتهاد را در این زمینه بكند، ولی متأسفانه ندیدیم هیچ متفكری در كل جهان اسلام، نه شیعه و نه سنی، این استنباط تئوری را یا یك تئوری دیگری را داشته باشد. علمای مكتب اهل‌بیت (علیهم‌السلام) یك گنج عظیمی دارند به نام شهید صدر، باید این گنج را بشناسند و به جهانیان بشناسانند.
سیام*3061* 1336