تهران - ایرنا- کیوان فرزین منتقد موسیقی و نوازنده معتقد است باید قبل از انتخاب رهبر ارکستر ملی به فکر تدوین اساس‌نامه باشیم.

پس از اجرایی شدن قانون منع بکارگیری کارکنان بازنشسته در مشاغل دائم و به دنبال آن خداحافظی فریدون شهبازیان بازنشسته صدا و سیما از ارکستر ملی، «اکبر صفی پور» مدیر عامل بنیاد رودکی و «امید صدیق» مدیرکل روابط عمومی و امور بین الملل این بنیاد در مصاحبه های جداگانه با رسانه‌ها اعلام کردند که به زودی رهبر دائم ارکستر ملی انتخاب و معرفی خواهد شد.


در همین مدت اندک گمانه‌زنی‌ها بین اهالی رسانه و هنرمندان در باره اینکه رهبر جدید ارکستر ملی چه کسی خواهد بود در فضای مجازی و گفت‌وگوهای حضوری در مورد این که نهایتا چوب رهبری ارکستر ملی نهایتا در دستان چه کسی قرار خواهد گرفت، آغاز شد. صرف نظر از پاسخ این سوال قصد داریم به این مساله بپردازیم که رهبر ارکستر ملی باید چه ویژگی هایی داشته باشد. در همین رابطه با «کیوان فرزین» کارشناس ارشد موسیقی، نوازنده سنتور، روزنامه نگار و منتقد موسیقی به گفتگو نشستیم که می‌خوانید:


- ایرنا: با توجه به اینکه مسئولان امر در حال بررسی و جستجو برای انتخاب رهبر جدید ارکستر ملی هستند، به نظر شما این فرد باید دارای چه ویژگی هایی باشد؟


- فرزین: به اعتقاد من پیش از اینکه بر روی افراد یا فرد خاصی متمرکز شویم باید توجه کنیم که روال و چارچوب این انتخاب به چه صورت خواهد بود که متاسفانه در ارکسترهای ما چارچوب و معیار مشخصی برای این کار وجود ندارد. در تمام دنیا برای همه ارکسترها یک اساس‌نامه وجود دارد که از انتخاب رهبر تا اختیارات او را مانند تمام شئون دیگر ارکستر مدون کرده است. نمونه‌های بین‌المللی این اساسنامه‌ها را که عموما امتحان هم پس داده در جهان کم نداریم. این چارچوب‌ها به افراد وابسته نیست و در طول سال‌ها تجربه پالایش و اصلاح شده است. ما به‌راحتی می‌توانیم با بهره‌گیری از یک شورای فنی متخصص، به‌روز و کارآمد، این اساس‌نامه‌ها را جمع آوری کنیم و با بومی سازی این اساسنامه‌ها بر پایه شرایط موسیقی و جامعه خودمان بواسطه آنها از نوازندگان ارکستر تا رهبر را انتخاب کنیم.


در تمام دنیا برای همه ارکسترها یک اساس‌نامه وجود دارد که از انتخاب رهبر تا اختیارات او را مانند تمام شئون دیگر ارکستر مدون کرده است.


- ایرنا: اگر به شما چنین سمتی یعنی عضویت در شورای فنی پیشنهاد شود، آنرا می پذیرید؟


- فرزین: هنگامی که در سوال قبل صحبت از جایگزینی روابط و سلایق شخصی با ضوابط فنی و علمی می‌کنیم اینجا هم مصداق دارد. یعنی اگر من و تخصص‌ها و تجربیاتی که دارم برای آن سمت مناسب باشد ممکن است سوال شما مصداق پیدا کند در غیر اینصورت که کلا مساله منتفی‌ست. اما طبیعی است برای شورای فنی‌ای که حوزه اختیارات و وظایف آن در حال حاضر برایم مبهم است پاسخی هم نمی‌توانم بدهم.



- ایرنا: در حال حاضر با پایان یافتن دوره آقای شهبازیان در ارکستر زمان مناسبی است که عملکرد این ارکستر را بررسی کنیم. برخی معتقدند در این چند سال ارکستر ملی اجرای قابل قبولی نداشته و نوعی سیر نزولی داشته است. آیا شما با این نظر موافید؟


- فرزین: به نظر می‌رسد چنین چیزی اتفاق افتاده اما مساله به نظر من بنیادی تر از آنست. بخصوص ارکستر ملی ما همیشه قائم به فرد بوده که این حسن‌هایی هم ممکن است داشته باشد اما هر لحظه می‌تواند به عاملی مخرب تبدیل شود. ارکسترهای ملی چه در این دوره و چه قبل حول شخصیت رهبر، سلیقه آهنگسازی و ارتباطات او تعریف شده. اما هر ارکستر ارکانی دارد که هر کدام در جای خود باید کار خود را درست انجام بدهد، هرچند که همیشه داشتن ارتباطات گسترده، خوشنامی و محبوبیت رهبر هم در این زمینه موثر بوده است.



- ایرنا: بعد از پایان یافتن دوره مسئولیت آقای شهبازیان مجددا طرح و ایده انحلال کامل ارکستر ملی مطرح شد. شما با انحلال این ارکستر موافق هستید؟


- فرزین: فکر کنم حدود سال 93 یا 94 بود که آقای علی رهبری هم این ایده را مطرح کرد که بازتاب گسترده‌ای داشت ولی نهایتا هم عملی نشد. من در آن زمان در مجله فرهنگ و آهنگ با آقایان «بردیا کیارس» و «فرهاد فخرالدینی» بعنوان رهبران سابق این ارکستر صحبت داشتیم که همان زمان هم منتشر شد. در طول آن جلسات مشخص شد که اکثریت نوازندگان ارکستر ملی متاسفانه شناخت بالایی از موسیقی ایرانی ندارند و حتا برخی از ایشان این نوع موسیقی، موسیقی مورد علاقه‌شان نیست اما صرفا بواسطه اینکه این ارکستر بنوعی برایشان ایجاد شغل کرده است در این ارکستر هستند. در آن جلسات گفته شد که برخی نوازندگان در اجرای درست فواصل ایرانی مشکل دارند و یا در بهترین حالت هم اکثرا مسلط به ظرائف موسیقی ایرانی نیستند. مثلا من فکر نمی‌کنم شما در رپرتوار اجرایی ارکستر ملی به راحتی قطعه‌ای در دستگاه سه گاه پیدا کنید. چرا؟ چون به قول آقای فخرالدینی «سه‌گاه اصلا تامپره پذیر نیست.». من بواسطه همین مسائل معتقدم که اگر قرار است در بر همان پاشنه بچرخد واقعا نیازی به ارکستر ملی نداریم و ارکستر سمفونیک هم می‌تواند از عهده تمام وظایف ارکستر ملی به خوبی برآید. در اجراهای خاص هم می‌توان مثلا از نوازندگان سازهای ایرانی یا محلی به صورت میهمان دعوت به عمل آورد. مگر تا به امروز ارکستر سمفونیک قطعه نی‌نوا اثر «حسین علیزاده» را چندین بار با دعوت از نوازندگان نی میهمان اجرا نکرده؟



- ایرنا: ما در کنار ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی ارکستر سازهای ملی هم داریم. نظر شما در باره این ارکستر چیست؟


- فرزین: ما بصورت تاریخی شیفتگی عجیبی به غرب داریم. مدیران ما هم اکثرا هرچند شعار غرب ستیزی می‌دهند و بر اهمیت و ارزش فرهنگ ایرانی و حمایت از آن تاکید می‌کنند، اما در درونشان این شیفتگی کاملا دیده می‌شود تقریبا تمام قطعات سفارشی برای ارکستر و به طور اخص ارکستر سمفونیک دیده می‌شود و در هر قطعه سفارش داده شده اصرار است که نام سمفونی و یا مشتقاتش مانند پوئم سمفونی، سوئیت سمفونی یا... ذکر شود. از نظر من نه سمفونی بد است و نه موسیقی غرب اما مشکل اینجاست که شیفتگی مذکور با هیچ شناخت و علمی همراه نیست و فقط در ظواهر خلاصه می‌شود مثلا وقتی سمفونی سفارش می‌دهند فقط باید ارکستر بزرگی باشد و در نام اثر واژه سمفونی بیاید و دیگر یا نمی‌فهمند یا برایشان مهم نیست که محصول چه از لحاظ سازبندی و چه از لحاظ فرم ربطی به سمفونی ندارد.


حالا کیفیت و ارزش هنری اثر که کلی بودجه صرف آن شده بماند! فکر می‌کنید چرا امروز در بین ما واژه کار سفارشی در موسیقی اینقدر بار منفی دارد؟ در مورد ارکستر ملی هم مشکل همین شیفتگی بدون علم و آگاهیست، ارکستر ملی شبیه ارکستر سمفونیک است در کنارش پز ایرانی بودن هم دارد اما با آن همان رفتاری را می‌کنند که با ارکستر سمفونیک. چرا چون نه آگاهی کافی در مدیران هست و نه همت کارهای بنیادینی که معمولا دیربازده هستند و ممکن است ثمره آن به دوران مدیریتشان نرسد. مثلا طبق گفته‌های قبلی برای ارکستر ملی که بخواهد ایرانی صدا بدهد باید برنامه داشت، نوازنده تربیت کرد، پژوهش کرد، رپرتوار سفارش داد. ما باید بپذیریم که ارکستر ملی ما با فقر شدید رپرتوار مواجه هست و همین نمی‌گذارد پویا بماند پس باید از تمام آهنگسازان برای رفع این نقص کمک گرفت.


در مورد ارکستر ملی هم مشکل همین شیفتگی بدون علم و آگاهیست، ارکستر ملی شبیه ارکستر سمفونیک است در کنارش پز ایرانی بودن هم دارد اما با آن همان رفتاری را می‌کنند که با ارکستر سمفونیک.


باید بپذیریم صرفا بر اساس هارمونی غربی نمی‌توانیم کاری کاملا ایرانی بسازیم پس باید برایش بر اساس آثار شاخص موجود تئوری بنویسیم از هارمونی بگیرید تا ارکستراسیون و اینها خیلی زمانبر است و تدریجی. غرب این دوران را در چه زمانی و با چه فرآیندهایی طی کرد که امروز همه شیفته عظمت ارکستر سمفونیک آنیم؟ آیا واقع گرایانه خواهد بود که ما چند ساله و بی هیچ تلاشی با صرف چند اجرای موظفی ارکستر حتی  به گرد آن مرحله برسیم؟ حال اگر بخواهیم به گروه سازهای ایرانی بپردازیم که خیلی هم می‌تواند جذاب و پویا باشد طبیعتا کار چند برابر سخت تر می‌شود چرا که در ارکستر ملی حداقل بخشی از راه را غربی‌ها برایمان رفته‌اند ولی اینجا در آغاز راهیم، پشت خط شروع!


فراهنگ**9494** 9053