در گزیدهای از این گفت و گو آمده است: مهدی مطهرنیا ضمن ابراز ناامیدی به بهبودی وضعیت و با گفتن اینکه «دونالدترامپ در یک انسجام رفتاری، اما متناقضنما رفتار میکند که این شیوه، قدرت تحلیل و تصمیمگیری را برای رقبایش دشوار میکند. از این جهت باید گفت، ترامپ نه تنها در پی گفتوگو و مذاکره نیست، بلکه همهِ هموغماش را به کار گرفته است تا در جنگ هیبت و حیثیت، ایران را مجاب مذاکره کند یا کاری کند، جمهوریاسلامی موضعگیری صریحی نسبت به ایالاتمتحده داشته باشد تا از این طریق بتواند فشارهای بیشتری را وارد کند.» در گفت وگویی کوتاه به پرسشهای «همدلی» پاسخ میگوید:
این حالت چه تأثیری بر روند دکترین سیاستخارجی ایران دارد؟
خب! معلوم است، کشورهای خارجی با علم بر این مساله، سیاستهای خود را تببین کرده و فعالیتهای خود را به طور جدی دنبال میکنند. همانطور که مشاهده میشود، ایالاتمتحده در چنین فضایی سعی دارد، افکار عمومی جهان را در دو سطح نخبگان و تودهها تحتتأثیر خود قرار بدهد تا در هدف اعمال فشار علیه جمهوریاسلامی به توفیق برسد. از این جهت اگر، باید گفت در شکل دادن به یک رویداد گفتاری مناسب برای تحمیل تهدیدها به ایران در تلاش است و همچنین میداند، قوه مجریه در ساختار قدرت ایران حرف آخر را نمیزند.
این را طرفهای ایران میدانند؟
شک نکنید، بازیگران نظام بینالملل به خوبی با مختصات سیاست ایران آشنایی کافیای دارند. شاید این سوال طرح شود که با وجود چنین شناختی، با چه انگیزهای برای حل مشکل اقدام میکنند و حتی اقدام به فرستادن میانجی میکنند که باید گفت؛ مشخصاً دونالدترامپ همه تلاشاش را به کار گرفته است تا بلکه بتواند افکار جهان را بر علیه ایران مدیریت کند تا بلکه بتواند فشارهایی بیشتر را به ایران تحمیل کند. از این جهت اقدام به فرستادن میانجی میکند.
چهره مهمی چون آبهشینزو هم میپذیرد، با هدف تاثیرگزاری به تهران بیاید تا به جهان این موضوع تلقی شود که موضعگیریهای ترامپ در جهت حل مساله و باز شدن گره است. اما باید این را در نظر گرفت، این نوع فعالیتها در نهایت میتواند اجماع بینالمللی به وجود آورد و به خصوص کشورهای متحد آمریکا را بر علیه ایران به همصدایی برساند. چون طرفِ ایرانی میتواند ادعا کند ایران به میانجیگریها روی خوش نشان نداد. پس باید گفت، آمریکاییها با شکل دادن یک رویداد گفتاری مناسب فضا را برای اعمال تهدید و محدودیتهای بیشتر علیه جمهوریاسلامی مهیا کردهاند. البته اگر ایران به میانجیگریها روی خوش هم نشان بدهد و منجر به مذاکره دو طرف در جهت حل مشکل شود، ایالات متحده میتواند اعلام پیروزی کند و به ترامپ به هدف اصلیاش برسد.
کدام هدف؟
حضوری قوی در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ و تمدید کاخسفید نشینی. به همین دلیل، مهرههایی چون وزیر امور خارجه آلمان و نخستوزیر ژاپن را به تهران میآیند تا کیش ومات ترامپ را رقم بزنند. ما نباید فراموش کنیم، دکترین ترامپ طوری است که در فضای ابهام و پیچیدگی عمل میکند. او به مانند جودوکاری ورزیده، در زمین مسابقه رقیب را تحریک کرده و در موقع لازم جا خالی داده ضربه آخر را زده و پیروزی خود را رقم میزند.
لذا تاکتیکهای او متوجه ایجاد فضای تحریککننده، جا خالی دادن و پرتاب کردن است. همچنین اقداماتش در صحنههای گوناگون از جمله دکترین راسانهای پیشرفته تبعیت میکند که این امر در توییتهایش تجلی مشخص است. ترامپ همچنین با سیاستی فریبکارانه از گفتوگو و مذاکره سخن میگوید و از طرف دیگر اجماع بینالمللی را علیه ایران هدایت میکند. بنایراین باید گفت، او به خوبی میداند، چه کارهایی را انجام بدهد و از چه کارهایی دوری کند.
البته گروهی بر این باورند که ترامپ و تیمش نسبت به فضای بینالملل شناخت چندانی ندارند؟
اصلاً اینطور نیست. در واقع دونالدترامپ در یک انسجام رفتاری، اما متناقضنما رفتار میکند که این شیوه، قدرت تحلیل و تصمیمگیری را برای رقبایش دشوار میکند. از این جهت باید گفت، ترامپ نه تنها در پی گفتوگو و مذاکره نیست، بلکه همهِ هموغماش را به کار گرفته است تا در جنگ هیبت و حیثیت، ایران را مجاب مذاکره کند یا کاری کند، جمهوریاسلامی موضعگیری صریحی نسبت به ایالاتمتحده داشته باشد تا از این طریق بتواند فشارهای بیشتری را وارد کند.
تکلیفِ ایران با چنین رقیب یا دشمنی چیست؟
در ایران دستگاه دیپلماسی برای اخذ تصمیم، باید با نهادها و دستگاههای فرا دولتی هم بنشیند و مذاکره کند و اینطور نیست که وزیر امورخارجه و حتی رئیسجمهوری بتوانند به تنهایی به تصمیم برسند. در واقع این جمعِ دستگاههای حکومتی و دولتی و … هستند که باید بنشینند و به اندازه قدر و قیمت کشور و نظام با آمریکا یا هر رقیب دیگری مقابله شود.
منبع: روزنامه همدلی؛ ۱۳۹۸،۰۳،۲۱
گروه اطلاع رسانی **۲۰۵۹**۲۰۰۲