این فدراسیون با وجود پرورش نخبگانی مانند «حسین توکلی»، «حسین رضازاده»، «کوروش باقری»، «بهداد سلیمی»، «سهراب مرادی»، «کیانوش رستمی» و … چند ماهی است به خاطر پایان مأموریت چهار ساله «علی مرادی» رئیس فدراسیون با سرپرست اداره میشود و تا کنون نیز اخباری دال بر اعلام زمان برگزاری انتخابات این فدراسیون از سوی وزارت ورزش و جوانان منتشر نشده است. هر چند که طولانی شدن روند انتخاباتی این فدراسیون ممکن است در برنامههای این مجموعه خلل ایجاد کند اما آنچه که مشخص است تکلیف این فدراسیون در تیر ماه مشخص خواهد شد.
اما آیا انتخاب رئیس فدراسیون به معنای پایانی بر مشکلات این مجموعه است؟ در پاسخ به این سوال باید گفت هزار توی مشکلات فدراسیون با انتخابات حل نخواهد شد زیرا آنچه که باید در رأی مجمع انتخاباتی مورد نظر قرار گیرد رأی به دگرگونی و تغییر راهبرد است نه رأی به تغییر فرد.
بررسی شرایط وزنه برداری ایران نشان میدهد که دگردیسی لازم برای فدراسیون یکی از ضرورتهای کنونی است که کاندیداهای انتخاباتی باید نگاه ویژه ای به آن داشته باشند زیرا وزنه برداری رشتهای المپیکی است که در چند دوره گذشته افتخارات زیادی برای کاروان ایران به همراه داشته است، رشتهای که شهروندان به طور معمول در بزرگترین جشنواره ورزشی جهان انتظار کسب یک مدال طلا و چند نقره و برنز از آن دارند.
انتظاری که بیراه نیست بلکه از سال ۲۰۰۰ و المپیک سیدنی همواره برآورده شده است. وزنه برداری ایران در المپیک ۲۰۰۰ سیدنی ۲ مدال طلا توسط رضازاده و توکلی کسب کرد، ورزشکاران این رشته در آتن ۲۰۰۴ یک طلا و یک عنوان چهارمی، در لندن ۲۰۱۲ نیز ۳ طلا و ۲ نقره و در ریو با ۲ طلای سهراب مرادی و کیانوش رستمی تاریخ سازی کردند. این مجموعه افتخارات نشان میدهد وزنه برداری ایران با استفاده از ظرفیت تک ستارههای خود میتواند در اوزان مختلف به ویژه سنگین وزن در المپیکها حرفی برای گفتن داشته باشد.
اما با این وجود، مشکلات فراوانی پیش روی وزنه برداران است. یکی از مشکلات، سالن تمرینی و امکانات این رشته برای اردوهای آماده سازی است. امکاناتی که در نگاه اول هر بازدید کنندهای را به حیرت وا میدارد که چگونه با چنین مکانهای فرسوده و سالنهای قدیمی ایران میتواند در سطح جهانی و المپیک حرفی برای گفتن داشته باشد. هر چند تالار قدیمی و نوستالوژیک آزادی تهران در چند سال گذشته با صرف هزینههای گزاف توسط بخش خصوصی برای اجرای کنسرتها و برنامههای مختلف بازسازی شده اما مزاحمت و سروصدای آنکه در کنار در سالن تمرینی ملی پوشان قرار دارد از مشکلاتی است که بارها به آن اشاره شده است.
همچنین در کنار این کمبودها نباید از نبود مربی با دانش خارجی که بتواند علم ورزشکاران این رشته را به روز کند چشم پوشی کرد. اگر در واپسین سالهای سده بیستم و آغازین سالهای سده بیست و یکم «یوردان گئورگی ایوانف» انقلابی در وزنه برداری ایران ایجاد کرد اما نباید فراموش کنیم بیش از ۲ دهه از آن دوران میگذرد و وزنه برداری ایران هنوز بر محور دستورات ایوانف بلغار روزگار میگذارند و مربیان بزرگی همچون کوروش باقری دست پروردههای این مربی بلغاری هستند.
استخدام مربی خارجی از کشورهای صاحب علم در این رشته میتواند تحولی عمیق در وزنه برداری ایران ایجاد کند تحولی که وزنه برداری کشور را از تک ستاره بودن به سوی یک مجموعه تیمی پرستاره در آینده سوق دهد.
در کنار مشکلات تمرینی و قدیمی بودن امکانات نباید از دستمزد پایین وزنه برداران و نبود حامیان مالی در این رشته چشم پوشی کنیم. بدون شک وزنه برداری در ایران شاید محبوبیتی به اندازه فوتبال یا کشتی نداشته باشد اما طرفدران ویژه ای دارد که در صورت کارهای تبلیغاتی و جذب حامی مالی تماشاگران زیادی را به سالنها بکشد.
یکی از مهمترین دستور کار مدیریت آینده فدراسیون وزنه برداری جذب حامی مالی است که بتواند ضمن برطرف کردن مشکلات مالی وزنه برداران، زمینه را برای توسعه و فراگیر کردن این رشته در کشور فراهم کند.
البته لازمه توسعه وزنه برداری تنها جذب حامی مالی نیست بلکه این رشته با وجود پیشکسوتان پرتعداد میتواند مدرسهای فراگیر در سراسر کشور باشد مدرسهای که معلمان آن بزرگان وزنه برداری ایران هستند؛ بزرگانی که در مدیریت گذشته به بهانه مختلف مورد کم توجهی قرار گرفته و یا به حاشیه رانده شدهاند.
گلایههای پیشکسوتان از مدیریت قبلی فدراسیون در استفاده از ظرفیت پیشکسوتان خود گواه این مطلب است؛ گلایههایی که این قشر انتظار دارند با تغییر راهبرد مدیران کنونی جای خود را به منزلت این گروه بدهد.
با این شرایط و در حالی که انتظار میرود انتخابات فدراسیون وزنه برداری تا پایان نخستین ماه تابستان انجام شود اما تغییر یک مدیر یا رأی به ماندن مدیر قبلی نمیتواند راهگشای مشکلات این فدراسیون باشد بلکه آنچه در شرایط کنونی باید مورد توجه قرار گیرد رأی به تغییر رویه فدراسیون و اصلاحات ساختاری در آن است؛ اصلاحاتی که در نهایت به بسیاری از حاشیههای این فدراسیون پایان دهد.
حاشیههایی که یکی از آنان تک روی و بازیکن سالاری است و برخی از ستارههای وزنه برداری ایران با استفاده از نام و مدالهای خود جزیرهای درست کرده و سرمربی تیم ملی را قبول ندارند. رئیس جدید فدراسیون باید یک بار برای همیشه به قضیه کیانوش رستمی به عنوان نماد قهرمان سالاری پایان دهد، زیرا در صورت تداوم این رفتار ممکن است در آینده اردوهای تیم ملی به جمعهای ۲ نفره و سه نفره خانوادگی تبدیل شود.
مشکلات پیش روی فدراسیون تنها به قهرمان سالاری ختم نمیشود بلکه انتخابی تیم ملی برای اعزام نفرات به توکیو ۲۰۲۰ یکی از سخترین کارهای ممکن است. در حالی که دورههای گذشته چند وزنه بردار در اوزان مختلف به المپیک اعزام میشدند اما براساس اعلام فدراسیون جهانی ایران تنها میتواند چهار نفر در بخش زنان و مردان به المپیک اعزام کند. انتخاب دو وزن بخش مردان به طور حتم چالش یک سال آینده سرمربی تیم ملی خواهد بود جایی که باید از بین کیانوش رستمی و سهراب مرادی یکی را برای حضور در بازیهای المپیک ۲۰۲۰ توکیو انتخاب کند.
در سوی دیگر وزنه برداری بانوان گامهای نخست خود را در سطح بین المللی بر میدارد و نیاز به توجه بیشتر دارد توجهی که در آینده از زنان ایران میتواند قهرمانانی در سطح آسیا و جهان بسازد. دعوت از چند وزنه بردار زن به اردوی تیم ملی روزنههای امید را در این قشر باز کرده است روزنههایی که استارت آن مسابقات قهرمانی بزرگسالان آسیا در چین بود.
اما مهمتر از تمام مشکلات داخلی یکی از دستور کارهای رئیس جدید فدراسیون ارتباط ویژه با نهادهای بین المللی به ویژه شخص «تاماش آیان» رئیس فدراسیون بین المللی وزنه برداری و عضو کمیته بینالمللی المپیک است زیرا در چند دوره گذشته کرسیهای بین المللی ایران در این فدراسیون از دست رفته و در برخی از مواقع وزنه برداران ایرانی با مشکلاتی در سطح بین المللی روبرو شدند.