علی شریعتی تنها نامی از میان نامهای روشنفکران، جامعهشناسان، مورخان، نویسندگان و سخنرانان ایران معاصر نبود و نیست؛ که این نام معرف شخصیتی مشمول همه اینها و فراتر از اینها نامی برای یک فرد تأثیرگذار در مجموع نظام فکری معاصر ایران است.
دکتر علی شریعتی (۱۳۱۲ تا ۱۳۵۶) نه فقط تاریخ اسلام و جهان را بهخوبی میدانست، دانشآموخته جامعهشناسی بود، بر ادبیات فارسی و عرب تسلط داشت و قلمی روان و نثری خوشخوان داشت، عاشق آموختن و آموزاندن بود؛ بلکه دغدغه داشت و مسئولیت خود را در همه زمینهها زدودن تاریکی از جامعه و دوستان و نزدیکانش میدانست و اگر نوشت و گفت، برای همین دغدغه بود.
با اینکه شریعتی در دوران حیات و با همه گفتنها و نوشتنها، با انواع نقدها و گاه تهمتها روبرو و حتی در میان قشر همطبقه خود تنها بود و روزهای جوانی را در زندان جامعه یا سلول پهلوی گذراند و در میانسالی از میان ما رفت، حیات بعد از مرگ او؛ بهویژه با پیروزی انقلاب اسلامی چنان گسترش یافت که شاید تنها با چند متفکر معدود دیگر قابل مقایسه باشد.
همزمان با چهلودومین سالروز درگذشت شریعتی با بیژن عبدالکریمی از اهمیت و لزوم توجه به دیدگاههای شریعتی، سرچشمههای اندیشه او و مختصات نظرگاههای وی گفتوگو کردیم. از نظر عبدالکریمی بیشترین اقبال به شریعتی توسط جوانان به این دلیل است که جوانان جامعه دغدغه حقیقت فهم تاریخ و جهان کنونی را دارند و دنبال منابع فکری و چهرههای حقیقی دنیا و ادیان هستند. شریعتی در این بین نوعی اصالت و گستردگی در تفکر و تئوری متفکر انه دارد که در کمتر اندیشمندی دیده میشود.
بیژن عبدالکریمی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا، درباره اهمیت بازخوانی تفکر اندیشمندانی چون دکتر علی شریعتی برای جامعه امروز، اظهار داشت: قطعاً تفکر در خلأ صورت نمیگیرد؛ بلکه همراه با بازخوانی اندیشه بزرگان تکثیر میشود و نمیتوانیم درباره سرمایههای اجتماعی و تاریخیمان بیتفاوت باشیم.
وی با تاکید بر مسائل و آرمانهای متفکران معاصر به مثابه دغدغه و آرمان امروز ما، گفت: به این اعتبار شریعتی متفکر بزرگی در دوره معاصر بوده است و نمیتوانیم نسبت به تفکر او بیتفاوت باشیم.
مهمترین پرسش شریعتی؛ نسبت تاریخی سنت با عقلانیت مدرنیته
این استاد فلسفه دانشگاه آزاد، با اشاره به اینکه مهمترین پرسش شریعتی، نسبت تاریخی سنت با عقلانیت مدرنیته است، افزود: این موضوع از پرسشهای کلیدی جامعه ما بوده و همچنان به آن پرداخته میشود؛ اما نتوانستهایم پاسخ و دریافت درستی از آن ارائه دهیم.
عبدالکریمی تاکید کرد: تفکر دکتر شریعتی به ما کمک میکند به سنتهای تاریخی و عقلانیت مدرن نزدیک شویم و نسبت این دو با یکدیگر را تببین کنیم. او تلاش کرده با عقلانیت مدرن فعالانه برخورد کند و در این راه هرگز اسیر منطق امپریالیسم و شرق شناسانه نشده است یا در شناخت این راه اروپامحور حرکت نمیکند.
نویسنده تفکر و امر احاطه کننده، گفت: دکتر شریعتی درکی از اجتناب ناپذیری مدرنیته دارد و زیست جهان مدرن را به رسمیت میشناسد. او نیهیلیسم را درک میکند و تدبر در این تفکرات را به ما نشان میدهد.
متفکران و اندیشمندان ما متاسفانه در مقایسه با مجموعه مولفههای تفکر شریعتی به صورت شریعتیمحوری عقبگرد داشتهاند که جای تامل دارد.
شریعتی متفکری آیندهنگر بود
عبدالکریمی درباره اینکه آیا شریعتی متفکر آیندهنگر بود، گفت: اندیشههای شریعتی قطعاً با آینده پیوند داشته است و اینکه درباره شریعتی گفته شود او به گذشته تعلق دارد تفکری کینهورزانه است.
نویسنده اهمیت بررسی آثار فردید جوان، ادامه داد: شریعتی معلم تفکر دیروز ما نیست بلکه عناصری در اندیشههای او وجود دارد که افقهایی را برای آینده ایران ترسیم میکند.
عبدالکریمی تاکید میکند: شریعتی مانند بسیاری متفکران؛ چون امانوئل کانت یا کییر کگارد چارچوبهای شریعت مدارانه را میشکند. دین او دین اگزیستانسیالیست است نه یک گرایش معنوی به جهان امروز.
این استاد فلسفه دانشگاه با تاکید بر غلبه پدیدارشناسی در عرصه آینده تفکر بشری تاکید کرد: تفکر شریعتی به منطق اروپامحور غلبه میکند و به پدیدارشناسی در تاریخ ادیان وارد میشود.
عبدالکریمی با تاکید بر اینکه شریعتی به ما یاد داد با جهان مدرن فعالانه و نه منفعلانه برخورد کنیم، افزود: به رسمیت شناختن زیست جهان مدرن از دستاوردهای شریعتی برای ماست؛ طوری که شریعتی، برخلاف سنت گرایان، عالَم و زیست جهان مدرن را به رسمیت میشناسد اما میخواهد به جامعه ایرانی و مسلمان بر اساس سنت تاریخی و فرهنگی خود نوعی هویت ببخشد.
شریعتی میکوشد صدای حقیقت را در همه سنتها و تواریخ بشنود
نویسنده نسبت حقیقت و آزادی در تفکر هایدگر درباره اینکه منابع فکری دکتر شریعتی چه بوده گفت: تفکر او گشودگی به همه اندیشهها و فلسفهها و ادیان دارد و به قول «شاه نعمتالله ولی» شریعتی متفکر چند کتابی است که از هر گوشه جهان مطالعه کرده است.
شریعتی خود را به مارکسیسم، سوسیالیسم، اسلام یا تشیع محدود نکرده است. او میکوشد صدای حقیقت را در همه سنتها و تواریخ چه در شرق و یا غرب بشنود.
نویسنده تفسیر هایدگر از منطق استعلایی کانت، ادامه داد: شریعتی وقتی مارکسیسم درس میدهد انگار خود مارکس است. وقتی اگزیستانسیالیسم درس میدهد انگار سارتر درس میدهد و وقتی از بودا تدریس میکند گویی خود بودا دارد میگوید.
عبدالکریمی با بیان اینکه شریعتی ندای هستی را در همه جا میشنود، تاکید کرد: تفکر شریعتی بسیار باز است و همین گشودگی او به سراسر سنن تاریخی، فرهیختگی عجیبی به او داده است.
نویسنده نقدی بر ترجمه فارسی کتاب مفهوم امر قدسی درباره علت توجه جوانان به تفکر دکتر شریعتی نیز، گفت: جوانان جامعه دغدغه حقیقت فهم تاریخ و جهان کنونی را دارند و دنبال منابع فکری و چهرههای حقیقی دنیا و ادیان هستند. شریعتی در این بین نوعی اصالت و گستردگی در تفکر و تئوری متفکر انه دارد که در کمتر اندیشمندی دیده میشود.
شریعتی متفکر چندبعدی است
وی افزود: شریعتی متفکر چندبُعدی است که هر بُعد؛ از جمله قلم، روایت، دیالکتیک و حتی نثر در اوج است. در آثار او شاهد کوششهایی هستیم که به منظور نوعی تمیز میان وجه تاریخی و وجه فراتاریخی مذهب و سنت تاریخی صورت میدهد.
عبدالکریمی خاطرنشان کرد: نه اندیشههای تئولوژیک بیگانه از عقلانیت جدید و نه سکولاریسم جزمی و ضد سنت دوران مدرن، هیچیک افق تفکر فردا را تعیین نکرده، این گشودگی به هستی است که دین و مذهب فردای تاریخ بشر خواهد بود.
نویسنده شاخصههای اصلی تفسیر هایدگر از نقد عقل محض، گفت: شریعتی میکوشد میان جهان سنتی و دنیای مدرن، دیالوگ برقرار کند. او نه میخواهد عالم سنت را بر عالم مدرن تفوق ببخشد و نه در صدد است جهان مدرن را بر دنیای سنت چیره کند.
وی افزود: اما سنت گرایان ما، دُن کیشوتوار با اسب چوبین باورهای تئولوژیک و ایدئولوژیک، بیهوده میکوشند باورها و اعتقادات سنتی را به شکلی خاماندیشانه، کودکانه و پوپولیستیک بر جهان مدرن حاکم کنند. امری که البته سودایی محال است و در مقابل، بسیاری روشنفکران ما نیز تلاش میکنند سنت را در دل مدرنیته مستحیل کنند.