به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، خوی امپریالیستی کاخ سفید نسبت به امور جهانی پوشیده نیست. اگرچه دیدگاه مالکیت و حق تعیین تکلیف برای کشورهای جهان به طور تقریبی در همه دولتهای ایالات متحده از زمان پایان جنگ جهانی دوم تا به حال به چشم میخورد اما دیدگاه یکجانبه گرایی توام با خودمحوری در دوره ریاست جمهوری «دونالد ترامپ» تندتر و آشکارتر از اسلاف وی به نمایش گذاشته شده است.
در چارچوب این نگاه، کاخ سفید به گونهای رفتار میکند گویی که مالک جهان است و همه کشورهای جهان هم به عنوان بخشی از دارایی یا زیردست واشنگتن میبایست دربست در خدمت منافع آمریکا عمل کنند. از نگاه ترامپ هر اقدامی که در تعارض با منافع و خواست ایالات متحده صورت می گیرد باید خاموش شود؛ حال اگر عقب نشینی کشورها از طریق تهدید و سیاسی کاری در عرصه های بین المللی حاصل شد که خواسته ایالات متحده برآورده میشود در غیر این صورت ابزارهای سخت به کار گرفته می شود.
در این وضعیت دولت ترامپ خود را به هیچیک از مقررات و محدودیتهای بین المللی متعهد نمیداند. این خط مشی حتی در مورد پیمانها و سازمانهایی که واشنگتن در آفرینش آنها نقش اصلی را داشته هم دیده می شود. رئیس جمهوری آمریکا در این راستا تلاش میکند به واسطه توان اقتصادی و سیاسی خود و به ویژه با حربه کنترل جریان دلار به عنوان مهمترین ارز بین المللی، کشورها یا دولت های سرکش به تعبیر کاخ سفید را، وادار به تبعیت کند. جنگ تعرفهای، خروج از سازمانها و پیمانهای بین المللی و تقابل با مقررات پذیرفته شده جهانی از جمله نشانههای نگاه استعماری کاخ سفید ترامپ به مسائل جهان است.
دکترین مونروئه و حیاط خلوت واشنگتن
این نگاه خودخواهانه ایالات متحده به مسائل کشورهای همسایه به وِیژه در آمریکای لاتین به شدت گسترده و عمیقتر از دیگر حوزهها است. علت این دیدگاه خاص آن است که واشنگتن آمریکای لاتین را جزیی از مناطق حیاتی یا به عبارتی حیاط خلوت سیاسی و استراتژیک خود میداند. در این چارچوب کاخ سفید، حضور و نقش آفرینی هیچ کشور دیگری را در آمریکای لاتین به عنوان رقیب نمیپذیرد.
البته این رویکرد سابقه طولانی در کُنش سیاسی واشنگتن دارد به گونهای که از میانههای قرن نوزدهم (سال ۱۸۲۳) میلادی «جیمز مونروئه» رئیس جمهوری آمریکا نگرش سیاسی را با عنوان «دکترین مونروئه» مطرح کرد که چارچوب اصلی خط مشیهای منطقهای ایالات متحده را تاکنون تشکیل داده است.
این دکترین، آمریکا را به عنوان یک مخالف سرسخت سیاست های استعمار معرفی می کرد به گونه ای که با دخالت قدرتهای اروپایی در کشورهای آمریکای لاتین که در قرن ۱۹ استقلال پیدا کرده بودند به شدت مخالف بود. اگرچه این دیدگاه در دورههای بعد از سوی رؤسای جمهوری ایالات متحده خیلی جدی گرفته نشد اما از آن زمان تاکنون بر همین اساس، ایالات متحده حضور قدرتهای خارجی در آمریکای لاتین را بر نمی تابد و آن را در تضاد با منافع خود و اقدامی خصمانه تفسیر کرده است. چندی قبل «جان بولتون» مشاور امنیت ملی کاخ سفید هم با صراحت بر تمرکز کشورش بر احیای دوباره دکترین مونروئه تاکید کرد. وی در گفت وگو با شبکه خبری «سی.ان.ان»، مداخلات واشنگتن در تحولات ونزوئلا را با هدف دموکراتیک کردن نیمکره غربی عنوان و تاکید کرد «اینجا نیمکره ما است و جای دخالت روسیه نیست».
در سال های اخیر چند کودتا در ونزوئلا به وقوع پیوست که در عمل ناکام ماند. به گفته مقامها و رسانههای این کشور همگی این اقدامات از سوی کاخ سفید پشتیبانی شده اند. طبق تحلیل روزنامه «واشنگتن پست»، ایالات متحده دکترین مونروئه را بهانهای برای دخالت در ونزوئلا و روی کار آمدن دولتی همسو با واشنگتن میداند. تارنمای نشریه «واشنگتن اگزماینر» نیز بر این اعتقاد است که با توجه به اظهارات بولتون، دولت ترامپ در حال بازگشت به اصول سیاست خارجی براساس این دکترین است.
وی در توجیه این مطلب که چرا دولت آمریکا رویکرد تهاجمی همراه با تشدید فشار را بر حکومت نیکلاس مادورو در پیش گرفته است اظهار داشت که کاخ سفید میخواهد بیشتر از گذشته در امور نیمکره خودش مداخله کند.
جالب اینجاست بولتون در پاسخ به سوال مجری سی. ان. ان در زمینه تفاوت سیاستهای آمریکا در قبال ونزوئلا و عربستان دچار تناقض گویی شد و دو موضوع را متفاوت عنوان کرد و آمریکای لاتین را بخشی از قلمروی واشنگتن دانست که کاخ سفید حق تعیین تکلیف برای آن را دارد.
هراس واشنگتن از شلوغ شدن حیاط خلوت
به طور مشخص هدف این سخنان مشاور ترامپ روسیه است زیرا مسکو به واسطه سرمایه گذاریهای هنگفت سیاسی و اقتصادی خود در ونزوئلا، آشکارا در مقابل سیاستهای واشنگتن در این کشور موضع گرفته است. روسیه با ارسال چند جنگنده و تعداد معدودی از نظامیان خود به کاراکاس و ارائه کمکهای متعدد موجب شد تا تلاشهای کاخ سفید برای سرنگونی مادورو به شکست بیانجامد و این امر مایه نارضایتی شدید ترامپ شده است.
نشریه «نیوزویک» هم به نقل از مقامهای روسی، نقل قول مشاور ترامپ را حمله به استقلال همه کشورهای آمریکای لاتین عنوان کرد و افزود «سرگئی لاوروف» وزیر امور خارجه روسیه با انتقاد از بولتون به دولت ترامپ توصیه کرد تا نگاه خود را به نحوی تغییر دهد که بتواند شکل نوینی از دکترین مونروئه را به اجرا در بیاورد.
لاوروف اضافه کرد تئوری حیاط خلوتی که مورد نظر دولت آمریکا است در کل توهینی به همه این کشورها به شمار میرود.
تارنمای نشریه «اکونومیست» نیز به سخنان بولتون واکنش نشان داد و اظهار داشت که با این سخنان دموکراسی در آمریکایی لاتین در خطر افتاده و ممکن است دامنه آن بسیار فراتر از کوبا، نیکاراگوا و ونزوئلا برود.
این نشریه معتبر آمریکایی، نظرات بولتون که میگوید دکترین مونروئه مناسب و قابل استفاده است، را غیرمعمول و نامناسب ارزیابی کرد زیرا در واقعیت این هشداری به روسیه و چین است که نباید در منطقهای که حیاط خلوت آمریکا خوانده میشود اقدامی را انجام دهند.
به نظر میرسد همین مقاومت موجب دلسردی واشنگتن از مخالفان دولت ونزوئلا شده است به نحوی که تغییر نظام این کشور دیگر به عنوان اولویت رئیس جمهور آمریکا مطرح نیست. اما طبق تحلیل فوق سخنان بولتون میتواند بهانهای برای فشار بیشتر و تحریمهای گستردهتر علیه سه کشور کوبا، نیکاراگوا و ونزوئلا باشد که وی آنها را «سه گانه مستبد» می نامد و رابطه گرمی را با واشنگتن ندارند.
اگرچه لحن سخنان بولتون خوشبینانه تحلیل شد و از دورنمای ایجاد نیمکره آزاد در غرب سخن به میان آمد اما در عمل این اظهارات تهدیدآمیز بود و در این شرایط میتواند آزادی، دموکراسی و حتی حیات اقتصادی و رشد این کشورها را تنها به این علت نابود سازد که کاخ سفید احساس میکند رقیبان پرقدرتی وارد میدان اختصاصی و حیاط خلوت واشنگتن شده اند.