روزنامه شرق در گزارشی به بررسی این موضوع پرداخته که در ذیل گزیده ای از آن آمده است؛ هشت سال پیش بود که معترضان اهل ارومیه در سوگ خشکشدنش شعار میدادند «گلین گئدک آغلایاق/ اورمو گولو دولدوراق»؛ یعنی «بیایید برویم گریه کنیم - دریاچه ارومیه را با اشکهایمان پر کنیم». آن روزها حال و روز دریاچه هر روز بدتر از دیروز بود و سرعت عقبنشینی سواحل و خشکشدن آبش از امروز تا فردا هم به چشم میآمد. از آن حجم فیروزهای آبی که چشم گربه ایران خوانده میشود، کویری از نمک سفید به جا مانده بود و نه فقط اهالی مناطق دور دریاچه که همه ایران دلنگران بزرگترین دریاچه آب شورکشور بودند.آن روزها ابتدای دهه 90 بود و حالا نیمه دوم و پایانی این دهه است، در همین مرداد داغ تابستانی امسال (1398) اگر گذرتان به پل میانگذر دریاچه یا دیگر سواحل چهار سوی این پهنه آبی بیفتد، چیزی که دیده میشود حتی به نسبت تابستان سال قبل هم متفاوت است. حجم آب بیشتر است و دستهدسته مردمی را میتوان دید که مثل روزگاران دورِ پیش از خشکشدن دریاچه، جمع شدهاند تا تنی به آب شور دریاچه بزنند و پوستشان را به دست لجنهای شفابخش کنارههایش بسپارند.
پرسش این است که قصه چیست؟ شواهد و ظواهر حکایت از حال خوش دریاچه دارد، اما این وضعیت چقدر پایدار است و ریشه در چه کارهایی دارد؟ ابر و باد و مه و خورشید و فلک و سیل دست به دست هم دادهاند تا وضعیت اینطور شود یا پای عوامل و اقدامات دیگری هم در میان است؟
نگاهی به آمار بارشهای اطراف دریاچه حکایت از بهبود نسبی بارشها دارد؛ مثلا میزان بارندگی استان آذربایجان غربی در سال بارشی جاری ۵۱۹ میلیمتر بود، درحالیکه این عدد در بازه زمانی مشابه برای سال بارشی گذشته ۴۱۲ میلیمتر ثبت شد که حکایت از حدود ۲۵ درصد افزایش بارندگی نسبت به سال قبل دارد؛ اما آیا 25 درصد بارش بیشتر میتواند تا این حد تأثیر ملموس بر حال و روز دریاچهای به وسعت ارومیه بگذارد؟
برای یافتن پاسخ این پرسش که چه شده است به سراغ مسئولان ملی و منطقهای ستادی رفتهایم که از سال 92 کارشان را با عنوان و هدف احیای دریاچه شروع کردهاند. آنچه در ادامه آمده است، جزئیاتی از اقدامات انجامشده در همین راستاست.
نصب سردهنه بر ورودی رودخانهها یکی از اقدامات ستاد احیای دریاچه ارومیه است. هدف از این کار مدیریت آب براساس زمانبندی برای رفتن به سمت مزارع و برداشت آن و پاسداری از سهم دریاچه است. آنطور که مسئولان ستاد میگویند، در تمام رودخانههای اصلی حوضه آبریز دریاچه ارومیه قبل از سال ۹۳ هیچگونه سازهای بهعنوان سازه سردهنه وجود نداشت تا بتواند آب تنظیمی را کنترل کند.
دراینباره فرهاد سرخوش، مدیر دفتر استان آذربایجان غربی ستاد احیای دریاچه ارومیه، میگوید: پیشازاین سردهنه رودخانهها کلا خاکی بود. در مواقع زراعت ممکن بود کشاورز سردهنه را بیشتر باز و بیشتر از نیازش آب برداشت کند؛ بنابراین آب به پاییندست نمیرسید. ما برای کنترل آبیاری کشاورزی و هم در زمان غیر فصول کشاورزی در همه رودخانههای اصلی حوضه آبریز دریاچه ارومیه این سردهنهها و آببندها را احداث کردیم تا آب تنظیمی در اختیار کشاورز قرار دهیم. در زمان غیر از برداشت کشاورزی تمام این سردهنهها بسته میشوند و با کمترین پِرت، آب وارد پیکره دریاچه ارومیه میشود.
سرخوش احداث سردهنه را مکمل لایروبی رودخانهها میداند و میگوید: ۱۱۴ کیلومتر رودخانه را لایروبی کردیم. اگر لایروبی را انجام دهیم، سردهنه احداث نکنیم، موقع سیلاب و دبی بالای آب نمیتوانیم آب را کنترل کنیم و دوباره پِرت آب خواهیم داشت. برای جلوگیری از این وضعیت سازههای بنایی را روی رودخانهها احداث کردیم و آببندها را احداث کردیم تا آب تنظیمی به کشاورز بدهیم و بتوانیم حقابه زیستمحیطی را بهراحتی کنترل کنیم.
او اضافه میکند: ۹ سردهنه اصلی روی رودخانه باراندوز کار و تقریبا ۱۱ میلیارد تومان هزینه کردیم. امسال بعد از ۱۰ سال اولین سالی است که در این موقع سال ورودی آب به دریاچه ارومیه داریم. قبلا از اردیبهشت به بعد پاییندست هیچ آبی نبود؛ چون آب در بالادست برداشت میشد؛ بنابراین آب به پاییندست نمیرسید. از آن سو آبی هم که راهی مزارع میشود، به شکل آبیاری تحت فشار برداشت میشود و با این روش در هر هکتار چهارهزارو 400 مترمکعب ذخیره آب ثبت میشود که بهعنوان حقابه زیستمحیطی است. قرار ما هم بر این است که هر سال هشت درصد میزان تخصیص آب را کاهش دهیم. در سدهای حوضه دریاچه ارومیه این هشت درصدها را تاجاییکه زیرساختها آماده شده، کم میکنیم و پشت سد نگه میداریم و موقع رهاسازی به سمت پیکره دریاچه میفرستیم.
سرخوش اضافه میکند: آب جاری تقریبا پنج ماه در اختیار کشاورز است. شرکت آب منطقهای حجم آن را کنترل و دبی مورد نیاز برای ۴۰۰ هکتار را رها میکند. بعد از پنج ماه سردهنه را میبندیم و گشت بازرسی برقرار میکنیم تا کسی سردهنهها را باز نکند و صددرصد آب را به پیکره دریاچه ارومیه منتقل میکنیم.
یکی دیگر از برنامههای در دست اجرا برای رساندن آبی که پیشازاین راهی به دریاچه نداشت و هدر میرفت، احداث تصفیهخانه فاضلاب برای شهرهای بزرگ این سو و آن سوی دریاچه است. برای پرسیدن درباره چندوچون این بخش کار علی حاجیمرادی، مدیر برنامهریزی ستاد احیای دریاچه ارومیه، میگوید: «۱۹ تصفیهخانه در حوضه آبریز دریاچه ارومیه در دست احداث داریم که یکی از آنها سال گذشته در نقده به بهرهبرداری رسید. به علت محدودیت در منابع اعتباری فعلا همه همّوغم خود را برای تکمیل تصفیهخانه ارومیه و تبریز گذاشتهایم. این دو شهر بهتنهایی ۷۵ درصد از کل فاضلاب حوضه دریاچه ارومیه را به خود اختصاص میدهند. در مجموع در زمینه شبکه جمعآوری فاضلاب، خط انتقال فاضلاب و تصفیهخانه فاضلاب و خط انتقال پساب آن به دریاچه ارومیه ۳۶۵ میلیارد تومان در مدت چهار سال از منابع اعتباری دریاچه ارومیه هزینه شده است.
به گفته حاجیمرادی بزرگترین تصفیهخانه شمال غرب کشور که تابهحال احداث شده است، تصفیهخانه تبریز است که بهتنهایی ۱۲۵ میلیون مترمکعب آب به دریاچه ارومیه منتقل میکند و سهم تصفیهخانه ارومیه نیز ۵۳ میلیون مترمکعب است و کل هدفگذاری ما از محل این ۱۹ تصفیهخانه حدود ۳۰۰ میلیون مترمکعب آب برای دریاچه است که این دو تصفیهخانه بیش از ۱۷۰ میلیون مترمکعب را تأمین میکنند.
او به صورت مشخص درباره تصفیهخانه فاضلاب ارومیه و اثراتش نیز اینطور ادامه میدهد: با این کار سه هدف محقق میشود؛ جمعآوری کل فاضلاب شهر ارومیه محقق میشود و فاضلاب وارد آبخوانها نخواهد شد. دوم اینکه بخش عمدهای از سبزیجات شهر ارومیه مثل کرفس و کاهو مستقیم با فاضلاب خام آبیاری میشود که این مورد منتفی میشود. آخرین اثر این پروژه ورود مستقیم ۵۳ میلیون مترمکعب آب به طور مستقیم به دریاچه ارومیه است. خط انتقال پساب به دریاچه ارومیه ۱۱ کیلومتر است که هفت کیلومتر آن تاکنون به اتمام رسیده است. تا آذرماه همزمان با پایان پروژه تصفیهخانه این خط انتقال هم تمام میشود تا پساب تصفیهشده را به دریاچه ارومیه تحویل دهیم.
او اضافه میکند: یکی از مزایای پروژههای تصفیه فاضلاب این است که آب آن کاملا غیروابسته به میزان بارش است و همیشه وجود دارد. همه روزهای سال آب شرب مصرف و ۷۰ درصد آن به فاضلاب تبدیل میشود و با تصفیه تبدیل به پساب یعنی فاضلاب تصفیهشده میشود. امسال بهتنهایی با وجود افزایش بسیار زیاد قیمت لوله صد میلیارد تومان به این دو تصفیهخانه اختصاص میدهیم تا یک تصفیهخانه در آذر سال جاری و دیگری اردیبهشت سال آینده به بهرهبرداری برسد.
یکی دیگر از کارهایی که در این سالها پیرامون دریاچه ارومیه و بهبود حال و روزش انجام شده لایروبی بستر رودخانههایی است که آب دریاچه را تأمین میکنند. در این زمینه عیسیپور، مدیر دفتر رودخانههای آذربایجان غربی اینطور میگوید: «لایروبی رودخانهها ازجمله پروژههای در دست انجام برای تسهیل ورود روانابهای سطحی حوضه به دریاچه است. کل برنامه برای لایرونی رودخانه گدار ۱۳۲ کیلومتر شامل رودخانههای زرینهرود، سیمینهرود، مهاباد، گدارچای، شهرچای، باراندوز، زولا، دریگ و نازلو است. تا الان چیزی حدود ۱۱۴ کیلومتر از رودخانههای مرتبط با احیای دریاچه ارومیه در استان لایروبی شده و ۱۸ کیلومتر آن باقی مانده است. ۱۶ کیلومتر از لایروبی رودخانه گدار انجام شده و ۱۰ و نیم کیلومتر در دست اجراست؛ طول این رودخانه ۲۶ کیلومتر است که نیاز به لایروبی دارد. اولین هدف ما از لایروبی رودخانه گدار جلوگیری از سیلاب و دومین هدف ما جلوگیری از پخششدن آب و کاهش سطح تبخیر آب و سومین هدف انتقال آب از حوزه رودخانه زاب به دریاچه ارومیه است که با عملیاتیشدن این طرح سالانه ۶۰۰ تا ۱ میلیارد مترمکعب از حوزه زاب به دریاچه منتقل خواهد شد.
لایروبیها از سال ۹۲ شروع شده و برنامه ۱۳۲ کیلومتر است که تا الان ۱۱۴ کیلومتر اجرائی شده است. لایروبی این مسیر برای احیای دریاچه و انتقال آب به آن است. اگر امسال عملیات انتقال آب از تونل زاب به دریاچه نهایی شود، انتقال آب از این رودخانهها به دریاچه اجرائی خواهد شد».
آمار حکایت از آن دارد که چهار میلیارد و ۱۷۸ میلیون مترمکعب آب از رودخانههای استان آذربایجان غربی به دریاچه وارد میشود که این میزان را ۹ رودخانه به این شرح تأمین میکنند: شهر چای ۶۴ میلیون مترمکعب، زرینهرود یک میلیارد ۹۸۱ میلیون مترمکعب، سیمینهرود ۷۰۶ میلیون مترمکعب، گدارچای ۳۶۸ میلیون مترمکعب، مهاباد ۳۴۱ میلیون مترمکعب، باراندوز ۲۷۳ میلیون مترمکعب، روضهچای ۶۴ میلیون متر، نازلو ۳۳۳ میلیون مترمکعب، زولا ۶۸ میلیون مترمکعب.
حاجیمرادی، مسئول واحد برنامهریزی ستاد احیای دریاچه ارومیه نیز درباره میزان ورودی آب به دریاچه از رودخانههای اطراف چنین آماری را ارائه میدهد: ۶۰۰ تا یک میلیارد مترمکعب از رودخانه کانی سیب، صد میلیون مترمکعب از حوزه سد سیلوه و یکونیم تا دو میلیارد از رودخانه گدارچای وارد دریاچه خواهد شد و روزی خواهد رسید که رودخانه گدارچای دریاچه ارومیه را نجات خواهد داد.
خلاصه آنکه فعلا حال دریاچه به نسبت خوب است اما تا زمانی که همه پروژهها و اقدامات بهدرستی انجام نشوند و فرهنگ کشاورزی و آبیاری و حفاظت از دریاچه بهعنوان یک پهنه آبی که حق و حقوقی زیستمحیطی دارد، بهصورت همیشگی و تمام و کمال نهادینه نشود، امکان برگشت به وضعیت ترسناک خشکشدن دریاچه وجود دارد.