تهران - ایرنا - افغانستان امروز دوشنبه یکصدمین سالگرد استقلال خود را جشن می گیرد اما مشکلات مختلف بخصوص ناامنی و حملات تروریستی و تردید و ابهام درباره آینده سیاسی با مداخلات قدرتهای خارجی موجب شده تا شیرینی استقلال در کام مردم افغانستان تلخ شود.

به گزارش ایرنا ، دو روز پیش از صدمین سالگرد استقلال وقوع یک حمله انتحاری به یک مراسم عروسی با بیش از ۲۰۰ کشته و مجروح موجب شد که مراسم  رسمی جشن استقلال که قرار بود با هزینه ای بی سابقه در قصر دارالامان برگزار شود، به تعویق افتد. همین مساله بطور نمادین نشان دهنده حال و هوای این روزهای افغانستان است که نبود امنیت کام مردم را تلخ کرده و از شیرینی سالگرد استقلال کم کرده است. همچنین در حملات راکتی به مراسم جشن استقلال در ولایت لغمان در روز دوشنبه ، شش تن زخمی شدند. در چند انفجار در استان ننگرهار هم بیش از ۵۰ تن زخمی شدند.

جشن صدسالگی استقلال افغانستان در حالی برگزار می‌شود که این کشور در وضعیتی شکننده قرار دارد؛ مذاکرات صلح میان آمریکا و طالبان جریان دارد اما دولت افغانستان تاکنون در مذاکراتی که بر سر آینده‌ی کشور است، اجازه‌ حضور نیافته است. انتخابات ریاست‌جمهوری نزدیک است، اما مذاکرات صلح بر آن سایه افکنده و احتمال تأخیر یا لغو آن می‌رود. بسیاری‌ها صلح را مقدم بر انتخابات می‌دانند و باور دارند که در وضعیت کنونی برگزاری انتخابات، افغانستان را به بحران می‌برد. بسیاری از شهروندان با نگرانی مذاکرات صلح را دنبال می‌کنند و از نتیجه‌ی این مذاکرات هراس دارند که مبادا از درون آن چیزی برآید که یا امارت اسلامی طالبان باشد یا دستاوردهای  ۱۸ سال گذشته  قربانی شود.

وضعیت امنیتی به‌شدت وخیم است؛ دو روز پیش از جشن استقلال، ۶۳ تن در حمله‌ی انتحاری به یک مراسم  عروسی در کابل کشته شدند؛ گروه طالبان سال به سال به وسعت قلمروشان افزوده و اکنون تقریبا نصف خاک افغانستان در کنترل این گروه قرار دارد. فقر رو به رشد بوده و تا جایی‌که آمارهای رسمی نشان می‌دهد، در دو سال اخیر بیش از نصف جمعیت کشور زیر خط فقر زندگی می‌کنند. افغانستان به‌خاطر تأمین بودجه‌ دولت شدیدا وابسته به کمک‌های خارجی است و اگر چند ماه این کمک‌ها قطع شود، معلوم نیست کشور به چه سرنوشتی روبه‌رو خواهد شد. دولت فعلی افغانستان با عنوان دولت وحدت ملی نیز برخلاف قانون اساسی و با فشار و اراده‌ ایالات متحده امریکا ایجاد شده که بسیاری‌ها آن را نامشروع و حتی دست‌نشانده می‌خوانند.

عصمت الله سروش کارشناس افغانستانی می گوید: آنچه ‌که روایت می‌شود شاه امان‌الله در ۲۸ مرداد ۱۲۹۸ برابر با ۱۹ اوت ۱۹۱۹ استقلال افغانستان را از بریتانیا گرفت. اما تاریخ‌نویسان و صاحب‌نظران در مورد چگونگی به‌دست‌آمدن استقلال افغانستان، سال و ماه و روز آن شدیدا اختلاف‌نظر دارند و برخی می‌گویند چیزی‌که از آن امروز به‌عنوان استقلال افغانستان یاد می‌شود، تنها در اختیارگرفتن سیاست خارجی افغانستان از بریتانیا توسط شاه امان‌الله بود، نه مانند هند یا کشورهای مشابه که از زیر سلطه‌ی بریتانیا یا امپراطوری دیگر رهایی یابد و مستقل شود.

به نوشته روزنامه "اطلاعات روز" افغانستان ، شماری از کارشناسان باور دارند که با تجاوز ارتش شوروی سابق به افغانستان، استقلال نسبی افغانستان عملا ساقط شد و پس از آن تاکنون ادامه یافت. مسعود حسینی، استاد تاریخ در دانشگاه هرات ، دوره‌ جدید پس از طالبان را نیز مشابه دوره حضور شوروی در افغانستان می‌داند و می‌گوید افغانستان متکی به کمک اقتصادی امریکا است.

در سالگرد استقلال از یک سو رئیس دولت وحدت ملی که با میانجیگری آمریکا به قدرت رسیده است، از عزم دولت برای مبارزه با تروریسم سخن می گوید و از مردم خواسته که "علیه هیولای تروریسم شمشیر از نیام برکشند" ؛ و از سوی دیگر طالبان با ادعای امارت اسلامی ، دولت کابل را "غلامان آمریکا و انگلیس" قلمداد کرده و تجلیل از استقلال را حق دولت نمی داند.

سخنگوی طالبان امروز با صدور بیانیه ای اعلام کرد: " رژیم مزدوری که به زور امریکا، ناتو و انگلیس ها ایجاد شده و به پا ایستاده، صدمین سالروز استقلال کشور را در چنان شرایطی جشن می گیرد که هزاران نظامی  خارجی در کشور حضور دارند. غلامان امریکا و انگلیس از یک طرف به صراحت می گویند که اگر کمک های نظامی و اقتصادی امریکا و غرب قطع گردد و حضور مستقیم آن ها در افغانستان پایان یابد، برای یک ماه هم بخت  بقا ندارند. اما هرگاه وقت تجلیل استقلال کشور فرا رسد از همه پیشتر خود را مستحق جشن استقلال می دانند." سخنگوی طالبان در این بیانیه مدعی شده "تجلیل استقلال حق آنانی است که روح و مفهوم واقعی استقلال را می دانند و شوق و جذبه آزادی خواهی دارند" .

در چنین فضای مبهمی مشخص نیست که سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری و دولت آینده افغانستان به کدام سمت و سو خواهد رفت و آیا طالبان در پی توافق احتمالی با آمریکا موفق به سازش با دولت افغانستان خواهد شد یا بار دیگر این کشور شاهد تشدید جنگ قدرت و خونریزی خواهد بود.

** نگاهی به سابقه جنگهای افغانستان با انگلیس تا کسب استقلال در سال ۱۲۹۸ ه.ش

افغانستان در طول تاریخ همواره محل نزاع و تحت سیطره قدرتهای مختلف غربی و شرقی بود تا در نهایت در اواسط قرن هجدهم و در سال ۱۷۴۷  احمد شاه ابدالی در افغانستان سر برآورد که از او به عنوان معمار افغانستان نوین یاد می شود. احمدشاه قبایل پشتون را متحد کرد و حکومت تشکیل داد اما با مرگ او در سال ۱۷۷۲ بار دیگر جنگهای قبیله ای اوج گرفت تا بار دیگر در سال ۱۸۲۶ این بار دوست محمد خان یکی دیگر از سران طوایف قدرت را به دست گرفت و نظم را برقرار کرد اما افغانستان در این زمان در میانه رقابت قرن نوزدهمی قدرتهای خارجی قرار گرفته بود . حکومت دوست محمد در آغاز رقابتهای قدرتهای جهانی موسوم به "بازی بزرگ" بود . در طول یک قرن روسیه و انگلیس درگیر نبردی بودند که روسیه درصدد گسترش نفوذ خود به سمت جنوب و تسلط بر آسیای میانه و انگلستان نیز درصدد محافظت از حوزه استعماری خود در شبه قاره هند بود.

در این مدت حاکمان افغانستان تا حدی استقلال نسبی داشتند اما همواره با قدرتهای بزرگ درگیر بودند . انگلیس از زمانی که در اواسط قرن ۱۹ حکومت خود را به مناطق مرزی افغانستان گسترش داد همواره دغدغه مرز با افغانسان را داشت. از دید مقامات استعمارگر انگلیسی سقوط مرزهای شمال غربی به معنی سقوط هند و آن نیز به معنی سقوط امپراطوری بریتانیا بود.

 در جنگ اول انگلیس – افغانستان درسالهای ۱۸۳۹ تا ۱۸۴۲ حکومت افغانستان با کمپانی هند شرقی درگیر بود. انگلیسی ها که بر اساس منافع خود در افغانستان از شاه شجاع دورانی در برابر دوست محمد خان حمایت می کرد در اوت ۱۸۳۹ کابل را تصرف کردند. الکساندر برنس که سفیر بریتانیا در کابل بود، یکی از طراحان هجوم بریتانیا به افغانستان در سال ١٨٣٩ میلادی بود. این جنگ با شکست نیروهای انگلیسی به پایان رسید بطوری که نیروهای انگلیسی و سیک هندی هنگام بازگشت در ژانویه ۱۸۴۲ تقریبا بطور کامل نابود شدند .

جنگ دوم انگلیس و افغان دنبالۀ همان جنگ اول انگلیس و افغان است که فقط با یک فاصله ۳۵ ساله از هم جدا می‌شد؛ زیرا علت جنگ - سیاست توسعه طلبی و استعماری انگلیس در آسیای میانه - تغییر نکرده بود هر چند ابزار  جنگ به نفع انگلیس و به ضرر افغانستان تغییر یافته بود. در جنگ دوم در سالهای ۱۸۷۸ تا ۱۸۸۰ میلادی بین نیروهای حکومت استعماری انگلیس در هند با حکومت شیرعلی خان فرزند دوست محمد خان در افغانستان بود. این دومین حمله انگلیسیها بود که پس از یک رشته پیروزی و شکست برای هر دو طرف به پایان رسید و افغانها با برخی از خواسته های انگلیسی ها مطابق با معاهده "گندمک" موافقت کردند . بر این اساس افغانها برخی نواحی مرزی را به بریتانیا واگذار کردند و حاکمیت کامل بر افغانستان را به دست آوردند هر چند کنترل سیاست خارجی را به انگلیس دادند.

(تصویر: امان الله خان) 

جنگ  سوم افغانستان و انگلیس در سال ۱۹۱۹ روی داد  که در افغانستان به عنوان جنگ استقلال یا جنگ تل هم شناخته می شود . این جنگ در ماه مه سال۱۹۱۹  سرانجام با  امضای معاهده "راولپندی" در قلمرو استعماری هند انگلیسی و در زمان حکومت امان الله خان پادشاه جوان و نوگرای افغانستان به پایان رسید. بنا به نظر برخی از کارشناسان، این جنگ نوعی پیروزی تاکتیکی برای بریتانیا بود زیرا بار دیگر خط دیورند به عنوان مرز حائل بین افغانستان و هند  ترسیم شد و افغان‌ها توافق کردند که به مرزها و مناطق تحت کنترل امپراتوری بریتانیا تجاوز نکنند. اما انگلیس استقلال سیاسی افغانستان را به رسمیت شناخت و سیاست خارجی افغانستان نیز در حیطه قدرت حکومت افغانستان قرار گرفت. در این جنگ افغان‌ها از سه جبهه به نیروهای انگلیس حمله کردند ولی در جبهه پکتیا افغان‌ها قلعه‌های زیادی در نواحی تل بدست آوردند. بدین لحاظ جنگ تل نامیده می‌شود.

امان الله خان که پس از ترور پدرش حبیب الله در ماه فوریه ۱۹۱۹ به قدرت رسیده بود ، به شدت ضد انگلیسی بود و خواستار فسخ قرارداد پیشین بود که کنترل سیاست خارجی را به انگلیس داده بود. انگلیسی ها در برابر این خواست مقاومت کردند اما در پی جنگ سوم افغان و انگلیس انگلیسی ها مجبور به مذاکره شدند و استقلال افغانستان را قبول کردند. امان الله خان به یک قهرمان ملی تبدیل شد و لقب "غازی" گرفت. و در سال ۱۹۲۶ عنوان خود را از امیر به پادشاه تغییر داد و توجه خود را به اصلاحات و نوسازی داخلی قرار داد که با مخالفت هایی رو به رو شد و در نهایت به برکناری او از قدرت و زندگی او در تبعید در ایتالیا و سوئیس منجر شد. او در سال ۱۹۶۰ درگذشت و در جلال آباد افغانستان به خاک سپرده شد.