نجف دریابندری این روزها در آستانه نود و یک سالگی، نامی آشنا در فرهنگ مکتوب ایران زمین طی بیش از ۶۰ سال اخیر به شمار میآید. وی که در نخستین روز شهریور سال ۱۳۰۸ در آبادان متولد شد، اندکی پیش از پایان رسمی تحصیلات در مدرسه و در سن ۱۷ سالگی کار در شرکت نفت و بعد از آن اداره انتشارات این شرکت را آغاز و بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و به دلیل فعالیتهای سیاسی دورهای کوتاه زندانی شد و سپس به انتشارات فرانکلین زیر نظر همایون صنعتیزاده رفت و با شماری چند از بزرگان ادبیات؛ از جمله فتحالله مجتبایی همکار شد و در همان حال همکاری با انتشارات شرکت نفت در مقام مترجم کتاب و مطبوعات را نیز ادامه داد.
دکتر علیرضا خانجان در مورد سبک ترجمه نجف دریابندری با توجه به دو شیوه رایج در ترجمه ادبی یعنی «وفاداری به متن و مولف مبدأ» یا «اولویت دادن به مخاطب و نظام مقصد» گفت: دریابندری این هر دو ویژگی را در آنِ واحد در ترجمههای خود محقق میکند و اساساً هنر او همین است.
وی افزود: دریابندری در عین حال که مبدأمدار است و لحظهای چشم از متن اصلی برنمیگیرد، مقصدمدار نیز هست و نیازهای مخاطب و افق انتظارات او را همواره مدّ نظر دارد و این امر به راستی کار بسیار دشواری است.
این مترجم با اشاره به ضربالمثل فرانسوی معروفی که ترجمه را به زن مانند میکند که اگر زیبا باشد، وفادار نیست و اگر وفادار باشد، زیبا نیست، ادامه داد: مترجمانی مانند نجف دریابندری و مرحوم محمد قاضی عملاً ثابت کردند این ضربالمثل الزماً همیشه مصداق ندارد. برای نمونه، دریابندری در ترجمه بازمانده روز نوشته کازوئو ایشیگورو که در نیمه دوم دهه ۷۰ خورشیدی منتشر شد، هم از متن فاصله نمیگیرد و هم به نیاز و انتظار مخاطب پاسخ میدهد و یک شاهکار تمام عیار میآفریند.
وی ادامه داد: مترجمانی همچون دریابندری و قاضی اساساً آن حد از آزادی عمل را که مثلاً در برگردان میرزا حبیب از حاجی بابای اصفهانی میبینیم، برنمی تابند. دریابندری هم به متن مبدأ احترام میگذارد و هم به مخاطب مقصد.
نجف دریابندری مترجمی خودانگیخته بود
خان جان در مقایسهای بین فضای بازار ترجمه ادبی امروز با دهه ۳۰ که دریابندری کار خود را آغاز کرد، گفت: امروز، افرادی به قلمرو ترجمه ادبی گام گذاشتهاند که بیشتر انگیزه نام و نان دارند، اما آدمهای بزرگی همچون محمد قاضی، نجف دریابندری یا عبدالله کوثری رسالت خود را فراتر از کسب نام و نان میدانند.
افرادی مثل نجف دریابندری افرادی خودانگیخته بودند که انگیزههای شخصی برای کار ادبی داشتند، صاحب قلم بودند و اگر خاطرات خودنوشته آنها را بخوانیم میبینیم مانند نویسندگانی تراز اول مینویسند و نثر زیبایی دارند.
وی یکی از دلایل برخورداری از این سطح از تسلط بر زبان را آشنایی و تسلط این مترجمان بر متون کهن ادب فارسی دانست و ادامه داد: این امر باعث شده است این مترجمان از یک گنجینه واژگانی غنی بهرهمند بوده و بر گونههای کاربردی زبان فارسی اشراف کامل داشته باشند. برای نمونه، وقتی دریابندری متن اصلی رمان بازمانده روز را پیش از ترجمه میخوانده، به این فکر میافتد برای صدای قهرمان و راوی داستان از کجا میتواند صدای معادلی در فارسی دست و پا کند. به گفته خودش بعد از کمی فکر کردن به این نتیجه میرسد که نمونه مشابه صدای راوی را میتوان در برخی آثار مکتوب دوره قاجار که مثلاً در روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه ضبط شدهاند و کارکرد زبان در فضای ارباب و رعیتی آن زمانه را منعکس میکنند، مشاهده کرد.
مترجمی میتواند به چنین دریافت شهودی دقیقی برسد که مکرر در مکرر با متون کهن مواجهه متنی داشته باشد
خان جان در مورد اهمیت نهادهایی مانند موسسه فرانکلین در تربیت نسلی از مترجمان بزرگ ایران گفت: این نهادها از همان مرحله آغازین انتخاب اثر تاثیر خود را بر جای میگذاشتند و در فضای آن روز که ارتباطات به شکل امروز گسترده نبود، با بازار نشر دنیا ارتباط داشته و نقش یک کارگزار حرفهای را بازی میکردند. آنها در ادامه تشخیص میدادند کدام مترجم برای ترجمه کدام متن مناسب است و وقتی در نهایت متن مقصد حاضر میشد، به شکلی کاملاً حرفهای با ویرایش، مقابله و نمونهخوانیهای جدی حاصل کار مترجم را بازبینی و آماده ورود به بازار میکردند.
خان جان با اشاره به وقفه در کار نهادهای ادبی و ناشران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران: بعد از یک دوره رخوت، ترجمه ادبی دوباره در ایران بیدار شد و به نظر من اوج کارهای دریابندری در دهه ۷۰ خورشیدی روی داد که کتاب هایی مانند بازمانده روز ترجمه و به بازار عرضه شدند
آثار دریابندری به مثابه متون درسی برای مترجمان امروزی
این همکار فصلنامه مترجم در مورد درسهایی که مترجمهای تازهکار میتوانند از دریابندری بگیرند، گفت: اگر روی کارهای دریابندری دقت کنیم، میبینیم که صرفاً ترجمه نیستند و ما با به اصطلاح ترجمههای قطور/thick translation در آثار ایشان سروکار داریم. یعنی غیر از ترجمه متن اصلی، مقدمه، پانویسها و پینوشتهای متعدد و مفیدی نیز در کتاب خود در اختیار میگذارد. در واقع، میتوان گفت دریابندری خواننده را با متن تنها نمیگذارد و به نوعی او را در درک و دریافت متن همراهی میکند.
وی با ارائه نمونهای در این زمینه تاکید کرد: متن کتاب پیرمرد و دریا از همینگوی ۱۲۰ صفحه است اما مترجم در ۹۰ صفحه، مقدمهای عالمانه بر آن مینویسد که خود ارزش یک کتاب تالیفی و تحقیقی تمام و کمال را دارد و خواننده را به خوبی برای خوانش متن ترجمه آماده میکند.
خان جان با تاکید بر این نکته سخن خود را پایان داد و گفت: با عنایت به رویکرد دریابندری به ترجمه مخصوصاً شیوه توأمان مبداءمداری و مقصدمحوری در کار او، مترجمهای جوان از خواندن و مقابله ترجمههای دریابندری با متن اصلی میتوانند درسهای بسیار بگیرند.
دریابندری که این روزها به دلیل چند سکته مغزی و بستری شدن در بیمارستان و از دست دادن همسرش و دیگر ناخوش احوالیها در دیار سکوت سکنی گزیده است، فردی خوشمحضر است که بسیاری شاعران نامآور روزگار ما از احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی، ابراهیم گلستان، صادق چوبک و بسیار کسان با او دوست بودند و سالها در جلسه صبحهای جمعه شماری از دوستان و نامآوران اهل ادب گِردَش حلقه میزدند و از خوشصحبتیهایش بهرهمند میشدند.
خدمات دریابندری به زبان فارسی تنها به شکل دادن به حافظه جمع بسیاری از کتابخوانان در دهههای ۴۰، ۵۰، ۶۰ و بعد از آن ختم نمیشود؛ بلکه آثار بیشمار وی قابلیت تبدیل شدن به کتب درسی در رشتههای مختلف ترجمه و نویسندگی را دارد؛ با آنکه خود او هرگز روی دانشگاه ندید و معلم بدون متعلم بود و مهمترین درس را از جماعت جامعه و تجربیات زیستهاش گرفت.