سریال «بوی باران» که از ۲۵ خرداد جاری روی آنتن شبکه یک سیما رفت در ترکیبی از ژانر خانوادگی، اجتماعی و جنایی به دنبال مطرح کردن چند معضل اجتماعی در سایه و لفافه همدیگر است، داستان زن و شوهری که به دلیل اختلاف سلایق و نظرها و نااهلی سیاوش ستوده (شوهر با بازی رضا کیانیان) با وجود دو فرزند و زندگی چند ساله مشترک غیررسمی از هم جدا شدهاند و سریال سعی در نشان دادن سر بر سنگ خورده شوهر و لجاجت ها و سرسختی سیمین (زن با بازی رویا نونهالی) و در عین حال فرزند ناخلف (شهاب) خانواده دارد که در سایه این جدایی پرورش درستی نیافته است.
کارگردان اما در میانه های داستان از فساد مالی و به اصطلاح پولشویی به عنوان معضلی بزرگ در هیاهوی داستان ها و مشکلات فردی تر پرده بر می دارد و این پرش از داستان های فرعی و کاراکترهایی چون ناجیه (مهاجر افغان در ایران با بازی سپیده خداوردی)، ترانه (با بازی نرگس محمدی) و پیمان (برادر ترانه با بازی محمد سلوکی) و خانواده فقیر او چنان ناگهانی است که برای مخاطب بی تصور نیست فیلمنامه در میانه راه نوشته و پیش می رود.
ماجرا از کشته شدن عروس جوان خانواده (فرشته با بازی ساناز سعیدی) که دختری از خانواده ای فقیر است و قصد سرکیسه کردن شهاب را دارد آغاز می شود، اینکه فرشته چگونه با مرجان (با بازی شهرزاد کمالزاده) دختر مهندس به عنوان یکی از سرشاخه های فساد و پولشویی و درعین حال شهاب (با بازی محمدرضا هاشمی) ارتباط گرفته، بماند اما برجسته تر کردن مرجان در جریان فیلمنامه به عنوان رهبر مافیایی خطرناک، خود بر هالیوودی کردن قصه صحه دارد که برای مخاطب هضم شدنی نیست.
مخاطب اکنون در قسمت های پایانی سریال با فرشته ای روبروست که در قسمت های نخست در حد یک دخترک رویاپرداز بیشتر مطرح بود؛ اما امروز بهرغم اینکه زمان زیادی نگذشته قابلیت رهبری یک باند خطرناک را به حدی دارد که در قصه بسیار ناشیانه نوشتهشدهای، فرزند رقیب را که خود به بزرگ نمایی او در ذهن مخاطب پرداخته بود، می رباید و در کنار مرجان که حتی پدر پیشکسوتش در جامه تخلف اقتصادی از او رکب خورده و بازداشت می شود، به راحتی از رقیب باج میگیرند.
وقتی مسیر فیلمنامه یا سریال یکباره تغییر می کند
یکی از نقاط ضعف جدی بوی باران که مشخص نیست به فیلمنامه مربوط است یا کارگردانی، پرداختن به شخصیت های مختلف در طی چند قسمت سریال است. بوی باران را مخاطب از قسمت هایی چند بعد از آغاز، با معضلات مربوط به خانواده ترانه سپری می کند از فقر خانواده تا پیمان پسرشان که در زندان به سر می برد سر پرونده قتل فرشته، تا دخالت مستقیم ترانه دانشجوی پزشکی که در جریان پرونده قتل به صورت ناباورانه به عنوان خدمتکار خانواده مظنون وارد زندگی آنها می شود و داستان تا حدی کش دار می شود که مخاطب فراموش می کند این خانم دکتر به چه قصدی به این خانه آمده است.
ماجرای بعدی که به عنوان مثال چند شب از سریال را به خود اختصاص می دهد بی هیچ فلسفه ای، داستان ناجیه زن افغانی است که کارگر کارخانه زباله سوزی شهاب ستوده است و در یک رابطه احساسی با سیاوش و درنهایت با خروج از کشور و بازگشت به افغانستان ادامه و پایان می یابد. قصه هایی که بی جهت باعث وقت کشی در سریال می شوند، شخصیت هایی که برای کشور ما عجیب است یا بازیگر و کارگردان از عهده القای درست آنها به ذهن بر نیامده اند، داستان در بسیاری قسمت های نخستین تا میانه حول معماگری های ترانه در خانه سیمین می گذرد که هیچ توجیه منطقی ندارد.
کارگردان گویا به عمد یا ضعف قصه کار مفید وکیل و بازپرس را در حد نشستن در کنار و تماشاگر بودن تداعی می کند به طوری که تماشاگر تا پایان ماجرا منتظر حرکتی از وکیل پیمان خانم سارا زارع (با بازی حمیرا ریاضی) است اما در نهایت پیمان آزاد می شود و کوچک ترین نقش موثری از وکیل یا بازپرس دیده نمی شود.
دادن جلوه ای طنز به شخصیت زارع و رستگار بازپرس پرونده (با بازی مهرداد ضیایی) بهویژه در برخوردهای این دو شخصیت لوس بازی کلیشه ای همچون داستان های مشابه در سریال های ایرانی و حتی تا حدودی کپی از سریال های معمایی خارجی را به ذهن می آورد. صحنه هایی که بی هیچ جذابیتی برای مخاطب می گذرد.
کشته شدن ناگهانی سهیل نامزد ترانه در میانه سریال آن هم در حالی که بازپرس ادعا دارد از ابتدای پرونده عوامل و بهویژه کلیت ماجرا و سرنخ ها را در دست و تحت نظر دارد، مهربان شدن یکباره مادر سهیل که حتی در زمان زنده بودن فرزندش با ترانه و خانواده او مشکل داشت و به شدت مخالف این ازدواج بود و قتل سهیل که در ارتباط مستقیم با این پرونده و ارتباط با ترانه است، همه از موارد انتقادی است که می توان به بوی باران نسبت داد.
ضرورت تمرکز بیشتر کارگردان بر داستان مشخص
این سریال البته در کنار نقاط ضعف نکات خوبی همچون نشان دادن ارزش همراهی با خانواده با تلاش ها و فداکاری های ترانه در قالب دختری متشخص و تحصیلکرده را همراه دارد، همچنین بیان معضلاتی در جامعه از نقیصه های سیستم بانکداری کشور در حمایت از فعالان صنعتی و تولیدکنندگان و مشکلات آنها و زمین گیر شدن در سایه این نواقص، عدم حمایت ها یا اشاره مستقیم به دخالت مهره های بالایی در موارد فساد اخلاقی کشور در دیالوگ های شفاف بازپرس با بقیه و غیره.
اما شاید اگر کارگردان و نویسنده به صورت متمرکز روی برخی از مشکلات کار می کردند به جای پراکندگی اشاره، در پردازش معضلات و تفهیم آنان موفق تر بودند و امروز مخاطب با بسته ای جورواجور از شخصیت ها و داستان ها که به زور برخی از آنها در هم گره خورده اند و سردرگمی مواجه نبود.
بوی باران کاری از گروه فیلم و سریال شبکه یک سیماست که تاکنون ۶۰ قسمت از آن روی آنتن رفته است، این مجموعه شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۲ پخش می شود، همچنین بازپخشی از مجموع قسمت های پخش شده در طول هفته شب های جمعه روی آنتن می رود. فیلمنامه این مجموعه به قلم عباس نعمتی با همراهی عباس ریاحی و صنم کاظمی به نگارش درآمده است.
رضا کیانیان، رویا نونهالی، نرگس محمدی، سپیده خداوردی، حمیرا ریاضی، سید مهرداد ضیایی، شهرزاد کمال زاده، مهوش صبرکن، رحمان باقریان، شهاب شادابی، ساناز سعیدی، شمسی فضل الهی، مریم کاویانی، آزاده ریاضی، مهسا هاشمی، محمدرضا هاشمی و سعید رضایی از جمله هنرمندانی هستند که در این سریال ایفای نقش میکنند.
در خلاصه داستان آن آمده است: قصه از جایی آغاز میشود که زن و شوهری به نام سیمین و سیاوش پس از سالها جدایی، قصد بازگشت به هم را دارند. در این مسیر برای ساخت زندگی جدید باید با مهارتهای زندگی آشنا شوند و با تلاش و امید و گذشت خوشبختی را بنا نمایند. خوشبختی تصادفی نیست، ساختنی است. فرشته عروس این خانوده در شب عروسی اش به قتل می رسد. نامزد سابق فرشته، جوانی به نام پیمان است که طبق شواهد و مدارک، متهم به قتل است و دستگیر می شود و ماجراجویی های ترانه خواهر پیمان برای اثبات بی گناهی برادر و ...».
تهیه کننده این مجموعه محمدرضا تختکشیان و کارگردان آن محمود معظمی است.