این مذاکرات که بارها و طی سالها در کشورهای مختلف منطقه و فرامنطقه ای برای استقرار صلح و ثبات در این کشور برگزار شد با دخالت قدرت های فرامنطقه ای به ویژه آمریکا به بن بست رسید تا مردم این کشور به راحتی نتوانند برای تعیین سرنوشت سیاسی و امنیتی و به تبع آن امنیت اقتصادی و تداوم حیات فرهنگی خود تصمیم بگیرند.
بر اساس تصمیم مسوولان انتخاباتی افغانستان این انتخابات ابتدا قرار بود در فروردین ۹۸ برگزار شود که به گفته مقامات آگاه با فشار آمریکا با بهانه مشکلات امنیتی برای تیر ماه به تاخیر افتاد و مجددا برای بار دوم تاریخ آن به مهر تغییر کرد. با این وجود افغانی ها همچنان در برگزاری انتخابات ریاست جمهوری این کشور در مهر ماه تردید دارند.
با وجود اینکه نمایندگان گروه طالبان افغانستان در قطر به سر می برند تا بدون حضور نماینده دولت این کشور با آمریکا و با حضور "اسکات میلر" فرمانده نیروهای پیمان آتلانتیک شمالی "ناتو " در افغانستان در دور نهم گفت وگوهای صلح این کشور شرکت کنند، گمانه زنی ها برای امضای توافقنامه بین دو طرف در آینده نزدیک چندان جدی نیست چون "سهیل شاهین" سخنگوی طالبان امروز در حساب توئیتری خود توافق میان طالبان و آمریکا بر سر تعیین دولت موقت در افغانستان را رد کرد.
اگرچه در پایان هشتمین دور گفت وگوهای آمریکا و طالبان در قطر، ابراز امیدواری شده بود که این گفت وگوها بزودی به نتیجه برسند، اما شواهد امر نشان می دهد که نهمین دور این مذاکرات نیز بی نتیجه باقی بماند تا استخوانی در میان زخم ناامنی این کشور برای برگزاری انتخابات سرنوشت سازی باشد که تا یک ماه دیگر قرار است در این کشور برگزار شود.
گزارشات از نهمین دور مذاکرات حاکی است که چهار محور اصلی توافقنامه صلح آمریکا و طالبان شامل مواردی چون خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، همکاری طالبان در مبارزه با القاعده، اعلام
آتش بس و آغاز مذاکرات رو در رو با حکومت افغانستان می شود، محورهایی که به نظر کارشناسان بعید است طرفین بتوانند برسر آنها به یک توافق منطقی و نهایی برسند.
این یعنی اینکه استقرار صلح تحت مدیریت آمریکا در این کشور بحران زنده نه تنها ممکن بلکه همین آرامش نیم بندی هم در این کشور وجود دارد احتمالا در بحبوحه مبارزات انتخاباتی برای مهر ماه کاملا از بین برود.
صرف نظر از اینکه آیا دور نهم مذاکرات صلح نتیجه بخش باشد یا خیر، آنچه که بیش از همه برای مردم افغانستان اهمیت دارد این است که چگونه می توانند در شرایط نه جنگ و نه صلح با طالبان و با وجود فعالیت آشکار و پنهان تروریست های داعش، در انتخاباتی شرکت کنند که بعید است برنده آن بتواند هم استخوان از لای این زخم قدیمی اختلافات داخلی خارج کند و هم مرهمی بر التیام این زحم بر آن نهاده و در نهایت بتواند کشور را به سوی توسعه متوازن هدایت کند.
مردم این کشور به همراه نمایندگان خود در احزاب و گروه های سیاسی داخلی به خوبی به اهمیت صلح در کشورشان واقفند تا جایی که از ۱۷ تیم انتخابات انتخابات مهرماه در این کشور ۱۳ تیم معتقدند که برای آنها بیش از برگزاری یک انتخابات موفقیت آمیز، استقرار یک صلح دائمی در کشور اهمیت بیشتری دارد.
البته ۳ تیم از این ۱۷ تیم از جمله گروههای انتخاباتی اشرف غنی رئیس جمهوری فعلی، عبدالله عبدالله، رئیس اجرایی دولت وحدت ملی و احمد ولی مسعود و لطیف پدرام معتقدند که به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری اهمیت بیشتری می دهند، شاید بدان روی که آنها در این وضعیت نه جنگ و نه صلح بهتر می توانند به خواسته های سیاسی خود در این کشور دست یابند.
در واقع همین سه گروه هم هستند که بیم آن دارند مبادا با قدرت گرفتن طالبان در یک پروسه مذاکراتی طولانی مدت با آمریکا در این کشور، همین میزان قدرت و اقتدار موجود خود را نیز از دست بدهند و دیگر نتوانند رنگ سیاست یا کرسی حاکمیت را در این کشور ببینند.
در مقابل این ۱۷ تیم انتخاباتی با دو رویکرد متفاوت نسبت به برگزاری قطعی انتخابات و یا تلاش برای استقرار صلح، خود گروه طالبان طرف مذاکره با آمریکا نیز برگزاری این انتخابات را یک روند "فریبنده" می داند و تهدید کرده بود که به طور جدی مانع برگزاری آن خواهد شد.
در هر حال هم سایه مذاکرات صلح ناموفق با آمریکا بر انتخابات این کشور سایه افکنده است و هم از سوی دیگر برگزاری موفق این انتخابات در سایه از ابهام قرار گرفته است، چون روند صلح در این کشور به سمتی می رود که احتمال به تعویق افتادن چندباره برگزاری این انتخابات هر رو بیشتر و بیشتر می شود و این یعنی عدم استقرار حاکمیت مردم بر تعیین سرنوشت خود برای تشکیل یک دولت -ملت واقعی همیشگی در این کشور آسیای مرکزی.
از طرف دیگر، چه این مبارزات انتخاباتی مبهم به نفع تیم حاکمیت فعلی پایان یابد و یا به فرض محال نیروهای مخالف دولت از جمله خود طالبان و یا طرفداران آن سکان اداره افغانستان را در دست بگیرند، این به منزله آن است که امنیت و صلح در این کشور همچنان شکننده باقی خواهد ماند.
چون روند تحولات در این کشور برای حرکت از انتخابات به سوی صلح و برعکس آن، به دور باطلی در عرصه اجتماعی این کشور تبدیل شده است که به اعتقاد تحلیلگران جز در پیش گرفتن یک عزم و اراده بسیار قوی از سوی ملت و بازیگران سیاسی و اقتصادی این کشور برای انجام یک اقدام انقلابی برای برون رفت این از دور باطل، راه دیگری وجود نخواهد داشت.
فقدان این عزم قوی ملی و نیز بحران های سیاسی و امنیتی که بازیگران فرامنطقه ای با اهداف خاص در این کشور ایجاد می کنند موجب شده است که مردم این کشور همچنان در یک سردرگمی جدی برای مطالبه صلح و یا به پای صندوق رای آمدن برای تعیین سرنوشت سیاسی خود باقی بمانند.