باخت در شهرآورد و قرار گرفتن استقلال در ردههای پایین جدول لیگ برتر فوتبال ایران، این تیم و مسوولانش را در شرایط سختی قرار داده است، شرایطی که نسخه ایتالیایی - ایرانی استراماچونی و فتحی نمیتواند برای آن شفا بخش باشد.
اما چرا استقلال به این شرایط گرفتار شد؟
برای پاسخ به این پرسش لازم است متغیرهای تاثیرگذار در نتیجه گیری تیم مورد بررسی قرار گیرد. البته برای این واکاوی نیاز به اخبار محرمانه نیست بلکه تحلیل محتوا اخبار رسانههای رسمی کشور به خوبی چند دستگی در تیم استقلال را نشان می دهد. این چند دستگی در فصل جدید حادتر از دیگر فصلها است به گونهای که مدیریت، کادر فنی، بازیکنان و پیشکسوتان هر کدام به صورت جدا موضعگیری خاص خود را دارند.
بر همگان واضح و مبرهن است که حمایت پیشکسوتان از تیم میتواند یکی از نقطه قوت بازیکنان در زمین باشد اما این حمایت در استقلال برخلاف پرسپولیس کمتر دیده میشود و کسانی که خارج از کادر باشگاه هستند برای روحیه دهی به بازیکنان جدیدالورد، نه تنها کاری انجام نخواهند داد بلکه با تضعیف روحیه موجب خواهند شد تا اعتماد به نفس جوانان این تیم کاهش پیدا کند.
برای اثبات این ادعاها بهتر است که نگاهی به مصاحبههای پیش و پس از شهرآورد تهران داشته باشیم.
«حسن روشن» یکی از قدیمیترین پیشکسوتان استقلال که سابقه قهرمانی با این تیم دارد و جوانترین گلزن شهرآورد لقب گرفته است، پس از پایان بازی در اظهارنظری طعنه برانگیز اعلام کرد که به جای تماشای مسابقه استقلال جدول حل میکرده. البته اظهارات وی تنها مربوط به شهرآورد نیست بلکه از روشن به عنوان پای ثابت انتقادات یاد میکنند. وی در ابتدای فصل علیه تمام کادر فنی چند سال گذشته موضعگیریهای تخریبی داشته و هیچگاه راهکاری برای این برون رفت ارائه نکرده است.
انتقادات تنها به روشن منتهی نمیشود بلکه «پیروز قربانی» که دستش از حضور در نیمکت ذخیره تیم استقلال و حضور در کنار «اندره استراماچونی» کوتاه بود پس از بازی بزرگ تهران فرمان شورش علیه کادر فنی را صادر و اعلام کرد «حمایت از کادر فنی آبیها، خیانت به استقلال است.» این اظهارات در حالی است که سرمربی ایتالیایی تیم در ابتدای ورود، قربانی را در کادر فنی نپذیرفت. به نظر میرسد قربانی تا زمان رفتن مربی ایتالیایی از حرف خود کوتاه نیاید.
دیگر پیشکسوت منتقد استقلال «علیرضا واحدی نیکبخت» است. وی که هنوز هواداران خاطره رفتنش به پرسپولیس را فراموش نکردهاند، این روزها به یکی از منتقدان سینه چاک استقلال تبدیل شده است؛ منتقدی که با اعتماد به نفس از آمادگی خود در زمین حرف میزند و اعلام کرد که شرایطتش از برخی بازیکنان استقلال بهتر است. «محمد نوازی» دیگر بازیکن سالهای گذشته استقلال نیز پس از اخراج از تیمهای پایه، استقلال را به نداشتن بزرگتر متهم میکند و «هادی طباطبایی» از فقر تجربه سخن به میان خواهد آورد.
شاید برخی این اظهارنظرها را به خاطر باخت در شهرآورد قلمداد کنند اما بدون شک چنین باختهایی مرهم درد تیم در بحران نیست بلکه تخریب توسط پیشکسوتان این تیم، موجب میشود تا تیم پس از باخت نتواند از بار روانی شکست خارج شود. بار روانی که موجب شده تا استقلال در دقایق پایانی بازی همواره استرس گل خوردن داشته باشند.
البته مدیریت استقلال نیز در این قضیه مقصر نیست، بلکه مدیر مستعفی این تیم که مسوول جذب ستارهها بود پس از شهرآورد با سخنان خود فضایی را ایجاد کرد که دوقطبیها را بیشتر خواهد کرد. اینکه چرا این ۲ قطبیها به صورت حرفهای جمع و جور نشد باید از مدیران این باشگاه پرسیده شود. چرا فردی که پیش از این مسوولیت داشته با شکست در شهرآورد عقده کشایی میکند و کاپیتان کنونی استقلال را آماج انتقاد خود قرار میدهد؟
اینکه چرا در این دوران سخت «پرویز مظلومی» و «امیر قلعهنویی» سکوت کردند آیا سکوت آنان این شائبه را ایجاد نخواهد کرد که آنان از وضعیت کنونی راضی هستند تا در زمان مناسب به استقلال برگردند. آیا شایعات کارشکنی برخی مربیان سابق در نتیجه نگرفتن استقلال درست است؟
دعوای امیرحسین فتحی و علی فتح اللهزاده نیز تمامی ندارد تا استقلال در فصل نوزدهم طوفانی مهیبتر از حاشیههای فصل گذشته را تجربه کند، طوفانی که در چهار هفته نخست آنان را در بدترین شرایط قهقرایی قرار داده است.