نویسندگانی که در تاریخ معاصر کشورمان بزنگاهی چون حماسه هشت سال دفاع مقدس را به عنوان یکی از اصلیترین بسترهای خلق آثار ادبیات داستانی برگزیده اند، در کنار خلق آثار ادبی در قامت هنرمندی به نام نویسنده رسالتی بزرگ را بر دوش دارند و آن اینکه قلم آنها و آثارشان در حقیقت به مثابه روایت کنندهایست که بخشی از مهمترین خاطره جمعی ملتی را نمایندگی میکند.
خاطرهای که به واسطه اتفاقی چون حماسه پرشکوه هشت سال دفاع مقدس، یکی از درخشانترین برگ های تاریخ جمهوری اسلامی ایران را به خود اختصاص داده و از سوی دیگر موجبات تحکیم و استمرار انقلاب شکوهمند اسلامی را رقم زده است.
انتقال میراث عظمت دفاع مقدس در قلم نویسندگان
به همین سبب است که این دسته از نویسندگان و راویان واقعه هشت سال دفاع مقدس، رسالتی خطیر را در بازتاب داشتهها، منویات، اتفاقات و حوادث آن روزگار برای نسلهای فردا به عنوان میراث داران تاریخ پدران و مادرانی که فصلی از زندگی شان را با تلخی های آن گریسته اند و با شورهای آن غریو شادی سر داده اند، بر عهده دارند.
نویسندگان عرصه ادبیات دفاع مقدس باید گنجینه ای را در دست گیرند که به دور از هرگونه تحریفات و یا واژگون جلوه دادن حقایق ماندگار و مانای خاطرهساز هشت سال دفاع مقدس باشد.
در گام نخست نویسندگانی که خود را زیر پرچم ادبیات دفاع مقدس معرفی کردهاند، در سالهای برقراری جنگ تحمیلی و حماسه سازی دلاورمردانه رزمندگان در جبهههای حق علیه باطل، ادبیات تهییجی، ترغیبی و تشویقی را برای بازتاب عظمت ایثار و شکوه مقاومت این دلاورمردی ها و رادمردیهای جاری و سیال در جبهههای نبرد انتخاب کردند.
اما هدف و رسالت نویسندگان به عنوان یکی از رسولان فرهنگی حماسه دفاع مقدس، بازتاب حوادث و اتفاقات رخ داده فارغ از آن گاه تهییجی، ولی جاری در دل جنگ نیز بود.
ورود به حوزه ای پرمخاطره
پرداختن به مواردی غیر از آنچه طی بیش از یک دهه بر فعالیت نویسندگان ادبیات داستانی دفاع مقدس که قاطبه آثارشان بر ادبیات تشویقی و ترغیبی استوار بود؛ در حقیقت ورود به آوردگاهی پرمخاطره به شمار میرفت.
چرا که خاطرات مخاطبان آثار ادبیات داستانی طی یک دهه مملو از نوشتارهای تهییجی و شورآفرین حماسه سازان هشت سال دفاع مقدس بود و حال باید مخاطب آثاری قرار می گرفتند که محتوایشان بازتاب برخی شکست ها و یا درگیری های رزمندگان با نیروهای خودی در همان سال های دفاع مقدس بود که اینبار با قلم نویسندگان بنا بود روایت شود. بی تردید ورود به این حوزه جسارتی مضاعف میطلبید!
جسارتی که به ماندگاری نویسندگان بدل شد
به همین سبب در سال های بعد از جنگ نویسندگانی پیدا شدند که آثار خود را این بار با رویکرد بازتاب اتفاقات و حوادثی که تا به حال در عرصه ادبیات دفاع مقدس به آن پرداخته نشده بود، استوار کردند. نویسندگانی که تا امروز نیز به عنوان یکی از جسورترین نویسندگان حوزه ادبیات داستانی معاصر کشورمان شناخته میشوند.
افرادی که توانستند به واسطه همین جسارت و نگاه ریزبینانه و دقیقشان در بازتاب و بیان آنچه تاکنون ناگفتنی بود، عنوان یکی از ماندگارترین نویسندگان تولیدات ادبیات داستانی کشورمان را به خود اختصاص دهند.
بی تردید یکی از قله نشینان این عرصه محمدرضا کاتب و رمان دوشنبه های آبی ماه اوست. اثری که برای نخستین بار در سال ۱۳۷۱ منتشر شد و این بار متن داستان آن فارغ از روایت شکوه، حماسه، تهییج و تشویقِ رادمردی ها، پایمردی ها و شهادت طلبی های رزمندگان جبهه های حق علیه باطل، روایت کننده بخشی از اتفاقاتی بود که تا به آن روز در ادبیات داستانی دفاع مقدس به آن پرداخته نشده بود.
آن اتفاق، روایت تقابل و تضاد دو اندیشه فرماندهان پیشکسوت و مسن حاضر در آوردگاه حماسه هشت ساله دفاع مقدس با گروهی از رزمندگان و فرماندهان جوانی بود که در قالب گروههای بسیجی خود را به خط مقدم جبهه های حق علیه باطل رسانده اند و بسیاری از پیروزی ها و افتخارات جنگ تحمیلی نیز به نام آنها نگاشته شده است.
کاتب و کارنامه ادبی اش
محمدرضا کاتب، متولد ۱۳۴۵ در تهران، نویسندگی را از نوجوانی آغاز کرد و آثار اولیه خود را که در جمع داستاننویسان مسجد جوادالائمه مینوشت، در مجله کیهان بچهها چاپ میکرد.
کاتب از نویسندگان هم سن و سالش پرکارتر بود و تنها در دهه ۱۳۶۰ در مجموع ۹ داستان اولین قدم، شب چراغی در دست، قطرههای بارانی، نگاه زرد پاییز، ختم ارباب والا، جای شما خالی، بلاهای زمینی، عبور از پیراهن و پری در آبگینه را به چاپ رساند. درون مایه کتابهای ابتدایی وی، عمدتا دفاع مقدس و مخصوص گروه سنی کودکان است.
همسایه مسیح، دستها پشت گردن، فقط به زمین نگاه کنید (منتخب دومین دوره کتاب سال دفاع مقدس در سال ۱۳۷۳)، یک حرف قشنگتر بزن و دوشنبههای آبی ماه، کتابهای بعدی او هستند.
اما پس از همه این سال ها فعالیت بود که او رمان مطرح هیس را در سال ۱۳۷۸ به چاپ رساند که جایزه برترین رمان سال منتقدان و نویسندگان مطبوعات را به خود اختصاص داد. پس از آن پستی، وقت تقصیر و در سال ۱۳۸۸، رمان آفتابپرست نازنین را منتشر کرد.
دوشنبه های آبی ماه از چه می گوید
داستان دوشنبههای آبی ماه از آنجا آغاز میشود که در یکی از مناطق جنگی به سبب اتفاقات، حوادث و نوع حمله نیروهای بعث به جبهه رزمندگان اسلام، برای انتخاب فرمانده بنا بر آن میشود که سابقه افراد در ارتش از نظر نگاه و رتبه در درجه دوم قرار بگیرد و نخستین رکن در انتخاب فرمانده به استعداد، خلاقیت و نگاه متفاوت یک رزمنده برای هدایت نیروها در جنگ برابر لشکر بعث به شمار آید.
بر همین اساس است که «بابا» بر خلاف سرهنگ که در حقیقت او را در رمان بیشتر به نام مهندس میشناسیم و دارای درجه سرهنگی نظامی است، به عنوان فرمانده انتخاب میشود!
رمان دوشنبههای آبی ماه روایتگر و بازتابدهنده شخصیت جوانی پرشور و فعال است که در حوزههای مختلف نظامی برای رسیدن به یک نقشه متقن برای جنگ و پیروزی در آن منطقه جنگی مدام در حال فعالیت است. او همچنین در جایگاه کسب اطلاعات و تغییر شکل آرایش نیروهای جنگی که در اختیار او قرار گرفته است سعی میکند هنگام مواجهه با مهندس و همکار او که «سکاندار» نامیده میشود و از فرماندهان و باتجربه و دارای درجه است با توجه به سن و سال کمی که دارد، کار را به بهترین نحو انجام دهد.
از سوی دیگر مهندس که درجه سرهنگی دارد، متعلق به نسلی از فرماندهان نظامی است که در حقیقت مبنای تئوریهای نظامی و شکلگیری آرایشهای جنگی را تنها منوط به توجه به امکانات و مهمات موجود برای رزمندگان میداند و به همین دلیل در ابتدای رمان نوع آرایش و تئوریهای بابا برای پیروزی در جنگ را از پیش شکست خورده میداند.
از یک سو، به دلیل اختلاف سنی میان مهندس و بابا شاهد اختلافنظرهای مختلف این دو در تصمیمگیری برای شیوه مبارزه رزمندگان در برابر نیروهای بعث هستیم و از سوی دیگر بابا با خصوصیت متفاوتی مانند همراهی با تمامی افراد و همچنین صبر، شکیبایی و آرامشی که در درونش دارد، رفته رفته نیرو، قدرت جاذبه و جایگاه خود را میان فرماندهان و افراد باتجربه و درجه دار باز میکند.
جنگ رویدادی فراگیر در جامعه نه مختص میدان نبرد
دستمایه اولیه کاتب در این رمان یعنی رویاروی هم قراردادن افرادی از نسلیهای متفاوت مانند سرهنگ و بابا در حقیقت بازتابدهنده یکی از اصلیترین حوادث و رخدادهای حماسهسازی هشت سال دفاع مقدس است که برای نخستین بار در شکل ادبیات داستانی ما بروز و ظهور پیدا میکند. درست بر همین اساس به مدد این رمان است که پس از دوشنبههای آبی ماه شاهد حضور و خلق آثار متعددی با این شکل روایت یعنی تقابل افرادی با نگرشهای مختلف در قامت و کسوت فرماندهی و همچنین رزمندگی جبهههای جنگ تحمیلی هستیم.
کاتب نه تنها در دوشنبه های آبی ماه که در دیگر رمان های عرصه دفاع مقدس خود مانند( دستها پشت گردن و فقط به زمین نگاه کنید) یکی از مهمترین ویژگیهای قلم خود را بر بازتاب مفهوم جنگ تحمیلی به عنوان رخداد و رویدادی فراگیر در نگاه اجتماعی استوار کرده است.
در حقیقت کاتب دامنه و آوردگاه جنگ تحمیلی و حماسه سازی رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل را صرفاً در سنگرها و خاکریزها و محورهای عملیاتی استوار نکرده و بازتاب مفهوم جنگ و مناسبات آنرا در کل و میان افراد جامعه چه در هشت سال دفاع مقدس و چه در سالهای پس از آن بنا ساخته است.
مخاطب آثار کاتب نباید دنبال آرامش باشد
محمدعلی صمدی از منتقدان و پژوهشگران عرصه دفاع مقدس درباره ویژگیهای قلم محمدرضا کاتب در گفت وگو با خبرنگار ایرنا گفت: قلم کاتب قلمی صریح است و در بازتاب خشونت ها و یا اتفاقات تلخ دوران حماسه هشت سال دفاع مقدس مانند شهادت رزمندگان به هیچ وجه ابایی از بازتاب شیوه شهادت و تصاویر تلخ آن ندارد. به همین سبب همراهان و خوانندگان رمان های آثار کاتب برخلاف بسیاری از دوستداران ادبیات داستانی در مطالعه کتاب های این نویسنده در حوزه دفاع مقدس نمیتوانند آن آرامش ذهنی همیشگی را به گاه مطالعه با خود همراه داشته باشند.
وی ادامه داد: در حقیقت زبان صریح و بی پرده کاتب به ویژه در بازتاب خشونت در آثار ادبیات دفاع مقدس یکی از مهم ترین ویژگی هایی است که باعث شده رمان های او چه میان مخاطبان و چه در میان کارشناسان و منتقدان ادبیات داستانی به عنوان یکی از آثار برجسته و متفاوت به شمار رود.
این پژوهشگر حوزه ادبیات مقاومت خاطرنشان کرد: نکته قابل ذکر در این میان آن است که در بازتاب میزان خشونت در میان رمانهای دفاع مقدس کاتب، به هیچ وجه شاهد اغراق های غیرقابل باور نیستیم. در حقیقت روایت او از حوادث تلخ و ناگوار تا رشادت رزمندگان و شهادتشان در جبهههای حق علیه باطل بر همان مساله استوار بوده که گویا قلم او به مثابه دوربینی صرفاً وقایع را نعل به نعل دیده و برای مخاطب این بار در ساحت روایت ادبی منتقل کرده است.
مرگ و زندگی قهرمانان بر لبه پرتگاه حوادث
به گفته صمدی دیگر ویژگی بارز قلم محمدرضا کاتب که آثار او را میان آثار ادبیات داستانی دفاع مقدس ممتاز کرده است همراهی اغلب شخصیتهای او با مرگ و مرگ آگاهی آنهاست. در حقیقت نویسنده در روایت زیست زندگی قهرمانهای داستانش همواره او را بر لبه پرتگاهی میان زندگی و مرگ قرار می دهد و همین حس تعلیق و کشش فوق العاده ای را برای همراهی مخاطبان با آثار محمدرضا کاتب در همدلی با قهرمان های او فراهم می سازد.
فرجام قهرمان های کاتب غیرقابل پیش بینی است
وی ادامه داد: از دیگر نکاتی که باعث می شود قلم و آثار کاتب را میان آثار ادبیات داستانی دفاع مقدس مان به عنوان تولیدات متفاوتی به شمار آورد این است که تشخیص پایان و فرجام داستان و رمانهای محمدرضا کاتب برای مخاطب غیرممکن است.
این منتقد ادبی گفت: در حقیقت برخلاف آنچه که مخاطبان در مواجهه با آثار ادبیات داستانی از میانههای راه قهرمان داستان می توانند سرنوشت و فرجام و او را حدس بزنند در حدس زدن قهرمان های آثار کاتب بی تردید راه به خطا می روند. در حقیقت غافلگیری قلم کاتب در بازتاب رفتار قهرمانان خود به هنگام فرجام و سرنوشتشان از دیگر ویژگیهای ممتاز آثار این نویسنده عرصه دفاع مقدس به شمار می رود.
چشم اسفندیاری به نام مطول نویسی و گفت وگوهای بلند
این پژوهشگر حوزه ادبیات دفاع مقدس گفت: اگر بخواهیم سختگیرانه با آثار کاتب برخورد و به برخی از آسیبهای رمانهای او اشاره کنیم میتوانیم روایت و داستان پردازی رمان های دفاع مقدس او را در شکل گفتگوهای بلند و گاه فراوان قهرمان های او یکی از آسیب ها عنوان کنیم.
وی ادامه داد: اگر بپذیریم که یکی از مهمترین ویژگی های ادبیات مدرن که تجلی آن را در قامت رمان شاهد هستیم بر ایجاز کلام نویسنده استوار است، آثار کاتب از این چارچوب عدول میکنند. بسیاری از روایتها، صحنه پردازی ها و یا حتی گفتگوهای قهرمانانش گاه آنچنان طولانی و مطول می شوند که این مساله در ساحت آسیب شناسانه آثار یک نویسنده میتواند به عنوان یکی از چشم اسفندیارهای شیوه نگارش محمدرضا کاتب در عرصه ادبیات دفاع مقدس شمرده شود.
از امین خرمی