تهران - ایرنا - پالایشگاه آبادان زیر آتش دشمن در روزهای آغازین جنگ تحمیلی  با حضور مهندسین و کارکنان مومن و خدوم به کار خود ادامه داد و زمانی که جنگنده های بعثی به این مرکز نفتی حمله کردند بسیاری از کارکنان و آتش نشانان قهرمان ایران مشغول خدمات و امداد رسانی بودند و تعدادی از آنها به شهادت رسیدند.

در روز هفتم مهر ۱۳۵۹ وقتی که دشمن بعثی به پالایشگاه آبادان حمله هوایی کرد، آتش نشانان منطقه و شهرهای اطراف برای مهار آتش به پالایشگاه رفتند که در هنگام عملیات اطفای حریق هواپیماهای دشمن مجدداً اقدام به بمباران پالایشگاه می کنند که منجربه شهادت تعداد زیادی از آتش نشانان فداکار کشور می شود.

نامگذاری این روز با نام روز آتش نشانی و ایمنی در سال ۱۳۷۹  توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور انجام شد. این روز با هدف ترویج ایمنی و پیشگیری از حوادث در سطح کشورهم چنین یادآوری حماسه آفرینی ها و از خود گذشتگی های آتش نشانان میهن اسلامی در عرصه دفاع مقدس نامگذاری شده است.

* اولین و آخرین بمباران پالایشگاه آبادان توسط جنگنده های عراق

اولین بمباران تاسیسات نفتی در جریان حمله رسمی عراق ساعت ٣ و ٣٦ دقیقه بعدازظهر روز دوم مهر ١٣٥٩ بود که تعدادی از مخازن ذخیره سازی پالایشگاه آبادان بمباران شد و آخرین بمباران دشمن نیز ساعت ١٠ و چهارده دقیقه صبح روز چهاردهم خرداد ١٣٦٧ اتفاق افتاد که در آن روز جنگ مستقیم دشمن با صنعت پالایش تمام شد.

این دو تاریخ اولین و آخرین بمباران هایی بوده که در تاریخ صنعت پالایش و پخش ثبت شده است و در بین این دو تاریخ، پالایشگاه های نفت بی وقفه بمباران می شد؛ به گونه ای که پالایشگاه آبادان به عنوان خط مقدم نبرد و به دلیل مجاورت با رودخانه اروند و نزدیکی به مرز عراق، در طول هشت سال جنگ تحمیلی ٢٣ واحد فرآیندی آن به طور کامل از بین رفت.

*‌ بمباران پالایشگاه های نفتی

به نقل پایگاه اطلاع رسانی نیروی هوایی ارتش ،‌ بیشترین حملات به پالایشگاه آبادان انجام شد و تقریبا می توان گفت این حملات بی وقفه بود؛ پالایشگاه تهران دوبار بمباران شد و ١٣ واحد آن به طور کامل آسیب دید؛ پالایشگاه تبریز ١٩ بار بمباران شد که ٢٣ واحد آن آسیب دید؛ هر یک از این واحدها خود پالایشگاهی کوچک هستند و آسیب آنها منجر به خروج پالایشگاه از مدار تولید می شد.

پالایشگاه اصفهان ٨ بار بمباران شد و ١٧ واحد آن آسیب دید و پالایشگاه کرمانشاه نیز١٧ بار بمباران شد و در طول دوران جنگ زیر آماج حملات دشمن قرار داشت؛ پالایشگاه شیراز نیز ٤ بار بمباران شد که ١٣ واحد آن مورد اصابت قرار گرفت.

با آغاز جنگ بزرگترین ظرفیت متمرکز پالایشی کشور بعنی پالایشگاه آبادان از مدار خارج شد، این موضوع چه تاثیری بر وضعیت تامین سوخت کشور گذاشت؟

*شهادت ۱۸۱ نفر در حین خدمت در پالایشگاه

 به گفته مسئولان شرکت ملی نفت کشور،‌ خروج ظرفیت ٦٥٠ هزار بشکه ای پالایشگاه آبادان از مدار تولید ضربه ای اساسی به صنعت پالایش کشور بود.

علیرضا ضیغمی، مدیرعامل وقت شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی ایران در این باره گفته است :‌ در سال ١٣٥٩ کل ظرفیت پالایش کشور حدود ١,١ میلیون بشکه در روز بود و با بروز جنگ تقریبا نیمی از ظرفیت پالایشی کشور را از دست دادیم. زمانی که پالایشگاه آبادان آماج حملات بی وقفه دشمن قرار گرفته بود، حدود ١٨١ نفر از کارکنان در حین کار شهید شدند و از نظر کراشناسان امر و مسئولان لازم بود که این پالایشگاه از سرویس خارج شود و عملا کار در چنین شرایطی منطقی به نظر نمی رسید، زیرا دشمن پالایشگاه آبادان را سیبل حملات خود قرار داده بود و مرتب آتش دشمن بر سر تاسیسات آن می ریخت و تولید در چنین شرایطی ممکن نبود، زیرا توام با انفجار و آتش سوزی شدید بود.

وی افزوده :‌ اگر پالایشگاه از سرویس خارج نمی شد با هر بار حمله دشمن هر تجهیز و واحد پالایشگاهی در اثر انفجار مانند یک بمب عمل می کرد و می توانست چند برابر بمب اصلی ترکش و انفجار ایجاد کند که این امر منجر به از دست رفتن تعداد زیادی از کارکنان و مهندسان پالایشگاه  می شد و علاوه بر آن به خودی خود تولید قطع می شد؛ اما پالایشگاه های دیگر مثل تهران و تبریز که دورتر از آتش دشمن بودند، با وجود بمباران در مدار تولید قرار داشتند و تولید از آنجا برای تامین فرآورده مورد نیاز کشور توجیه اقتصادی داشت.

*‌ شب های پالایشگاه، زیر آتش دشمن

صفر آریا بازنشسته شرکت نفت که در زمان بمباران پالایشگاه آبادان حاضر بوده در این باره اظهار داشته است :‌ از جوانی به صنعت نفت پیوسته و تا سن ۶۵ سالگی در این صنعت خدمت کرده ، وی در سال ۱۳۵۹ و به هنگام شروع جنگ تحمیلی مسئول بخش واحدها در پالایشگاه آبادان بوده است.

وی افزوده است :‌ حمله نیروهای عراقی در حالی آغاز شد که پالایشگاه آبادان با ظرفیت کامل، یعنی ۶۲۰ هزار بشکه در روز کار می کرد. یعنی روزانه به همین میزان نفت خام وارد پالایشگاه می شد. طبیعی بود که مخازن زیادی در داخل و خارج پالایشگاه وجود داشت. ۱۱۱ مخزن در داخل پالایشگاه و ۱۱۳ مخزن در بیرون پالایشگاه، از مخازن نفت خام و فرآورده ها در معرض خطر بود.

*‌ با شروع جنگ فعالیت عادی پالایشگاه متوقف شد، اما کار تعطیل نشد

آریا با تاکید بر اینکه با شروع جنگ فعالیت عادی پالایشگاه متوقف شد، اما کار تعطیل نشد گفته است : ما باید در پالایشگاه می ماندیم و از انبارها و مخازن عظیم سوخت در مقابل حملات دفاع می کردیم. در واقع ماموریت ما به حداقل رساندن حجم مخازن، کپسول ها و سلیندرها بود.

به این ترتیب به مدت شش ماه شبانه روز کار می کردیم تا با انتقال، مصرف و بالاخره سوزندان ذخیره ها، خطر انفجار و آتش سوزی ها را به حداقل برسانیم. برق قطع بود و امکان زیادی برای انتقال ذخایر از طریق پمپ ها وجود نداشت. تلاش می کردیم سوخت ها را به جبهه یا به خودروها و موتورهای رزمندگان و کسانی که در شهر مانده بودند، برسانیم.

از طرف دیگر ناچار بودیم تعدادی از مشعل های پالایشگاه را روشن نگه داریم تا گازها بسوزد. وقت زیادی نداشتیم و این کار باید به طور شبانه روزی انجام می شد تا خطر به حداقل برسد. برای همین حتی در شب هم یکی از مشعل ها روشن بود و این اگر چه هدف خوبی برای دشمن می شد، اما چاره ای جز آن نبود. در چنین شرایطی روزها کار می کردیم و شب را هم در پالایشگاه که از اصلی ترین اهداف دشمن بود، به سر می بردیم.

*‌ انفجار ۱۵۰۰ تن گاز می توانست منطقه را زیر و رو کند

این بازنشسته شرکت نفت تصریح کرد :‌ یکهزار و ۵۰۰ تن  گاز مایع داشتیم که انفجار آن می توانست منطقه را زیر و رو کند. سیلندرهای هیدروژن، آمونیاک، کلر و ... بود که به عنوان کاتالیست در پالایشگاه استفاده می شد و همگی و سمی و خطرناک بودند و انفجار آنها می توانست برای مردم منطقه فاجعه آفرین باشد. اگر آن حجم عظیم از آمونیاک یا هیدروژن سولفوره آزاد می شد، مردم منطقه خفه می شدند.

یکی دیگر از روش های ما برای رها شدن از گازهای سمی، رها کردن تدریجی آنها در فضای باز بود. دستگاهی از اداره هواشناسی گرفته بودیم که میزان سم موجود در هوا را نشان می داد. ما سلیندرها را باز می کردیم و به سرعت دور می شدیم و به کمک آن دستگاه می فهمیدیم که در معرض خطر قرار هستیم یا خیر.

*‌بازگشت به تهران پس از شش ماه

صفر آریا در انتهای سخنان خود گفت :‌ بعد از ۶ ماه خطر تقریبا از میان رفت و توانستیم مخازن را خالی کنیم و همه گازها را بسوزانیم یا در حدی که مخاطره آمیز نباشد در فضای باز خالی کنیم.  و من که در این مدت دست چپم در اثر انفجار آسیب دیده بود برای معالجه به تهران رفتم و پس از برگشت کار در پالایشگاه آبادان تمام شده بود و گفتند در جزیره لاوان به حضورتان احتیاج است.

من در شب هایی که در پالایشگاه استراحت می کردیم، وقایع روز را یادداشت می کردم و حاصل آن دفترچه خاطراتی شده که شاید نسخه ای از آن را به موزه نفت اهدا کنم.

*‌ دفاع مقدس، دوران خلق حماسه ها بود

دفاع مقدس، دوران خلق حماسه هایی بود که صفحات تاریخ کهن ایران را زرین کرد. هشت سال دفاع جانانه ملت ایران تمام معادلات کارشناسی را بر هم ریخت و اثبات کرد که ایرانیان در دفاع از خاک، عقیده و ارزش های خود توان نامحدود دارند. کارکنان صنعت نفت نیز در این دوران با تقدیم یک هزار و ١٧ شهید لاله روی، نگذاشتند صادرات نفت حتی یک روز هم متوقف شود، کاری که جمهوری اسلامی ایران را برنده قطعی جنگ نفت در هشت سال دفاع مقدس کرد.