به گزارش ستاد ویژه توسعه علوم و فناوریهای سلولهای بنیادی، برات لیل و فوساتی از پژوهشگران این پروژه، بر انواعی از سلولهای مغزی تمرکز کردند که به نظر میرسید نقشی کلیدی در هر دو بیماری پارکینسون و MS بر عهده دارند.
نخستین نوع از این سلولها، نورونها و سلولهایی هستند که آنها را به وجود میآورند و شبکه عصبی بدن را شکل میدهند تا مغز بتواند به بررسی و کنترل بدن بپردازد.
دومین گروه که میکروگلیا (microglia) نام دارند، سلولهای ایمنی هستند که به پشتیبانی از مغز میپردازند و از نورونها در برابر عوامل تهدیدکننده محافظت میکنند.
میکروگلیا در هر بخشی از مغز دیده میشود و میتواند از مغز محافظت کند. تغییر در رفتار این سلولها میتواند عامل از بین رفتن نورونها و بروز بیماری باشد.
محققین باید برای درک این موضوع، رشد نورونها و میکروگلیا را در افراد بیمار بررسی کنند و سپس به مقایسه آنها با نتایج به دست آمده از افراد سالم در همان سن بپردازند.
به این منظور آنها روشی موسوم به بازبرنامه ریزی سلولی و تولید سلولهای بنیادی پرتوان القایی (iPSCs) را بکار بردند تا نورونها و میکروگلیای به دست آمده از سلولهای پوست افراد بیمار و سالم را در آزمایشگاه مورد بررسی قرار دهند.
در ادامه آنها سلولهای سالم و بیمار را به فضا بردند تا آنها را دور از جاذبه زمین مورد بررسی قرار دهند.
برات لیل در این زمینه میگوید: ما میدانستیم که نیروی جاذبه میتواند رفتار سلولها را با تغییر جنبههای گوناگون از جمله شکل آنها تحت تاثیر قرار دهد؛ در نتیجه تصمیم گرفتیم جاذبه را از پروژه خود حذف کنیم تا اطلاعات جدیدی در مورد واکنش سلولها و نحوه عملکرد آنها به دست بیاوریم.
نتایج این مطالعه میتواند به دانشمندان در شناسایی روشهای جدیدی برای درمان پارکینسون و MS کمک کند. شاید کشف روش جدیدی برای بررسی سلولهای عصبی که تحت تاثیر بی وزنی هستند، به بهبود روشهایی برای محافظت از فضانوردان در فضا به خصوص در ماموریتهای بلندمدت منجر شود.