تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۳۹۸ - ۱۳:۴۵

تهران-ایرنا- مجلس اول در واقع اولین سازمان و نهاد مهمی است که در اول انقلاب ایجاد شد. مهم‌ترین ویژگی آن این است که تنوع دیدگاه‌ها و نظرات در آن به رسمیت شناخته می‌شوند. در این مجلس تمامی کسانی که در پیروزی انقلاب مشارکت داشتند، فارغ از نوع ایدئولوژی و اندیشه‌شان و حتی بدون توجه به اینکه تا چه حد مورد توجه افکار عمومی قرار دارند، به نوعی مشارکت داشتند.

روزنامه همدلی در یادداشتی می نویسد: نکته دیگر که در مجلس اول نمایان بود، جهت‌گیری افکار عمومی بود که بیشتر متمایل با جریانات انقلابی و افرادی بود که به آرمان‌های جمهوری اسلامی و بنیانگذار آن اعتقاد داشتند. این نشانگر آن است که حتی با وجود امکان آزادی برای نامزدی انتخابات و نیز وجود سلایق مختلف، انتخاب و گزینش مردم در نهایت، انتخابی صحیح خواهد بود و این گونه نیست که با ورود جریانات مختلف فکری یا به تعبیر ارگانهای نظارتی جریانات انحرافی، مردم فریب خورده و در انتخاب نامزدهای خود برای ورود به مجلس دچار اشتباه شوند. ضمن اینکه حتی اگر هم این اشتباه صورت بگیرد، به گفته شهید مطهری اگر مردم خود به این نتیجه برسند که در انتخاب خود اشتباه کرده و خود مسیر را در حرکت‌های بعدی اصلاح کنند، بسیار بهتر خواهد بود تا نظام بخواهد با تحکم و زور، حق را به آنها نشان دهد.

نکته دیگر آن است زمانی که تنگ‌نظری‌ها و در واقع نگاه‌های سلیقه‌ای و جناحی، کنار گذاشته می‌شود، تفکرات و نقطه نظرات مختلف امکان بروز می‌یابند و اتفاقا مجلس به عنوان صدای اصلی مردم، جایگاه اصلی، مستقل و جدی خود را بازمی‌یابد. برعکس، امروز شاهد مجلسی بسیار کوچک و بدون تاثیر هستیم که از سیاست‌های نظارتی و رد صلاحیت‌های سلیقه‌ای، ناشی شده است. مجلسی که عملا در مقدرات اصلی کشور، هیچ نقش جدی و مهمی ندارد.

مجموعه این اتفاقات، بیانگر آن است که هر چقدر که از آغاز شروع انقلاب به سمت سال‌های پیش‌رو حرکت کرده‌ایم، و هر چقدر که سعی کرده‌ایم با نقطه نظرات فردی و سلیقه‌ای، انتخابات را از سمت یک مرحله‌ای بودن به سمت دو مرحله‌ای پیش ببریم، اتفاقا باعث آن شده‌ایم که از میزان قوت و اقتدار نهادهای اصلی، کاسته شود. انتظاری که در مجلس اول، در مجموع نسبت به نظام جمهوری اسلامی بود با آنچه که امروز به وجود آمده، واقعا متفاوت است.

در واقع در ماه‌های قبل از پیروزی انقلاب و ابتدای آن، درک افکار عمومی، مبتنی بر ساختار جمهوری اسلامی بود و به تعبیر بنیانگذار انقلاب، ایجاد جمهوری به مانند آنچه در کشورهای دیگر وجود داشت. ولی هر چقدر که به سمت جلو و آینده حرکت کردیم، متاسفانه با تغییراتی که در بازنویسی قانون اساسی و قوانین موضوعه انجام گرفت، روز به روز دامنه این محدودیت‌ها گسترده‌تر شد.

اگر مذاکرات اولیه قانون اساسی را مورد توجه قرار دهیم، متوجه خواهیم شد که آنچه مباحث مربوط به نظارت بر قانون اساسی را به خود اختصاص می‌دهد، جلوگیری از تعدی دولت و حکومت به حقوق مردم بوده است. در حقیقت دغدغه مجلس خبرگان رهبری در این بوده است که شرایط به گونه‌ای تغییر نیابد که در درازمدت، نهادهای حاکمیتی بتوانند حقوق مردم را تضعیف و تحدید کنند و نقش مجلس از آن حالت اصلی فراگیر بودن خود، به غیر آن تغییر یابد.

متاسفانه شرایطی پیش آمده، که امروزه برای مردم، انتخاباتی به مانند انتخابات مجلس اول به صورت یک آرزو درآمده است. در حال حاضر نه تنها مخالفان رسمی جمهوری اسلامی، که در آن زمان برای ورود به مجلس مانعی نداشتند، برای انتخابات مورد تائید قرار نمی‌گیرند، بلکه حتی بسیاری از کسانی که در درون ساختار نظام بوده‌اند و برای این نظام خدمت و ایثارگری کرده‌اند هم به نوعی تحمل نمی‌شوند و حذف شده‌اند.

وقتی که شکل‌گیری یک مجلس تا این حد شامل تحدید حقوق انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان می‌شود، طبیعتا نمی‌توان از آن مجلس انتظار داشت که بتواند در تمامی مسائل کشور مبدع نظراتی مستقل باشد. زمانی که نمایندگانی از تریبون مجلس، سخنانی را ایراد می‌کنند و آن‌ها را با این مضمون مورد تهدید قرار می‌دهند که این نمایندگان برای دور بعدی هم قاعدتا خواستار ورود به عرصه انتخابات مجلس خواهند بود، نشان‌دهنده این مطلب است که از دل نهادهای انتصابی و نظارتی انتخابات به هیچ وجه یک مجلس مستقل، به وجود نخواهد آمد.

در عین حال باید در نظر داشت که حتی در مجلس اول هم با وجود تایید صلاحیت سلایق متفاوت برای ورود به مجلس، باز هم رای بیشتر مردم شامل انقلابیون و طرفداران بنیانگذار انقلاب اسلامی می‌شود. و این بیانگر آن است که این تصور غلط که معتقد است اگر بعضی افراد که صلاحیت نداشته یا حتی برخی دگراندیشان به انتخابات مجلس راه یابند، مردم دچار خطا در انتخاب آنها می‌شوند، نمی‌تواند صحت داشته باشد. همان‌گونه که اشاره شد حتی اگر مردم در یک انتخابات آزاد، انتخاب اشتباهی هم انجام دهند، بدون شک تصحیح آن از جانب مردم، منافع بسیار بیشتری دارد تا اینکه نظام بخواهد آنچه را که تصور می‌کند صحیح است، به مردم دیکته کند.

علت این که انتخابات دور اول به نوعی ممتاز می‌نماید و ویژگی‌های مطلوب آن در انتخابات بعدی تکرار نشد را می‌توان در انحصارطلبی، یافت. در واقع در انجام و ایجاد انقلاب از تمام ظرفیت‌ها، بهره گرفته شد، اما وقتی که انقلاب مرحله تثبیت خود را پشت سر گذاشت، هر چه بیشتر به سمت آن رفتیم که مدیریت نظام را در عرصه‌های مختلف در اختیار یک جمع محدود قرار دهیم.

اینکه تصور شود همه حق با گروهی خاص است، باعث آن خواهد شد که در مرحله تایید صلاحیت‌ها به این باور برسیم که گویی مردم نیاز به قیم دارند یا این که مردم در ابتدای امر نیاز به کسی دارند که آن‌ها را از اشتباهات خود بیرون آورد. به گونه‌ای که در ابتدا دسته‌ای از افراد انتخابات را خود برگزار کنند و در مرحله بعد مردم از میان انتخابات برگزار شده آنان، افرادی را به عنوان نمایندگان خود برگزینند.

این نگاه باعث شده که روز به روز، برخی از چهره‌های سیاسی به مرور از بدنه نظام جدا شوند. در این دوره بسیاری از دیدگاه‌ها تحت عنوان برانداز از نظام جدا شدند که البته شاید در مقاطعی هم دچار فعالیت‌های اشتباهی هم شده بودند، یا مثلا مخالفان دیدگاه‌های رسمی نظام، یا نیروهای ملی مذهبی، ‌اصلاح‌طلبان و نیروهای خط امام، و به همین ترتیب تا به آنجا پیش رفته است که در حال حاضر حتی بخش‌های مهم و با سابقه اصول‌گرایان هم تحمل نمی‌شوند.