استاد و پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی شامگاه یکشنبه ۲۱مهرماه در جمع دوستداران حافظ در تالاری به همین نام در شیراز، درباره آیین و سازوکار و چگونگی تفألزدن به حافظ و چرایی فالگرفتن با دیوان این شاعر سخن گفت.
به گفته کزازی کار حافظ از آهنگساز صدها بار دشوارتر است زیرا این شاعر با واژگان که واحدهای نخستین زبان هستند شعر میسراید، اما آهنگساز با آواهای بیمعنا اثری خلق میکند.
رازهای فال
ایران از دیرباز سرزمین سرود و سخن بوده است؛ از همین روی میتوان گفت هزاران دیوان به زبان فارسی یا حتی در دیگر زبانهای کهن ایرانی در دست است که با هیچیک فال نمیزنیم؛ جز دیوان حافظ، هرچند برخی خانقاهیان در زمانهای دور به دیوان شمس تبریزی یا مثنوی معنوی تفال میزدهاند.
او با تشریح سازوکار فالزنی در گذشته، این پرسش را مطرح کرد که آیا میتوان فالگرفتن را به جد گرفت یا نوعی بازی و سرگرمی است.
استاد زبان و ادبیان فارسی با بیان اینکه باید با جهان راز دمساز بود تا بتوان روزنی به آن یافت، فالزنی را فن، شگرد و شیوهای دانست که میتوان آن را برای کسب درک و دریافتی از آینده به کار گرفت.
کزازی بیان کرد: از دیرباز عدهای با پرواز پرندگان فال میزندند، چون پرندگان بیش از هر جاندار دیگر با آسمان در ارتباط هستند، گاهی با دود، گاه با ریزههای سنگ فال میزدهاند که واژه "رمال" به معنای "ریگباز" از همین روی برای فالگیران استفاده میشود؛ همچنین برخی با تراشههای نازک چوب فال میزدهاند و امروز نیز با ورقهایی با نام تاروت و یا قهوه این کار را انجام میدهند.
وی با تاکید بر اینکه در هیچیک از این روشها هیچیک نیروی فرازمینی وجود ندارد، تنها ویژگی مشترک این ابزار را نقشپذیری آنها عنوان کرد و افزود: فالخوان هم هیچ نیروی شگرفی ندارد؛ بلکه کسی است که با زبان نمادها آشناست و نشانهها را میشناسد.
این حافظشناس با بیان اینکه اگر فال پدیدهای فردی بود، فراگیر نمیشد، گفت: نیرویی که در فال است در خواهنده فال است و آن چیزی نیست جز باور او به این پدیده؛ به همین دلیل برخی فالها درست درمیآید و بسیاری از آنها نه.
کزازی فالزنی را رایزنی با ناخودآگاه دانست و ابراز داشت: وقتی فال میزنیم میکوشیم زبان ناخودآگاهی را به کار ببریم. در زمان خطیِ معمول نمیتوانیم به اسرار دست یابیم؛ اما در خواب که در زمان غیر خطی و در عالم ناخودآگاه هستیم میتوانیم در زمانهای مختلف حضور یابیم؛ از همین رو است که در برخی خوابهای پیشگویانه به آینده میرویم.
وی افزود: فالخواه باید به این پدیده باوری استوار داشته باشد تا نیروهای نهانی و ناخودآگاه او همسو و همگرا شوند؛ اگر چنین باشد از فال کاری برمیآید و اگرنه به نوعی بازی بیهوده و سرگرمی بدل میشود و ابزار فریب است.
این استاد زبان و ادبیات فارسی با طرح این پرسش که چگونه میتوان با واژههای خاموش همواره یکسان که در دیوان حافظ وجود دارد و فاقد نقشپذیری که پایه و اساس فالزنی است، تفال زد، گفت: دیوان حافظ نقشپذیر است و هیچ دیوان دیگری را نمیشناسیم که بتوان این ویژگی را در آن یافت.
نقش غزلهای حافظ بر جان و دل
کزازی حافظ را بزرگترین غزلسرای جهان نامید و اظهار کرد: حافظ سخن فارسی را به جایی رسانده است که اندکی آن سوتر، به جهان شگفتانگیز و لغزان آوازخوانی میرسد.
وی خنیاگری یا آوازخوانی را هنری دانست که هرگز فشرده و تنگشدنی نیست و توضیح داد:به همین دلیل است که وقتی آهنگی را میشنویم، هرکدام بهرهای دیگر از آن میبریم و اثری متفاوت بر ما میگذارد.
کزازی با اشاره به اینکه هر غزل حافظ پیش از آنکه سرودهای در زبان باشد، ساختهای خنیایی است، گفت: بر این اساس شنونده از پیکره آوایی غزل حافظ در درجه اول بهره میبرد و بعد از پیکره معناشناختی آن و آوازی نهانی نیز در بیت ها و اشعار او وجود دارد.
این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی شعر حافظ را به آب تشبیه کرد که رنگ و شکل ظرفی را میگیرد که در آن ریخته میشود و ابراز داشت: هنگامی که آب سخن حافظ در ظرف ذهن فرد ریخته میشود، رنگ و ریخت آن را به خود میگیرد و نقشپذیری به همین معناست.
کزازی از این سخن چنین نتیجهگیری کرد که همین نقشپذیری باعث استمداد از حافظ و تفال به دیوان اوست.
وی همچنین گفت: اگر کسی به حافظ باور داشته باشد، تفال او درست میشود و اگر نه خواجه حافظ او را به سخره میگیرد و تند و تیز سخن میگوید و بانگ میزند که خاموش! دیوان من جای بازی نیست.
بیستم مهرماه هر سال با یاد و نام حافظ شیرازی، غزلسرای قرن هشتم در تقویم ملی ایران ثبت شده است.
۹۸۸۵ /۱۸۷۶