قیام امام حسین (ع) و آنچه امروز آنرا نهضت و مکتب حسینی میخوانیم، هرچند به واقعه عاشورا منتج شد؛ بسامد آن نه تنها موجی سترگ در مسیر حفظ و ماندگاری دین هدایتگر و مبین اسلام برای سعادت بشر شناخته می شود که میان تمام اقوام و ادیان مردمان این جهان یادآور ایستادگی، پایداری، ایثار و از جان گذشتگی در راه هدفی است که ثمره آن بازتاب آیینهگون این حقیقت است که همواره حق بر باطل پیروز است.
اتفاقی که در سال ۶۲ هجری قمری افتاد چنان از دو بُعد معنوی و انسانی، عظیم و بزرگ و فراخ بود که نه تنها جامعه مسلمانان که با به مرور نشستن تک تک برگهای زرین آن توسط هر انسانی، اثبات کننده هویت و جایگاه والای مفهوم ایستادگی و مقاومت تا نوشیدن شربت شهادت برای ماندگاری و پایداری هدفی است که نتیجه آن اثبات این مهم است که هماره و همیشه نور بر ظلمت پیروز است.
صلابت و شکوه قیام و نهضت حسینی تا آنجا بود که طی نزدیک به ۱۴ قرن از وقوع آن هنوز هم؛ روایت آن حماسه در آثار شاعران و نویسندگانِ مسلمان و غیرمسلمان جهان از جمله ایران ولو به یادگار اما طعمی تازه و دلنشین دارد.
اما مفهومی به عنوان پاسداشت اربعین سید و سالار شهیدان در قامت پیادهروی عاشقان و زائران امام سوم شیعیان از آغاز پیدایش آن طی کمتر از یک دهه اخیر، خود نهضتی دیگر از راز ماندگاری قیام حسینی و مکتب ایستادگی و مردانگی را بدل به رویدادی جهانی کرده است.
پیادهروی اربعین در قالب حرکتی خودجوش و مردمی، چنان شکل و شمایل و سیمایی متفاوت به رفتار عاشقان و زائران حضرت اباعبدالله امام حسین (ع) بخشیده که در همین مجال اندک؛ سیل خروشان جمعیت چند میلیونی با یک هدف و آنهم اثبات بندگی و سرسپردگی بر سلاله و پرچمدار حق طلبی، مقاومت و مردانگی را به منظرهای ناب و ماندگار در جهان بدل ساخته است.
در همین راستا و مطابق رسم و سنت کهن ادبیت ایرانیان، نویسندگان و شاعران طی چند سال اخیر علاوه بر تجربه مستقیم این حرکت عظیم، پیشانینوشت لوح و قلم خود را به ثبت و ضبطِ خاطرات و نگارش آثار ادبی بر این روایت و تجربهای که هر مشتاقی را آنی شیفته خود میکند استوار کردهاند.
هر چند قلمی کردن آثار در حوزه پیادهروی اربعین اتفاقی جدید در حوزه ادبیات کشورمان شناخته می شود؛ به زعم قاطبه کارشناسان و منتقدان این عرصه، عظمت این حرکت و سیل خروشان مردمی در مسیر تعزیت و سوگواری اربعین شهادت امام حسین(ع) چنان بوده که باعث شده ادیبانِ شاعر و نویسنده کشورمان از قافله عظیم رهروان پیادهروی اربعین حسینی جابمانند. اما همین مُشتِ آثار تولید شده تا به امروز خود نشان دهنده خروار موجی است که هر ساله قوت و قدرت و حجم آن افزوده خواهد شد.
کتاب درنگی در نجف از نخستین نوشتهها در حوزه خاطرهنگاری پیادهروی اربعین است. کتابی که برای نخستین بار در سال ۱۳۹۵ به قلم جواد کلاته عربی از نویسندگان شناخته شده ادبیات که پیشتر قدرت قلمش را در حوزه ادبیات شفاهی و خاطرهنگاری دفاع مقدس به اثبات رسانده بود به زیور طبع آراسته شد. مهمترین ویژگی های درنگی در نجف در قلم کلاته عربی به بازتاب فراز و فرودها، سختیها و شیرینیها و تصاویر بدیع بی نهایت حاضر و ملموس در پیادهروی اربعین معطوف شده است.
به بهانه فرا رسیدن اربعین سید و سالار شهیدان حضرت امام حسین(ع) با جواد کلاته عربی که به تازگی از پیادهروی اربعین بازگشته بود به عنوان راقم این کتاب و آثاری چون فرمانده لاله ها؛ در هیاهوی سکوت؛ ابوفاطمه؛ لبخند پاریز؛ سرسپرده؛ مگر چشم تو دریاست و خداحافظ سالار که این اثر آخر بیش از ۷۰ چاپ را پشت سر گذاشته و در کنار توجه بسیاری نویسندگان و منتقدان ادبی مورد تفقد رهبر معظم انقلاب قرار گرفته است؛ به گفت وگو نشستیم.
تبدیل تردیدهایم در برابر شوق زائران پیادهروی اربعین به طرح نگارش
ایرنا: کتاب شما (درنگی در نجف) نخستین تجربه از خاطرهنگاری پیادهروی اربعین به شمار میرود، به نوعی خطشکن در این عرصه شناخته می شود و البته توفیقات متعددی را نیز در ساحت روایت و زبان و در قامت ادبیات متفاوتش به دست آورده اما ممکن است برخی خوانندگان این گفتگو آشنایی چندانی با این کتاب نداشته باشند. کمی درباره این کتاب توضیح دهید؟
کلاته عربی: ایده نگارش درنگی در نجف سال ۹۴، پیش از این که به این سفر مشرف بشوم به ذهنم رسید. حقیقت امر آن است که من نیز مثل بسیاری از عزیزانی که در ایران زندگی می کنند از طریق رسانهها؛ اخبار و اطلاعات پیادهروی اربعین را دنبال میکردم. اما همیشه سفر عزیزانی که در این راهپیمایی شرکت میکردند برایم علامت سوال بود. برای نخستین بار و به شکل جدی حدود سال ۹۲ و ۹۳ با دوستانی که از این سفر باز می گشتند شروع به صحبت کردم. با وجود پاسخها و روایتهای جذاب و در عین حال متفاوت آنها، هنوز هم شور و شوق تجربه سفر پیاده زائران برای من سوال بود، که در این سفر چه راز و رمزهایی نهفته است.
درباره سختی های آن نیز فراوان شنیده بودم. به هر حال سفر، سفری زیارتی اما با پای پیاده است و ممکن است کمبود امکانات یا هر چیز دیگری باشد. به همین سبب همواره به دیده تردید و سوال به این ماجرا نگاه میکردم. سال ۹۳ که دوستان به قصد انجام این مراسم پیادهروی و زیارتی رفتند به یکباره دور من خالی شد. احساس کردم چرا به این سفر نرفتم و در نهایت در اربعین سال ۹۴ این تصمیم را گرفتم که با دو دیدگاه در این سفر شرکت کنم. یکی اینکه به عنوان خادم و از آنجا که شغلم و علاقهام به نوشتن است، دوست داشتم این سفر را بنویسم. در آن زمان هنوز نشنیده بودم کسی درباره این مساله چیزی نوشته باشد و احساس میکردم نوشتن درباره این حرکت، در بطن خود حرفهای فراوانی می تواند داشته باشد. اینگونه بود که ایده درنگی در نجف آغاز شد.
دو گروه مشخص مخاطبان هدف درنگی در نجف
ایرنا: طی قریب به ۱۰ سال اخیر، هر ساله شاهدیم تعداد بسیاری از هموطنان به این سفر میروند. میخواهم درباره آن دغدغه صحبت کنیم. همین امسال مطابق اخبار چیزی حدود سه میلیون نفر مشرف به این سفر شدهاند. اما چند نفر از کسانی که باز می گردند خاطره مینویسند؟
کلاته عربی: ببینید همانطور که بحث پیادهروی اربعین حادثه و اتفاق بزرگی است که طی یک دهه اخیر رقم خورده است، به همان میزان معتقدم حول محور آن یا اتفاقات دیگر در امتداد آن میتواند منتج به شکلگیری ادبیاتی مختص به آن شود. عظمت این اتفاق به حدی است که تنها به عرصه ادبیات خلاصه نمی شود. در عرصههای مختلف هنری مانند نقاشی، فیلم، تئاتر و موارد دیگر میتوانیم در این حوزه کار کنیم. روزی که تصمیم گرفتم خاطراتم را ثبت کنم، موتور محرک من همان نگاه سوال برانگیزی بود که نسبت به این ماجرا داشتم؛ اما وقتی به آنجا رسیدم و روز به روز اتفاقات را تجربه میکردم، تمام آن تجربیات و اتفاقات را به عنوان خاطرات این سفر متفاوت دوست داشتم. در گام بعدی تصمیم گرفتم کتابم را با اتکا بر مبحث خاطرهنگاری نخست برای مخاطبانی بنویسم که در این راهپیمایی تاکنون شرکت نکردهاند تا شاید ثبت خاطراتم عاملی مشوق و محرک برای تجربه شرکت در این پیادهروی باشد. سپس گروه دوم مخاطبان هدفم افرادی بودند که این حرکت را تجربه کردهاند و با خواندن این کتاب علاوه بر مرور خاطرات خود از تجربه شگرفشان، خاطرات من را نیز به عنوان راوی تجربه گری متفاوت از خودشان، مرور کنند.
حقیقت جالب ۴۰ فصل کتاب
ایرنا: کتاب شما در ۴۰ فصل تنظیم و تدوین شده است. این عدد ۴۰ بازتاب همان اربعین حسینی است یا نشانه و دلایل دیگری نیز دارد؟
کلاته عربی:بخشبندی و فصلبندی این کتاب در آنگونه که مکتوب شده است و به ۴۰ بخش تقسیم شده در ذهن من نبود و این به مرور در جریان نوشتن شکل گرفت. اما این عدد ۴۰ در اواسط کار و یا اواخر کار به ذهنم رسید. فارغ از آنکه خود اربعین بازگو کننده عدد ۴۰ است، نکته دیگر آن بود که شماره خادمی من در مرکزی که کار میکردم نیز ۴۰ بود. سعی کردم خاطرات را به گونهای فصل بندی کنم و تمرکز دهم که در این عدد ۴۰ فصل نهایی شود. در حقیقت نگارش کتاب از لحظه حرکتم از منزل تا لحظه بازگشتم را شامل می شود که در قالب ۴۰ فصل آنرا به مخاطب ارائه دادم.
ایرنا: نحوه نگارش این کتاب به چه صورت بود؟ آیا تمام خاطرات و اتفاقات را همان حین سفر می نوشتید؟ یا آنها را به شکل صوتی ضبط می کردید یا عکس می گرفتید و بعد از بازگشت کار نهایی نگارش را شروع کردید؟
کلاته عربی: شیوه شکل گیری نگارش این کتاب ماجرای جالبی دارد، برای هر یک از دوستانی که تعریف کردم واکنش آنها برایم جالب بوده است. تلاش کردم خاطرات سفر را تا جایی که ممکن است در لحظه بنویسم؛ اما از آنجا که به عنوان خادم مشغول فعالیت بودم در بسیاری موارد نمی توانستم در لحظه آن چیزی را که به ذهنم میرسید یا خود تجربه میکردم به رشته تحریر دراورم. پس در اولین فرصتها مانند زمانهای استراحت و دیگر زمانهای آزاد برای نگارش استفاده می کردم. تمام این مطالب را در گوشی همراهم تایپ کردم. سالهاست که دیگر دست به قلم به معنای استفاده کردن از کاغذ و قلم نیستم. در حقیقت با این شیوه نگارش یعنی استفاده کردن از کاغذ و قلم خداحافظی کردم و مطالبم را با رایانه تایپ می کنم. تمام روایت نخست درنگی در نجف را نیز در طول پیادهروی با گوشی همراهم تایپ کردم. متنی که در سفر نوشتم حدود ۲۰ هزار کلمه شد که متن قابل توجهی بود. خیلی از تصاویر را در همان لحظه وقوع و تجربهشان تایپ می کردم و بعدها در بازبینی و ویرایش که مدت پنج ماه را به خود اختصاص داد زمان خوبی داشتم که روی روایت تصاویر ذهنی خاطراتم بیشتر کار کنم. در طول نگارش این کتاب تلاش کردم تصاویر ناب و در لحظه نوشته شود تا بتوانم تصاویر واضحتر و شفافتری را به مخاطب ارائه دهم.
زبان صمیمی و روان اصلی ساده اما مهم
ایرنا: یکی از نکاتی که متاسفانه در این گونه کتاب ها رعایت نمی شود، ثبت، ضبط و نگارش فضای تجربه شده به همان شکل واقعی و به دور از اغراقها و افزودههای متعدد است که نتیجه آن دور شدن فضای روایت از واقعیت است. من با بسیاری دوستانی که در این زمینه فعالیت دارند و کتاب شما را مطالعه کردند صحبت کردم، آنها معتقد بودند وقتی مخاطب چند صفحه اول درنگی در نجف را ورق می زند به دلیل نثر خاصش خیلی سریع با مخاطب ارتباط برقرار میکند و او را وا می دارد که تا آخرین صفحه کتاب را ورق بزند و مطالعه کند. رسیدن به این زبانِ روایت و نگاه و نگارش چگونه شکل گرفته است؟
کلاته عربی: نکتهای که در خاطرهنگاری توام با سفرنامهنویسی ضروری و بدیهی است، آنکه وقتی کسی شروع به نگارش سفرنامه می کند در گام نخست دارد قصه مینویسد و قصه نیز باید دارای زبان صمیمی و روان باشد. به سهم خودم در گام نخست سعی کردم این مهم را رعایت کنم. احساس می کنم اگر لحن و نثر صمیمی این کتاب بیشتر به چشم میآید مهمترنی دلیلش آن است که چون احساسات روایت شده در آن متعلق به خودم بود. احساساتی که توانایی مدیریت و درک آنها را داشتم و برای هدایت قلم رعایت این اصل ضروری بود. نکته دیگر آنکه یکی از مهمترین مولفههایی که باعث می شود مخاطب جلب چنین آثاری شود لزوم رعایت لحن صمیمی و روایت روان برای نگارش چنین آثاریست.
تاکید بر صراحت در بازتاب بیواسطه حالات روحی و روانی
ایرنا: نگارش درنگی در نجف بیشتر وابسته بر احساس و ساخت تصاویری به دور از واقعیت و تجربه عینی و ملموس شماست یا هر آنچه در این کتاب هست توسط جواد کلاته عربی تجربه شده است؟
کلاته عربی: بخشی از روایت، بازتاب همان واقعیتی است که بیرون از وجود من اتفاق میافتاد که این همان اتفاقات و تصاویری است که تکلیفشان مشخص است؛ اما آن چیزی که درونم اتفاق میافتد بیشتر از آنکه من چطور آنها را بنویسم به شخصیت من و ویژگی های درونی من ارتباط پیدا می کند. این مهم را مخاطب باید بخواند و نظر بدهد. به شخصه سعی کردم با توجه به اینکه اولین سفرم به عتبات بود همه چیز را همانگونه که برایم تازگی داشت و بکر بود بدون رتوش و اغراق بیان کنم. در حقیقت راوی مستقیم حالات خودم باشم فارغ از آنکه آن احساسات صرفا شخصی برای کسی جالب باشد یا نباشد. به عنوان مثال لحظهای که برای اولین بار وارد حرم امیرالمومنین حضرت علی(ع) شدم برای دقایقی لبخندی روی لبم نشسته بود و نمی رفت. بسیار دیده بودم افراد حالات مختلف داشتند. عدی ای گریه می کردند، ضجه می زدند و یا هر اتفاق دیگری... اما من برای دقایقی لبخند روی صورتم داشتم و از نگارش و روایت آن نترسیدم.
حتی اسم این فصل از کتاب را گذاشتم دیوانهها آدم به آدم فرق دارند. این نشان دهنده آن است که هر انسانی با توجه به شخصیت روحی و روانی خود در مواجهه با هر اتفاقی که برای نخستین بار آنرا تجربه میکند بازخورد متفاوتی دارد. اصل مهم به رسمیت شمردن آن احساسات فردی، حالات روحی و روانی هر انسان است. صداقت قلم خاطرهنویس نیز بر این مهم استوار است که آن حالی که در درون و وجود هر انسانی به وقوع پیوسته را روایت کند و چیز دیگری نگوید.
ایرنا: در گفتوگویی اشاره کرده بودید در نگارش درنگی در نجف سعیتان بر خاطرهنگاری استوار نبوده و بیشتر تلاش کردید لحظهنگاری کنید، آیا در نگارش این کتاب تمام چارچوبهای تولید یک نثر ادبی در حوزه خاطرهنگاری و در گام بعدی، دیگر قواعد ادبیت ادبیات را کنار گذاشتید؟
کلاته عربی: در حین نگارش این کتاب به چنین چیزی فکر نکردم که آیا می خواهم سفرنامه بنویسم یا خاطره! با خودم شرط کردم که هر آنچه که دیدهام را بنویسم. بعضی از اینها خاطره است؛ بعضی از این اتفاقات، شرح حالات روحی است؛ برخی روزمرگیهاست و در خلال اینها قطعاً خاطرهها نیز ثبت و روایت شده اند.
لذت شیرین سختیهایی که به چشم نمی آیند
ایرنا: با توجه به پیشقدم بودن و پرچمداری شما در حوزه خاطرهنگاری پیادهروی اربعین و خلق ادبیات ویژه این مراسم عظیم که طی یک دهه اخیر بخشی از فعالیت اجتماعی مردمان شیفته حضرت امام حسین (ع) و جامعه شیعه را به خود اختصاص داده است؛ تا چه حد می توانیم بگوییم این مفهوم دارای ظرفیت برای خلق و نگارش آثار مختلف ادبی از خاطرهنگاری تا خلق آثار قصه، داستان، رمان و یا حتی اشعار مرتبط به شکل ویژه با اربعین سید و سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع) است؟
کلاته عربی: احساس میکنم قافله ادبیات و هنر از روایت این واقعه بزرگ جا مانده است. هرچند کارهای خوبی تا به امروز صورت گرفته است نباید فراموش کرد هر کسی که در این راهپیمایی شرکت کرده است از نخستین لحظه سفر تا زمانی که برمیگردد در مکانها، موقعیتها و اتفاقات مختلف این پیادهروی با قاب های بیکرانی رو به رو می شود و آنقدر موضوع، سوژه، حرف و معنا برای گفتن و به تصویر کشیدن و نگارش وجود دارد که حد و مرز ندارد. با توجه به این گستره و مرور تولیدات صورت گرفته در حوزه ادبیات اربعین، میتوان گفت کاری نشده است و از قافله جا ماندهایم.
امروز من خاطرات خودم را نوشتم. فردا نفری دیگر ممکن است برود سراغ خانوادههای بی بضاعت عراقی که میزبان زائران امام حسین( ع) هستند و با سخاوت تمام از زائران پذیرایی میکنند و قصه آنها را بنویسد. یا عدهای دیگر روایت آدمهای غیرمسلمان که از کشورهای خارجی برای دیدن این مراسم حاضر می شوند را قلمی کنند. آنقدر موضوع و سوژه وجود دارد، از یک آدم فقیر که چیزی جز آب برای عرضه کردن به مهمانان و زانران ندارد تا استاندار فلان شهر معروف که منزلش میزبان میهمانان و زائران اربعین است. همین مساله آنقدر عجیب و غریب است که تمام قاعده های ادبی را برای خلق آثار می شکند. من امسال هم توفیق داشتم و در این پیادهروی شرکت کردم و زودتر برگشتم. هر کس من را می بیند این سوال را میپرسد که آیا سخت است اگر بخواهیم با خانواده برویم؟ پاسخ آن است که بله، واقعا سخت است. اما این سختی الان که در حال پاسخ داده به این پرسش هستم به چشم می آید و در طول تجربه این مسیر تنها چیزی که آن را لمس و درک نکردهام همان سختی این تجربه است. حضور در چنین آیین میلیونی آنقدر لذت تجربه و نگاه شیرینی است که سختی به چشم نمیآید.
روایت داستانی پیادهروی اربعین قابلیت تبدیل شدن به ادبیات جهانی را دارد
ایرنا: در زمینه جهانی شدن ادبیات در کنار تمام تلاش ها و کوشش های نویسندگان نیازمند ابزارهایی نیز هستیم. الان ما سه میلیون نفر انسان داریم که در فضای شگفتآور پیادهروی اربعین شرکت می کنند و روایت داستان هر کدام از آنها با تمام فراز و فرودش می تواند بسیار جذاب و خواندنی باشد. بر همین اساس در حوزه خاطرهنگاری یا خلق داستان و رمان با چنین چنین بستر انبوه و جذابی از نظر سوژه و محتوا خوب عمل نکرده ایم. آیا شما با این رویکرد موافقید؟
کلاته عربی: کاملاً درست است. به نظر میرسد من جواد کلاته به اندازه توانایی اندک خودم سعی کردم کاری انجام دهم؛ اما اگر در این حوزه کاری - ادبیات اربعین داستان نویس یا رماننویس مطرحی و معرفی حاضر شود و این منبع لایزال را به عنوان دستمایه یکی از کارهای خود قرار دهد؛ قطعاً بُرد رسانه ای و تبلیغاتی او بیشتر است و آن رمان قابلیت ترجمه پیدا می کند و می توانیم در بسیاری کشورها آنرا منتشر و توزیع کنیم. آن زمان به شکل عینی و عملی و نه شعاری آن اتفاقی که باید بیفتد خواهد افتاد تا این حرکت عظیم مردمی در شکل ادبیات جهانی یکی از غنیترین دستاوردهای ملی و دینی ایرانیان را در مسیر زنده نگه داشتن حرکت و قیام نهضت و مکتب حسینی به تمام مردم جهان معرفی شود.
گفتوگو از: امین خرمی