تهران- ایرنا- رییس دانشگاه مذاهب اسلامی عناصر اصلی هرمنوتیک فلسفی را در دانشگاه سونان کالیجاکای اندونزی با حضور اساتید برجسته از کشورهای مختلف نقد و بررسی کرد.

«هرمنوتیک» واژه یونانی به معنای تأویل کردن به زبان خود، ترجمه کردن و شرح دادن است و به عنوان یک روش، از تأویل متون مقدس آغاز می‌‏شود. بنابراین، مفهوم «هرمنوتیک» به معنای شاخه‌‏ای خاص از دانش، پدیده ه‏ای نوظهور و مربوط به دوران مدرنیته است. «هرمنوتیک» دارای سه معنا (بیان، الفاظ، توضیح دادن و ترجمه کردن) است که حقیقت (به فهم رساندن) در هر یک از آنها گنجانده شده است.

«محمد حسین مختاری» رییس دانشگاه مذاهب اسلامی در سخنرانی خود در دانشگاه سونان کالیجاکای اندونزی با عنوان نقد و بررسی عناصر اصلی هرمنوتیک فلسفی گفت: هرمنوتیست‌های فلسفی اساساً اعتقاد ندارند که هرمنوتیک، معنا شناسی باشد، چون معناشناسی از لوازم مباحث معرفت شناسی است. موضع و پایگاه معنا شناسی در اپیستمولوژی (معرفت‌شناسی یا شناخت‌شناسی شاخه‌ای از فلسفه است که به عنوان نظریه چیستی معرفت و راه‌های حصول آن تعریف می‌شود) است؛ در حالی که پایگاه هرمنوتیک فلسفی در آنتولوژی (هستی شناسی) است و فرق بین این دو آشکار است.

وی افزود: از نظر آنها هرمنوتیک به تاویل، نظر دارد؛ در حالی که معنا شناسی با دستور زبان و مباحث نحوی و امثال آن مواجه است. آنان می‌گویند وقتی انسان هرمنوت باشد دیگر نیازی به بحث معناشناسی ندارد چون خود هرمنوت بودن حاکی از معانی وجودی است و احتیاجی نیست که تحلیل منطقی شود.

استاد فلسفه حوزه و دانشگاه با طرح این سوال که مقصود از معنا از نظر مارتین هایدیگر( فیلسوف معروف قرن بیستم) چیست؟ گفت: از نظر وی هنگامی که معنای امری یا چیزی بر ما روشن شده باشد، ما با آشکارگی آن مواجه شده‌ایم. معنا در تفکر هایدگر اگر با مفهوم و تعریف متضاد نباشد، مساوی آن نیز نیست. چه آنکه مفهوم امری حصولی است ولی معنای کاملا حضوری است. معنای یک چیز زمانی آشکار می‌شود که در یک نسبت حضوری آن چیز  حاضر باشد.

مختاری ادامه داد: هر چند راه‌های زیادی برای کشف مفهوم یک چیز وجود دارد مانند رجوع به فرهنگ نامه‌ها و مطالعه و کسب اطلاعات پیرامون، اما هیچ یک معنای آن را آشکار نمی‌سازد؛ به عبارتی می‌توان گفت که مفهوم از مکاسب است و معنا از مواهب.

رییس دانشگاه مذاهب اسلامی به نطر هایدگر و گادامر (هانس گئورگ گادامر فیلسوف معروف آلمانی) پرداخت و گفت: هرمنوتیست‌های فلسفی از جمله گادامر از تغییر پذیری فهم سخن می‌گویند و وجود معنای ثابت در فهم متن را انکار می‌کنند. زیرا تنها راه تحقق فهم را از طریق گفتگو دیالوگ میان افق معنایی متن و افق معنایی مفسر و آمیختگی این دو افق امکان پذیر می‌دانند و از طرفی افق حاضر را دارای ثبات نمی دانند. از این رو به اعتقاد آنها اصلا نمی‌توان به تفسیر و تأویل قطعی رسید.

وی افزود: مفسر محوران اعم از ساختارشکنان و هرمنوتیست‌های فلسفی با حذف نیت و قصد متکلم و بی اهمیت جلوه دادن نقش وی در فهم معنای اثر یکی از ارکان کلیدی تفسیر را نادیده گرفتند. زیرا هدف و رسالت مفسر وصول به پیام مؤلف است و نیز تلاش در جهت دست یافتن آگاهی است که در ورای الفاظ جدیدی دست یابد. اما باز هم نمی‌توان اراده و قصد پدید آورنده اثر را که در حقیقت عامل اصلی پیدایی آن است مورد انکار قرار داد.

این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: اساساً رسالت اصلی مفسر بازسازی قصد و منطق مؤلف است که سرانجام به معیار و ملاکی در باب تأویل و تفسیر منجر می‌شود و آن بازشناسی قصد بنیادین و گوهری مؤلف است.

وی افزود: اگر قرار باشد در تفسیر متن نقش مؤلف نادیده گرفته شود و معنای متن تابع فهم مفسر باشد پس فلسفه آفرینش زبان و نیز چینش واژگان توسط پدید آورنده متن چیست؟ آیا در این صورت که معنا بسته به اراده و فهم مفسر باشد و او به دلخواه هر معنایی را بر متن تحمیل کند، باب گفتگو و تفاهم به طور کلی بسته نمی‌شود؟

مختاری افزود: خداوند برای ایجاد ارتباط، زبان را به بشر ارزانی داشته تا با به کارگیری آن زمینه برقراری ارتباط با دیگران را فراهم کند و به تعبیری زبان یکی از توانایی ذهن انسان برای ایجاد ارتباط و انتقال پیام است و بیان و گفتار نمود خارجی این توانایی است.

وی با اشاره به اینکه به تعبیر دیگر فطرت اجتماعی آدمی برای بیان مقصود خویش او را به سمت به کارگیری زبان و تکلم هدایت کرده تا گامی به سوی رفع نیازهایش شود، بیان داشت: بدیهی است مفهومی که الفاظ به واسطه وضع بر آن دلالت می‌کند و متکلم آن را برای انتقال منویات و مقاصد خویش در قالب جمله به کار می‌برد را معنا می‌گویند و معنا در کل تصوری در نظر گرفته می‌شود که از مصادیق جهان خارج در قالب واژه‌ها پدید می‌آید.

تفکر مبتنی بر عدم تعیین با عدم قطعیت در اثر، تفکر جنجال برانگیز در فلسفه جدید

رییس دانشگاه مذاهب اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: تفکرات جنجال برانگیز در فلسفه جدید نظیر اندیشه های ژاک دریدا (فیلسوف الجزایری‌تبار فرانسوی و پدیدآورندهٔ فلسفه واسازی) و هرمنوتیست های فلسفی، تفکر مبتنی بر عدم تعیین با عدم قطعیت در اثر است. این دیدگاه دست یافتن به گونه تفسیر درست یا غلط از متن را امکان پذیر نمی‌داند. نظریه پردازان متعددی به ردّ این تفکر مبادرت ورزیده‌اند. هرش(سیمور مایرون هرش، روزنامه‌نگار تحقیقی و نویسنده آمریکایی است که موفق به کسب جایزه ادبی پولیتزر شد) از جمله آنها است.

وی ادامه داد: اساساً معناداری متن منوط به قصد مؤلف یا فهم خواننده است. اصلا حقیقت یا قوام معنای متن وابسته به نیت مؤلف است. جدای از آگاهی و نیت انسانها چیزی به عنوان سرزمین جادویی معانی وجود ندارد. هرگاه معنا رابطه و نسبتی با  واژگان پدید آید شخصی این ارتباط و پیوستگی را برقرار کرده است.  

رییس دانشگاه مذاهب اسلامی خاطرنشان کرد: اساسا بی توجهی به قصد مؤلف و تمرکز بر محوریت مفسّر در فهم معنای اثر منجر به نسبیت گرایی می‌شود؛ در حالی که نسبیت در معارف بشری راه ندارد.