«محمدباقر قالیباف» شهردار پیشین تهران، «غلامعلی حدادعادل» نماینده پیشین مجلس و «علی لاریجانی» رئیس مجلس دهم از شاخصترین چهرههای اصولگرا هستند که این روزها شواهد از غیبت آنها در انتخابات مجلس یازدهم در دوم اسفند ماه سال جاری خبر میدهند. ذکر این نکته البته بازهم بدیهی است که سیب سیاست در ایران و حضور در عرصه رقابتهای انتخاباتی دستکم تا زمان برگزاری آن هزاران چرخ خواهد خورد و نامهای اشاره شده و نشده ممکن است از نخستین نفراتی باشند که در وزارت کشور برای نامنویسی در انتخابات شرکت کنند اما دستکم تاکنون عدم حضور آنها در انتخابات حاشیهها و تحلیل هایی در پی داشته است.
شهردار پیشین پاستور میخواهد یا بهارستان؟
«عبدالرضا مصری» نماینده کنونی مجلس تازهترین چهره ای است که از عدم نامزدی قالیباف در انتخابات آینده خبر داد و گفت: «طی دیداری که با قالیباف داشتم درباره اخبار مطرح شده درباره نامزدیاش در انتخابات سوال کردم که ایشان با برشمردن برخی دغدغهها و نکات و مسایل پیرامون شرایط جاری اعلام کرد که قصدی برای حضور در این انتخابات ندارد.» پیش از این هم «رضا شیران» نماینده مردم مشهد و «مرتضی طلایی» فعال سیاسی اصولگرا و از نزدیکان با قاطعیت از حضور نیافتن شهردار پیشین تهران در انتخابات مجلس خبر داده بودند.
این تایید عدم حضور در حالی است که بسیاری از چهرههای اصولگرا او را تا حد سرلیستی اصلاح طلبان هم رسانده بودند و حضور طولانی و پر تکرار او در رسانههای تصویری و تیترهای خبری، بیشتر بر گمانه کاندیداتوری اش دامن زده بود. قالیباف در گفت و گو با رسانه ملی توضیحات مفصلی درباره بسیاری از حاشیههای اطراف خود ارائه داد و سبک دفاع او بیش از همیشه انتخاباتی بود. از دیگر سو شنیدههای موثق و ناموثق از جلسات متعدد دعوت اصولگرایان از او برای حضور در انتخابات حکایت داشت. طرحهای نواصولگرانه و شعارهای جوان محور هم به نوعی بر حضور او با تمام توان تاکید داشت. این نشانهها اما به نظر می رسد تاکنون نتوانسته است قطعیت حضور او را اثبات کند.
در چنین شرایطی اصولگرایان در برخورد با قالیباف و عدم حضورش به دو دسته تقسیم می شوند؛ گروه نخست که بودن و حضور او را برگ برنده انتخاباتی خود میدانستند تنها به امید انتخابات ۱۴۰۰ ریاست جمهوری، کاندیدا نشدن او را تحلیل کرده و امیدوارند قالیباف از فهرستی خاص حمایت کند. اما گروه دوم به نوعی نیامدن او را به فال نیک میگیرند تا با داشتههای خود لیستها وسرلیستهای انتخاباتی را تنظیم و روانه انتخابات کنند. سبک سیاست ورزی قالیباف طی سالهای گذشته نشان داده است که عدم تن دادن او به رقابتی در حد و اندازه مجلس، نشان از تمایل او برای حضور در رقابتی در حد ریاست جمهوری است بنابراین سودای پاستور بیشتر به قالیباف میآید تا بهارستان.
حداد عادل و کنج دنج ادب و سیاست
خبر غیبت حدادعادل از کاندیداتوری انتخابات مجلس دهم را هم دو تن از چهره های اصولگرای نزدیک به او منتشر کردند. «مهدی چمران» سخنگوی جبهه مردمی نیروهای انقلاب و «پرویز سروری» عضو شورای ائتلاف نیروهای انقلاب از حاضر نشدن رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی در رقابتهای انتخاباتی خبر دادند. حدادعادل هم مانند قالیباف تاکنون شخصا حضور یا عدم حضورش را در انتخابات تایید و تکذیب نکرده است اما به نظر میرسد حدادعادل هم از نامهای غایب در فهرست کاندیداهای انتخابات مجلس باشد. هنوز مشخص نیست که این خبر نیامدن ارتباطی با حاشیههای هفته گذشته پیرامون او و همسرش و مدرسه فرهنگ است یا نه اما به نظر میرسد عدم حضور او هم موهبتی از جنس قالیباف باشد برای اصولگرایانی که به دنبال در انداختن طرحی نو در بهارستان یازدهم هستند. از منظر برخی برنامهریزان این روزهای اصولگرا برای اجرایی شدن چنین طرحی کنشگری متفاوت از حدادعادل نیاز است، از منظر حداد عادل هم شاید گوشه دنج فرهنگستان و مجمع تشخیص در برهه ای که معادله انتخابات مجهولات فراوان دارد؛ عقلانیتر باشد.
اصولگرای معتدلی که جایگزینی نخواهد داشت
سومین چهره شاخص اصولگرا که شواهد بر غیبت او تاکید دارند علی لاریجانی است. رئیس مجلسی که جنس سیاست ورزی و اصولگرایی او دستکم طی یک دهه گذشته با دو همفکر اشاره شده تفاوتهای عمیق پیدا کرده و شاید همین تفاوتهاست که او را در چنان سیبل هدفی قرار داده است که حاضرند به گفته آیت الله «علیاکبر مسعودی خمینی» یک نفر را از آن سر دنیا برای نامزدی از قم بیاورند اما از لاریجانی رزومه نخواهند.
اگر فرض را بر نیامدن دو چهره بالا قرار دهیم میتوان گفت از طیف اصولگرایی قالیباف و حداد عادل در جریان اصولگرا کم نیستند که با کم و زیادهایی میتوانند در همان مسیر سیاست ورزی کنند اما لاریجانی معتدلی که تندروی ها را در مجلس نهم برنتافت و در موضوع برجام در اردوگاه دولت ایستاد نه جبهه پایداری، چندان جانشین فکری در فهرست انتخاباتی آینده اصولگرا نخواهد داشت و چه بسا هدف از بیمهریها به او که دلیل اعلام عدم کاندیداتوری اش هم شده همین باشد که در فهرست آینده یکدستی همان طرح نو اشاره شده را کسی بر هم نزند. شاید حضور در بهارستان تنها نقطه مشترک این روزهای لاریجانی و قالیباف باشد اما همان اندازه که شهردار پیشین تهران آن را در موضع گیری های خود بازتاب می دهد، ترجیح رئیس کنونی مجلس آرامش رسانهای پیرامون فعالیت سیاسی خود است.
چه کسی میآید؟
با توصیفات فوق شاید مهمترین سوالی که این روزها می توان از اردوگاه اصولگرایی پرسید این است که چه کسی میآید؟ باز هم بر مبنای شواهد و شنیده ها شاید از آنانکه آمدنشان با احتمال بسیاری قطعی شده یکی «سعید جلیلی» باشد، عضو تیم مذاکره کننده هستهای ایران و کاندیدای پیشین انتخابات ریاست جمهوری. چهره ای که بیشتر اصولگرایان او را گزینه ایده آل خود برای سرلیستی میدانند خود تاکنون در این زمینه اظهارنظری نداشته است اما آمدن او و نیامدن سه نفر اشاره شده میتواند بازی انتخاباتی مجلس را وارد فصل تازهای کند فصلی که نه میتوان آن را به نفع اصولگرایان دانست و نه به ضرر آنها.