به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهشهای خبری ایرنا، بررسی و تفسیر نشانهشناختی اعتراضات اخیر نسبت به گرانی بنزین، میتواند راهگشایی باشد برای تحلیل چرایی و چگونگی و سرانجامِ این اعتراضات. تفسیر نشانههای مندرج در مکان آغاز اعتراضات، روش بیان اعتراض، شعارها و مراکز هدف قرار گرفته شده، علاوه برآنکه میتواند نشان دهنده نارضایتیهای نهفته از عملکرد نظام بانکی و حاشیهنشینی در کشور باشد، در عین حال حاکی از برخی اهداف پسِ پرده گروهی است که به دنبال سوار شدن بر موج اعتراضات بودهاند.
حاشیهها، بستر بروز اعتراض
بررسی جغرافیایی، منطقهای و محلهای نقاطی که اعتراضات در آنها قوت بیشتری داشته است، حاکی از آن است که مناطق حاشیهای، بستری برای ایجاد اعتراضات بودهاند. افزایش نرخ حاملهای سوخت، بیش از هر گروه دیگری (البته در صورت عدم تبدیل مابه التفاوت حاصل از صرفه جویی و پرداخت این مابه التفاوت به صورت یارانه به بخش فقیر جامعه) میتواند به این طبقه، فشار اقتصادی وارد کند. محل کار اغلب حاشیهنشینان، مراکز شهری است و آنان برای رفت و آمد روزانه به این مراکز شهری، از خودرو شخصی یا کرایهای استفاده میکنند. برخلاف مناطق مرکزی شهرهای بزرگ کشور چون تهران، مشهد یا اصفهان، بسیاری از مناطق حاشیهای دسترسی چندانی به وسایل حمل نقل عمومی چون مترو ندارند و در نتیجه، برای آنکه بتوانند به محل کار خود برسند، از خودرو شخصی استفاده میکنند. ضمن آنکه بسیاری از حاشیهنشینان، برای افزایش درآمد خود، متکی به کارهایی همچون مسافرکشی هستند. در نتیجه افزایش در نرخ سوخت، میتوانند این بخش از جامعه را متضرر کند.
مناطق حاشیه شهرهای بزرگ، بیش از سایر مناطق دچار درگیری و آشوب شد و رفتارهای خشن و وندالیستی در این مناطق بیشتر دیده میشود.
در عین حال، نفس وجود حاشیهنشینی و حضور در سکونتگاههای غیررسمی، خود بستری است برای افزایش نارضایتی از زندگی روزمره افراد. جالب آن جا است که همین سکونتگاههای غیررسمی، مناطق حاشیهای یا برخی شهرهای جدیدالتاسیس فاقد امکانات کافی، از مهمترین مناطق جغرافیایی بودهاند که اعتراضات در آن مناطق شکل گرفته است؛ وضعیتی که میتوان تا حد زیادی ناشی از بیتوجهی به توسعه زیرساختهای شهری در سالهای گذشته و طرحهایی نظیر مسکن مهر دانست. در نتیجه به نظر میرسد مسوولان باید با جدی گرفتن مخاطرات وجود این بسترهای سکونتگاهی نامناسب، شرایط زندگی در این مناطق را بهبود بخشند و سطح زندگی این افراد را بهتر از گذشته نمایند.
بانکها، هدف تخریب وندالیستی
برخلاف اعتراضاتی که ممکن است در هر کشوری، نسبت به یک مسئله اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی صورت بپذیرد، اعتراضات روزهای گذشته در کشور، بیش از هر بخش دیگری، باعث صدمه دیدن بانکها شد. آشوبگران در حالی به صورتی گسترده بانکها را هدف حملات خود قرار دادند که تعدیل در نرخ حاملهای انرژی، از اساس هیچ ارتباطی به نظام بانکی کشور نداشته است. حال پرسش این است که چرا آشوبگران، به سراغ بانکها رفتهاند؟ و آیا این عمل را میتوان نشان از وجود نارضایتی آنان از عملکرد نظام بانکی کشور دانست؟ یا آنکه بانکها اهداف آسانی هستند که آشوبگران میتوانند به سرعت به آنها صدمه بزنند.
در تاریخ ۴۰ سال گذشته، کمتر پیش آمده بود که اعتراضات خیابانی در کشور، منجر به تخریب اموال بانکها در این گستره و تا این حد شود. بطور معمول معترضان خواستههایی دارند که این خواستههای را از خلال رفتارها و شعارهای خود بیان میکنند و در نتیجه تلاش دارند تا از این طریق، به خواسته مشخصی دست یابند. این در حالی است که حمله به بانکها، نمیتواند تاثیری در کاهش یا افزایش نرخ حاملهای سوخت داشته باشد. پس چرا عدهای در این میان به بانکها حمله میکنند؟
نکته اول آن است که اغلب بانکها اهداف آسانی برای آنانی هستند که در اغتشاشات، به اموال عمومی صدمه میزنند. شعب پراکنده بانکها برخلاف بسیاری از سازمانها، مراکز و تاسیسات، فاقد نیروهای محافظ هستند و به دلیل وجود شیشههای بزرگ و حفاظت اندک، تبدیل به هدفی برای رفتارهای خشونتبار میشوند. اغتشاشگران با ضربه زدن به بانکها میتوانند به جریان مالی کشور صدمه بزنند و روند آن را کند سازند، هرچند که برخلاف گذشته، امروزه صدمه زدن به بانکها باعث نمیشود جریان اقتصادی یک کشور دچار اختلالاتی جدی شود، زیرا تمامی نقل و انتقالات مالی در سامانههای نرم افزاری ذخیره شده و غیرقابل آسیبرسانی هستند.
اما از سوی دیگر به نظر میرسد برخی شهروندان، نسبت به عملکرد بانکها، دیدگاه مثبتی ندارند. به ویژه انتشار اخباری از برخی فسادهای مالی در بانکها و دستگیری یا فرار مدیران برخی بانکها یا شعب آنها در طی چند سال گذشته، به اعتماد مردم نسبت به بانکها آسیب زده است. در عین حال فساد به وقوع پیوسته در جریان تخلفات برخی موسسات مالی نیز مزید بر علت شده است که بانکها به هدفی برای برخی آشوبگران مبدل شوند. همچنین نرخ سود تسهیلات بانکی باعث فشار بر قشر ضعیف جامعه شده است و این نیز موضوعی است که برخی شهروندان از آن رضایت ندارند. در نتیجه این عوامل است که عدهای بانکها را هدف حملات خود قرار میدهند.
شعارهایی که بنزینی نبود
در حالی که عامل بروز برخی اعتراضات، افزایش نرخ سوخت در کشور بوده است، اما بررسی شعارهایی که از سوی معترضان مطرح شده است، نشان میدهد که اغلب قریب به اتفاق این شعارها نه مربوط به افزایش قیمت سوخت بوده و نه حتی اقتصادی، بلکه بیشتر این شعارها، ابعاد سیاسی خاصی را در بر میگرفت که میتواند نشان از اهداف پشت پرده این اعتراضات باشد.
اگر معترضان تنها به افزایش نرخ سوخت اعتراض دارند، چرا شعارهایی که از سوی برخی از آنان شنیده میشود، هیچ ارتباطی با این موضوع ندارد؟
آنچه که اهمیت دارد، ذکر این نکته است که اگر هدف واقعی معترضان، تغییر نرخ سوخت است، بطور منطقی آنان باید خواسته خود را در قالب شعارهای اقتصادی همچون توقف افزایش نرخ سوخت یا چانهزنی بر سر میزان آن، بیان کنند و به سراغ مسوولان اقتصادی کشور بروند، نه آنکه با سردادن شعارهای سیاسی کلیت نظام را هدف قرار دهند. در نتیجه میتوان دریافت که معترضانی که شعارهای سیاسی علیه نظام جمهوری اسلامی سر میدهند، به افزایش نرخ سوخت، تنها به عنوان یک بهانه و دستاویز، برای اهداف سیاسی پس پرده، تمسک جستهاند و این شعارها، بیش از هر کسی، دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران را شاد خواهد کرد.
حمله به مراکز نظامی یا دینی کشور از سوی اغتشاشگران نیز در قالب همین رویکرد قابل تفسیر است و به خوبی نشان میدهد مسئله افرادی که به این مراکز حمله میکنند و در صدد تخریب برآمدهاند، تغییر نرخ سوخت یا بیان مشکلات اقتصادی نیست. آنان قصد ضربه زدن به نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران را دارند و برای این منظور نیز سازمانهای سیاسی، نظامی و دینی را هدف خود قرار دادهاند.
افزایش نرخ سوخت، بهانه بود
سیاست کاهش یارانههای پنهان، همواره موافقان و مخالفان خود را در سطح بدنه کارشناسی و همینطور در میان مردم و شهروندان عادی داشته است. بطور معمول اغلب شهروندان ترجیح میدهند هزینه کمتری برای نرخ سوخت پرداخت کنند و در نتیجه افزایش قیمت سوخت، همواره نارضایتی گروهی از شهروندان را به همراه داشته است.
هرچند ممکن است منتقدان به شیوه اجرا یا میزان افزایش نرخ سوخت، انتقاداتی داشته باشند یا حتی نسبت به آن اعتراض کنند، اما این میزان از اعتراض و تبدیل آن به تخریب اموال عمومی و حمله به دستگاههای سیاسی و نظامی، نشان میدهد که این افزایش نرخ سوخت، بهانهای برای گروهی بوده است که قصد اعتراض به مسائل کلانتری را داشتهاند و اعتراضات طبیعی مردم به افزایش نرخ سوخت، تنها بستر و فرصت لازم را برای آنان فراهم کرده است تا اهداف خود را پیگیری کنند.
حال با گذشت زمان و پایان این اعتراضات و اغتشاشات در روزهای آینده است که میتوان با بررسی اهداف و پیامدهای این اقدامات، دریافت افرادی که به جای اعتراض به نرخ سوخت، از فرصت ایجاد شده بهرهبرداری کردهاند و به تخریب بانکها و سر دادن شعارهای ساختار شکنانه پرداختند، چه اهدافی را در ذهن خود می پروراندند؟