«نقاشی پشت شیشه» هنری است که چهره آن در غبار تاریخی نهفته است و بهدرستی از سرگذشت آن مشخص نیست. قدیمیترین نمونه ایرانی این هنر که باقی مانده است به دوران صفویه برمیگردد، گویا این صنعت در اواخر دوران صفویه از اروپای شرقی وارد ایران میشود. اما در آثار هنری باقیمانده در ایران آنچنان رنگ هویت ایرانی آثار پررنگ است که هیچ رد و نشانهای از تقلید آثار غربیان نمیتوان در آنها یافت و همین مسئله وارداتی بودن این هنر و صنعت را در هالهای از ابهام قرار میدهد. به هر روی، این هنر در ایران زندی دوران اوج و شکوه خود را سپری کرد و با گذشت زمان و از اواخر دوران سلطنت قاجاریه، بهتدریج زوال هنر نقاشی پشت شیشه را شاهد هستیم، تا جایی که امروز تنها هنرمندان معدودی شعلههای این هنر ظریف را روشن نگاه داشتهاند.
برای آشنایی بیشتر با هنر نقاشی پشت شیشه به سراغ سعید رضاخان یکی از این هنرمندان شاخص این صنعت رفتیم. رضاخان نقش موثری در زنده نگاهداشتن این هنر کهن در فرهنگ امروز ایران دارد و در سالهای اخیر تلاش بسیاری برای معرفی آن به نسل جدید داشته است.
هنری که از جزء به کل می رسد
رضاخان در معرفی نقاشی پشت شیشه میگوید: نقاشی پشت شیشه یک هنر قدیمی است که در آن باید از جزء به کل کار شود. یعنی در ابتدا ریزهکاریها و جزئیات کشیده میشوند و کلیات در آخر به نقاشی اضافه میشوند. این تکنیک، هنری است که با اعتقادات قلبی هنرمندان آن رابطه دارد و پس از ایجاد شمایلنگاری، حالتی مقدس به خود میگیرد. در دوران زندیه گل و مرغهایی که توسط هنرمندان این رشته به تصویر کشیده میشدند، نمادی از حضور روح آدمی در باغ بهشت بود و حالتی روحانی در این هنر دیده میشد.
پیشینهای پر از ابهام
او درباره پیشنیه تاریخی هنر نقاشی پشت شیشه تصریح میکند: تاریخ نقاشی پشت شیشه بهدرستی مشخص نیست و چهره حقیقی آن در غبار تاریخی نهفته است. گفتههای بسیار متفاوتی در این باره مطرح است. همچنین خاستگاه و مبدا آن هم در هالهای از ابهام است. حتی نام بسیاری از هنرمندان معاصر این تکنیک را هم نمیدانیم. در کل، باید بگویم که این هنر نکات ناگفته بسیاری دارد که به هر روی از یک زمانی جرقه آن خورده است. بیشتر متخصصین، نقاشی پشت شیشه را یک هنر وارداتی از اروپا میدانند و زمان آن را به زندیه منصوب میکنند، اما نمونههای محدودی از دوره صفویه نیز وجود دارد. همچنین اسنادی از وجود این هنر بر روی آبگینههای غیر تخت (کاسه، بشقاب و ...) متعلق به دوران پیش از ورود اسلام به ایران وجود دارد. همین اختلاف حدود ۱۰۰۰ ساله در یافتن اولین آثار این هنر در ایران خود بهخوبی نشاندهنده معماگونه بودن منشا این هنر در تاریخ فرهنگی ایران است.
رضاخان میافزاید: متاسفانه تحقیق کاملی در مورد پیشینه این هنر صورت نگرفته است. از طرفی در طول تاریخ هنرمندان این رشته هم نظر مساعدی روی مستند کردن آثارشان نداشتند و حتی نام خودشان را پای آثار نمینوشتند. حتی این احتمال وجود دارد که هنرمندان این رشته سواد خواندن و نوشتن چندانی نداشتند تا مسایل مربوط به نقاشی پشت شیشه را ثبت کنند. از طرفی نقاشی پشت شیشه مورد توجه مورخین نیز نبود تا اشارهای به آن کنند. به همین دلیل هم در مورد خاستگاه و تاریخ ایجاد آن تمامی روایت ها را باید مد نظر قرار داد.
این هنرمند معاصر درباره دروان شکوه هنر نقاشی پشت شیشه خاطرنشان میکند: از قاجاریه به دوران طلایی این هنر یاد میشود. زیرا به یکباره با ایجاد دیدگاههای بسیار متنوع در این زمینه روبهرو میشویم و با آثاری خاص که از نظر کیفیت مثالزدنی هستند، تولید میشود. حتی آثاری در دسترس است که توسط شاهزادگان قاجاری تهیه شده و امروز زبانزد خاص و عام هستند. از طرفی، نمونههای گل و مرغی که در زمان زندیه بهعنوان بخشی از معماری داخلی وارد گچبری خانههای اعیان و اشراف شده بودند، به یکباره گسترش یافت. از سوی دیگر، برخلاف دوران زندیه که این هنر یک هنر کاملا لوکس و متعلق به قشر مرفه جامعه بود، در دوران قاجار با رواج خیالیسازی و شمایلنگاری، هنر نقاشی پشت شیشه جای خود را در میان توده جامعه باز کرد و مورد استقبال عمومی قرار گرفت و به نوعی انعکاسدهنده اعتقادات جامعه شد. در ابتدا پای داستانهای افسانهای، داستانهای اسطورهای به این هنر باز شد و با گذشت زمانی اندک، روایتهای مربوط به معصومان و اهل بیت نیز در آثار هنرمندان مورد استفاده قرار گرفتند و باعث شد تا نقاشی پشت شیشه در فرهنگ عامه جایگاه خود را پیدا کند و وارد زندگی روزمره افراد شود.
تغییر سبک زندگی عامل زوال
رضاخان درادامه با اشاره به تغییر سبک زندگی ایرانیان پس از استقرار پهلوی، درباره زوال این هنر میگوید: نقاشی پشت شیشه هیچگاه در جایگاه یک صنعت سودآور برای هنرمندانش نبود و با گذشت زمان و رواج زندگی آپارتماننشینی و تقلید از سبک زندگی غربی، نقاشی پشت شیشه از خانهها رخت بست و با حضور رادیو و تلویزیون در خانهها و قهوهخانهها، رفتهرفته نقاشی پشت شیشه و نقالی هم کمرنگ شدند زیرا یکی از کاربردهای این هنر در نقالی بود. در ضمن، شرایط زندگی هم تغییر کرده بود. مردم به دنبال رفاه بودند و برای رفاه بیشتر به پول نیاز داشتند و دیگر کسی برای دل خودش نقاشی نمیکشید تا رایگان به دیگران بدهد یا به امامزاده یا سقاخانهای هدیه دهد یا اینکه به بهای ناچیزی بفروشد. این شد که نقاشی پشت شیشه رو به فراموشی رفت.
تلاش برای بازگشت به شکوه
این استاد نقاشی پشت شیشه با تاکید بر اینکه این هنر همچنان به راه خود ادامه میدهد، میگوید: نقاشی پشت شیشه توسط معدود افرادی از جمله استاد حبیب نقاش به همان صورت سنتی خود حفظ شد. علاوه بر آن، بزرگانی مانند مرحوم علی اکبر صنعتی و مرحوم مهیندخت عظیما نیز بودند که به این هنر رنگ و بویی تازه بخشیدند. همچنین آقای عبدالله رحیمی که ایشان هم صاحب سبک شخصی است. البته تلاشهای استاد هادی سیف را در نگارش کتاب نقاشی پشت شیشه نباید نادیده گرفت که باعث شدند تا این هنر در میراث مکتوب ایرانیان نیز ثبت شود.