تهران- ایرنا- پس از به سلطنت رسیدن مظفرالدین شاه، او امین‌الدوله را از تبریز برای صدارت فراخواند، امین‌الدوله نیز به مجرد قبول مسئولیت، از رشدیه خواست که برای تاسیس اولین دبستان در تهران، از تبریز عازم تهران شود، این بود که در سال ۱۲۷۶ هجری شمسی اولین دبستان تهران تاسیس شد.

در قسمت نخست مطلب به مجاهدت‌های خستگی‌ناپذیر و پرمخاطره رشدیه در بنیانگذاری اولیه دبستان‌های نوین در ایروان، تبریز و مشهد اشاره شد. در اینجا بود که رُشدیه پس از ۹ سال که بارها مدرسه اش مورد هجوم قرار گرفته و آواره شده بود، با وضعی که این بار مشاهده کرد، چنان مستأصل شد که تصمیم گرفت تا مساعد شدن اوضاع از ایران خارج شود. این بود که برای دیدار از آقای طالب‌اُف به قفقاز رفت. یادآوری می‌‎شود زمانی که رشدیه در ایروان فعالیت فرهنگی داشت با دو تن از فرهنگدوستان ایرانی در روسیه آشنائی و مراوده پیدا کرد، آن دو تن یکی حاج زین العابدین تقی ‌اُف مقیم باکو و دیگری حاج میرزا عبدالرحیم طالب‌اُف تبریزی مقیم قفقاز بودند که بعدها کمک بزرگی به او و معارف جدید ایران نمودند.

پس از چندی میرزا علی‌‎خان امین‌الدوله که به نیک نامی و وطن پرستی شهرت داشت به والی‌گری آذربایجان منصوب شد، چون مرد خیرخواه و وطن دوستی بود و داستان پیشرفت دبستان جدید رشدیه را شنید با تلگراف رُشدیه را به تبریز خواست. پس از مذاکرات مفصل با او و استحضار از فعالیت فرهنگی‌اش اعتقاد عجیبی به او و به ابتکار در تعلیم و تربیت پیدا کرد.

به همین جهت با همکاری او دبستان باشکوهی در محله ششکلان در ساختمان حاج آقا بزرگ بنیاد نهاد و از آن به بعد چون امین‌الدوله نسبت به رُشدیه و مدرسه‌اش پشتیبانی و حمایت می‌کرد و او را محترم می‌داشت. با همکاری امین‌الدوله مخالفین و معاندین نتوانستند کاری از پیش ببرند. مخارج این مدرسه از طرف میرزا علی‌خان امین الدوله پرداخت می شد و صد نفر شاگرد بی‌بضاعت در مدرسه به خرج پیشکار قبول شدند که لباس و غذا و وسائل تحصیل نیز به آنان داده می‌شد و مدرسه هم شبانه روزی بود.

این مدرسه در ظرف مدت کمی به پیشرفت‌های مهمی نائل شد و از طرف اهالی استقبال خوبی از آن به عمل آمد، ولی آن طرف دیگر عده ای افراد مغرض در گوشه و کنار که نمی توانستند پیشرفت مدرسه را ببینند و این امر را مخالف آرزوهای عوام‌فریبانه خود تشخیص می‌دادند، شایع ساختند که رُشدیه بابی و بی‌دین است و این مدرسه نیز جز ترویج بی‌دینی و لامذهبی منظوری ندارد. ولی چون امین الدوله از رُشدیه حمایت می‌کرد نتیجه ای نگرفتند و آنگاه که امین الدوله به تهران رفت در اثر همین تبلیغات از عده شاگردان مدرسه کاسته شد. بعد که رشدیه به دعوت امین الدوله برای تاسیس دبستان در تهران به آنجا رفت و مدرسه اش را به برادرش سپرد، مدرسۀ تبریز در اثر عدم دخل و خرج منحل گردید.

یکی از نتایج عمدۀ ایجاد مدرسه رُشدیه در تبریز اینست که پس از انحلال مدرسه نامبرده عده‌ای از معلمین آن مدرسه که زیر نظر رُشدیه به تدریس مشغول بوده‌اند و تدریس الفبای صوتی را یاد گرفته و اصول اداره مدرسه را به سبک جدید آموخته بودند، پس از انحلال مدرسه یادشده هر کدام در تبریز مدرسه و مکتبی دایر و در ترویج معارف کوشیده‌اند. در حقیقت می توان گفت که انحلال مدرسۀ رُشدیه ظاهری بود و شاگردان مدرسه او همان فکر را تعقیب و پس از مسافرت او به تهران یا به خارجه مدارس جدیدی ایجاد نمودند که هر یک در نوبه خود خدمات گرانقدری انجام دادند.

تأسیس اولین دبستان در تهران

در اواخر سال ۱۳۱۳ هجری قمری ناصرالدین شاه بدست میرزا رضا کرمانی به قتل رسید، مظفرالدین میرزا ولیعهد از تبریز به تهران حرکت کرد و به سلطنت رسید. به همین دلیل میرزا علیخان امین الدوله را از تبریز به تهران خواست و صدارت را به او سپرد.

امین الدوله نیز چون اعتقاد راسخ داشت که بسط و توسعه معارف می تواند مردم این مملکت را از عقب افتادگی و جهالت و مذلت نجات دهد و از طرفی شخصا شاهد روش تدریس موثر و کارآمد رشدیه بود. به مجرد اینکه در مقام صدارت ایران مستقر گردید، رُشدیه را برای تاسیس دبستان به تهران خواست. رُشدیه هم که تمام آرزو و آمال او تاسیس دبستان و توسعۀ آن در کشور بود با اشتیاق تمام بلافاصله مدرسه تبریز را به برادر خود واگذار کرد و به سرعت عازم تهران گردید.

در رمضان سال ۱۳۱۵ هجری قمری (۱۲۵ سال پیش، معادل ۱۲۷۶ هجری شمسی) رشدیه موفق شد اولین دبستان به سبک جدید را در تهران پایتخت ایران در باغ کربلائی عباسعلی و سپس در جنب پارک متعلق به امین الدوله تاسیس نماید. برای اینکه مدرسه مورد تعرض جاهلان و نااهلان قرار نگیرد بر سر درب مدرسه کلام نبوی (انا مدینه العلم و علی بابها) را نصب کرد. تاسیس اولین دبستان جدید در تهران باعث شد، که از هر جانب فرهنگ‌دوستان و روشنفکران در تهران به او روی آوردند و با او همکاری کردند، زیرا تا آن ایام اوقات اطفال چه در خانه و چه در مکاتب قدیم بیهوده تلف می‌شد، بدون آنکه معلومات قابل توجهی فراگیرند.

شادروان یحیی دولت آبادی در صفحه ۸۰ جلد اول کتاب حیات یحیی در این مورد چنین می نویسد: «امین الدوله در چند ماه اقامت آذربایجان بهترین اقدامی که نمود تاسیس مدرسه‌ای به سبک جدید به نام رُشدیه بوده است. امین‌الدوله چون عازم تهران گشت دانست که رُشدیه تبریز با نبودن او دوام نمی‌آورد. مکتب‌خانه‌های ابتدائی عبارت بود از دکه هائی که در بازار و سرگذرها گاهی در مسجدهای کوچک برای تعلیم و تربیت کودکان دایر بوده است. در مکتب‌خانه‌های مزبور هجای حروف را به طفل یاد می‌دادند، بی‌آنکه در ترکیب نمودن کلمات با صداها قاعده‌ای در دست داشته باشند. این بود که نورسان پس از چند سال باز نمی‌توانستند عبارتی را صحیح بخوانند و بنویسند.»

در دبستان رُشدیه در حدود ۴۰۰ شاگرد پذیرفته شده بود. در این مدرسه به ۵۰ نفر از دانش‌آموزان بی‌بضاعت و فقرا تحت کفالت امین الدوله، ناهار و لباس اعطا می‌شد. ۲۵۰ نفر هم از اعیان‌زادگان و متوسطین بودند، که هر یک ۳ تومان ورودیه و ماهیانه سه تومان شهریه، متوسلین هم ۲ تومان الی ۱۵ قران و بقیه هم رایگان پذیرفته شده بودند.

رُشدیه برای احتراز از هرگونه آلودگی ها تصمیم گرفت از چند نفر از برجستگان و رجال مملکت که به مدرسه می آمدند و یا فرزندانشان در مدرسه رشدیه تحصیل می کردند، برای نظارت در دخل و خرج مدرسه و کوشش برای تاسیس دبستان های دیگر انجمنی تشکیل دهد. بر این مبنا مجموعه نفراتی را معین کرد و به نظر امین الدوله رسانید که دعوتنامه برای آنها بفرستد. امین الدوله پس از دیدن اسامی فوق و منظور از تشکیل انجمن مزبور گفت «انشاء الله بخیر بگذرد، مبارک است». اولین جلسه انجمن در ماه شوال ۱۳۱۵ با حضور نیرالملک وزیر علوم در مدرسه رُشدیه طی تشریفاتی که به وسیله رشدیه انجام شد، برگزار گردید و رُشدیه شرح مفصلی از خدمات و برنامه های آینده خود برای توسعه مدارس ایراد نموده و خواستار همکاری صمیمانه اعضا در رابطه با وظایف انجمن گردید. در جلسه دیگر به ریاست نیرالملک نظام نامه‌ای شامل بیست فصل در انجمن به تصویب می‌رسد.

پس از مدتی دو تن اعضای این انجمن تصمیم گرفتند که مدرسه تازه‌ای تاسیس نموده و با مدرسه رُشدیه رقابت نمایند.  برای این کار نیاز به مبلغ کلانی داشند و تصمیم گرفتند که بودجه مدرسه رُشدیه را محدود کنند. به همین دلیل اختلاف نظر در انجمن ایجاد می‌شود و در نهایت رُشدیه از ادامه همکاری با انجمن و شرکت در جلسات صرف نظر می‌کند.

به هر صورت تاسیس مدرسه جدید رُشدیه در تهران سرآغاز فصل نوینی از نظام آموزشی در ایران و ارتقای فرهنگی عمومی است. چیزی که بی‌شک مقدمه و طرح نهضت مشروطه هم با آن ارتباط زیادی دارد. محمد اسماعیل رضوانی در کتاب انقلاب مشروطیت چنین هم می‌نویسد: «شور و شوق مردم در تاسیس مدارس به حدی بوده است که اکنون مطالعه آن مایه حیرت و شگفتی می گردد. شور وطن پرستی و علاقمندی به ترقی و تعالی وطن باید تا چه پایه باشد که در بحبوحه فقر و ناتوانی و بی معلمی در مدتی کوتاه سی وشش باب مدرسه آن هم فقط در تهران تاسیس گردد. مخارج تاسیس این مدرسه ها از کیسه فتوت افراد نیکوکار تامین می شد. کمک وزارت علوم و معارف که فقط یک مدرسه یعنی دارالفنون را اداره می کرده بسیار ناچیز بوده است. آنهائی که معتقدند، نقشه انقلاب مشروطیت در خارج از مرزهای ایران به دست دیگران طرح شده از سوزها و شوقها بی خبرند».

مدارس تاسیس شده به سبک نوین در تهران در این مدت

۱-مدرسه رشدیه، رمضان ۱۳۱۵ ه ق به مدیریت حاج میرزا حسن رشدیه

۲-مدرسة ابتدایی، محرم ۱۳۱۶ ه.ق تحت نظارت مخبرالسلطنه

۳- مدرسه علمیه، محرم ۱۳۱۶ ه ق  احتشام السلطنه

۴- مدرسه شرف، ربیع الاول ۱۳۱۶ ه ق  میرزا علی اکبر خان ناظم الاطباء

۵- مدرسه افتتاحیه، جمادی الاول ۱۳۱۶ مفتاح الملک

۶- مدرسه مظفریه جمادی الثانی ۱۳۱۶ حاج شیخ مهدی کاشانی

۷- مدرسه خیریه ایتام، اولین مدرسه خیریه تهران سردار مکرم تحت نظارت حاج شیخ هادی نجم آبادی

۸- مدرسه دانش محرم ۱۳۱۶ هق پرنس ارفع الدوله دانش

۹- مدرسه سادات ذی الحجه ۱۳۱۶ حاج میرزا یحیی دولت آبادی جهت کودکات فقیر سادات

۱۰- مدرسه ادب ذی الحجه ۱۳۱۶ هق مترجم الدوله تفرشی

۱۱- مدرسه اسلام سال ۱۳۱۷ ه ق آقای سید محمدصادق طباطبائی

۱۲- مدرسه قدسیه سال ۱۳۱۶ ه ق آقای میرزا ابراهیم سعید العلما

۱۳- مدرسه تربیت آقای دکتر عنایت اله خان

۱۴ مدرسه فضیلت ۱۵- مدرسه سیاسی ۱۹- مدرسه خرد ۱۷- مدرسه افتخار ۱۸- مدرسه شرافت ۱۹- مدرسه شریعت ۲۰- مدرسه سلطانی ۲۱- مدرسه تمدن ۲۲- مدرسه فلاحت ۲۳- مدرسه سعادت ۲۴- مدرسه معرفت ۲۵- مدرسه رفعت ۲۹- مدرسه کمالیه ۱۳۱۷ میرزا یحیی دولت آبادی و مرتضی خان کمالیه ۲۷- مدرسه نظامی ۲۸- مدرسه تادیب ۲۹- مدرسه رشاد ۳۰- مدرسه ثروت ۳۱- مدرسه اقدسیه میرزا شکرالله خان مترجم الدوله ۳۲- مدرسه فیضیه ۳۳- مدرسه ثنائیه ۳۴- الیانس ۳۵- امریک.

از این مدارس بعضی مانند شرف، رُشدیه ، سادات، خیریه برای فقرا مجانی بود، بعضی دیگر شهریه مختصری که در ماه از پنج قران تجاوز نمی کرد از شاگردان فقیر می گرفتند. ضمنا وزارت امور خارجه مدرسه علوم سیاسی را در سال ۱۳۱۷ ه .ق تاسیس و مدرسه فلاحت در سال ۱۳۱۸ به مدیریت یک نفر بلژیکی تاسیس شد.

تالیفات رُشدیه

رشدیه که از پیشوایان نهضت فکری و فرهنگی معاصر به شمار می رود مردی بود که به سبکی دلپذیر و شیوا می‌نوشت و کلامش جذابیت خاصی داشت. نوشته هایش بسیار ساده و بدون تکلف و خالی از تصنع بود. رشدیه بیست و هفت کتاب تألیف کرده است که اغلب آنها آن زمان در مدارس تدریس می شد. از تألیفاتش یکی کتاب (کفایته التعلیم) است که آن را درباره وظایف مدیر مدرسه در امر تعلیم و تربیت نوشته است که حاوی بعضی افکار تجددخواهانه است.

رشدیه برای اداره امور دبستان نظامنامه مفصلی درباره وظایف مدیر و ناظم و معلمین و فراش و دفتردار و تنظیم امور دبستان و دخل و خرج آن تهیه کرده بود. مثلا در بندهای موضوع مورد اشاره می نویسد:

ماده ۱۳: مدیر مدرسه در قبول متعلم به مدرسه، اگر فقط شهریه را منظور بدارد بسی ظلم کرده است.

ماده ۱۴: مدیر مدرسه باید شهریه را محض استقلال اساسی تعلیم و تربیت اخذ نماید زیرا که مطالبه اجرت برای تعلیم حرامست.

ماده ۱۵: مدیر مدرسه باید از اغنیا زیاد و از ضعفا کم و از فقرا کمتر بگیرد و مساکین را مجاناً پذیرفته و تربیت نماید.

ماده ۱۶: مدیر مدرسه فقر و نداری اولیاء متعلمین را وسیله ضیاع (ضایع کردن) استعداد آنها قرار ندهد.

ماده ۲۰: مدیر به طمع اندک مال،‌ تضییع عمر یک انسان را راضی نشود تا خدا عمر و زحمات او را هدر ندهد.

مرحوم فریدون فروغی (ذکاءالملک) در شماره ۲۸۵ روزنامه تربیت در سال ۱۳۲۱ هجری قمری تحت عنوان ( کفایته التعلیم) راجع به این کتاب رُشدیه می‌نویسد: «کفایته التعلیم تالیف جناب مستطاب حاج میرزا حسن مدیر مکتب رشدیه تهران، از هر جهت کمال امتیاز را دارد. کتاب مسطور اگرچه جامع منافع عدیده می باشد. اما عمده برای انس ذهن شاگردان مکاتب ابتدائی به الفاظ معموله و فرا گرفتن املای لغات مصطلع است. باید دانست که جناب مستطاب مدیر رشدیه دامت افاضة خدمتی شایان به تعلیم و تعلم ابنای این وطن کرده و کار شاگردان ابتدائی و کودکان نوآموز را خیلی آسان نموده است. قواعدی را که در قفقاز و سایر بلاد خارجه برای تسهیل شناختن حروف و ترکیب ضبط املا و به کار می برند، در مکاتب ابتدائی ما شایع و معمول داشته و ما را از این راه امتنان کلی حاصل باشد. همچنین در تالیف جلیل خود که برای مقاصد مذکور منتشر ساخته اند مبلغی زحمت کشیده و امیدواریم سعی ایشان مشکور باشد و اگر نواقصی در کفایه التعلیم به نظر رساند عیبی نیست و جز قرآن کریم کمتر کتابی تمام صحت را دارا باشد و نسبت ان نوض را به مؤلف محترم ندهیم». 

از جمله نمونه درس های تالیفی رُشدیه کتاب بدایته التعلیم است که برای سال اول ابتدایی در سه جلد و برای کلاس دوم در صد درس تنظیم شده است. نمونه زیر درس دوم از این مجموعه صد درسی است.

ا- خدا را نمی بینم، اما بودنش را یقین داریم.

۲- روحمان را نمی بینم، اما می دانیم که زنده روحیم

٣- خدا واحد است، یعنی یکیست، شبیه و شریک ندارد.

۴- اگر خدا یکی نبود، گردش عالم به یک جور نبود.

۵- اگر خدا دوتا می بود، این نظم در دنیا نمی بود.

۶- اگر خدا یکی نباشد، پس باید چند تا باشد.

۷- اگر خدا بیش از یکی باشد، البته یکی خالقست و یکی مخلوق .

۸- مخلوق خالق نمی شود، چنان که خالق مخلوق نمی شود.

۹- نیستی و هستی ما، هستی و نیستی ما، دلیل هستی خدا است.

۱۰- خالق بودن صفتی است مخصوص و مختص خدا.

از دیگر آثار رُشدیه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

وطن دیلی (زبان وطن کتاب درسی سال اول برای مسلمان زادگان قفقاز

تاریخ شفاهی، برای سال اول

شرعیات ابتدائی برای سال اول و دوم

جغرافی شفاهی برای سال اول (کتاب معلم).

کفایته التعلیم، صد و بیست درس کلمات قصار (تعلیم املاء) جلد اول، جلد دوم برای سال ۵ و ۶ دبیرستان.جلد سوم برای سال ۵ و ۶ دبیرستان.

بدایته التعلیم، جلد اول و دویم و سوم مربوط به کلاسهای پسران و دختران. طبق نظر رُشدیه اگر دو ماه می‌گذشت و دانش‌آموز نمی‌توانست تمام دروس این کتابها را از حفظ بخواند و بنویسد و دیکته ها را خود از رو بخواند و بنویسد، معلم او را شغل دیگری باید میداد!

نهایته التعلیم، (نحو فارسی) جلد اول.

نهایته التعلیم، جلد دوم (علمی) مجله راهنمای کتاب این کتاب را قدیمی‌ترین تألیف در حوزه دستور زبان معرفی کرده بود.

تربیت البنات، کلمات قصار

تادیب البنات

اخلاق، ۶ جلد برای شش کلاس دبستان

اصول عقاید، برای دبیرستان

هدایته التعلیم اصول تعلیم بدایته التعلیم (برای تربیت معلم)

تبصرة الصبیان، حساب ذهنی کودکان دبستان کلاس چهارم .

اصول عقاید، یا اتحاد بشر، برای دبیرستان

مرآت الحق

تنبیه الغافلین یا ارشاد یا ارشاد الطالبین، رساله ای در حاکمیت ملی و حکومت قانون

دوران بازنشستگی رُشدیه

 در سال ۱۳۳۰ هجری قمری رشدیه به سمت بازرس مدارس به استخدام وزارت معارف درآمد و در سال ۱۳۳۲ به ریاست و امانت اوقاف قزوین منصوب شد. سپس در سال ۱۳۳۶ هجری قمری به ریاست معارف گیلان منصوب شد. متاسفانه در آن سالها در گیلان اتفاقاتی از قبیل انقلاب جنگل و اشغال قشون روس و انقلاب بلشویکی روسیه و تخلیه گیلان از قشون تزاری و هجوم ارتش انگلیس و اشغال مجدد گیلان به وسیله قشون بلشویکی و تشکیل جمهوری کمونیستی در گیلان، باعث شد که دولت مرکزی از پرداخت اعتبار معارف گیلان خودداری نماید و وضع فرهنگیان بسیار تاسف آور شده بود.

رشدیه نیز مورد ایذاء و آزار رژیم کمونیستی قرار گرفت و او را وادار نمودند به رفتگری شهر مبادرت نماید و حتی به جان او سوء قصد نمودند ولی جان به سلامت برد. به هر صورت پس از کودتای سال ۱۲۹۹ که سردارسپه به گیلان آمد رشدیه با سردار سپه تماس گرفته و نظر او را به وضع اسفبار فرهنگ گیلان جلب نمود. او نیز فورا دستور پرداخت اعتبار معارف گیلان را داد. به این دلیل وضع معارف گیلان بهبود یافت و چند سال بعد شنبه در گیلان بازنشسته شد و در همانجا تقاضای تأسیس دبستان شش کلاسه در رشت را انجام داد. پس از تأسیس این دبستان، مدیریت مدرسه به کمک شهرداری آن را تبدیل به دارالایتام نمود و شبانه‌روزی کرد. 

پس از چندی رشدیه مدرسه را به شهرداری رشت واگذار و به تهران عزیمت نمود. در تهران نیز تقاضای مدرسه را نمود که اجازه آن صادر گردید. در همان سال اهالی اردبیل از او خواستند در اردبیل مدرسه ای تاسیس نماید. او درخواست را پذیرفت و همان مدرسه را در اردبیل تاسیس کرد. پس از آن در شهرستان قم که از لحاظ معیشت ارزانتر از تهران بود سکونت نمود و در سال ۱۳۱۵ شمسی مدرسه ای شش کلاسه در تکیه ملا محمود به شیوه جدید بیناد گذاشت و با کمک مالی مختصری که از اداره معارف قم دریافت می‌کرد و شهریه‌ که از دانش‌آموزان می‌گرفت، مدرسه را به نحو احسن اداره می کرد و شخصا در پیشرفت نوآموزان نظارت و تعلیم دانش آموزان کلاسهای اول و دوم را به عهده داشت و تا آخر عمر با وجود زیادی سن در مدرسه تدریس می نمود.

روزی در موقع تدریس در کلاس بیهوش و از صندلی بر زمین افتاد پزشک بر بالینش آوردند چون به هوش آمد پزشک به او توصیه کرد که در این سن با توجه به ضعف جسمانی از تدریس خودداری و استراحت نماید. اما او با کمال تکدر و ناراحتی گفت چرا غافلید؟ اگر در همان ساعت که ضعف کرده بودم چشم از این عالم می بستم. قطعا جایم در بهشت بود. چه سعادتی از این بالاتر که معلم در حین اجرای امر مقدس تعلیم بمیرد؟ حیف که سعادتم یاری نکرد!.

وصیّت رشدیه

رشدیه در وصیتش نوشته بود: مرا در محلی به خاک بسپارید که هر روز شاگردان مدارس از روی گورم بگذرند و از این بابت روحم شاد شود.

رشدیه در اواخر عمر در مدرسه اش کلاسی برای تعلیم نابینایان تشکیل و با اصولی که برای تعلیم آنها اختراع کرده بود تدریس می‌کرد. در پایان سال نتیجه امتحان را با نظارت فرمانداری و معارف قم به وزارت معارف ارسال می‌نمود.

وی در تاریخ ۱۹ آذرماه ۱۳۲۳ شمسی (۱۳۹۳ هجری قمری) در سن ۹۷ سالگی درگذشت و روی دوش شاگردان دبیرستانهای قم در «قبرستان نو» قم به خاک سپرده شد. روی سنگ قبر اولیه‌اش نوشته شد (آرامگاه حاج میرزا حسن رشدیه اولین موسس مدارس جدیده در ایران». اما در سالهای بعد سنگ مزار رشدیه به خاطر کم اهتمامی به این خادم فرهنگ و علم، فرسوده و گم شده بود، تا آنکه در سالهای گذشته چند تن از فرهنگیان قم، داوطلبانه و با هزینه شخصی اقدام به نصب سنگ جدیدی بر یادبود او کرده‌اند.

گفتنی است که موسسه فرهنگی بخارا در اردیبهشت امسال، ضمن رونمایی از کتاب مجموعه آثار میرزا حسن رشدیه، شبی به مناسبت بزرگداشت او برگزار کرد و شخصیت‌های فرهنگی و دینی در این نشست به ذکر خدمات ماندگار و تاریخی او به نهاد آموزش و علم و فرهنگ در ایران پرداختند.

برگرفته از: کتاب تاریخ مدارس نوین در ایران (زندگینامه میرزا حسن رُشدیه) انتشارات هیرمند، ۱۳۷۰