اعتراضات علیه فساد در لبنان را پنج گروه مذهبی مسلمانان (سنی ها، شیعه های ۱۲ امامی، دروزی ها، اسماعیلی ها و علوی ها) و ۱۲ گروه مذهبی مسیحیان (مارونی ها، کاتولیک های رمی، یونانی، سوری و ارمنی، ارتدوکس های رومی، یونانی، سوری و ارمنی، قبطی، آشوری، پروتستان) و همچنین روشنفکران (ملی گرا و غرب گرا) ایجاد کردند.
با این همه برخی افراد و گروه های اندک در داخل لبنان و تعدادی از کشورهای خارجی مانند آمریکا می کوشند بر اعتراضات مردمی در لبنان سوار شوند، آن را به انحراف بکشانند و یا به نفع خود مصادره کنند؛ موضوعی که «سید حسن نصرالله» دبیرکل حزب الله در سخنان جمعه شب خود به آن اشاره و خاطرنشان کرد که آمریکا در صدد بهره برداری از اعتراضات مردمی به نفع اهداف و منافع خود است.
برای آگاهان به تاریخ معاصر کشورهای عربی از جمله لبنان، پوشیده نیست که هیچ جنبش اعتراضی و اصلاحی بی حمایت بخش قابل توجهی از رهبران سیاسی و مذهبی آغاز نمی شود و دوام نمی آورد و به سرانجام نمی رسد. اعتراضات اصلاحی مردم لبنان هم البته تابع همین قاعده است.
خواست منطقی و قانونی مردم، بخش بزرگی از رهبران سیاسی و مذهبی لبنان مانند «میشل عون» رییس جمهوری، «امین جمیل» رییس جمهوری پیشین، «نبیه بری» رییس مجلس، سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله، «سعد حریری» نخست وزیر پیشبرد امور، «بشاره پطرس» رهبر مسیحیان مارونی، «عبداللطیف دِریان» مفتی اهل سُنت، «نعیم حسن» رهبر دینی طایفه دُروزی ها و «ولید جنبلاط» رهبر سیاسی این طایفه و دیگران را به حمایت از اعتراضات و اصلاحی برانگیخت.
اما مردم معترض به ویژه جوانان و افراد وابسته به ۲ طبقه فقیر و متوسط جامعه لبنان، نیروی محرکه اعتراضات به حساب می آیند. طنز ماجرا و نکته مهم اینجاست که نوک پیکان حمله خیلی از معترضان مردمی، متوجه افکار و عملکرد شماری از همین رهبران بوده و هست.
معترضان لبنانی، بیشتر رهبرانشان را به فساد متهم کرده اند و آنان این اتهام را نفی و تکذیب نموده اند، اما یک واقعیت اجتماعی نه چنین است که همیشه و همه جا تابع اراده و فرمان و رد و انکار رهبران باشد. واقعیت ها و پدیده های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تابع قواعد و قانون مندی های ویژه خود است و در صورت رویارویی منطق حاکم بر جامعه با اراده اشخاص و رهبران، ناگزیر این چرخ منطق حاکم بر جامعه است که به زیان اشخاص به حرکت در می آید.
هنر رهبران موفق آن است که نه در جدال با قواعد حاکم بر جامعه بلکه در پیوند ظریف و کارآمد بین قواعد حاکم بر جامعه و اراده رهبران، چنان ترکیبی کارآمد از «ساختار و کارگزار» را بسازند که نیروی محرکه و توسعه دهنده یک جامعه بشود. البته برخی از رهبران و بازیگران جامعه لبنان فاقد چنین ویژگی و قدرتی هستند.
با این همه به نظر می رسد وضعیت امروز جامعه لبنان را باید به چشم فرصت نگریست؛ فرصتی که می تواند این جامعه را پس از ۷۷ سال و بتدریج به ۲ دستاورد بزرگ برساند: الف- دستیابی به نظام و دولت ملی به شکل هویت اجتماعی و سیاسی و کارآمد مرکب از مسئولان کاردان و متخصص به جای نظام و دولت طایفه ای و ب – دستیابی به مفهوم و مصداق «شهروندی» که مطابق آن همه در قبال جامعه مسئول و در برابر قانون یکسان باشند.
این ۲ دستاورد نه تنها با هم سرِ ستیز ندارند که به هم وابسته هستند. بدون نظام و دولت ملی امکان ساختن جامعه ای از شهروندان وجود ندارد و بدون وجود شهروندان مسئول و حس تعلق به کشور و مردم، نظام سیاسی و دولت، ثبات و استقرار نخواهد داشت.
امروز بر عهده مردم معترض و مسئولان لبنان است که بی اعتنا به دخالت های خارجی به ویژه آمریکا ۲ دستاورد پیش گفته را تحقق بخشند. این ۲ دستاورد (تاسیس و تصدیق حاکمیت ملی و پیروی از استانداردهای شهروندی) که هر یک به دیگری وابسته است، می تواند ارمغان بزرگ حاصل از اعتراض مشروع مردم لبنان و جنبش اصلاحی آنان باشد.