فهرست نامهای اصولگرایی که برای حضور در انتخابات مجلس یازدهم داوطلب شدند نشان از مربعی جدید در طیفبندی این جناح دارد و تحلیلگران بر همین اساس منتظر تجربهای جدید در صورت پیروزی اصولگرایان در مجلس یازدهم هستند. اظهارات، گفتوگوها و تحلیلهای چهرههای شاخص این جریان طی ماههای گذشته نشان میدهد که راستهای سیاست ایران مجلس یازدهم را فتح شده میدانند. اما داستان پس از فتح بهارستان چیست؟
«پلن بی» اصولگرایان اما چندان واضح نیست. میان پایداریها، بهاریها، سنتیها و نواصولگرایان چه طرحی باید انداخته شود تا هر چهار ضلع این مربع "احساس" فتح کنند موضوعی مبهم است. آیا پایداریها همچنان سازناکوک خواهند نواخت و نواصولگرایان را برنخواهند تافت؟ نسبت بهاریهای تایید صلاحیت شده با سنتیهای اصولگرا چه خواهد بود؟ این سوالات تعیین تکلیف برای مجلس آینده را حتی با وجود حضور کمرنگ رقیب برای اصولگرایان دشوار میکند و احتمال تکرار اختلاف درونی در عدم حضور رقیب بیرونی را افزایش میدهد.
ماههاست که خبرهای اردوگاه اصولگرایی بازحکایت از تلاش آنها برای ائتلاف و وحدت دارد. جمنا، شاجا و اکنون هم شانا سازوکارهای این وحدت است اما تجربه چند دهه انتخابات در ایران نشان داده است که اصولگرایان زمانی که میدان را خالی از رقیب به هر دلیلی می بینند، اختلافات میان گروهی آنها اوج می گیرد و از شرایط آرمانی دور می شوند. در انتخابات پیش رو هم با حضور سهمخواهانه چهار طیف از اصولگرایان افق وحدت، چندان روشن نیست.
شاید توصیف «محمد مهاجری» فعال رسانهای اصولگرا در این زمینه جالب باشد. او گفته است: «اصولگرایان دست بالا را در مجلس خواهند داشت، اما از الان زود است که بگوییم آنها در مجلس بعدی به چند شعبه تقسیم میشوند. در شرایطی که اصلاحطلبان نمی توانند لیست قدرتمندی بدهند، فضا برای اختلاف داخلی اصولگرایان فراهم است و در کنار لیست اصلی این جریان، احتمالا یکی دو لیست دیگر هم ارائه خواهد شد.»
با قبول فرض مهاجری در دست بالای اصولگرایان در انتخابات مجلس، ترکیب این مجلس هم جالب توجه خواهد بود. «علی لاریجانی» در مجلس آینده غایب است، طیف فکری نزدیک به او هم چندان حضور قدرتمندی در ثبتنام انتخابات نداشتند؛ شاخصهای معتدل و سنتی هم به نهادسازی و تشکلپروری بیشتر از حضور خود در مجلس همت گماردهاند؛ با چنین توصیفاتی صدای پای تندروی در مجلس آینده بیش از همیشه به گوش میرسد. صدایی که «امیر محبیان» دیگر نظریهپرداز اصولگرا درباره آن هشدار میدهد و میگوید: «تلاشهایی دارد صورت می گیرد که به نوعی از همگرایی و سرلیست واحد برسند که البته ضمن امیدواری برای رسیدن به این هدف نسبت به امکان آن شدیدا مشکوک هستم. جریان اصیل اصولگرا سالهاست در انفعال محض است و تعریفش از وحدت باج دادن به افراطیهاست. بازی که افراطیها برای آنها تعریف کردهاند بسیار ساده است؛ ایجاد توهم درباره جایگاه اجتماعی افراطیون، انداختن اصولگرایان سنتی به انفعال و تلاش برای تامین نظر افراطیها و نهایتا در آخرین لحظه بر هم زدن بازی.»
جبهه پایداری اما به عنوان طیفی که امکان تندروی آنها زیاد است از هم اکنون شمشیر از رو بسته است. «محمدجواد ابطحی» از اعضای این جبهه گفته است: «همهاش گفته میشود که چرا جبهه پایداری انعطاف نشان نمیدهد؟ خوب چرا آنها انعطاف به خرج نمیدهند؟»
گرچه احتمال کسب ریاست مجلس برای «محمدباقر قالیباف» بیش از هر شخص دیگری فرض گرفته میشود اما این به معنای توافق جمعی اصولگرایان بر سر این موضوع نیست. پایداریها قالیباف را به اندازه کافی انقلابی نمیدانند و نواصولگرایی او را خارج از اصول اصولگرایی می شمارند، برای این گروه «مرتضی آقاتهرانی» در اولویت است. از سوی دیگر سنتی هایی از جنس «غلامرضا مصباحیمقدم» هم در مجلس آینده حضور خواهد داشت و این معادله ریاست را سخت می کند. ابهام آمیزترین بخش داستان اما از سوی بهاریها رقم خواهد خورد جایی که طرفداران رئیس جمهوری سابق هیچ یک از سه طیف سنتی، پایداری و نواصولگرایی را قبول ندارند و ساز خود را کوک کردهاند.
هدف خدمت به ملت نیست کنترل دولت است
فرم و قالب مجلس آینده بر اساس آنچه خود اصولگرایان برآن اذعان دارند، اصولگراست و ترکیب قدرت فراکسیون ها هم قطعا تحت تاثیر سهم خواهی ها خواهد بود اما برنامههایی که نامزدهای اصولگرا از آن سخن می گویند عجیب است. استیضاح رئیس جمهوری، کنترل دولت و اقدامات انقلابی نمونههایی است که در اظهارات نامزدهای اصولگرا شنیده میشود و نشان از این دارد که نمایندگان محتمل و آینده خانه ملت برای دیگر منتخب ملت یعنی رئیس جمهوری و دولت خوابهای عجیب دیدهاند و با اتکا بر این مانورهای انتخاباتی و بهره جویی از شرایط اقتصادی جامعه در پی جلب نظر و آرای مردم هستند. تجربه اما حکایت دیگری دارد و نشان می دهد بی اعتمادی مردم به جریان سیاسی رقیب هرگز به معنای اعتماد به اصولگرایان نبوده است و شوراهای ائتلاف از هر نوعی باید این اصل را مدام تکرار کنند و در پی کاستن از سهم خواهی های حاضران در آن و انتخاب محتوایی برای خدمت به ملت باشند.