تهران-ایرنا- تیم ترامپ اعلام کرده شمار نظامیان خود را در افغانستان کاهش می‌دهد اما جایگاه ویژه این کشور اشغال شده در صفحه شطرنج بزرگ آسیای مرکزی و معادلات قدرت‌طلبی آمریکا حاکی از این است که کاخ سفید به یک اقدام نمایشی دیگر در آستانه انتخابات ۲۰۲۰ دست زده که در راستای «راهبرد یکسان» و «تاکتیک متفاوت» واشنگتن نسبت به مناطق راهبردی جهان است.

آمریکا به تازگی اعلام کرده است قصد دارد ۴۰۰۰ تن از نیروهای خود را از افغاستان خارج کند. «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری آمریکا نیز که مانند روسای جمهوری پیشین خود عادت دارد مخفیانه و سرزده به افغانستان اشغال شده و پایگاه هوایی «بگرام» سفر کند، در جمع سربازان خود اعلام کرده که نیروهای آنها در افغانستان هم اکنون در حدود هشت هزار و ۶۰۰ تن است و این تعداد کمتر خواهد شد.»

 وی اگرچه به شمار نیروهایی که قرار است افغانستان را ترک کنند اشاره ای نکرد اما تاکید کرده است که «ما می خواهیم تا زمانی که پیروزی کامل در افغانستان بدست آید در این کشور بمانیم و آمریکا گفت‌وگوهای صلح را با طالبان را از سر گرفته چراکه طالبان به ‌دنبال توافق است.»

کاهش نیروها در افغانستان: اقدامی نمایشی در آستانه انتخابات ۲۰۲۰

مطالعه ویژگی های ژئوپلتیک افغانستان در ذیل منطقه پهناور آسیای مرکزی  می تواند روشن کند که سیاست اعلامی اخیر تیم ترامپ مبنی بر کاهش شمار سربازان آمریکایی درافغانستان، تنها حرکتی در آستانه انتخابات ماه نوامبر سال ۲۰۲۰ برای جمعآوری آرا برای ترامپ است. «مایک پومپئو» وزیر خارجه آمریکا نیز اعلام کرده است که  دولت این کشور قصد دارد پیش از انتخابات ماه نوامبر سال آینده، خروج نیروهای نظامی خود را از افغانستان شروع کند. در واقع، جایگاه افغانستان در معادلات کلان اقتصادی و امنیتی آمریکا مهم تر از آن است که ایالات متحده به سادگی از آن دست بکشد.

یازده سپتامبر ۲۰۰۱: تروریسم به جای کمونیسم

حادثـه یـازده سـپتامبر سال ۲۰۰۱، سیاست خارجی آمریکا را به ویژه نسبت به غرب آسیا دگرگون کرد. آمریکا طی جنگ سرد، مبـارزه بـا گسـترش ایدئولـوژی سیاسـی و اقتصـادی «کمونیسـم» را یکـی از مبناهـای اصلـی تدویـن ابعـاد مختلـف سیاسـت خارجـی خـود تعریـف کـرده بـود و بـا فروپاشـی شـوروی سابق، در این باره بـا خـلاء مواجـه شـد. حادثه یـازده سـپتامبر، جـای خالـی «شبح کمونیسـم» را بـرای کاخ سـفید پـر کـرد. در این خصوص نظـرات «کاندولیـزا رایـس»، مشـاور امنیت ملـی دوره اول ریاسـت جمهـوری بـوش پسـر و وزیـر خارجـه دوره دوم ریاسـت جمهـوری وی قابل توجه است. وی که کارشناس مســائل شــوروی ســابق و روســیه اســت، در سال ۲۰۰۰ در مقاله ای در نشریه «فارن افرز» متعلق به «اندیشکده شورای روابط خارجی» نوشت: «بـا نبـود قـدرت شـوروی، تعریـف منافـع ملـی بـرای مـا بسـیار مشـکل اسـت.». اما  رایـس پس از فرو ریختن برج های تجارت جهانی اظهـار داشـت: «یازدهــم ســپتامبر یکــی از بزرگتریــن زلزله هایــی اســت کــه مســائل را بســیار روشن می کند. اکنـون، مخالفـت بـا تروریسـم و مقابلـه بـا انباشـت تسـلیحات کشـتارجمعی در دسـت دولت هایـی کـه مسـئولیت پذیر نیسـتند، منافـع ملـی را تعریــف می ­کند. ایــن دوره را نبایــد فقــط یــک خطــر بــزرگ بلکــه بایــد فرصــت فوق العاده ای دانســت.»

آمریکا اندکـی بعـد از حادثـه یـازده سـپتامبر، بــا همــکاری جامعـه بین المللـی و بـا اعـلام راهبرد «جنـگ علیـه تـرور»،‌ افغانســتان را اشــغال کــرد و  بــه ایــن ترتیــب، توانست مستقیما در حیاط خلوت روسیه، پایگاه نظامی تاسیس کند؛ به سادگی به خاورمیانه غنی از نفت راه یابد و بـا چیـن و شـرق دور همجوار شود. همان طور که استراتژیست های کاخ سفید سال ها پیش توصیه کرده بودند و از انگلیس های استعمارگر الگو گرفته بودند.»

 افغانســتان: عامل سرنوشت ساز آسیای مرکزی

«زیبیگنیــو برژینســکی»، استراتژیســت برجســته  آمریکایـی و مشـاور امنیـت ملـی کاخ سـفید طـی دهـه ۱۹۷۰ میـلادی، در سـال ۱۹۹۷ در کتابی با عنوان «صفحـه شـطرنج بـزرگ: برتـری آمریـکا و الزامـات ژئواسـتراتژیک» توضیــح می دهــد که منطقه آسیای مرکزی از جمله افغانستان همچنــان عرصـه رقابـت بازیگـران مهـم نظـام بین الملـلی‌ باقـی خواهـد مانـد. وی عقیده دارد برتـری ایـن کشـور بـر جهـان مسـتقیما  بـه ایـن بسـتگی دارد کـه تـا چـه وقـت و تـا چـه انـدازه بتوانـد برتـری خـود را ‌ به گونه ای مؤثـر و کارآمـد بـر ایـن منطقـه حفـظ کنـد. 

مجـاورت کشـور افغانسـتان بـا آسـیای مرکـزی نیـز بـر اهمیـت ایـن منطقـه بـرای آمریـکا افزوده است چراکـه ایـن کشـور محصور در خشـکی، مکمـل ژئواسـتراتژیک کشـورهای آسـیای مرکـزی اسـت. اهمیت افغانسـتان برای واشنگتن و نقــش آن در گشــودن درهــای آســیای رییـس مرکـزی بـه روی واشـنگتن را می تـوان در سـخنان «ریچـارد نیکسـون» جمهــوری آمریــکا در دهــه ۱۹۷۰ میــلادی آشــکارا مشــاهده کــرد. وی در سال ۱۹۹۴ در کتابی با عنوان «فراسوی صلـح» می نویسد: «افغانســتان اهمیــت اسـتراتژیک خـود را بـه عنـوان عامـل سرنوشت سـاز آسـیای مرکـزی از دسـت نــداده اســت. بریتانیــا اهمیــت ایــن کشــور را در قــرن نوزدهــم بــاز شــناخت. همچنـان کـه شـوروی وقتـی در سـال ۱۹۷۹ بـه افغانسـتان حملـه کـرد نشـان داد کـه از ایـن اهمیـت به خوبـی آگاه اسـت. امـروز هـم مـا بایـد ایـن واقعیـت ژئوپلیتیـک را دریابیـم. کلیـد فتـح آسـیای میانـه بـه دسـت کسـی اسـت کـه بـر افغانسـتان سـیطره داشـته باشـد.»

درواقـع، دسـت انداختـن بـه جمهوری هـای آسیا، سـال ها آرزوی آمریــکا بــوده اســت. همچنین در جنـوب آسـیای مرکـزی، جمهـوری اسلامی ایـران واقـع شـده اسـت کـه آرمانهـای انقلابی سیاست خارجی آن که به زعم آمریکا، رادیــکال و ســلطه جویانه است و چالشــی بــرای صلــح و ثبـات منطقـه و حتـی کل جهـان محسـوب می شـود.

خروج آمریکا از افغانستان: هیاهویی تبلیغاتی برای کمپین انتخاباتی ترامپ

مرور نظریات ژئواستراژیست های کاخ سفید و تاکیدهای علنی روسای جمهوری مختلف دموکرات و جمهوریخواه این کشور حاکی درباره منطقه استراتژیک آسیای مرکزی که کشور پهناور افغانستان در آن واقع شده حاکی از این است که حضور مستقیم آمریکا در افغانستان دیرپاست و چشم اندازی برای خاتمه آن در آینده نزدیک متصور نیست. به خصوص که به محض نشستن «اشرف غنی» بر کرسی ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۴، پیمان امنیتی بین آمریکا و افغانستان منعقد شد. در این پیمان «افغانستان موافقت کرده است که «آمریکا اختیار کامل را دارد که سربازان آمریکایی خطاکار در افغانستان را ــ مطابق قوانین آمریکا ــ محاکمه کند» و  موارد ذیل را پذیرفت:

· حضور درازمدت یا دائمی نظامیان آمریکایی در افغانستان،

·  تأسیس پایگاه ‏های نظامی در هر نقطه از افغانستان که آمریکا بخواهد

· آزادی عمل نظامیان آمریکایی برای انجام هرگونه عملیات نظامی

· مجاز بودن نظامیان آمریکایی در استفاده از هر نوع سلاح دفاعی و تهاجمی در افغانستان

· مصونیت قضایی اتباع آمریکا در افغانستان

دولـت «باراک اوبامـا» نیز آشکارا تصریــح کــرد کــه در پــی خــروج کامــل از ایــن کشــور نیسـت امـا برنامـه کاهـش تعـداد نیروهـای خـود را در افغانسـتان طـی رونـدی برنامه ریزی شـده دنبـال کـرد و نـوع ماموریـت نظامیـان خـود را تغییـر داد تا از میـدان عملیات هـای رزمـی خـارج شود و در مقابـل ماموریـت «ناتـو» (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی)  را پررنگ تـر کـرد.

با این تفاسیر می توان گفت که نه تیم ترامپ از افغانستان خارج خواهد شد و نه روسای جمهوری بعدی جمهوریخواه یا دمکرات این کشور. در واقع، وعده های انتخاباتی خروج از مناطق اشغال شده و خاتمه جنگ در خارج از مرزهای آمریکا همان «راهبردی یکسان» و «تاکتیک متفاوت» ایالات متحده را به شیوه های مختلف روایت می کنند.