تهران- ایرنا- پافشاری برای بازگرداندن سرمربی ایتالیایی تیم فوتبال استقلال در حالی است که این مربی برخلاف تمام تعهدات اخلاقی و حرفه‌ای خود به باشگاه با فسخ یک‌طرفه قرارداد به دنبال تحمیل قراردادی جدید به استقلال است.

حاشیه‌های باشگاه استقلال تهران این روزها به یکی از خبرسازترین اتفاقات کشور تبدیل شده و نه تنها پای ورزش بلکه پای سیاست و تحریم‌های بین‌المللی را به قضیه قهر «آندره‌آ استراماچونی» باز کرده است. برای بررسی حواشی باشگاه استقلال و قهر مربی این تیم لازم است که نقش مثلث استراماچونی، مدیران و هواداران مورد بررسی قرار گیرد.

نخستین مقصر کشمکش‌های این روزهای فوتبال ایران، سرمربی ایتالیایی استقلال است. مربی که بی‌توجه به تمام اصول حرفه‌ای دنیا عمل کرد و درست زمانی که تیم در لیگ به پرواز در آمد، نتایج تیمی را گروگان گرفت تا از این طریق از مدیران ورزش ایران و استقلال امتیاز بیشتری بگیرد و در اجرای این سناریو موفق بود. استرا به بهانه پرداخت نشدن مطالبات، به دنبال فسخ قرارداد رفت اما این کار راه را برای خواسته اصلی وی باز می‌کرد. خواسته‌ای که در دنیای فوتبال کمتر مربی از آن برای پیشبرد اهداف مالی استفاده می‌کند.

او فراموش کرده بود که در هفته‌های نخست لیگ برتر حمایت مدیران این تیم رمز ماندگاریش شد. استرا روی نیمکت استقلال در چهار بازی نخست ۲ باخت و ۲ تساوی کسب کرد و با سه امتیاز در قعر جدول قرار داشت. اما قعرنشینی یکی از مدعیان قهرمانی لیگ نوزدهم، نه تنها موجب نشد تا مدیران برای این مربی ضرب‌العجل تعیین کنند بلکه پس از باخت استقلال در شهرآورد نیز، مدیران باشگاه از مربی حمایت همه‌جانبه کردند. با این حال، مرد ایتالیایی سپاسگزار این حمایت نشد و با آغاز زنجیره پیروزی‌ها، شروع به بهانه‌جویی کرد. بهانه‌هایی که در نهایت در روز صدرنشینی به اوج رسید و این مربی در نهایت تهران را ترک کرد.

بهانه مربی ایتالیایی استقلال برای ترک ایران برآورده نشدن خواسته‌هایش بود اما این خواسته‌ها از پیش وجود داشت و زمانی که استراماچونی پای برگه قرارداد با باشگاه استقلال را امضا کرد از تمام شرایط اقتصادی و سیاسی کشور آگاه بود و به خوبی مشکل تحریم‌ها را می‌دانست. اما امضای استرا تضمین نبود بلکه این مربی به راحتی روی تمام تعهدات خود خط قرمز کشید. هدف اصلی سرمربی سابق ایتالیایی از برجسته کردن پرداخت نشدن مطالبات، دور زدن قرارداد ۲ ساله با استقلال بود. او با تکیه بر موفقیت‌هایی که در نیم فصل کسب کرده بود از تمام تعهدات حرفه ای عبور کرد و در کمتر از ۶ ماه تعهدات خود را زیر پا گذاشت و در نتیجه آن، مدیران استقلال کوتاه آمده و شرط کاهش مدتی قرارداد این مربی را از ۲ به یک سال پذیرفتند.

ضلع دوم اتفاقات کنونی فوتبال ایران به مدیران باز می گردد. مدیرانی که تسلیم خواسته‌های مربی ایتالیایی شدند و در نهایت زمینه را برای خروج او از کشور فراهم کردند. این مدیران به عنوان کارفرمای مربی ایتالیایی هیچ کنترلی بر رفتار او نداشتند. تیم مدیریتی کنونی باشگاه استقلال در زمان خروج مربی این تیم دچار آشفتگی شد و متعاقب آن استراماچونی از آب گل‌آلود ماهی گرفت.

سفر «اسماعیل خلیل زاده» سرپرست باشگاه استقلال با چمدانی از دلار به ترکیه برای مذاکره با وکلای مربی ایتالیایی، نخستین تصمیم احساسی مدیران استقلال بود. این سفر بی‌حاصل در حالی پس از چند روز به پایان رسید که حتی وکلای سرمربی استقلال حاضر به مذاکره با خلیل زاده نشدند.

خلیل‌زاده بدون استراماچونی به ایران برگشت اما قدرت تصمیم‌گیری قاطع برای انتخاب مربی را نداشت. اگر مذاکره با گزینه های جانشین این مربی در چند روز اخیر در دستور کار قرار می‌گرفت استراماچونی به قاطعیت مدیران ایرانی پی‌ می‌برد. اما کوتاه آمدن‌های ادامه‌دار مدیران استقلال بیش از پیش مرد ایتالیایی را جسور کرد تا جایی که حالا هواداران نیز که پس از مدت‌ها طعم بازی خوب تیم محبوب‌شان را می‌چشند، به هر قیمتی نام سرمربی اسبق اینتر را فریاد می‌زنند.

ضلع آخر و تکمیل کننده مثلث اتفاقات ورزش ایران هواداران استقلال هستند. هوادارانی که استراماچونی را به آیینه‌ای تبدیل کردند که تمام رویاهای خود را در آن می‌بینند. اما واقعیت این مربی دلبستگی به هواداران نیست بلکه او بیشتر شبیه سودجویی است که به راحتی هوادار را ابزار پیشبرد اهداف خود قرار می‌دهد. شکل گیری موج هواداران برای بازگشت استراماچونی در حالی برای این مربی به یک ابزار تبدیل شد که برخی از طرفداران استقلال بدون توجه به منافع فوتبال ایران به دنبال آن هستند که قرارداد مورد نظر وی را به مدیریت باشگاه تحمیل کنند.

ترکمنچای استراماچونی در حالی به روزهای پایانی خود نزدیک می‌شود که وی با پیاده نظام هواداران جبهه مدیران را در ضعیف‌ترین حالت ممکن خود قرار داده است. البته تمام این اتفاقات نباید به پای هواداران نوشته شود بلکه واقعیتی که وجود دارد، این است که استقلال از مدیران مقتدری که بتواند سدی در برابر زیاده‌خواهی‌های استراماچونی باشند، خالی است. این فقدان موجب شده تا این مربی مانند اسلاف خود (کارلوس کی‌روش و مارک ویلموتس) جای کارگزار و کرفرما را عوض کند.

مدارای مدیران در برابر مرد ایتالیایی نه تنها مشکل او را با باشگاه حل نکرد بلکه به اعتبار فوتبال ایران چوب حراج زد. داستان کوتاه آمدن مدیران در برابر مربیان خارجی در چند سال گذشته به سنت تبدیل شده است. سنتی که هر مربی به میزان آگاهی خود از توانایی مدیران از آن بهره‌برداری می‌کند.

با شرایط شکل گرفته در فوتبال ایران، بازگشت مرد ایتالیایی به نیمکت استقلال این دلهره را در بین اهالی فوتبال ایجاد خواهد کرد که آیا امضا مجدد استراماچونی تضمین است یا اینکه وی به بهانه مختلف از سازش مدیران استفاده خواهد کرد و برای دور زدن دوباره قوانین نقشه می‌کشد؟